1404/3/11 ۱۰:۳۵
خاندان شاه طاهر نخست در روستای خوند (یا خواند ) از مضافات قزوین، در سر حد رودبار اَلَموت و گیلان ساکن بوده اند. شاه طاهر سپس به قزوین و سلطانیه و بعد از آن به انجدان کاشان و سرانجام به سبب اعتقادات اسماعیلی و سیاسی ناگزیر به دکن مهاجرت کرد و مصدر کارهای بزرگ دینی و دیوانی شد.
خاندان شاه طاهر۱ نخست در روستای خوند (یا خواند۲ ) از مضافات قزوین، در سر حد رودبار اَلَموت و گیلان ساکن بوده اند. شاه طاهر سپس به قزوین و سلطانیه و بعد از آن به انجدان کاشان و سرانجام به سبب اعتقادات اسماعیلی و سیاسی ناگزیر به دکن مهاجرت کرد و مصدر کارهای بزرگ دینی و دیوانی شد. وفات او را در ۹۵۶ قمری ذکر کردهاند.۳ بنابر وصیتش در کربلا به خاک سپرده شد.
شاه طاهر فرزند رضیالدین دوم فرزند طاهر فرزند رضیالدین اول فرزند محمدشاه فرزند مؤمن شاه حسینی خواندی انجدانی است، افزون بر این، نسب او به علاءالدین محمد سوم از امامان فاطمی الموت میرسد.۴
اما در باب غزل مشهور «گر به تو اُفتدم نظر، چشم به چشم، رو به رو» ضروری است گفته شود که سالها پیش از این، این غزل را به اشتباه به شاعرانی از جمله قرةالعین قزوینی متخلص به «طاهره» نسبت میدادند، اما پس از تحقیقات مستند و عالمانۀ استاد محمد محیط طباطبایی، امروز دیگر در تعلق قطعی آن به شاه طاهر اسماعیلی تردیدی نداریم.۵
با این حال صرفاً برای آگاهی برخی از خوانندگان این متن، بخشی کوتاه از نوشتۀ استاد محیط طباطبایی را در زیر نقل میکنم:
«(میرزا محمد طاهر وحید):... به هر صورت اصل این غزل از شاه طاهر است که در اواسط صدۀ دهم هجری میزیسته و میرزا طاهر وحید در اواخر صدۀ یازدهم هجری مخمسی با مطلع:
ساقی عشقت، ای صنم از هر ستم سبو سبو ریخت به ساغر دلم، با می غم، کدو کدو
بر آن ساخته و در دهۀ دوم از صدۀ دوازدهم-۱۱۱۲-۱۱۱۹ق-، جمالالدین محمد جامی از ندمای اکبر، شاهزادۀ هندی متوفی در مشهد، این مخمس را در مجموعۀ نظم و نثر خود مجموعۀ کتابخانۀ مجلس (شمارۀ ۸۸۴۱ ص ۵۷۸) به نام میرزا محمد طاهر وحید ضبط کرده است.
حزین ؟: نسبت آن غزل، به شیخ محمدعلی لاهیجی متوفی در بنارس هند هم که در نیمۀ دوم از صدۀ دوازدهم مُرده به اعتبار بیتِ «مهر تو را دل حزین بافته بر قماش جان» نمیتواند تحقق پیدا کنند، زیرا شیخ حزین در تاریخ ثبت این مخمس، کودکی خردسال بوده است و به طور اولی انتساب آن به زرینتاج قزوینی ملقّب به قرةالعین که یکصد و ده سال بعد از تاریخ این غزل، به دنیا آمده و تقریباً یکصدوچهلواندی سال بعد از آن در واقعۀ بدشت هزار جریب مازندران با ملا محمدعلی قدوس بارفروش و میرزا حسینعلی نوری شرکت جست و سزاوار لقب طاهره شد، با قبول عقل سازگار نمیآید.
... به هر صورت غزل «گر به تو افتدم نظر...» مربوط به شاه طاهرکاشی انجدانی است، نه حزین لاهیجی و طاهرۀ اصفهانیه۶ متخلص به طاهره و طاهرۀ قزوینی ...»۷
اما آگاهی ما از غزل دوم که ملاحظه خواهید فرمود، مدیون پژوهش استاد عارف نوشاهی است که در باب منشآت شاه طاهر و شرح احوال او تحقیق گستردهای انجام داده است و بیت آخر این غزل نیز با تخلص«طاهر» ضمن همین مجموعه منشآت، ضبط شده که تأیید محکم دیگری است در تخلص شاه طاهر. استاد عارف در مقالۀ خود مشروحاً جزئیات ابواب این منشأت را بازگشوده شده است.۸
افزون بر این دو غزل با تخلص طاهر، قصیدۀ دیگری یافته ام که ابیاتی از آن را در اینجا نقل میکنم، تخلص شاه طاهر همانا «طاهر» و به اقتضای بیت«طاهرا» است که این خود دلیل دیگری است در اثبات تعلق غزل نخست به شاه طاهر اسماعیلی یا شاه طاهر دکنی. سه بیت از شعر مندرج در جُنگ نسخۀ کتابخانه مجلس۹ چنین است:
لیک دستی که در آئینۀ ادراک سلیم
سرّ مستور یدالله شود از وی مدرک
در جوار تو چو خورشید مجاور صد تن
در سپاه تو چو مریخ مبارز صد لک
طاهر از ذلت عصیان به تو آورده پناه
فکر او گر نکنی کان من الذل هلک
اینک دو غزل شاه طاهر از نظر می گذرد:
غزل نخست
گر به تو افتدم نظر(گذر)،چشم به چشم رو به رو۱۰
شرح کنم(دهم) غم تو را نکته به نکته مو به مو
از پیِ دیدن رُخَت همچو صبا فتادهام
خانه به خانه، در به در، کوچه به کوچه کو به کو
مهر تو را دل حزین، بافته بر قماش جان
رشته به رشته نخ به نخ، تار به تار، پو به پو
میرود از فراق تو، خون دل از دو دیدهام
دجله به دجله یم به یم، چشمه به چشمه جو به جو
داده دهان و چهره و عارض و عنبرین خَطَت
غنچه به غنچه گُل به گُل، لاله به لاله بو به بو
از رخ و چشم و زلف و قد، ای مه من فزایدم
مهر به مهر و دل به دل، طبع به طبع خو به خو۱۱
در دل خویش طاهرا، گشت و ندید جز وفا(تورا)
صفحه به صفحه سر به سر، پرده به پرده تو به تو
غزل دوم
در جواب میر بزرگ قاضی یزد، به او غزلی در شرح فراغ فرستاده:
آنچه من میکشم از دست غمت کس نکشید
و آنچه من دیدم از اندوه فراق تو که دید؟
روز عمرم به شب آمد ز غم هجر ولی
شب هجران تو بود آن که به پایان نرسید
هیچگه نامۀ شوقت ننوشتم سویت
که به یاد تو ز نوک قلمم خون نچکید
قصۀ یوسف و یعقوب کجا گوش کند
هر که افسانۀ عشقِ من و حُسن تو شنید
همچو پروانه دلم دوش به فانوس خیال
گرد شمع رخ تو تا به سحر میگردید
در بیابانِ تمنّای تو هر چند دوید
«طاهر» آخر بهتو ای آهوی وحشی نرسید
........................................................................................................
۱ . شاه طاهر به سبب اقامت طولانی در انجدان و دکن، به شاه طاهر انجدانی و شاه طاهر دکنی نیز شهرت یافته است.
2.شاید همان روستای خندو یا خنداب کنونی باشد(مینودر، ج۱:۶۲۲)
۳. هندوشاه، تاریخ فرشته/ تصحیح محمدرضا نصیری. تهران: انجمن آثار، ۱۳۹۹ش، ج ۳، ص ۳۵۸.
۴. حجتی، طاهر دکنی/دانشنامه ادب فارسی، ج۴، بخش دوم، ۱۳۸۰، ص ۱۶۳۴.
۵. محیط طباطبایی، یک شعر و چند شاعر/ مجلۀ محیط، ش ۱، (شهریور ۱۳۲۱ش): ص ۳۴-۳۷؛ همو، طاهرا یا طاهرۀ/ مجلۀ گوهر، س ۵، ش مسلسل ۵۶ (۱۳۵۶ش)، ص ۵۸۱-۵۸۸.
۶. وحید، «طاهرۀ اصفهانیه»/ مجلۀ ارمغان، س ۱۳، ش۷، مهر ۱۳۱۱ش، ص ۴۸۱.
۷. محیط طباطبایی، «یک شعر و چند شاعر»، مجلۀ محیط، ش ۱، شهریور ۱۳۲۱ش، ص ۳۶-۳۷؛ همو، «طاهرا یا طاهره»، مجلۀ گوهر، آبان ۱۳۵۶ش، س ۵، ش۸، ص ۵۸۲-۵۸۵.
۸. عارف نوشاهی، نامههای شاه طاهر دکنی/ مجلۀ دانش، ش ۷۴/۷۵، ص ۲۳-۲۴.
۹. جنگ شمارۀ ۶۵/۸۹۸۲ نسخۀ مجلس ص ۲۱۴-۲۱۶.
۱۰. در نسخه هایی دیگر: گر به تو افتدم نظر، چهره به چهره روبه رو
۱۱ . برخی نسخه ها:
ابرو چشم و خال تو، صید نموده مرغ دل طبع به طبع و دل به دل، مهر به مهر و خو به خو
منبع: مجله بخارا، شماره ۱۶۸، خرداد و تیر ۱۴۰۴
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید