استاد سخن، سعدی / روانشاد دكتر سید خلیل خطیب رهبر - بخش اول

1393/11/29 ۰۸:۴۴

استاد سخن، سعدی / روانشاد دكتر سید خلیل خطیب رهبر - بخش اول

اشاره: نویسنده، ادیب، شاعر، محقق پرتلاش و استاد پیشین دانشگاه تهران، مرحوم سید خلیل خطیب‌رهبر در دوم مهر ۱۳۰۲ در کرمان به دنیا آمد. پدرش از جمله روحانیان بنام آن شهر بود. سید خلیل در سال ۱۳۱۹ وارد دانشسرای مقدماتی کرمان شد. سپس به دانشگاه تهران راه یافت و از محضر بزرگانی چون فروزانفر، جلال‌الدین همایی، مدرس رضوی، پورداوود، دکتر معین، دکتر صفا، دکتر صادق کیا و دکتر حسین‌ خطیبی استفاده كرد و در سال ۱۳۳۶ موفق به اخذ درجه دکتری ادبیات شد و تدریس در همین رشته را در دانشگاه تهران آغاز کرد. علاوه بر این استادان، چنان‌كه بارها در دیباچه آثارش اشاره كرده، روزگار درازی نزد رئیس انجمن ادبی ایران، مرحوم استاد محمدعلی ناصح (1277ـ ۱۳۶۵) دانش آموخت.

اشاره: نویسنده، ادیب، شاعر، محقق پرتلاش و استاد پیشین دانشگاه تهران، مرحوم سید خلیل خطیب‌رهبر در دوم مهر ۱۳۰۲ در کرمان به دنیا آمد. پدرش از جمله روحانیان بنام آن شهر بود. سید خلیل در سال ۱۳۱۹ وارد دانشسرای مقدماتی کرمان شد. سپس به دانشگاه تهران راه یافت و از محضر بزرگانی چون فروزانفر، جلال‌الدین همایی، مدرس رضوی، پورداوود، دکتر معین، دکتر صفا، دکتر صادق کیا و دکتر حسین‌ خطیبی استفاده كرد و در سال ۱۳۳۶ موفق به اخذ درجه دکتری ادبیات شد و تدریس در همین رشته را در دانشگاه تهران آغاز کرد. علاوه بر این استادان، چنان‌كه بارها در دیباچه آثارش اشاره كرده، روزگار درازی نزد رئیس انجمن ادبی ایران، مرحوم استاد محمدعلی ناصح (1277ـ ۱۳۶۵) دانش آموخت.

دكتر خطیب‌رهبر بر آن بود که همگان را با گنجینه ‌ادب فارسی آشنا سازد؛ از این روی تعدادی از آثار مهم ادبی را تصحیح كرد و با حواشی سودمند به چاپ رسانید كه با استقبال فراوان علاقه‌مندان مواجه شد؛ به گونه‌ای كه كتابهایش حدود 200 بار تجدید چاپ شدند و از این جهت حق بزرگی به‌ویژه بر دانشجویان دارد. از آثار اوست:

الف) تصحیح و شرح شاهکارهای ادب پارسی: شرح و توضیح مفصل گلستان، مرزبان‌نامه، غزلیات حافظ، غزلیات سعدی، تاریخ بیهقی؛

ب) تحقیقات دقیق و استادانه در زمینه دستورزبان فارسی، مثل: کتاب حروف اضافه، کتاب حروف ربط، کتاب صفت؛

ج) مجموعه چندین جلدی «گزینه‌های سخن پارسی»، مثل: گزینه اشعار فرخی سیستانی، رودکی، گلستان، بوستان، غزلیات حافظ، کلیله و دمنه، تاریخ بیهقی، غزلیات سعدی، مرزبان‌نامه، جهان‌گشای جوینی؛

د) مجموعه داستانهای منظوم، مثل: داستانهای منظوم از سنایی غزنوی، مثنوی معنوی مولوی، داستانهای منظوم از سعدی و جامی.

این استاد برجسته در۱۶بهمن سال جاری درگذشت و در بهشت‌زهرا(س) به خاك سپرده شد. آنچه در پی می‌آید، بخشهایی از مقدمه او بر دو كتاب جداگانه‌اش در باره سعدی است.

از سعدی مشهورسخن شعر روان جوی

كو كعبة فضل است و دلش چشمة زمزم

(مجد همگر)

در شمال شرقی شهر شیراز، اندكی دورتر از مزار خواجه حافظ، نزدیك باغ دلگشا، آرامگاه بزرگترین گوینده و نویسندة ایران، افصح المتكلمین، شیخ اجل، مشرف‌الدین، مصلح‌بن‌عبدالله سعدی شیرازی است كه تا جهان برپاست،«صیت سخنش» در آفاق می‌رود و «ذكر جمیل» وی به هر گونه زبان گفته می‌آید و با گذشت روزگاران بزرگی‌اش نمی‌‌كاهد و گوهران نظم و نثرش چون مهر جهانتاب بر آسمان ادب فروزنده می‌ماند.

هفت كشور نمی‌كنند امروز

بی‌مقالات سعدی انجمنی

سعدی در دهة نخستین سدة هفتم هجری در یكی از دودمانهای نژادة شیراز كه به گفتة خود او:

همة قبیلة من عالمان دین بودند

مرا معلم عشق تو شاعری آموخت

دیده به جهان گشود. هنوز طفل بود كه از نوازش پدر بی‌بهره ماند:

مرا باشد از درد طفلان خبر

كه در طفلی از سر برفتم پدر

من آنگه سر تاجوَر داشتم

كه سر در كنار پدر داشتم

ناگزیر با درد یتیمی خو كرد و در سایة حمایت بزرگان خاندان به مكتب می‌رفت و مقدمات علوم را فرا می‌گرفت و چون به روز نوجوانی رسید، به پژوهش دین و دانش سخت دل بست.

اوضاع آشفتة ایران در پایان روزگار سلطان محمد خوارزمشاه و تركناز تاتار به این مرز و بوم، به‌ویژه حملة سلطان غیاث‌الدین،‌ برادر جلال‌الدین خوارزمشاه به شیراز(سال 627) دانش‌پژوه جوان را كه هوایی جز آموختن دانش در سر نمی‌پرورد، بر آن داشت كه به ترك یار و دیار گوید و آهنگ نظامیة بغداد كند تا در آن سامان از خرمن معرفت خوشه چیند. سعدی در نظامیه یك زمان از آموختن نمی‌‌آسود تا در دانش بدان پایگاه رسید كه وی را به دستیاری استادان برگزیدند و چنان كه در بوستان اشارت می‌كند، دستوری یافت درس را پس از تقریر پیشوای ادب، بار دیگر برای دانشجویان باز گوید:

مرا در نظامیه ادرار بود

شب و روز تلقین و تكرار بود

سعدی از محضر دو استاد بزرگ بهره‌ها برگرفت: نخست جمال‌الدین عبدالرحمن ابوالفرج بن‌ جوزی دوم(درگذشته به سال 636)، مدرس مدرسة مستنصریة بغداد كه به وعظ و تذكیر شهرة روزگار بود و در گلستان از این استاد بزرگ چنین یاد می‌كند: «چندان كه مرا شیخ اجل ابوالفرج بن‌جوزی، رحمه‌الله علیه، ترك سماع فرمودی و به خلوت و عزلت اشارت كردی،‌ عنفوان شبابم غالب آمدی و هوی و هوس طالب...»

دوم عارف معروف، شهاب‌الدین ابوحفص عمربن محمد سهروردی صاحب عوارف‌المعارف(در گذشته به سال 632) كه از وی به نام «شیخ دانای مرشد» بر طبق برخی نسخ بوستان ذكری به میان آمده است:

مقامات مردان به مردی شنو

نه از سعدی، از سهروردی شنو

مرا شیخ دانای مرشد شهاب

دو اندرز فرمود بر روی آب:

یكی آنكه در جمع بدبین مباش

دویم آنكه در نفس خودبین مباش

آموزش و رهبری این دو استاد چنان در وی اثر بخشید كه سعدی پس از سالیان چند در علوم دینی مانند فقه و حدیث و تفسیر كلام، گوی سبقت از همسالان ربود و به مطالعة تاریخ و سیر و قصص روی كرد و از عقاید فرزانگان در تهذیب نفس و تدبیر منزل و سیاست مُدُن آگاه شد و در فن خطابه و وعظ مهارت یافت و به مشرب عرفان ـ بی‌پیروی از طریقة خاص ـ گرایید.

این گاه شوق درونی سعدی به جهانگردی و چیره‌دستی وی در مجلس‌گویی و وعظ و پریشانی احوال جهان كه به قول او چون موی زنگی درهم آشفته بود، سبب گشت كه دل بر سفر نهد؛ چنان كه می‌فرماید:

وجودم به تنگ آمد از جور تنگی

شدم در سفر روزگاری درنگی

جهان زیر پی چون سكندر بریدم

چو یأجوج بگذشتم از سدّ سنگی

برون جستم از تنگ تركان چو دیدم

جهان در هم افتاده چون موی زنگی

سعدی با رنجهای این سفر دراز ساخت تا مباحثی را كه با استدلال و تقریر استادان آموخته بود، خود نیز بیازماید و جمال علم را با عمل بیاراید و به مدد سیر در آفاق، آنچه را در مدرسه آموختنی نیست، هم فراگیرد و به كمال آدمیت برسد.

سی و اند سال این سفر دشوار به درازا كشید و حاصل آن جهانی از آگاهیهای تازه و آزمونهای پربها بود كه سرمایة سخن او گشت تا وی را در شناخت هر گونه مردمان از شاه تا گدا بصیرتی به‌سزا بخشید.

شیخ در این روزگار دراز از عراق و شام و آسیای صغیر و حجاز و حبشه دیدار كرد؛ مدتی در شام رحل اقامت افكند و به موعظه و ارشاد پرداخت؛ چنان كه در حكایتی از باب دوم گلستان آورده است: «در جامع بعلبك وقتی كلمه‌ای همی‌گفتم به طریق وعظ با جماعتی افسرده دل‌مرده ره از عالم صورت به عالم معنی نبرده. دیدم كه نفسم درنمی‌گیرد و آتشم در هیزم تر اثر نمی‌كند...»

سرانجام هواخواهی یاران پاك‌نهاد وی را بر بازگشت به وطن برانگیخت:

در اقصای عالم بگشتم بسی

به سر بردم ایام با هر كسی

تمتع به هر گوشه‌ای یافتم

ز هر خرمنی، خوشه‌ای یافتم

چو پاكان شیراز، خاكی‌نهاد

ندیدم كه رحمت برین خاك باد

تولّای مردان این پاك‌بوم

برانگیختم خاطر از شام و روم

(بوستان)

 

و بلبل خوشگوی را به گلستان شیراز باز آورد.

سعدی اینك به قدم رفت و به سر باز آمد

مفتی ملت اصحاب نظر باز آمد

فتنة شاهد و سودازدة باد بهار

عاشق نغمة مرغان سحر باز آمد

وه كه چون تشنة دیدار عزیزان می‌بود

گوئیا آب حیاتش به جگر باز آمد

خاك شیر از همیشه گل خوشبوی دهد

لاجرم بلبل خوشگوی دگر باز آمد

میلش از شام به شیراز به خسرو مانست

كه به اندیشة شیرین ز شكر باز آمد

(مواعظ)

 

از بخت نیك در این هنگام، مردم پارس در پناه تدبیر اتابك مظفرالدین ابوبكربن‌ سعد بن‌زنگی(623ـ 658) پادشاه دانادل سلغُری خوش و آسوده می‌زیستند و شیراز پناهگاه دانشمندانی شده بود كه از دم تیغ خونبار تاتار جان به سلامت برده بودند.

گر از فتنه آید كسی در پناه

ندارد جز این كشور آرامگاه

به عهد تو می‌بینم آرام خلق

پس از تو ندانم سرانجام خلق

سكندر به دیوار رویین و سنگ

بكرد از جهان دست یأجوج تنگ

تو را سد یأجوج كفر از زر است

نه رویین چو دیوار اسكندر است

(بوستان)

 

سعدی در دربار این اتابك مقامی ارجمند یافت و به ویژه ولیعهد وی سعدبن ابوبكر كه تخلص سعدی هم از نام اوست، به استاد سخن ارادت می‌ورزید و در اكرام وی چنان كه شاید، بكوشید.‌ استاد ادب از همه عالم بدین «مأمن رضا» دل خوش داشت و می‌گفت:

اقلیم پارس را غم از آسیب دهر نیست

تا بر سرش بود چه توئی سایة‌ خدا

امروز كس نشان ندهد در بسیط خاك

مانند آستان درت مأمن رضا

(گلستان)

 

سعدی در این فرصت مغتنم، فارغ از آسیب زمانه به تصنیف و تألیف دست زد و نخست پاس مهربانیهای پادشاه را به سرایش بوستان در سال 655 آهنگ كرد و این كتاب كم‌نظیر را در ده باب به نام اتابك ابوبكربن سعد بن‌زنگی در قالب مثنوی به بحر متقارب به نظم آورد و گلزاری از معرفت و اخلاق و حكمت عملی و جامعه‌شناسی و آیین كشورداری بیاراست كه هر بیت آن مثلی سائر و نمودار اندیشة ژرف گوینده و رهبر جهانیان به رستگاری و بهروزی است. هنوز یك سال بیش از تدوین بوستان نگذشته بود كه استاد در بهار سال 656 دومین اثر نامدار خود گلستان را به نام ولیعهد، سعدبن‌ابی‌بكر بن‌سعدبن‌زنگی فراهم آورد و تقدیم داشت.

گر التفات خداوندی‌اش بیاراید

نگارخانة چینی و نقش ارتنگی‌ست

امید هست كه روی ملال درنكشد

ازین سخن كه گلستان نه جای دلتنگی‌ست

علی‌الخصوص كه دیباچة همایونش

به نام سعد ابوبكر سعدبن‌زنگی‌ست

(گلستان)

 

نبوغ سعدی در نویسندگی و گویندگی از گلستان نیك نمایان‌ است و اگر استاد سخن جز همین یك اثر را به یادگار نمی‌گذاشت، بر اثبات بزرگی وی دلیل توانست بود.سعدی در «غزل سرائی» یگانه استاد است و غزل عاشقانه را با آن همه شور و حال لطیف‌تر از اوكس نسروده است.

«قصایدی» به فارسی و عربی نیز دارد كه در آنها داد اندرز داده و ممدوحان را به عدل و انصاف خوانده؛ ولی هیچ‌گاه شیوة مبالغه‌آْمیز پیشینیان را به كار نبرده است. ترجیع‌ها و ملمعات و مرثیه‌ها و قطعه‌ها و رباعیهای وی نیز در جای خود ارزنده است. علاوه بر این آثار، رساله‌های شش‌گانة سعدی هر یك آینی بر كمال استادی وی در اقسام نثر ساده و فنی و عرفانی است.

همزمان با طلوع این مهر فروزان در آسماب ادب و دانش قرن هفتم، ستارگانی دیگر نیز هر یك در ناحیتی پرتو افشانی می‌كردند از آن جمله: جلال‌الدین محمد مولوی، امیر خسرو دهلوی، عطار نیشابوری، كمال‌الدین اسماعیل اصفهانی، مجد‌الدین همگرو حكیم نزاری قُهستانی و از حكیمان و دانایان، خواجه نصیر‌الدین طوسی و شهاب‌الدین سهروردی و شمس‌الدین محمد قیس رازی را می‌توان نام برد.

سعدی گروهی از پادشاهان و حاكمان و بزرگان عصر را ستوده است كه در اینجا نام برخی از آنان آورده می‌شود: اتابك ابوبكر بن سعد بن زنگی و اتابك سعد بن ابوبكر و اتابك محمد بن ابوبكر بن سعد زنگی و امیر فخرالدین ابوبكر ابی‌نصر حوایجی (وزیر اتابك ابوبكر بن سعد بن زنگی) و امیر انكیانو و امیر محمد بیگ از فرمانروایان مغولی فارس و ایلخان (یعنی هلاكو) و شمس‌الدین محمد جوینی صاحبدیوان (وزیر ایلخان) و برادرش، عطاء‌الدین عطاملك جوینی صاحب تاریخ جهانگشا.

استاد پس از سپری شدن روزگار سلغریان و چیرگی فرمانروایان مغول بر شیراز، باز آهنگ سفر ساز كرد و در سال 662 به بغداد رفت و پس از آن پیاده به زیارت خانه خدا شتافت و در اشاره بدین سفر، در حكایتی از باب هفتم گلستان فرموده است: «سالی نزاعی در پیادگان حجیج افتاده بود و داعی در آن سفر هم پیاده، انصاف در سر و روی هم فتادیم و داد فسوق و جدال بدادیم...

از من بگوی حاجی مردم‌گزاری را

كو پوستین خلق به آزار می‌درد

حاجی تو نیستی، شتر است از برای آنك

بیچاره خار می‌خورد و بار می‌برد»

(گلستان)

 

شیخ پس از این سفر، به میهن گرامی خود شیراز باز آمد و خلوت گزید و با جهانی از دانش و آزمون به راهنمایی مردم همت گماشت تا در سال 691 یا 694 چون وعده حق فرا رسید، جان به جان‌آفرین باز داد و در خلوتگاه خویش تن به خاك سپرد و زندگی جاودانه آغاز كرد:

خرم تن او كه چون روانش

از تن برود سخن روان است

گلستان

 

هر باب از این كتاب نگارین كه بر كنی

همچون بهشت گویی از آن باب خوشتر است

چنان‌كه از تاریخ نثر فارسی برمی‌آید، پیش از روزگار سعدی و هم در زمان وی، دو سبك در نگارش نثر مرسوم بود: یكی ساده‌نویسی كه شیوة نوشتن كتابهای علمی بوده است و از دیرگاه نثر مرسل در بیان مقاصد علمی به كار می‌رفته و تا امروز نیز همین شیوه به كار و بی‌گمان پسندیده و بایسته است و دیگر نثر فنی كه خود دارای چند شیوه است؛ مانند منشورنویسی، نثر منشیانه، نثر مسجع و مقاله‌نگاری. ابوالمعالی نصرالله منشی ترجمان دانشمند كلیله و دمنه (ترجمه به سال 538 ـ 540) و خواجه‌ عبدالله انصاری (396 ـ 481) و قاضی حمیدالدین بلخی (درگذشته به سال 559) از پیشوایان این سبك به شمار می‌آیند. حمیدالدین (مصنف مقامات حمیدی) به تقلید از مقامات بدیعی و حریری، در زبان فارسی به مقاله‌نویسی پرداخت و انواع تكلف‌های نثر مصنوع را به كار برد؛ ولی سخنش جز در برخی موارد لطف و زیبایی گلستان را ندارد. باید دانست كه سعدی را در نگارش گلستان اگر چه به شیوه خواجه‌عبدالله انصاری و قاضی حمیدالدین بلخی نظر بوده، اما هیچ‌گاه گرد تقلید نگشته است و گلستان از آغاز تا انجام بر تازگی سخن و نوآفرینی و چیره‌دستی نویسنده گواهی می‌دهد. استاد به مدد ذوق خداداد و با ژرف‌اندیشی در آثار پیشینیان، اثری بدیع در نثر فارسی و شاهكاری در مقامه‌نویسی پدید آورده كه هرگز زمان دست تطاول بر آن نمی‌گشاید و هنوز هم پس از هفتصد سال، تر و تازگی و زیبایی دیرینه را نگاه داشته است. پس از سعدی هیچ یك از شاگردان مكتبش به پایه وی نرسیدند و بی‌گمان می‌توان گفت كه كلام استاد سخن را «آنی» است كه از دیدة مقلدان ـ هر چند هم كوشیده‌اند و همانند آن عباراتی پرداخته ـ پوشیده مانده است و تا كنون كس به درستی نتوانسته است همة این لطیفه‌ها را دریابد. برخی پنداشته‌اند كه تنها چهره سخن را به زیورهای بدیعی آراستن، خود مایه آب و رنگ گفتار خواهد شد، غافل از آنكه «هزار نكته باریكتر از مو اینجاست»!

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: