نقطه‌ی درخشانی در آموزش زبان فارسی

1402/8/21 ۱۵:۵۷

نقطه‌ی درخشانی در آموزش زبان فارسی

کتاب «فرهنگ زبان‌آموز پیشرفته» نخستین فرهنگ زبان‌آموز فارسی است که با صرف ده سال تلاش و ممارست در سال ۱۳۹۸ منتشر شد. نقد و بررسی این کتاب در روز سه‌شنبه ۱۶ آبان با حضور سیدمصطفی عاصی، علاءالدین طباطبایی، امید طبیب‌زاده، مهرداد نغزگوی کهن در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

غزاله صدر منوچهری: سیدمصطفی عاصی زبان‌شناس و رئیس سابق انجمن زبان‌شناسی ایران است. او در سال ۱۳۲۴ در تهران متولد شد و تحصیلات عالی را با کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه تهران، کارشناسی ارشد زبان‌شناسی از دانشگاه تهران و در نهایت، دکترای زبان‌شناسی با گرایش کامپیوتر و فرهنگ‌نگاری از انگلستان به سرانجام رساند.  

کتاب «فرهنگ زبان‌آموز پیشرفته» نخستین فرهنگ زبان‌آموز فارسی است که با صرف ده سال تلاش و ممارست در سال ۱۳۹۸ منتشر شد. نقد و بررسی این کتاب در روز سه‌شنبه ۱۶ آبان با حضور سیدمصطفی عاصی، علاءالدین طباطبایی، امید طبیب‌زاده، مهرداد نغزگوی کهن در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

 

در شأن معیاربودگی

 امید طبیب‌زاده/ زبان شناس و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

زبان‌شناسی اجتماعی معمولاً به‌دنبال راه‌هایی برای سنجش میزان معیار بودن زبان یا سنجش میزان کمیت‌پذیری آن است. ملاک‌های متعددی را مطرح می‌کنند و میزان معیار بودن زبان را براساس آن‌ها بیان می‌کنند. به ‌بیان‌ دیگر با کمیت‌پذیر کردن زبان امکان سنجش میزان معیاربودگی زبان‌ها با هم را فراهم می‌کنند. اگر بخواهیم به زبان ساده بگوییم، بر اساس عواملی توانمندی زبان را می‌سنجند.

یکی از عوامل سنجش زبان‌ها با هم زبان علم است. با سنجش این‌که هر زبانی از حیث زبان علم در چه سطحی است می‌توان میزان توانمندی یا پیشرفتگی آن را تعیین کرد. مثلاً در زبان قبایل آمازون چیزی به نام زبان علم مطرح نیست. در برخی زبان‌ها زبان علم تا ششم ابتدایی می‌رسد و در برخی دیگر تا لیسانس. اما معمولاً عالی‌ترین مسائل علمی را به زبان انگلیسی مطرح می‌کنند. چراکه مباحث بسیار تخصصی می‌شود و در بیشتر رشته‌ها عده‌ی کمی می‌توانند آن‌ها را دنبال کنند. لذا این زبان از این حیث از دیگر زبان‌ها پیشرفته‌تر است.

عامل دیگر متون ترجمه‌شده به آن زبان است. بعضی زبان‌ها چنین متونی ندارند و بعضی‌ها متون ترجمه‌شده‌ی بیشتری دارند. بعضی زبان‌ها هم در وضعیتی قرار دارند که هر آنچه در دنیا منتشر شود، بلافاصله به آن زبان هم منتشر می‌شود. زبان انگلیسی از این حیث هم از همه‌ی زبان‌ها مهم‌تر است. اکنون مساله‌ی (عامل) پردازش زبان مطرح است. زبان‌هایی که بتوانند در حوزه‌ی ترجمه‌ی ماشینی، تبدیل گفتار به متن، تبدیل متن به گفتار، بازیابی اطلاعات از درون‌ متن با استفاده از پیکره‌های گوناگون خودشان را در حوزه‌ی هوش مصنوعی تقویت بکند، در آینده اهمیت بیشتری خواهند داشت. در واقع، آینده‌ی زبان‌ها در این است.

یکی دیگر از ویژگی‌هایی که توانمندی زبان‌ها را با آن می‌سنجند، مسئله‌ی فرهنگ لغت‌هاست. فرهنگ‌ها را می‌توان به انواع یک‌زبانه و دوزبانه و چندزبانه، فرهنگ‌های تخصصی و عامیانه تقسیم کرد. فرهنگی که امروز درباره‌ی آن سخن می‌گوییم فرهنگی تک‌زبانه (فارسی به فارسی) است. چنین فرهنگی یا برای اهل زبان نوشته می‌شود یا جنبه‌ی آموزشی دارد و برای خارجی‌ها نوشته می‌شود. «فرهنگ زبان‌آموز پیشرفته» عمدتاً برای آموزش زبان فارسی به خارجی‌ها طراحی‌شده است.

تاریخ فرهنگ‌نگاری نشان می‌دهد که بیشتر فرهنگ‌های فارسی از قرن چهار و پنج فرهنگ‌های آموزشی بوده‌اند، مثل «لغت فرس» اسدی طوسی که بیشتر برای گسترش زبان فارسی معیارشده در منطقه‌ی شرق به دیگر ساکنان ایران بوده است که فارسی معیار را نمی‌دانستند. نخستین ویژگی خاص این فرهنگ‌ها این بود که ابجدی بودند؛ کلمات را براساس حروف الفبای ابجدی تدوین می‌کردند. ویژگی دیگرشان این بود که کلمات را برپایه‌ی حروف آخرشان الفبایی می‌کردند، نه حروف اول. این هم برای این بود که بتوانند در قافیه شعر از آن استفاده بکنند.

تغییر باب‌بندی از ابجدی و ابتثی و مرتب کردن حروف به‌ترتیب حرف اول کلمه نقطه‌ی عطفی در فرهنگ‌نگاری زبان فارسی است. برهان قاطع با این کیفیت شکل گرفته است. در ادامه تحولات دیگری به‌وجود می‌آید تا به فرهنگ‌های امروزی می‌رسیم. در این میان، «فرهنگ زبان‌آموز پیشرفته» در فرهنگ‌های آموزشی زبان فارسی نقطه‌ی عطفی را پدید می‌آورد و ما را با پدیده‌ی خجسته‌ای مواجه می‌کند. برای اولین‌بار مساله‌ی پیکره مطرح می‌شود و این فرهنگ براساس پیکره نوشته می‌شود. پیکره به‌معنای مجموعه‌ای از شواهد زبانی است که از متون مشخصی اخذ و از حیث دستوری، از حیث ریشه‌شناسی و تلفظ برچسب‌گذاری شده‌اند و امکانات متعددی را در اختیار کاربر می‌گذارد تا بتواند بسامد این‌ها را بسنجد و به‌انحای گوناگون اطلاعات را از درون این فرهنگ بیرون بیاورد. پایگاه دادگان زبان فارسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، پیکره‌ای مشتمل بر پنجاه میلیون صورت‌واژه است که به همت دکتر عاصی تهیه شده است. عاصی اقلام پرکاربرد را از درون این فرهنگ استخراج کرده است. حدود ۳۱ هزار سرواژه از درون این پیکره استخراج شده است که پرکاربردترین‌های آن پنجاه میلیون صورت‌واژه بودند.

نکته‌ی جالب‌تر توجه به ویژگی‌های تعریف در فرهنگ زبان‌آموز است. عاصی ۲۶۰۰ واژه را انتخاب کرده و در این فرهنگ با همین واژگان تعریف داده می‌شود. بنابراین، اگر زبان‌آموز ۲۶۰۰ کلمه را بلد باشد، یاد گرفتن این فرهنگ کار دشواری نیست. این فرهنگ با برخورداری از این ویژگی خودبه‌خود شأن متن آموزشی را پیدا می‌کند.

در دوران دانشجویی به‌تدریج به سمت Advanced learner’s رفتم. به‌گمانم علت این امر هم ماهیت آموزشی این فرهنگ بود که از ابتدا با تعداد لغت محدودی مشخص می‌شد و شیوه‌ی ارائه‌ی مطلبش بسیار ساده بود. این ویژگی‌ها باعث می‌شود که در رقابت‌های میان گونه‌های زبانی یک ‌زبان بتواند خودش را بالا بکشد و مرتبه و شأن معیار بودن خودش را بیفزاید. وقتی چنین فرهنگ‌هایی به زبان فارسی نوشته می‌شود، زبان‌آموز خارجی اهمیت آن را درمی‌یابد. چنین فرهنگی برای گونه‌های دیگر فارسی وجود ندارد و فقط برای زبان فارسی معیار ایران نوشته‌شده است و نقطه‌ی عطفی است.

خوشحالیم که نقطه‌ی آغاز درخشانی در زبان فارسی شکل گرفت. این کتاب برنده‌ی جایزه‌ی کتاب سال شد و در سال بعد از آن از نامزدهای نهایی جایزه‌ی فارابی بود که قانونی دادند که اگر کتابی یکی از جوایز کتاب را گرفته نمی‌تواند دومی را هم بگیرد. متأسفانه ناشر در توزیع این کتاب اهتمام لازم را به خرج نداد، ولی امیدواریم شکل برخط آن هرچه زودتر فعال شود. در آن صورت تعداد سرواژه‌ها می‌تواند به پنجاه‌هزار برسد که به فرهنگ معین نزدیک بشود.

 

پیشینه‌ی کار و فکر و طرح کار

سیدمصطفی عاصی/ زبان‌شناس، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

در سال ۱۳۴۳ دانشجوی لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه تهران شدم. پیش از شروع کلاس‌ها، گروه فهرستی از کتاب‌های سال اول به ما داد تا از کتاب‌فروشی مپسو تهیه کنیم. مپسو روی این دسته کتاب جدایی هم می‌گذاشت و آن فرهنگ انگلیسی به انگلیسی Advanced learner’s آکسفورد بود. این برای من عجیب بود، چراکه تصورم از فرهنگ زبان فرهنگ دوزبانه‌ی حییم بود. اما به مرور متوجه شدم که این فرهنگ تک‌زبانه بهتر می‌تواند معنای واژگان را به من معرفی بکند، چراکه تعاریف بسیار ساده و موجز و مثال‌ بسیار خوب و توضیحات و اطلاعات مفید برای دانشجو ارائه شده بود. به‌مرور متوجه شدم که این فرهنگ برای کسانی است که می‌خواهند زبان را بهتر یاد بگیرند، نه صرفاً برای پیدا کردن معنای یک واژه. این فرهنگ نکاتی در مورد خود زبان انگلیسی هم به کاربر می‌آموخت. من با این فرهنگ زندگی کردم و هرچه گذشته بیشتر به آن علاقه‌مند شدم و همیشه برای من مدل خوبی بود.

 در دوره‌های بعد، به‌خصوص در دوره‌ی حضورم در فرهنگستان دوم، کم‌کم به کار فرهنگ‌نویسی علاقه‌مند شدم.  در فرهنگستان برای اولین‌بار در ایران از رایانه برای پردازش زبان فارسی استفاده می‌کردیم؛ کاربرد رایانه برای کارهای زبانی و زبان‌شناختی. بالأخره کاری که برای تهیه‌ی واژه‌نامه‌های بسامدی با رایانه انجام شد، در زمان خودش طرح بسیار پیشرویی بود. برای فارسی چنین کاری مطلقاً نشده بود و برای زبان انگلیسی هم‌چنین کاری تازه شروع‌شده بود. پیش‌تر این کار با دست شروع‌شده بود و از پژوهشگران خواسته بودند که از چند متن مهم زبان فارسی به‌عنوان پشتوانه‌ی کارهای واژه‌گزینی فرهنگستان واژه‌نامه‌ی بسامدی تهیه کنند. اما کار دستی هم وقت‌گیر هم خطاهایی به آن راه می‌یافت.

ما این کار را در فرهنگستان شروع کردیم و طرح موفقی برای تدوین واژه‌نامه‌های بسامدی با رایانه شروع شد. این تجربه نشان داد که رایانه چه‌اندازه می‌تواند در کارهای فرهنگ‌نگاری کمک باشد. در ادامه در سال  ۱۳۵۶ به درخواست شادروان دکتر کیا بخش کاربری‌های رایانه را در فرهنگستان زبان ایران تأسیس کردیم. این کار را در سال ۱۳۸۱ در فرهنگستان سوم نیز با عنوان گروه زبان و رایانه انجام دادم. همه‌‌ی این تجارب مرا به این سمت برد که رساله‌ی دکتری‌ام را هم پیرامون مسائل فرهنگ‌نگاری دوزبانه به کمک رایانه ببرم و مرا در فرهنگ‌نگاری جدی‌تر کرد. اما همیشه حس می‌کردم که در ایران کارهای انجام‌نشده‌ای در این زمینه هست که باید انجام شود. با تجارب گذشته و آنچه به‌تدریج آموخته بودم برایم واضح بود که دوران جدیدی در فرهنگ‌نگاری شکل گرفته است. فرهنگ‌نگاری در جهان متحول شده بود و در ایران نیز قاعدتاً این اتفاق می‌افتاد.

یکی از مهم‌ترین اتفاقات در اروپا و امریکا و بعد هم در ایران، ورود زبان‌شناسان به این عرصه بود. در گذشته فرهنگ‌نگاران معمولاً افرادی مختلف با اطلاعات و تخصص‌های متفاوت بودند. اما حال دورانی بود که زبان‌شناسی وارد این عرصه شده بود و حرف برای گفتن داشت و نظریه‌های مهمی در حوزه‌ی واژگان‌شناسی و فرهنگ‌نگاری مطرح‌شده بود که به‌طورکلی کیفیت فرهنگ‌ها را تغییر می‌داد. از سوی دیگر، ورود رایانه به این حوزه و کاربرد آن در سطوح مختلف کارهای تدوین فرهنگ‌ها تحول‌آفرین شده بود. خوشبختانه نمونه‌هایی از فرهنگ‌های تألیفی به همت زبان‌شناسان چه تک‌زبانه و چه چندزبانه داریم، شادروان دکتر حق‌شناس و دکتر باطنی کارهای مهمی در زمینه‌ی فرهنگ‌نگاری انجام داده‌اند. اما این نگاه جدید بسیاری از نارسایی‌ها یا ایرادهای فرهنگ‌های قدیم را به‌تدریج برطرف می‌کرد.   

اتفاق دیگر در حوزه‌ی فرهنگ‌نگاری ورود مفهوم پیکره و زبان‌شناسی پیکره‌ای در این حوزه و تأثیر بسیار تعیین‌کننده‌ی آن بود. در گذشته معمولاً فرهنگ‌ها را یک فرهنگ‌نگار با اتکا به اطلاعات شخصی و انباشته‌های ذهنی خودش و مراجعه به چند منبع و مرجع دیگر تدوین می‌کرد. ولی حال زبان‌شناسان با تأکید بر این باورند که اگر بخواهید معنی یک واژه را به‌درستی و با دقت مشخص کنید باید به حجم عظیمی از داده‌های زبانی (آنچه اهل زبان به وجود آورده‌اند، نوشته و گفته‌اند) مراجعه بکنیم، نه یک یا چندنفر بلکه به اکثریتی که نماینده‌ی کل زبان باشند. و این فقط از راه مراجعه به پیکره‌های عظیمی است که انواع متن‌ها و گونه‌های زبانی را در خودشان دارند و می‌توانند از همه‌ی این گونه‌ها نمونه‌هایی را در اختیارمان بگذارند. اینجاست که تفاوت فرهنگ‌های پیکره‌بنیاد بافرهنگ‌های سنتی گذشته را می‌بینیم. در فرهنگ‌های پیکره‌بنیاد معنی واژه به‌نحوی ارائه ‌شده است که درگذشته به ذهن فرهنگ‌نگار هم نمی‌رسید. سایه‌ها، لایه‌ها و جنبه‌هایی از معنای یک واژه از درون پیکره بیرون آمده است که قبلاً دیده نشده بود. بنابراین، عامل دیگری که در تحول فرهنگ‌نگاری بسیار اهمیت یافت، پیکره و زبان‌شناسی پیکره بود؛ یعنی در حقیقت تمام ابزار و لوازمی که زبان‌شناسی پیکره‌ای در اختیار فرهنگ‌نگار می‌گذارد. اگر همه‌ی این‌ها را در کنار هم بگذاریم، به‌اضافه‌ی کار گروهی که این هم یکی از نمودهای روش‌های جدید است، با دقت بسیار زیادی می‌توانیم فرهنگ‌نگاری کنیم و فرهنگ‌های بسیار کارآمدی ارائه دهیم.

هورنبی پیشرو فرهنگ‌های زبان‌آموز است. او با تکیه بر سابقه‌ی بسیار طولانی در آموزش زبان انگلیسی در ژاپن به این نتیجه رسیده بود که فرهنگ‌های موجود به آموزش زبان چندان کمکی نمی‌کنند. او Advanced learner’s را از اواخر دهه‌ی چهل میلادی شروع کرد و این فرهنگ تا سال‌های هشتاد با همان روال، به‌تدریج کامل‌تر و پربارتر شد. دستیار باهوش و علاقه‌مند به فرهنگ‌نگاری هورنبی پس از فوت او کار را بر عهده گرفت و فرهنگ را زیرورو کرد. در سال ۱۹۸۶ نسخه‌ی جدیدی از این فرهنگ هم‌زمان با فرهنگ جدیدی کاملاً رایانه‌ای و پیکره‌بنیاد بیرون آمد. هم‌زمان لانگمن هم نسخه‌ی جدیدش را در همان سال ارائه داد. در واقع، در سال ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶ سه غول فرهنگ‌نگاری سه فرهنگ جدید زبان‌آموز را به بازار دادند که کاری بسیار جدید بود. همه‌ی اینها برای من انگیزه‌ای بود که برای زبان فارسی نیز نیاز به چنین فرهنگی داریم.

در سازمان سمت و در حضور زبان‌شناسان به این نتیجه رسیدیم که اولویت با تهیه‌ی فرهنگی به‌روز است. تصادفاً من گفتم که فرهنگ‌های تک‌زبانه و دوزبانه‌ی معمول در بازار زیاد است، اما آنچه نداریم و می‌تواند این جای خالی را پر بکند یک فرهنگ زبان‌آموز است. بلافاصله این نظر تأیید شد و کار به عهده‌ی من گذاشته شد. این کار در قالب طرح پژوهشی طی ده سال انجام گرفت، هرچند نخست یکی‌دوساله پیش‌بینی شده بود.

امیدوار بودم بتوانم مواردی را رعایت کنم یا به‌منزله‌ی عنصری در این فرهنگ وارد بکنم: یکی داشتن چارچوبی نظری بود. اینکه اصولاً این فرهنگ از نظر زبان‌شناسی باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد و چه رویکردی را دنبال کند. اینکه مخاطب مشخص باشد. مخاطب زبان‌آموزان پیشرفته‌اند. چراکه برای زبان‌آموزان ابتدایی و میانی فرهنگ‌های دوزبانه و تصویری و امثال آن فراهم می‌شود یا با کتاب‌های آموزشی تااندازه‌ای زبان را فرامی‌گیرند. ولی در سطح پیشرفته، یعنی جایی که زبان‌آموز می‌خواهد جمله‌سازی بکند و متن بسازد و صحبت بکند و درواقع کاربرد واقعی زبان را تجربه بکند، فرهنگ‌های زبان‌آموزند که به‌کار می‌آیند. بنابراین، مخاطب مشخص است. این را گفتم چراکه باید از اطلاعات این نوع مخاطبان در تدوین این فرهنگ استفاده شود. با بررسی دقیق بیشتر کتاب‌های آموزش زبان فارسی و استخراج فهرست واژه‌هایشان تقریباً مشخص شد که این مخاطبان در دوره‌های ابتدایی و میانی با کتاب‌های مختلف چنین واژگانی را فراگرفته‌اند. با روش‌های آماری و فهرست‌های بسامدی به مجموعه‌ای حدود ۲۵۰۰ واژه رسیدیم که شد واژگان پایه برای توصیف‌های فرهنگ جدید. باید الگویی می‌یافتیم که هم درک تعریف‌ها برای زبان‌آموزان دشوار نباشد هم در کل فرهنگ تکرار شود تا مخاطب در خواندن متن و تعریف‌ها با مشکل جدیدی روبه‌رو نشوند.

از دیگر نکات رعایت شده در این فرهنگ این بود که براساس یک پیکره‌ی جامع که گونه‌های زبان فارسی امروز را در برمی‌گیرد، چراکه بنابود این فرهنگ برای کاربران امروز فارسی امروز تعریف شود. بنابراین، از پایگاه دادگان زبان فارسی استفاده کردم تا تعاریف و جملات شاهد مثال را استخراج کنم. همین‌طور برای تعیین بسامد نسبی واژگان از این پایگاه استفاده کردم تا سرواژه را تعیین کنم. من کوشیدم روشی بیابم تا بتوانیم با یک نشانه بسامد یا رواج نسبی واژگان را به کاربر نشان بدهیم. دایره‌ای هست که بخش‌هایی از آن پررنگ می‌شود و هرچه پرتر باشد، یعنی بسامد یا رواج بیشتری دارد. که در مقدمه به ترتیب به آن اشاره کرده‌ام.

نکات دیگری هم خاص این فرهنگ است، یکی استفاده از تصاویر به‌جاست، نه زینتی. دیگری ارائه‌ی تلفظ واژه‌ها با روش ساده‌ی آوانویسی است که پیچیدگی آوانویسی بین‌المللی را ندارد، در کنار تلفظ محاوره یا عامیانه‌ی آن. چراکه کاربران، به‌خصوص آن‌ها که با زبان فارسی سروکار دارند، بیشتر گونه‌ی گفتاری را می‌شنوند. برای مواردی که واژه‌ها یا گروه‌های واژه تفاوت‌هایی در موقعیت‌های متفاوت دارند نیز یادداشت‌های کاربردی تمهید شده است؛ یعنی برای مواقعی که واژگان در ظاهر مشابه هم هستند، اما در موقعیت‌های مختلف کاربردهای مختلفی هم پیدا می‌کنند. این اولین کار است و قطعاً نقاط ضعفی دارد. به یاد داشته باشیم که هورنبی پنجاه ـ ‌شصت سال این کار را دنبال کرد و همکارانش آن را دنبال کردند.

 

فرهنگی با زبان معیار نوشتاری

علاءالدین طباطبایی/ عضو هیئت‌علمی فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی

پانزده سال پیش در سازمان سمت می‌گفتیم که خوب است برای زبان فارسی هم فرهنگی مثل فرهنگ Advanced learner’s نوشته شود و گمان نمی‌کردم دکتر عاصی این وظیفه را بر عهده بگیرد. در یکی از گردهمایی‌های فرهنگستان یکی از ایرانیانی که در آلمان کار می‌کرد گفت استادان ایرانی می‌گویند این کار باید بشود. حال‌آنکه اگر کسی بخواهد کاری بکند، باید بگوید من این کار را می‌کنم. دکتر عاصی هم خودش دست‌به‌کار شد و این کار بسیار شاق را یک‌تنه انجام داد. همه‌ی فرهنگ را بررسی نکردم، آنچه دیدم نشان از زحمت فراوان دارد. جای فرهنگ فارسی زبان‌آموز واقعاً خالی بود. فرهنگی که برای زبان‌آموز مفید باشد، البته این فرهنگ استفاده‌های‌ دیگری (مثل بررسی‌های رایانه‌ای) نیز دارد. آنچه می‌خواستم مطرح بکنم قدری جنبه‌ی نظری دارد و بدیهی است. منتها باید مطرح شود.

وقتی می‌گوییم زبانی را بلدیم منظورمان این است که درباره‌ی این زبان دو دانش می‌دانیم: یکی دانش واژگانی و دیگری دانش دستوری. دانش دستوری دستور زبان به‌معنی وسیع کلمه است؛ یعنی قواعدی که براساس آن واج‌ها یا آواها باهم ترکیب می‌شوند و تک‌واج‌ها را می‌سازند؛ یعنی کوچک‌ترین واحدهای معنادار را می‌سازند. تک‌واج‌ها براساس قواعدی باهم ترکیب می‌شوند و واژه‌ها را می‌سازند و گروه‌های بزرگ‌تر از واژه‌ها مربوط به نحوند. این سه سطح زبان را واج‌شناسی و ساخت‌واژه و نحو می‌گویند. دستور زبان در مفهوم وسیع کلمه یعنی دانش فرد در مورد قوانین واج‌شناسی، ساخت‌واژه و نحو یک زبان. این بخشی از دانش ما درباره‌ی زبانی است که می‌دانیم. بخش دیگر واژگان است. قطعاً می‌دانیم که سخت‌ترین بخش یادگیری زبان آموختن واژگان است، به‌خصوص وقتی زبان مادری آدمی نباشد.

فرهنگی مثل Advanced learner’s در همین حدود سرواژه دارد و برای لغات مجله‌ی سطح بالایی مثل تایم هم تا حدود زیادی پاسخگوست. این بدان معنی است که برای نوشتن این فرهنگ کار علمی و دقیقی کرده‌اند تا توانسته‌اند طوری واژه‌ها را انتخاب کنند که کاربردی باشد. کتاب دکتر عاصی هم ازآنجاکه بر پیکره‌ی بزرگی از واژگان متکی است همین ویژگی را دارد. منتها ما چون فارسی زبان مادری‌مان هست، مشکل می‌توانیم بفهمیم  فرد خارجی کدام لغت را نمی‌شناسد و کدام را می‌شناسد. چند لغت که به نظر می‌آمد جزو ۲۶۰۰ مورد پربسامد نیستند و سطح بالاترند نیز در این فرهنگ بود. با بررسی بیشتر می‌توان نتیجه‌ی دقیق‌تری گرفت.

برخی نکات مثبت و منفی نیز به نظرم رسید که به آن‌ها اشاره می‌کنم. در این فرهنگ تکیه‌ی واژه‌ها مشخص نشده است، ولی در مواردی لازم است. البته این فرهنگ پیکره‌بنیاد است و احتمالاً این موارد در پیکره نبوده‌اند. مثلاً کلمه‌ی «رنده» آمده، اما «رنده کردن» نیامده یا «اره» آمده و «اره کردن» نیامده یا «سنجاق» آمده و «سنجاق کردن» نیامده است. درحالی‌که این‌ها فعل‌های مرکب مهمی هستند که زبان‌آموز باید آن‌ها را یاد بگیرد. جای بعضی اصطلاحات نیز در فرهنگ خالی است. من فکر می‌کنم این یکی از آسیب‌های کار براساس پیکره همین امر است. به نظرم اگر کار صرفاً بر اساس پیکره باشد کور است و تصادفاً ممکن است آنچه در نظر اهل زبان خیلی بدیهی است، در پیکره نباشد. چراکه به‌هرحال هر چه‌ قدر هم پیکره بزرگی را استفاده کرده باشیم، بازهم نمی‌تواند زبان را به‌اندازه‌ی شم زبانی یک فرد باتجربه منعکس بکند.

نقاط مثبت کار بسیار زیاد است. صحافی و حروف‌چینی عالی است و نوشتن لغات با رنگی دیگر به یافتن لغت بسیار کمک می‌کند. وندواره‌ها مشخص شده‌اند، همچنین تعریف‌ها بسیار روشن و به زبان فارسی امروزی نوشته شده‌اند. فرهنگ‌ها در قدیم زبان خیلی قدیمی به‌کار می‌بردند، اما این فرهنگ با زبان معیار نوشتاری امروز تألیف شده است و نثر به‌کاررفته در این فرهنگ آموزنده است. این کتاب نیز برای آموزش صحبت کردن و نوشتن به زبان فارسی منبع خوبی است. کمااینکه نیز ابوالحسن نجفی در «غلط ننویسم» بزرگ‌ترین آموزش نگارش است.

 

کمک لغت‌نامه‌نویسی و فرهنگ‌نویسی به معیارسازی زبان فارسی

مهرداد نغزگوی کهن/ عضو هیئت علمی دانشگاه  بوعلی سینای همدان

فرهنگ‌نویسی در معیارسازی و تثبیت و گسترش هر زبانی مهم است.  در بند ۴۳ و ۴۴ کتیبه‌ی داریوش در نقش رستم آمده است که آنگاه به تو معلوم می‌شود نیزه‌ی مرد پارسی دور رفته.  کتیبه دراین‌باره سخن می‌گوید که سرزمین ایران چه‌قدر بزرگ است و چه اقوام و فرهنگ‌های مختلفی در خود دارد. ما می‌دانیم با فروپاشی ساسانیان به‌ظاهر این نیزه بر زمین افتاد. قاعدتاً طبق آنچه در زبان‌شناسی، مخصوصاً زبان‌شناسی اجتماعی هست، هرگونه‌ای که پشت آن ارتش باشد به زبان معیار تبدیل می‌شود. به‌ظاهر نیزه‌ی مرد پارسی در انتهای حکومت ساسانیان به زمین افتاد، ولی آنچه بر زمین افتاد یک وثیقه بود، نیزه‌ی اصلی پارسی فرهنگ بود که برجا ماند و ایرانیان با توافقی نانوشته، بااینکه نه دولتی بود و نه حکومتی، تصمیم گرفتند به پارسی بنویسند همین‌طور ایران یکی از کشورهایی است که فرهنگ‌نگاری در آن سابقه‌ی طولانی‌ای دارد.

در زبان‌شناسی اجتماعی هم گفته می‌شود که برای اینکه یک زبان به‌صورت معیار دربیاید نیاز به فرهنگ هست. لغت‌نامه‌نویسی و فرهنگ‌نویسی خیلی به معیارسازی زبان فارسی کمک کرد، بدون اینکه نیزه‌ای در کار باشد. اسدی طوسی گفته بود که فرهنگ «فورس» را برای مردم غرب ایران نوشته‌ام. این فرهنگ‌نویسی تا به امروز ادامه یافت تا فرهنگ دهخدا و فرهنگ جامع زبان فارسی که کماکان در دست تألیف است و فرهنگ‌های مختلف دیگری که برای مخاطبان مختلف نوشته شده است. همین‌طور از گذشته فرهنگ‌هایی برای زبان‌آموزان نگاشته می‌شده است، از آن‌هایی که  لغات فارسی را در قالب نظم بیان می‌کرده‌اند تا به «فرهنگ زبان‌آموز پیشرفته‌ی فارسی».

به‌جرئت می‌گویم که شیوه‌ی تدوین این فرهنگ با همه‌ی فرهنگ‌هایی که می‌شناسم متفاوت است و به‌صورت حرفه‌ای نگاشته شده است. دلایل این امر را توضیح می‌دهم. درباره‌ی زبان روشن و خالی از ابهام براساس مخاطب و پیکره‌بنیاد بودن این فرهنگ بحث شد. «فرهنگ جامع زبان فارسی» نیز براساس پیکره است، اما پیکره‌ای که در حال افزایش است. «فرهنگ عامیانه‌ی زبان فارسی» استاد نجفی هم براساس پیکره‌ی مشخصی است. فرق پیکره‌ی «فرهنگ زبان‌آموز پیشرفته فارسی» این است که حجم آن پنجاه میلیون واژه‌ی فارسی است و ابداع دکتر عاصی در آوردن بسامد وقوع در مدخل من را بسیار تحت تأثیر قرار داد، چراکه تکلیف تمرکز زبان‌آموز را روشن می‌کند و به نویسندگان کتاب درسی نیز کمک می‌کند واژگانی مناسب انتخاب کنند.

نکته‌ی جالب‌تر این است که عاصی حتی برای تعریف کردن نیز از ۲۶۰۰ واژه استفاده کرده و به بسامد وقوع آن‌ها نیز توجه کرده است.  این مرا به یاد نخستی‌های معنایی (semantic primes)  انداخت. بعضی از زبان‌شناسان بر این عقیده‌اند که ما با تعداد محدودی از لغات در زبان می‌توانیم لغات دیگر را تعریف بکنیم. به نظرم دکتر عاصی به‌درستی به این هدف نزدیک شده است. مشخصه‌ی دیگر تلفظ‌هاست که خیلی واضح با علائمی مناسب هم ‌تلفظ رسمی محاوره‌ای را آورده است، هم به ‌صورت‌های اشتقاقی ترکیبی سرواژه‌ها یا خانواده‌ی زبانی توجه داشته است.

راهنمای ابتدای کتاب بسیار کاربرپسند نوشته شده است. مطالب جالبی مثل ضمایر احترامی، فهرست جمع مکسر، برخی اطلاعات فرهنگی در این کتاب آمده است. همین‌طور چشم‌نوازی جنبه‌ی قدرتمند این فرهنگ برای زبان‌آموز است. اما ازآنجاکه در زبان‌های اروپایی آ مثل ما نیست، شاید صورت آوانگاری کنونی در این فرهنگ آن‌ها را به‌اشتباه بیندازد. و شاید ثبت آن‌ها به شیوه‌ی آواشناسی دکتر ثمره بهتر باشد. هرچند، یکی از دیگر نکات نو در این فرهنگ این است که معادل علامت آوانگاری ثبت‌شده در این فرهنگ در الفبای آوانگاری بین‌الملل آمده است و می‌تواند به مخاطب کمک کند. درهرصورت گاهی بسیاری از مخاطبان مقدمه را نمی‌خوانند و مستقیم به سراغ متن می‌روند و ممکن است به‌اشتباه بیفتند.

برخط شدن این فرهنگ بسیار خوب است، چراکه بیشتر جوانان امروزی با کتاب بیگانه‌اند و بیشتر با اینترنت و امثال آن سروکار دارند و در این قالب مخاطب می‌تواند بیشترین بهره را از این اثر مفید ببرد.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی شهرکتاب

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: