نمادها و خوانش متن فرهنگی / فاطمه امیراحمدی

1393/11/27 ۱۳:۴۱

نمادها و خوانش متن فرهنگی / فاطمه امیراحمدی

تصویری نا زیبا از نمادهاواژه Sign در لغت به معنی نشان، علامت و نماد است و ریشه در ادبیات نشانه‎شناختی یونان باستان دارد. نمادها مسیر سومی هستند که از «شم‎ها» و «کهن‎الگوها» گذر می‎کنند و به «اسطوره» و «تمثیل» ختم می‎شوند. شم‎ها در واقع بدون تصویر هستند، کهن الگوها با تصویر همراه می‎شوند و اما نمادها، با تصویر و فرهنگ می‎آیند.

 

عملکرد نمادها در انتقال معنا و تولید ضدمعنا

 تصویری نا زیبا از نمادهاواژه Sign در لغت به معنی نشان، علامت و نماد است و ریشه در ادبیات نشانهشناختی یونان باستان دارد. نمادها مسیر سومی هستند که از «شمها» و «کهنالگوها» گذر میکنند و به «اسطوره» و «تمثیل» ختم میشوند. شمها در واقع بدون تصویر هستند، کهن الگوها با تصویر همراه میشوند و اما نمادها، با تصویر و فرهنگ میآیند.

دنیای امروز با تصاویر تبلیغاتی ساده و نمادینی فتح شده است که در حال انتقال معنا به ذهن و چشم مخاطبان خود هستند. برخی از این تصاویر همچون متنهای زیبا و اسطورهای ذهن را به فعالیت وامیدارد تا معناهای صریح و ضمنی و اسطورهای را از آن دریافت و برخی دیگر آنقدر ساده و نازیبا به اصطلاح معنایی هستند که به قول مارشال مکلوهان همچون رسانههای سرد در همان آغاز همه چیز رادر اختیار مخاطب قرار میدهد و فرصت طلایی اندیشیدن و کنکاش کردن را از وی میستاند؛ شاید بتوان به آن تقلبرسانی به دیدگان نام نهاد. شکی نیست نمادها و تمثیلها به دنبال انتقال معنای ایدئولوژیکی خود به مخاطب هستند؛ اما چه نمادهایی به این مقصود دست خواهند یافت؟

 

 نماد چیست؟

در یکی از همایشها، تصویری به شکل سر انسان طراحی شده بود (عکسِ نوشتار حاضر) که با خطوط و تصاویری مثل «خطهای مورب و کج»، تصاویر «فانوس و ماه» و نیز «حروف الفبا» به نوعی پر شده بود. بیننده با دیدن چنین تصاویری، طبیعتا به دنبال معنای هر یک از این خطوط و تصاویر در ذهن خود به جستوجو میپردازد تا معنای مورد نظر را کشف کند و نیز ارتباط آن را با موضوعی که در حال گفتمان دریابد. اما نماد و نقش نماد چیست؟

ارتباطات انسانی از دو طریق صورت میگیرد؛ ارتباطات کلامی و ارتباطات غیرکلامی. در هر کلام، پیامی نهفته است که با توجه به معنای ذهنی هر فرد، دریافت میشود. در ارتباطات غیرکلامی یکی از کانالهای انتقال معنا «نمادها» هستند. نمادها مسیر سومی هستند که از «شمها» و «کهنالگوها» گذر میکنند و به «اسطوره» و «تمثیل» ختم میشوند. شمها در واقع بدون تصویر هستند، کهن الگوها با تصویر همراه میشوند و اما نمادها، با تصویر و فرهنگ میآیند و در نهایت اسطورهها تصویر، فرهنگ و روایت را با هم خواهند داشت. و نیز تمثیل همچون اسطوره با تصویر، فرهنگ و روایت همراه است.

واژه Sign در لغت به معنی نشان، علامت و نماد است و ریشه در ادبیات نشانهشناختی یونان باستان دارد. نماد، نشانه‌ای است که نه شباهت عینی میان صورت و مفهوم آن است و نه رابطه همجواری، بلکه رابطه‌ای است قراردادی، نه ذاتی و خود به خودی.[۱] نشانه‌های نمادین را نشانه‌های غیرآیکونیک (Noniconic) و نشانه‌های طبیعی، نشانه‌های قراردادی و نشانه‌های وضعی نیز می‌نامند.[۲]

مردم شناسان بر این باورند که معنی در ذهن به ظهور میرسد و از رفتار فرد سر برمیآورد. در تعریف معنی ر.لینتون بیان میکند، «معنی مجموعهای از خصایص فرهنگی مرکب از پیوندهایی است که هر جامعهای به آن نسبت میدهد. این گونه پیوندها ذهنی هستند و غالبا جنبه ناهشیارانه دارند و فقط به طور غیرمستقیم در رفتار آنان متجلی میشوند» [۳]

از سویی ویلیام بیمن به نقل از ترنر مینویسد: «نماد چه عینی و چه انتزاعی، از نظر کارکردی، سازوکاری است که در چارچوب یک نظام فرهنگی، پدیدههـایی ملموس و عینی را به «معـانی» مربوط می سازد» [۴]. به اعتقاد محسنیانراد، نماد خود عامل زایش فرهنگ است آن جایی که پدیدههای ملموس و عینی را در چارچوب یک نظام فرهنگی به معانی مرتبط میسازد. همان طور که اشنایدر فرهنگ را، نظامی از «نمادها و معانی» تعریف کرده است.

در حقیقت فرهنگ دارای سه کارکرد عمده است؛ به صورت یک اسم مستقل و انتزاعی، فراگرد عام رشد فکری، معنوی و زیباییشناسانه را مینمایاند. در کاربرد عام و خاص، معرف روش زندگی معینی است. و در کارکرد سوم توصیف آثار و تجربیات فکری است. و  به خصوص فعالیتهای هنری را هدف میگیرد [۵].

با تمام این تعاریف چهگونه است که ما به لحاظ فرهنگی یکی از غنیترین و کهنترین فرهنگها را در اختیار داریم اما به لحاظ تصویری و نمادسازی در طول تاریخ بسیار ضعیف عمل کردهایم؛ گویا حافظهی تصویر ما تهی از هرگونه خلاقیت و فرهنگ تصویری است. چرایی این موضوع وقت دیگری را میطلبد که قراری با اساتید امر گذاشته شود و نظر آنان را در این رابطه جویا شویم؛ اینکه نقطهی آسیب کجاست؟ فرهنگ یا سازندگان فرهنگ. و این نقطه آسیب به ویژه در عرصه هنر قابل تامل است.

دنیای امروز دنیای تصاویر و نمادها و نشانههاست. وفور نشانهها و تصاویر رسانهای، در تمام ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و.... زندگی بشری را دربر گرفته است و از سویی تولید و توزیع معانی از این طریق، به رسانهای شدن فرهنگ، سیاست و اجتماع منجر شده است. به طوری که در عصر حاضر معناسازی و تولید و اشاعه نشانههای رسانهای، پدیدههای نوظهور عینی حول محور ارتباطات و رسانه هستند که تقسیمبندیهای تاریخی – اجتماعی و نیز نامگذاری برهههای زمانی چون دهکدهی جهانی، جامعه اطلاعاتی، جامعهی شبکهای و.... بر اساس ویژگیهای ارتباطی و رسانهای را باعث گردیدهاند [۶]. چالشهای پیش رو نیاز به آسیبشناسی از سوی اندیشمندان دانشگاهی دارد. در حالی که همچنان ما غرق در دنیای شفاهی به طور اکمل و نوشتاری به طور ناقص به سر میبریم. و تصاویر بیشتر از حیث زیباشناختی در حوزه تفکری ما کاربرد دارد.

 

رمزگشایی انحرافی از نمادها، عامل اختلال در فراگرد ارتباطات

تمام این گفتار برای رسیدن به این نقطه بود که، تصویر سر انسانی که برای همایش انسان جهانی و حکمت اسلامی طراحی شده بود پر بود از خطوط و اشکالی که باید گفت، معنای آن تنها در ذهن طراحش متبلور شده است. جدا از بسیاری از خطوط و اشکال بیمعنی، تصاویری که برای آن معنایی متصور شده بود به طور مثال «فانوس» به جای اینکه معنای مکتب مشا و فلسفه مشا ابنسینا را در ذهن متجلی سازد – چیزی که مدنظر برگزارکنندگان این همایش بود- ذهن بیننده را به سوی دفاع مقدس میبرد. یا تصویر «ماه» نهاده شده در مغز این انسان که به عنوان نمادی از کشورهای اسلامی در تصویر بود، به نظر زیاد به مقصود برگزارکنندگان نزدیک نبود. زیرا هیچگاه در کشور مسلمانی مثل ایران از این نماد استفاده نمیشود و تنها کشورهای عربی هستند که از تصویر ماه استفاده میکنند. یا کلمه «الله» به عنوان آرم و لوگوی جمهوری اسلامی ایران به جای آمدن در همان شکلی که چشم ببینده در طول این سه دهه آن را دیده است و به ذهن وی آشناست، کاملا به شکل ساده و نوشتاری در بین دیگر خطوط بیمعنی جای داده شده بود.

این در حالی است که انتخاب هر شکل و تصویر قطعا باید پیشینه تاریخی بلندمدتی داشته باشد و یا حداقل زمانی که ذهنها با دیدنش گویا آشنایی را میبینند، متصور شود نه چیزی غریب و گنگ. و نیز چیدمان اشکال مرتبط و به معنای حقیقی کلمه نماد، باید سیستماتیک و با معنا صورت بگیرد، نه صرفا برای پر کردن جاهای خالی پوستر؛ که این نیز از دیگر ویژگیهایی بود که این تصویر را از چشم مخاطب میانداخت.

خوب است برای همایشها و سمینارهایی که به دنبال تاثیرگذاری فرامحلی و دانشگاهی هستند و یا حتا در سطح ملی است بیشتر بیندیشیم و معقولتر از هنر و کانالهای فرهنگی بهره ببریم. زیرا به قولی نمادها خود نماینده و خوانش متن فرهنگی هر اجتماعی هستند و لازم است به آن توجهی بیشتری مبذول شود. پوستر حاضر یک نمونه ساده بود اما ممکن است در بسیاری از کارها معناها به ضدمعنا تبدیل شود و حتا به سوتفاهم بینجامد.

۱.محسنیانراد.مهدی، ارتباطشناسی، ص۲۰۲

۲. همان، ص۱۹۲

۳ و ۴. همان ص۶۶

۵. پهلوان.چنگیز، فرهنگشناسی، گفتارهایی در زمینه فرهنگ و تمدن، ص۶

۶. مهدیزاده.محمدمهدی، نظریههای رسانه: اندیشههایی رایج و دیدگاههای انتقادی، ص۱۱

فرهنگ امروز

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: