1393/12/18 ۱۰:۰۱
سال ۱۳۸۵ خورشیدی و اوجِ کوششهای گروهی از دوستان در جلوگیری از آبگیری سدی بود که بر روی تاریخ بسته میشد: سیوند. در آن هنگامه، به پیشنهاد و یاری دوستی، نشستهایی را برای شناخت بیشتر از پیر رندان، حافظ، و گزارش غزلهایش، که بازتابدهندة بخشی از شخصیت پیچیدة منِ ایرانی است، در منزلش برپا کردیم. تا پیش از آن، تنها یک بار پای درس استاد دادبه نشسته بودم؛ آنهم هنگامی که از ایشان برای سخنرانی در انجمنمان دعوت کرده بودیم. افراز (انجمن فرهنگی ایرانزمین) انجمنی در زمینة شناخت و شناسایی تاریخ و فرهنگ ایران بود و سخنان استاد، با عنوان «سعدی؛ فردوسی دوم»، نگاه تازهای را برای اعضای انجمن گشود.
به مناسبت نکوداشت دکتر دادبه در یزد
استاد با گزارشی که از انتقال ادب و دانش ایرانی از خراسان به فارس در پی یورش مغولان، با برنامهریزی حسابشدة اسماعیلیان داد بر ما روشن کرد که دانستن تاریخ میهنمان حتی در فهم ادبیاتمان هم بسیار مؤثر است. موضوعی که بعدها در مجموعهنشستهای گزارش شعر حافظ با آرامش و گستردگی بیشتر گواهش بودیم. آن نشستها با وجود گونهگونی باشندگان کمشمارش که هیچکدام دانشآموختة ادبیات نبودند، بسیار پرشور بود. من که نگران زمانی بودم که استاد میگذارد و ناراضی از حضور نیافتن همة دوستان کوشا در انجمن، یک بار به ایشان گفتم تا وقفهای در نشستها بیندازیم و دورهای را از آغاز تعریف کنیم تا انجمن با تبلیغی گستردهتر و فضایی بزرگتر علاقهمندانی بیشتر و بهویژه دوستانی آگاهتر به ادبیات را گرد آورد، اما استاد پاسخ داد که همین گروه کوچک اما علاقهمند برای وی ارزشمندتر از جمعی بزرگ است که بیشترشان فقط به خاطر تحصیلشان در آن گرد آمده باشند…
چیرگی دکتردادبه بر فلسفه و تاریخ، افزون بر ادبیات، نمایانگر تفاوتی است که استادی عالی با استادی خوب دارد. ذهن فلسفی استاد سبب میشود که اندیشهها و رویدادها را دستهبندی و مرتب کند که این امر به درک والاتر و کلیتر موضوع بسیار یاری میرساند. او خطهای فکری را با تیزبینی تشخیص داده و سیر آن را در گذر تاریخ به زیبایی نشان میدهد. افزون بر آن، با چیرگیاش بر تاریخ، زمینه رویدادهای ادبی را نمایان میسازد؛ این شعر در چه هنگامی سروده شد؟ آن دوران را بشناسیم، روابط و خط و ربط میان آدمها را بدانیم و از آن رویداد ویژه، که سبب آفرینش چنان شاهکاری ادبی شده، آگاه باشیم. و همه اینها با زبانی ساده که نشاندهندة کامل بودنِ یک استاد است.
اینگونه است که شما تصویری جامع و جورچینی کامل از فرهنگ ایرانی را در پیش چشمانتان دارید: ادبیات، تاریخ، فلسفه و اندیشه. و آنگاه به این برآمد شگفتیآور میرسید که فرهنگ ایرانی چه خزانه غنیی است که در آن تجربههای زیستة انسانِ ایرانی سالها و سدهها و هزارهها بر روی هم قرار گرفته و بر خلاف آنچه میگویند و مینویسند، پیوستگیاش از درازای تاریخ تا اکنون گسسته نشده است. استاد، هم پیشینههای تاریخی و فلسفی یک اندیشه را بیان میکند و هم پسینهها و دنبالشدنش را تا اکنون. با اطمینان میتوان گفت پرسشی فلسفی برای انسان نیست که در این درازای تمدن ایرانی اندیشمندی دربارهاش نیندیشیده باشد و با نگاهی برآمده از پیچیدگی این تمدن و فرهنگ غنی به آن پاسخ نداده باشد. شاید از اینروست آنان که در فرهنگ این سرزمین غور میکنند آن را، با وجود پیشرفت فنّاورانة جهان امروز، برای انسان کنونی و پرسشهای بنیادینش کارا میبینند…
یاد باد آن روزگاران یاد باد!
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید