دانشنامه نگاری در ایران امروز در گفت و گو با عبدالحسین آذرنگ

1393/10/23 ۰۷:۲۹

دانشنامه نگاری در ایران امروز در گفت و گو با عبدالحسین آذرنگ

ضرورت دانشنامه نویسی چیست؟ دانشنامه باید چه نیازی از جامعه علمی را پاسخ گوید؟ دانشنامه ها، اعم از همگانی و تخصصی، گونه ای از منابع مرجع اند. این منابع اصولاً به قصد پاسخ گویی سریع، دقیق، قابل اعتماد، موثق، مستند، فارغ از دیدگاه ها و تفسیرهای شخصی، غیر جانبدارانه و نظیر اینها تدارک دیده می شوند و در سطوح مختلف به نیازهای مخاطبان خاصشان پاسخ می گویند. دانشنامه ها به منزلۀ نخستین گام در راه دانستن، آگاه شدن، پژوهش کردن به شمار می آیند. هر جامعه ای که به دانش و دانسته های شهروندانش، و به پژوهش و پژوهش گرانش بیاندیشد، به انواع دانشنامه ها نیازمند است. جوامع علمی هم طبعاً بیش از بقیه به منابع مرجع نیاز دارند.

 

                           

ضرورت دانشنامه نویسی چیست؟ دانشنامه باید چه نیازی از جامعه علمی را پاسخ گوید؟

دانشنامه ها، اعم از همگانی و تخصصی، گونه ای از منابع مرجع اند. این منابع اصولاً به قصد پاسخ گویی سریع، دقیق، قابل اعتماد، موثق، مستند، فارغ از دیدگاه ها و تفسیرهای شخصی، غیر جانبدارانه و نظیر اینها تدارک دیده می شوند و در سطوح مختلف به نیازهای مخاطبان خاصشان پاسخ می گویند. دانشنامه ها به منزلۀ نخستین گام در راه دانستن، آگاه شدن، پژوهش کردن به شمار می آیند. هر جامعه ای که به دانش و دانسته های شهروندانش، و به پژوهش و پژوهش گرانش بیاندیشد، به انواع دانشنامه ها نیازمند است. جوامع علمی هم طبعاً بیش از بقیه به منابع مرجع نیاز دارند. نخستین پرسشی که به ذهن اهل علم بیاید، اگر اندکی با روش شناسی آشنا باشند، نخست از همه به سراغ دانشنامۀ متناسب با حوزه شان می روند تا چند و چون آن پرسش را دریابند.

در بررسی اجمالی و تطبیقی میان سنت طولانی دانشنامه نویسی در تمدن ایرانی-اسلامی و غرب، سیر تکوین سنت دانشنامه نویسی در ایران و نسبت آن با سنت‌های غربی را چگونه می‌توان ارزیابی کرد؟ بدین معنا که آیا همان رویکردهای سنتی ما در دانشنامه نویسی همچنان راهنمای ما هستند یا اینکه الگوگیری ما عمدتاً متوجه شیوه‌های جدیدی است که در دوران مدرن رواج یافته‌اند؟

هر سنتی به دورۀ فرهنگی و تمدنی معینی وابسته است. دوره ها که تغییرکنند، سنت ها هم دستخوش تحول می شوند. سنت های علمی و تحقیقی که در دورۀ تقریباً پنج قرنی پیش از مغول در سرزمین گسترده ای شکل گرفته بود، گسیخته شد. در عصر پس از مغول، حتی در دوره هایی از ثبات، رونق و رفاه در عصر صفوی، نمی توان دقت علمی و تحقیقی که فی المثل در کار ابوریحان بیرونی یا رازی دیده می شد، در آثار عالمان و محققان این عصر دید. در عین حال، عصر صفوی با دوره ای همزمان شد که دنیای غرب دستخوش جنبش نوزایی(رنسانس) شد و تمدن جدید از دل آن بیرون آمد، تمدنی که از مرزهای دنیای غرب فراتر رفت و به تدریج سراسر جهان را در بر گرفت و به تمدنی جهانی تبدیل شد. جامعۀ ما از عصر قاجار شروع به اخذ کردن این تمدن کرد و نظامات خود را به تدریج بر پایۀ آن تغییر داد. در دارالطباعۀ ناصری وقتی می خواستند تاریخ و جغرافی بنویسند، دیگر از تاریخ طبری ومسالک الممالک ابن خردادبه الهام نمی گرفتند، به آثاری نظر داشتند که امثال مسیو ریشار خان از زبان های فرنگی به فارسی ترجمه کرده بودند. سنت، گسیخته بود، چون دور تمدنی تغییر کرده بود. دانشنامه نگاری هم، مانند فعالیت های دیگر، که سنتش گسیخته بود، در مسیر پنج قرن تمدن پیش از مغول تداوم نداشت. نگاه، روش، هدف ها، کاربردها، مخاطبان و بسیاری جنبه های دیگر هم عوض شده بود. سنت دانشنامه نگاری کنونی از جامع العلوم و یواقیت العلوم و مانند آنها الهام نگرفته است. حتی با نگاه محققانۀ ابوریحان بیرونی، فی المثل در کتاب صیدنه، نمی توان دارونامۀ جدید نوشت. هر تمدن شکوفایی، دستاوردهای تمدنی پیش از خود را می گیرد و در هاضمۀ تمدنی خودش هضم می کند. پس از پیدایش تمدن جدید، ازسدۀ 15م به بعد، و انقلاب علمی، از سدۀ 17م به بعد، سنت های دیگر شکل گرفت که سنت دانشنامه نگاری هم با هماهنگی آنها تحول یافت. سنت دانشنامه نگاری که ما اکنون در ادامۀ آن هستیم ، ستون پایه اش دایره المعارف فارسی، به سرپرستی شادروان غلامحسین مصاحب است. او روش دانشنامه نگاری رایج در غرب را در جریان کار آموخت؛ در عین آنکه به فرهنگ ایرانی و میراث گذشته، هم وقوف عالمانه و هم دلبستگی عاشقانه داشت. اگر سنت تکوین یافتۀ دانشنامه نگاری در غرب نبود، امروز چیزی به نام دستاورد مصاحب هم نبود. البته زمانی که شیوه های دانشنامه نگاری، به ویژه از سدۀ 19م، در غرب شکل می گرفت، دانشنامه نگاران حرفه ای به سنت های دانشنامه نگاری کهن، سنت های هندی، چینی، یونانی، ایران، رومی، سریانی، اسلامی توحه داشتند و هرچه را می توانستند، یا ضروری می دیدند، به روش های جدید خود راه می دادند. گو اینکه هم اکنون که هندی ها، چینی ها، ژاپنی ها، ایتالیایی ها و اقوام دیگر که دانشنامه می نویسند و ما دانشنامه هایشان را می بینیم و با هم مقایسه می کنیم، بیش از هرچیز شباهتی همگانی در روش کار دیده می شود که شباهت فراگیر جهانی است. و شما خوب می دانید که دانشنامه نگاران هندی و چینی و ایتالیایی از سوابق فرهنگی و میراث گذشته شان بی اطلاع نیستند. به این نکته توجه کنیم.

 

در تاریخ دانشنامه نویسی غرب با پدیده‌ای مواجهیم به نام دورۀ«آنسیکلوپدی»، که در آن دانشنامه تبدیل به ابزاری برای روشنگری و تغییر فضای ذهنی عمومی شد. یعنی علاوه بر رسالتی علمی، اصحاب دایره المعارف قائل به رسالتی روشنفکرانه نیز برای خود بودند. آیا اساساً تجربه ی مشابهی در تاریخ ایران را می‌توان مشخص نمود؟ و نیز آیا هنوز هم می‌توان قائل به چنین کارکرد و رسالتی برای دانشنامه شد؟

مراقب باشیم تشابه های لفظی ما را گمراه نکند. فیلسوفان خردگرای عصر روشنگری گمان می کردند اگر ذهن های مردم را با مجموعه ای از اطلاعات «دقیق» مدّ نظر آنها آشنا کنند، بنای جهل و خرافات و عوامیت و ذهنیت های کلیسایی فرو می ریزد، جهان از زیر سلطۀ تفکر قرون وسطایی بیرون می آید و انسان اندیشه ورز منطق گرای خردور ظهور می کند. آنها به دانش قطعی و جزمی باور داشتند و گمان می کردند یافته های علمی عصرشان که خرد آنها را تایید می کند، اگر مدون شود و به مردم انتقال یابد، انقلاب روشن گرانه به بار خواهد نشست. این آرمان، که در جنبش آنسیکلوپدیک تجلی یافت، به دانشنامه نگاری امروز ربطی ندارد. امروز هیچ دانشنامه نگار عالم روش دان و معقولی به خود اجازه نمی دهد که وظیفۀ روشنگری برای خودش قائل شود. دانش های امروز هر کدام به سرعت در مسیرهایی حرکت می کنند که به مسائل حل نشدۀ حوزۀ خود و نیازهای مبرم عرصۀ خود پاسخ بدهند. دستاورد دانش ها وقتی کنار هم چیده می شوند، با هم جمع می شوند و بر هم تاثیر گذارند، روند های تازه ای آغاز و تعریف می شوند. دانش های امروز به حدی و با سرعتی دستخوش تغییر و تحول اند که عمر مفید بسیاری از یافته های علمی در برخی رشته ها بیش از چند ماه نیست. در این گونه رشته ها به مقاله ای تحقیقی و علمی که چند ماه از تاریخ انتشارش گذشته باشد، ارجاع نمی دهند. بنابراین، دانشنامه ها، به ویژه دانشنامه های تخصصی، که به منزلۀ نقطۀ آغاز پژوهش و نقشۀ پیش از حرکت هستند، لاجرم کارکردهایشان تغییر کرده است. دانشی که ظرف چند ماه تحول بیابد، نمی توان برای آن کتاب مرجعی نوشت که آماده شدن خود این کتاب چند سال طول بکشد. همین تفاوت سرعت و فاصله ای که میان آثار رشته های علمی و منابع مرجع پشتوانۀ آنها ایجاد شده است، ضرورت بازاندیشی در انتشار دانشنامه های کاغذی را پیش می کشد. شما چه طور می توانید برای علم فیزیک دانشنامه ای بنویسید که مدتی طولانی اعتبار داشته باشد. برای تاریخ فیزیک می شود دانشنامه نوشت، اما برای مفاهیم و روش های فیزیک هر منبع مرجعی که بنویسید، آن هم به شرط آنکه به سرعت آن را تدارک ببینید، عمری کوتاه مدت خواهد داشت.

       در باب تشابه میان جنبش آنسیکلو پدیک در فرانسۀ سدۀ 18م و دوره ای در تاریخ ایران، شاید بتوان به رسائل اخوان الصفا اشاره کرد. البته برد و کاربرد این رسائل در عالم اسلام خیلی محدود تر از آنسیکلوپدی دیدرو و همکارانش بود.

 

جایگاه دانشنامه نویسی در دایره علوم چیست؟ اصالت دانشنامه‌ها در تولید علم است یا گردآوری؟ اگر تولید دانشنامه‌ها را در ارتباط مستقیم با تولید علم در جامعه بدانیم و  معتقد باشیم بین تولید دانش و تولید دایره المعارف یک رابطه متقابل وجود دارد، چرا تولید دانشنامه در حوزۀ علوم انسانی بیشتر از علوم پایه است؟ و یا به عبارت دیگر، با وجود اندک بودن تولید علم در علوم انسانی در ایران، چرا گرایش به دانشنامه نویسی زیاد شده است؟

پرسش جناب عالی یک پرسش نیست. اجازه بدهید یک به یک به آنها بپردازیم. کار هیچ دانشنامه ای تولید علم نیست؛ علم در عرصه های دیگر و با روندهای دیگری تولید می شود. دانشنامه، ابزار تسهیل کننده برای ورود به علم و تحقیق است در دانشنامه های تخصصی؛ و به دست دادن اطلاعات لازم و نخستین در دانشنامه های همگانی. به طور کلی دانشنامه ها محصول اطلاعات انباشته و متراکم است. اگر در حوزه ای اطلاعات به میزان کافی نباشد، یا اطلاعات متراکم نشده باشد، به منابع مرجع هم نیازی نیست. این منابع زمانی به کار می آیند که به یافتن اطلاعات از میان انبوه اطلاعات متراکم کمک کنند. برای روستایی که 20 خانوار در آن زندگی می کنند و طول کوچۀ اصلی روستا 200 متر بیشتر نیست، اطلس راه نمای راه ها تهیه نمی کنند. اطلس را ه ها برای تهران و شهرهای بزرگ لازم است که بدون نقشه، یافتن دقیق نقاط ممکن نیست. همان روستای کذا  به فرض20 شماره تلفن دارد، اما شهری مانند نیویورک که جمعیتش در روز از 20 میلیون تن تجاوز می کند، ده ها جلد راه نمای تلفن هم تکافو نمی کند.

خوب،  با این مثال ساده برویم سراغ دانش ها و معارف بشری. نخست باید در هر حوزه ای تحقیق وجود داشته باشد؛ تحقیق به اطلاعات بیانجامد؛ اطلاعات انباشته و متراکم شود؛ برای سازمان دهی و بازیابی اطلاعات تدبیرها، ابزارها و راه هایی لازم باشد، و آنگاه کتاب های مرجع، از جمله دانشنامه ها، این کارکرد را به عهده بگیرند. به همین دلیل است که یکی از مشکلات ما در دانشنامه نگاری در ایران، نبودن اطلاعات لازم است، زیرا در بسیاری از حوزه ها تحقیق به قدر کافی نیست؛ و چون تحقیق نیست، اطلاعات دقیق هم نیست؛ و چون اطلاعات نیست، دانشنامه نگاران گاه مجبور می شوند دست به تحقیق یا مطالعه بزنند، در حالی که تحقیق وظیفۀ دانشنامه ها نیست، استفاده از نتایج تحقیقات وظیفۀ آنهاست.

در باب نکتۀ دوم پرسشتان باید عرض کنم که من فعلاً آمار دقیقی از دانشنامه ها در حوزه های مختلف در اختیار ندارم و نمی توانم در باب نسبت میان آنها داوری کنم. در ضمن، این نسبت  در همه جا کلی و یکسان نیست.  البته در جهان سوم که آزادی آکادمیک معمولاً وجود ندارد، حوزه های علوم اجتماعی و علوم انسانی با دشواری رو به رو هستند. علوم نظری و جنبه های نظری علوم هم در این کشورها با جنبه های کاربردی تناسب ندارند. در جنبه های کاربردی آن نیازی که به تحقیق در جنبه های نظری هست، دیده نمی شود و در نتیجه نیاز به انتشار منابع پایه کمتر است.

          در باب نکتۀ سوم پرسشتان به این نکته باید اشاره کنم که موج دانشنامه نگاری که پس از انقلاب در دهۀ 1360 آغازشد و در دهۀ 1370 به اوج خود رسید و به نوعی جنبش دانشنامه نگاری در ایران تبدیل شد، که مانندش در کشورهای مشابه دیده نمی شد، حدوداً در نیمۀ اول دهۀ 1380 منحنی این رشد به حالت ایستا در آمد و از نیمۀ دوم آن دهه رو به افول گذاشت و اکنون(1393) سیر آن همچنان افولی است. دانشنامه هایی که در دهۀ 1360 می توانستند برجسته ترین محققان کشور را جذب کنند و از آنها نگارش مقاله های دانشنامه ای بخواهند، اکنون توانایی جذب کردن دانشجویان ممتاز آن محققان برجسته را هم ندارند. به دلایلی شاهد افول دانشنامه نگاری هستیم که بررسی علت های آن، خودش موضوع بحث و بررسی جداگانه ای است. گمان می کنم بر پایۀ  روند موجود، جنبش دانشنامه نگاری را باید پایان یافته خواند، اگرچه روند عادی دانشنامه نگاری به حیات خود، البته با افت و خیز، ادامه خواهد داد.      

 

تنگناهای عملی که در دانشنامه نویسی ایران وجود دارد بیشتر متوجه چیست؟ آیا نمی‌توان وجود تنگناهای نظری را عامل تنگناهای عملی بدانیم؟ (بحث بینش و روش در دانشنامه نویسی)، از نظر شما دانشنامه معیار چه دانشنامه‌ای است به ویژه در جوامعی مانند جامعه ما با چنین سطحی از تولید علم؟

تنگنا وجود دارد، کم هم نیست، اما تنگناهای عملی نتیجۀ تنگناهای نظری نیست. برای مثال، در دورۀ 8 ساله، یکی از دانشنامه های همگانی فقط یک جلد انتشار یافت، در حالی که دست کم باید 4 جلد، هر دو سال یک جلد، منتشر می شد. اختصاص نیافتن بودجۀ کافی سبب شد انتشار جلدها متوقف شود و آن دانشنامه تا مرز توقف کامل پیش رفت، 80 درصد نیروها، که درآمدشان قطع شده بود، دانشنامه را ترک کردند. اتفاقات دیگری هم رخ داد که نمی خواهم وارد جزئیات آنها بشوم. اینها تنگناهای عملی است، و نتیجۀ تنگناهای نظری نیست.

از تنگنای نظری اگر بخواهم صحبت کنم، باید به نبودن آینده نگری و ناسازگاری بسیاری از تصمیم ها و برنامه ها با واقعیت های دستخوش تحول اشاره کنم. به مواردی از این ناسازگاری توجه بفرمایید.

مهم ترین نکته، تغییر یافتن راه های دسترسی به اطلاعات به سبب انقلاب الکترونیکی است. شیوه های انباشت، جست و جو و بازیافت اطلاعات تغییر کرده است. دانشنامه ها ناگزیرند خودشان را با شیوه های جدید سازگاری بدهند. این سازگاری، لازمه اش تغییر در نگرش ها، روش ها، مدیریت ها، برنامه ریزی ها و آینده نگری هاست. هنوز ذهنیت هایی بر بعضی دانشنامه های ما حاکم است که به قرن 20م هم وارد نشده است. شما نمی توانید برای دانشنامه، و حتی تدوین، سازماندهی، و انتشار سایر منابع مرجع، نیروهای تربیت شدۀ آماده در جامعه پیدا کنید. این نیروها به ناگزیر در خود مراکز مربوط باید تربیت شوند. همین جا با یک تناقض نظری و عملی بزرگ رو به رو می شویم. این تناقض بزرگ این است: چه کسانی باید در بارۀ نیروهایی که قرار است تربیت شوند، و شیوه های تربیت آنها، تصمیم بگیرند؟ آیا تصمیم گیرندگان با تحولات آشنایی لازم و کافی دارند و می توانند برنامه های آموزش عملی را با روند تحولات سازگار کنند؟ هم پرسش ساده است و هم پاسخ را به آسانی می توان دریافت.

       دانشنامه های بزرگ ما یارانه ای هستند. اگر نشر آزاد توان مالی انتشار منابع مرجع را می داشت ـ که این توان را ندارد و تا سال های پیش بینی پذیر هم به دست نخواهد آورد ـ به طور طبیعی برنامه ریزان و مدیرانی را بر می گزید که سرمایه گذاریش را تضمین کنند. البته در همۀ کشورها بسیاری از طرح های فرهنگی بدون حمایت، بدون چشمداشت مالی دولت ها، قابل اجرا نیست، اما در کشورهایی که حمایت بی چشمداشت هست، ضوابطی هم برای سیاست گذاری، برنامه ریزی ، مدیریت و نظارت بر اجرا هم هست. می توانم برای شما مواردی واقعی را برشمارم که نیروهای تربیت یافته ای از دانشنامه ها، نیروهایی که مبالغ و زمان هنگفتی برای تربیت و تجربه اندو ختن آنها صرف شده است، بر اثر تعویض ناسنجیدۀ مدیریت ها یا سوء مدیریت ها، یا بر اثر دسته بندی، یارکشی، باند بازی، شیوه های عقب مانده و منحط ادارۀ مراکز پژوهشی و فرهنگی، ذهنیت های ناسالم، یا حتی جهالت و ندانم کاری و نظایر آن، از دانشنامه ها گریخته یا رفته اند.

        در حال حاضر که دارم با شما صحبت می کنم، هیچ دانشنامۀ بین المللی معروفی دیگر روی کاغذ منتشر نمی شود. هر کسی که نسخۀ کاغذی دانشنامه بخواهد، می تواند به طریق پی اُ دی(= نشر درخواستی) برای خودش در قالبی که می خواهد نسخه تهیه کند. همین تحول از نشر کاغذی به نشر الکترونیکی، اگر پذیرفته شود، در سیاست گذاری، برنامه ریزی، مدیریت، آموزش، اجرا، اقتصاد، شیوه های بازیابی، اطلاع رسانی، کاربرد و بسیاری جنبه های دیگر تغییر به بار می آورد. اگر واقعیت دستخوش تحول را پذیرفتیم، آنگاه آشکار خواهد شد که فاصلۀ میان نظر و عمل چگونه است و در کجاها گرفتار تنگناهای نظری هستیم و در کجاها گرفتار تنگناهای عملی. در اوضاع و احوالی که شماری از دانشنامه ها هنوز به قرن 20م هم پا نگذاشته اند، به ناچار فکر دیگری باید کرد.

 

هر دانشنامه‌ای بازتاب نگرش دست اندرکاران آن نسبت به جهان است. اگر شبکه پروپدیایی انتزاعی و پنهان این دایره المعارف‌ها را کشف و بازشناسی کنیم نقش خط مشی تفکر و جهان بینی دست اندرکاران آن را در می‌یابیم. مثلا انسیکلوپدی دیدرو بزرگترین عامل ترویج علوم و نشر افکار پوزیتیویستی و بزرگترین دستاورد انقلاب مدرنیسم و اصولا نقطه عطف رنسانس و بسته شدن طومار دوران قرون وسطی است. آیا در دانشنامه‌های جِدی کنونی می‌توان رگه‌هایی از گرایش‌ها و ترجیحات فکری و ایدئولوژیک خاصی را یافت که بر ساختار این آثار تأثیر محسوسی گذارد؟

گمان نکنم مقایسه به این صورت ما را به جایی برساند. اگر بخواهیم از روند جهانی دور نمانیم و از راه به بیراه نرویم، دقت در شیوه های تولید علم لازم است، و دقت در این باب که حاصل علوم چگونه به شناخت و معرفت تبدیل می شوند. بعد هم ساز و کار و سرعت و حجم تولید و میزان و سرعت مصرف را باید در نظر گرفت و مقایسه کرد. اگر نسبت ها را به دست بیاوریم و با هم بسنجیم، آن وقت داده هایی در اختیارمان قرار می گیرد که بر پایۀ آنها می توانیم وضعیت خودمان را در این جامعه بسنجیم.

       در هر حال، نکته ای که حتماً باید در نظر داشت، آن را خوب شناخت، و این شناخت را به جامعه انتقال داد، این است که جامعۀ ما در مجموع از جنبش دانشنامه نگاری زیان ندیده است. بنا به برآوردی تقریبی، حدود 2000 تن طی سه دهه به گونه های مختلف در جنبه های مختلف دانشنامه نگاری و فعالیت های پشتوانۀ آن دخالت داشته اند. شمار بسیاری نه تنها با شیوه های دانشنامه نگاری، بلکه با مبانی، روش ها و چگونگی اطلاع جویی، اطلاع یابی، ماخذ شناسی، روش پژوهش، مقاله نویسی، تدوین منابع مرجع، ادارۀ واحد علمی و فرهنگی و فعالیت های مرتبط با آنها آشنا شده اند. این تجربه ها ارزش مند است، برای این نیروها زمان و سرمایه صرف شده است. از دست دادن این تجربه ها زیان بزرگی به جامعه است. نباید مدیریت علمی و فرهنگی جامعه بگذارد این نیروهای تربیت شده و تجربه اندوخته از دست بروند، یا به مشاغل دیگری روی بیاورند. این نیروها را می توان با آموزش های تبدیلی و تکمیلی به نیروهای مولد منابع مرجع تبدیل کرد. اینها ثروت جامعه اند و هر تک نفرشان که از دایرۀ تولید بیرون برود، خسارت جبران ناپذیر است. نیز به موازات این اقدام، آموزش های لازم برای دانشنامه نگاری الکترونیکی، و تولید، سازماندهی، آماده سازی و انتشار الکترونیکی دانشنامه ها ضرورت این زمان و نیاز مبرم جامعۀ فردای ماست. امیدوارم نشریۀ شما بتواند این پیام را به گوش ها شنوا برساند و این هشدار را بازتاب دهد که درنگ و تعلل در این راه خسارتی افزون بر خسارت های دیگر است.

       از شما سپاس گزارم که به من فرصت دادید تا با خوانندگان نشریه تان مستقیماً صحبت کنم.

مجلۀ فرهنگ امروز، شمارۀ 3، دی ماه 1393

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: