1394/2/1 ۱۰:۴۰
«سعدی شیرازی» و زباناش، گستره جغرافیایی بالایی دارد که از مصر تا اقصای چین را در بر میگیرد. چنانکه «ابن بطوطه»؛ سیاح مراکشی که سفرنامهاش را نه به طور روزانه، بلکه بعدها، برای کسی روایت کرد، آن شعر سعدی را که قایقرانهای چینی میخواندند از بَر شده بود. آن شعر که عجیب در خاطرش هم مانده بود این بیت بود که: «صورتگر نقاش چین/ رو صورت یارم ببین».
«سعدی شیرازی» و زباناش، گستره جغرافیایی بالایی دارد که از مصر تا اقصای چین را در بر میگیرد. چنانکه «ابن بطوطه»؛ سیاح مراکشی که سفرنامهاش را نه به طور روزانه، بلکه بعدها، برای کسی روایت کرد، آن شعر سعدی را که قایقرانهای چینی میخواندند از بَر شده بود. آن شعر که عجیب در خاطرش هم مانده بود این بیت بود که: «صورتگر نقاش چین/ رو صورت یارم ببین». سبب این گسترش، زیبایی، سادگی و البته آهنگین بودن و پرمحتوایی زبان سعدی است که حتی واقعیتها را به ملموسترین شکل ممکن بیان میسازد که نمونههایی چون: «نیک خواهانم نصیحت میکنند/ خشت بر دریا زدن بیحاصل است» یا «چو دخلت نیست، خرج آهستهتر کن/ که میخوانند ملاحان سرودى // اگر باران به کوهستان نبارد/ به سالى دجله گردد، خشک رودى» از آن جمله هستند که حتی تبدیل به ضربالمثل هم شدهاند. جدا از نظم، آثار نثر او نیز چنین است؛ تا جایی که جامی، «بهارستان» و قاآنی شیرازی، «پریشان» را به تقلید از «گلستان» او نوشتهاند. در دوران معاصر هم اندیشمندی چون قائم مقام فراهانی، «منشآت» را به رشته تحریر درآورده و تلاش کرده تا با زبان زمان خود هماهنگ باشد که از متون زیبای ادبیات فارسی است و این به سبب بهرهای است که از زبان سعدی برده است. حتی «حافظ» هم بسیار به او و قلمرواش مدیون است. دیگر آنکه سعدی در تصویرگری، استاد است و کسی به پای ترسیم او از آنچه میخواهد بگوید، نمیرسد. البته سعدی که سخن سهل و ممتنع اش، مایههای طنز هم دارد، اصولاً جهانْ وطنی است. یعنی اگر «فردوسی» بر ایران و تحکیم زبان فارسی تکیه داشت، اما سعدی بر صلح و انسان دوستی استوار بود و حتی ترحم بر حیوانات را هم در نظر داشت که: «یکی در بیابان سگی تشنه یافت/ برون از رمق در حیاتش نیافت». دیگر، توصیف عدالت، مخالفت با ظلم، بدجنسی و مردم آزاری است که نمونهاش: «چه بودی که دوزخ ز من پر شدی/ مگر دیگران را رهایی بُدی» است. متأسفانه اما زبان سعدی در میان مؤلفان و مترجمان ما، بویژه در 4 دهه پیش تا به امروز، حاکمیت کمی دارد و این ارتباط، در حال قطع شدن است. اما نمیتوان هم توقع داشت که رسانهها، چون او بگویند و بنویسند، زیرا که آنها باید مطالبشان را در حد و اندازه فهم همه مردم ارائه دهند و از زبان ساده استفاده کنند. بر این اساس، به نظرم حرف «ادوارد براون» صحیح نیست که میگوید: «مردم ایران، زبان سعدی و حافظ را بعد از سدهها میفهمند.» اما همه آن را، به غلط، تکرار میکنند. قطعاً زبان سعدی در میان همه مردم عادی به طور کامل قابل فهم نیست. چنانکه «ویلیام شکسپیر» هم در میان انگلیسیها، درک نمیشود.
روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید