1393/10/17 ۰۹:۰۷
از 108 سال پيش كه كتاب: «الفصول المهمه...» سيد شرفالدين جبل عاملي به چاپ رسيده و به چند زبان، بارها تجديد چاپ شده تاكنون، دهها عالم بزرگ و صاحبنظر از حوزههاي علمي تشيع و اهلسنت، در اين زمينه مهم و حياتي اظهار نظر نموده، تلاش كرده و در اين سالها نيز محافل و كنگرهها و بيش از 27 «همايش بزرگ بينالمللي» پس از انقلاب اسلامي، در ايران و ساير كشورها تشكيل گرديده است.
به منظور تجليل و تكريم چنين اقداماتي و بدين خاطر كه اين انديشه و راه روش براي تبلور و تحقق «امت واحده»1 استمرار يابد، نام عدهاي از فقيهان مفسران، متكلمان و خلاصه عالمان صاحب نظر نجف اشرف و قم مقدس و مصر مسلمان و مراكزي را كه به «اسلام نبوي»(ص) ميانديشند و براي تحقق فراگير آن با تفاهم و تقويت «تقريب بينالمذاهب الاسلامي» تلاش كردهاند و خطر و سرزنش را به جان خريدهاند و درنهايت اظهار نظر تعدادي از آنان را ميآوريم و مورد توجه قرار ميدهيم:
از عالمان و استادان بزرگ شيعه، آيات عظام و علماي عاليمقدار دردآشنا: شيخ مفيد، سيد مرتضي، شيخ محمد بن حسن بن علي طوسي، شريعت اصفهاني، سيد ابوالحسن اصفهاني، سيد محسن حكيم، سيد جمالالدين اسدآبادي، شيخ مرتضي آل ياسين، آقا بزرگ تهراني، سيد محمد هادي ميلاني، علامه سيد محمد حسين طباطبايي (صاحب تفسير الميزان) شيخ خليل كمرهاي، شيخ محمدصالح حايري مازندراني، شيخ محمد كرمي، شيخ عبدالحسين رشتي، حسينعلي منتظري، شهيد مرتضي مطهري، سيد علي سيستاني، واعظ زاده خراساني و...
از علماي بزرگ و صاحب نظر اهل سنت: شيخ محمد عبده، شيخ سليم بشري، شيخ احمد حسن با قدري، شيخ حسن مأمون، شيخ دكتر محمد فحّام، شيخ دكتر عبدالحليم محمود، شيخ عبدالرحمن بيصار، شيخ احمد شرباصي، شيخ علي خفيف، شيخ عبدالعزيز عيسي، شيخ حسن البنّاء، شيخ عبدالرحمن النجار، شيخ عبدالوهاب اللطيف، شيخ محمد ابوريّه، دكتر علي عبدالواحد وافي، شيخ عطيه صفر، شيخ السيد سابق، شيخ محمد متولي شعراوي، شيخ محمد غزالي، شيخ عفيف عبدالفتاح طيّاره، دكتر نصر فريد اصل، شيخ ابوزهره، محمد اقبال لاهوري، مولوي عبدالحميد (امام جمعه اهل سنت زاهدان)، دكتر جلال جلاليزاده استاد دانشگاه و...
دارالتقريب بين المذاهب الاسلامي
اين مركز عظيم، در تاريخ (1368ق ـ 1947م) يعني 67 سال پيش، كار و تلاش خود را در «قاهره» پايتخت كشور مصر، با دبير كلي علامه شيخ محمد تقي قمي آغاز كرد2 و با پيگيريها و همكاريهاي مستقيم و غيرمستقيم عالمان بزرگ درد آشنايي كه در بالا اشاره شد، توانست انديشمندان و صاحبنظراني از كشورهاي: مصر، ايران، لبنان، عراق، پاكستان، كانادا و از مذاهب: حنفي، مالكي، شافعي، حنبلي، با امامي و زيدي را در اطراف يك ميز گرد آورد3 كه در دنياي اسلام و مسيحيت يك اقدام بيسابقه و استثنايي بود.
اين كار در دنياي آن روز، موج و انعكاس گسترده و اميدواركنندهاي يافت؛ ولي آن طور كه تاريخ گواهي ميدهد، اين اقدام مهم و حياتي، چون ديگر اقداماتي كه وحدت و عزت اسلام و مسلمين را تقويت ميكند، از سوي افراد ساده لوح و سياستهاي مرموز و پنهان بيگانگان و استعمارگران، مورد انتقاد و كارشكني نيز قرار ميگرفت؛ اما در ايران اسلامي اين كار ادامه دارد و هر ساله دانشمنداني از همه فرق، از كشورهاي اسلامي و غيراسلامي، تحت عنوان «تقريب بين مذاهب اسلامي» شركت ميكنند و پس از انقلاب تا كنون، بيش از 30 همايش عظيم با حضور صدها عالم و دانشمند از فرق مختلف اسلامي حضور مييابند و مسائل و مشكلات جهان اسلام را به بحث و ارائه طريق ميگذارند.
از آثار و اهداف آن روز «دارالتقريب ...» كه تا حد زيادي عملي هم گرديد، مطرح كردن بحث «فقه مقارن»، ياري مردم فلسطين، چاپ «تفسير مجمع البيان» طبرسي از سوي «دانشگاه الازهر»، مكاتبه و ملاقات افراد با مراجع ديني و حوزههاي علمي شيعه و اهل سنت و صدور فتواي معروف شيخ محمود شلتوت بود؛4 اما ضرورت و عمق بخشيدن به چنين اقداماتي اين زمان بيشتر احساس ميشود، زيرا از طرفي بيگانگان در نقشههاي تفرقه انگيز با ابزارهاي نوين، هجوم شديدتري را آغاز كردهاند و از طرف ديگر گروههاي ناآگاه و احياناً مزدور، حركات وحشيانهاي با نام اسلام در عراق، لبنان، افغانستان، پاكستان، سوريه و اخيراً در بخشي از آفريقا مرتكب، شدهاند كه جز انحراف از مباني اسلام نبوي(ص) و منفور جلوه دادن چهره نوراني اسلام از نظر بيگانگان و اسلامستيزي و اسلامگريزي در ميان طبقات محروم و ناآگاه نتيجه ديگري نخواهد داشت.
بوكو حراميها
شايد در جرائد مطالعه كرده باشيد كه علاوه برگروه «القاعده» كه مولود دنياي غرب و برخي كشورهاي ثروتمند عرب است، گروه ديگري تحت عنوان «بوكوحرام» و با نام اسلام، اين روزها مرتكب وحشيانهترين اعمال ضد دين و ضد وجدان بشري گرديده است. اين گروه منحرف و خطرناك كه فعاليت خود را از سال 2002 م به دست فردي به نام «محمد يوسف» در قاره آفريقا و شمال شرق «نيجريّه» با تفكر سلفي و تكفيري آغاز كرد، اين روزها رسانههاي غربي از آن به عنوان گروهي افراطي ياد ميكنند، با پوشش به متعهد بودن به آموزههاي اسلامي جهادي، به انواع اقدامات تروريستي، كشتار، آدمربايي و غارت دست زده است.
اينان با تحصيلات مدرن بهويژه براي دختران مخالفند و براي ترساندن مردم، دختران دانشآموز را ميربايند و به فروش ميرسانند، به روستاها حمله ميكنند و كشتار به راه مياندارند، و تاكنون چند هزار نفري در «نيجريه» قرباني اين گروه شدهاند.
سخنگوي آژانس پناهندگان سازمان ملل، در تازهترين گزارش خود از آفريقا گفت: «250 هزار تن در داخل نيجريه آواره شدهاند و حدود 60 هزار نفر نيز از ترس عقايد و افكار وحشتناك بوكوحرام از اين شهر گريختهاند. هنگامي كه مردان مسلّح اين گروه وارد روستاي «ايزگه» شدند، مردان روستا را دستهدسته به صف كرده، با سلاح گرم و كارد، سلاخي كردند. بعد خانه به خانه جستجو كردند تا درنهايت شمار قربانيان اين روستا به 106 تن رسيد، در روستاي «ساينوك» در 50 كيلومتري «مايدوگوري» در شمالشرقي نيجريه هم، 75 نفر را به قتل رساندند و خانهها را به آتش كشيدند. خيلي از اهالي اين مناطق، دختران و زنان جوان خود را براي درامان ماندن، به داخل مردابها و جنگل بردند و پنهان كردند!
بوكوحراميها از سال 2010 تاكنون، عمليات كشتار غيرنظاميان را در «نيجريه» با شدت پي گرفتهاند، صدها راننده خودروهاي سنگين و كاميون را در جادههاي شمال نيجريه سر بريدهاند. در سپتامبر سال 2013، 65 دانشآموز را در حالي كه خواب بودند، در دانشگاه كشاورزي ايالات «يوب» قتل عام كردند، سپس در آوريل 2014، با بمبگذاري در يك ايستگاه اتوبوس، 100 شهروند نيجريايي را كشتند. تحركات اين گروه در 6 مي 2014 به روستاي «گامبورو» در شمال شرق نيجريه رسيد، همانجا كه بعد از آتش زدن خانهها و انبار كالاي آن، 200 تن را به قتل رساندند...»
«ربودن 276 دانشآموز دختر 16 تا 18 ساله از ايالات «بورنو» كه سركرده اين گروه در يك نوار ويدئويي ضبطشده گفته: من دختران شما را ربودم، بازاري براي فروش انسانها وجود دارد...»5
«عمق فاجعه، زماني بيشتر ميشود كه اين دختران نوجوان را پس از آزار و بلايايي كه به سرشان آوردهاند، به 12 دلار ميفروشند؛ اما اينكه دختران نگونبخت، پس از اين خريد و فروش، سر از چه جاهايي درميآورند و با آنان چه رفتارهايي خواهد شد، يا اينكه براي هميشه از خانوادههاي خود جدا خواهند ماند؟ و خود اين مسئله سبب بيبند و باري و خشونت فزاينده در جوامع ميشود، موضوعي است كه از جامعه جهاني پنهان مانده است!»6
بسيار جاي تأسف و شگفتي است كه اين گروه در ايدئولوژي سه مرحله خود، پس از ايجاد «امارت اسلامي» و «خلافت اسلامي»، درصدد تصرف همه ممالك اسلامي و «تشكيل حكومت جهاني اسلام»، دست به اين گونه اعمال ضد بشري زده و خطري براي سراسر آفريقا محسوب شدهاند.7
آيا سران كشورهاي اسلامي، عالمان ديني و مسلماناني، كه خود را امت رسول الله(ص) ميدانند و اين اخبار را از رسانهها و شبكههاي خبري جهاني شنيدهاند و در پشت پرده اينگونه اعمال وحشيانه، به منظور منفور جلوه دادن چهرهنوراني «رحمهالعالمين»8 و بهانه دادن به دست دشمنان اسلام، چه اقدامي صورت دادهاند؟!
فتواي شيخ محمود شلتوت
گويا شيخ بزرگوار، دردآشنا، مصلح شجاع و استاد و رئيس دانشگاه «الازهر» بر اثر مشاهده تفرقههاي موجود و با ياد از وقايع تلخ تاريخي امثال «خوارج نهروان»، 57 سال پيش با ايمان و بصيرت فوقالعادهاي، 17 ربيعالاول سال1378 هجري، مطابق با روز ميلاد حضرت امام جعفر صادق(ع) فتواي مشهور و بيسابقه و شجاعانه خويش را صادر كرد.9
شيخ محمود شلتوت، در حضور نمايندگان مذاهب شيعه امامي، زيدي ، شافعي، حنبلي، مالكي و حنفي، در پاسخ سؤالي، جواب عميق و افتخارآميزي اعلام نمود. پرسش اين بود كه: «عدهاي از مردم معتقدند كه هر فرد مسلمان براي آنكه عبادات و معاملاتش صحيح انجام گيرد، بايد تابع احكام يكي از مكتبهاي معروف چهارگانه باشد، و در ميان اين مكتبهاي چهارگانه، نامي از مكتب شيعه امامي و شيعه زيدي برده نشده است. آيا جناب عالي با اين نظر كاملا موافقيد، كه مثلا پيروي از مكتب اماميه اثنيعشري، مغايرتي با دين ندارد؟»
جناب شيخ محمود شلتوت ، جواب دادند:
«1ـ آيين اسلام، هيچ يك از پيروان خود را ملزم به پيروي از مكتب معيني ننموده، بلكه هر مسلماني ميتواند از هر مكتبي كه به طور صحيح نقل شده و احكام آن در كتب مخصوص به خود مدون گشته، پيروي نمايد و كسي كه مقلد يكي از اين مكتبهاي چهارگانه باشد، ميتواند به مكتب ديگري (هر مكتبي كه باشد) منتقل شود.
2ـ مكتب جعفري، معروف به مذهب امامي اثناعشري، مكتبي است كه شرعاً پيروي از آن، مانند مكتبهاي اهل سنت جايز ميباشد.
بنابراين سزاوار است كه مسلمانان اين حقيقت را دريابند و از تعصب ناحق و ناروايي كه نسبت به مكتب معيني دارند، دوري گزينند؛ زيرا دين خدا و شريعت او، تابع مكتبي نبوده و در احتكار و انحصار مكتب معيني نخواهد بود. بلكه همه صاحبمذهبان مجتهد بوده و در اجتهاد خود مورد قبول درگاه باري تعالي است، و كساني كه اهل نظر و اجتهاد نيستند، ميتوانند از هر مكتبي كه مورد نظرشان است تقليد نموده و از احكام فقه آن پيروي نمايند، و در اين مورد، فرقي ميان عبادات و معاملات نيست.10 امضاء، محمود شلتوت»
نظر امام خميني(ره)
پس از انقلاب اسلامي در ايران، امام خميني(ره) نيز ضمن پيام تبريك به ملت ايران براي پيروزي انقلاب، فرمود: «ما با مسلمين اهل تسنن يكي هستيم، واحد هستيم، مسلمان و برادر هستيم. اگر كسي كلامي بگويد كه باعث تفرقه بين مسلمانان بشود، بدانيد كه جاهل هستند، يا از كساني هستند كه ميخواهند بين مسلمانان اختلاف بيندازند. قضيه شيعه و سني اصلا در كار نيست، ما همه با هم برادريم...»11
پس از صدور اين فتواي خداپسندانه، در تاريخ 28/11/1357ش، به عنوان تقدير و تشكر ، از سوي «دارالتقريب بين المذاهب الاسلامي »تلگرامي براي امام خميني ره بدين شرح فرستاده شد: كه در روزنامه اطلاعات انتشار يافت:12
«حضرت آيتالله العظمي (آقاي ) خميني دامت بركاته
با تحيّات قلبيّه، بيانات صريحه آن زعيم عاليقدر، در مورد برادري مسلمانان (تشيّع و تسنّن) و توجه به مبارزه عليه اختلاف و نهي از تفرقهافكني بين فرق اسلامي و تاكيد بر اينكه شيعه با برادران اهل سنّت يكي هستند، حقّا متناسب با مسئوليت يك مرجع بزرگ اسلامي در سطح جهان اسلام بوده، و تأييد هميشگي عالي را از دعوت اصلاحي تقريب بين مذاهب اسلامي در خاطر ميآورد؛ لذا اين جانب كه عمري را در راه اين دعوت به سر برده و مسئوليت آن را در سطح جهاني آن به عهده داشته و دارد، به نام خود و همچنين بزرگان علماي فريقين، كه در جهان اسلام با اين جانب همكاري ميكنند، بيانات عالي را درخور كمال تقدير تلقي كرده و اثر مطلوب آن را براي تجديد عظمت مسلمانان ستوده و مزيد توفيق عالي را در مسير به طرف اهداف عاليه اسلامي مسئلت دارد. محمدتقيالقمي، 28/11/1357»
پس از صدور اين فتواي تاريخي اميدبخش، مكاتبات، تبريكها، تجليلها و روابط بسيار درخشاني ميان مراجع و عالمان ديني درنجف اشرف، قم و مصر صورت گرفت كه در كتب مربوطه و جرائد قابل مطالعه و دقت است.
پيام تسليت از نجف
آنگاه كه عالم بزرگ و شجاع ، شيخ محمد شلتوت، 26 رجب 1383، مطابق با 12 دسامبر 1963م، به 70 سالگي پس از عمري خدمت و ترويج معارف اسلام، علاوه بر «فتواي تاريخي» كه در بالا گذشت و نيز نوشتن 10 عنوان كتاب تفسيري و فقهي و كلامي و اجتماعي، به جوار رحمت الهي پيوست، در مرگ او شيعه و سني ماتم گرفتند13 و پيام تسليت مهمي از سوي علماي نجف اشرف، به وسيله شيخ آقا بزرگ تهراني، خطاب به رجال دارالتقريب، بدين صورت صادر شد:
«... وفات دوست جليل و يار قديم شما درجهاد اصلاح، علامه بافضيلت، مرحوم مغفور شيخ محمد شلتوت، شيخ الازهر شريف را به شما تسليت عرض ميكنم. او با شما خالصانه كار كرد و سهم به سزايي در پايهگذاري و فعاليت جبرانناپذير «دارالتقريب بين المذاهب اسلامي» دارد، او از مصلحين با اخلاص بود.
همه علماي نجف اشرف كه به فضيلت و جهاد اين شخصيت بزرگ آشنا بودند، از فقدان آن مرحوم متأثر شدند. از سوي همه علماي نجف، به شما و علماي الازهر شريف، تسليت عرض نموده، اميدواريم خداوند ايشان را غريق رحمت و رضوان خود گرداند و به دوستان او صبر عنايت كند و برايشان اجر مقرّر دارد و خداوند مانند او مخلصيني به مسلمانان عنايت فرمايد تا شكافي كه با وفات ايشان پديد آمده، پرگردد و جهاد وي را تداوم بخشند. والله الموفق لكل خير.»14
اين پيام تسليت را با انگشتان مرتعش درحال تكيه به بستر بيماري، در«مكتبه عمومي نجف اشرف» شب 15 شعبان سال 1383 هـ نوشته است. فاني: آقابزرگ تهراني عفي الله عنه 15
هجومهاي خطرناك
عزت و عظمت شكوهمندي كه پس از تشكيل «دارالتقريب»، روابط و همكاريهاي علماي بزرگ بلاد و پس از انقلاب اسلامي در ايران، براي اسلام و پيشرفت مسلمانان درجهان پديد آمد، چنان اسلامستيزان و مزدوران ناآگاه آنان و گاهي قبيلهگرايان نژادپرست را به وحشت انداخت، تا از باب «تفرقهاندازي» حركات خائنانهاي براي ضربهزدن بر پيكر اسلام و كيان مسلمانان، اين سالها اقدامات و هجومهاي دردناكي را مرتكب شوند، كه چند نمونه را مطالعه ميكنيم:
1 ـ سلمان رشدي: وي مسلمانزاده هندي (متولد 1947م) در «بمبئي» است كه از 13 سالگي به انگلستان مهاجرت كرده و در آن كشور مقيم شده و به تحصيل پرداخته است. او رمان معروف «آيات شيطاني» را در 547 صفحه به زبان انگليسي نوشت و در آن بر اساس روايات و افسانههاي سست، حريم نبوت رسول گرامي اسلام(ص) و صحابه و اعضاي خانواده آن حضرت را به نحو شرمآوري مورد هجوم قرار داد، تا بدين وسيله با حمايت مستقيم و غيرانگلستان، ضربهاي بر اساس اسلام و نبوت وارد آورد كه البته، چندان نتيجهاي نگرفت و پاسخهاي مكتوبي به وي داده شد.16
در هند و پاكستان و چند كشور اسلامي، فروش اين كتاب ممنوع شد و در شمال انگلستان، مسلمانان اقدام به تظاهرات كردند و كتاب مذكور را سوزاندند و حتي در برخي تظاهرات مسلمانان هند، افرادي مجروح شدند و برخي شهيد گرديدند17 و از همه مهمتر، فتواي دلسوزانه و دستور قتل نويسنده مرتد، مجازاتي بود كه از سوي امام خميني(ره) صادر گرديد كه متن آن قابل توجه و بدين شرح است:
«بسمه تعالي/ اناالله و انا اليه راجعون. به اطلاع مسلمانان غيور سراسر جهان ميرسانم، مؤلف كتاب آيات شيطاني كه عليه اسلام و پيامبر و قرآن تنظيم و چاپ و منتشر شده است، همچنين ناشرين مطلع از محتواي آن، محكوم به اعدام ميباشند. از مسلمانان غيور ميخواهم تا در هر نقطهاي آنان را يافتند، سريعاً آنها را اعدام نمايند تا ديگر كسي جرأت نكند به مقدسات مسلمين توهين نمايد و هركس در اين راه كشته شود، شهيد است انشاءالله. ضمناً اگر كسي دسترسي به مؤلف كتاب دارد، ولي خود قدرت اعدام آن را ندارد، او را به مردم معرفي نمايد، تا به جزاي اعمالش برسد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته/ روحالله الموسوي الخميني، 25/11/1367ش»18
پيرو دستور حضرت امام خميني(ره) دولت روز چهارشنبه 26 بهمن ماه 1367 را عزاي عمومي اعلام كرد، مراجع تقليد درسهاي خود را در حوزههاي علميه قم و مشهد تعطيل كردند، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي نيز در نطقهاي پيش از دستور در روز عزاي عمومي به افشاي توطئه پرداختند... پس از سخنراني افشاگرانه رئيس مجلس (آيتالله هاشمي رفسنجاني) جلسه مجلس شوراي اسلامي تعطيل شد و امواج تظاهرات مردمي در سراسر كشور به حركت در آمد...19
2ـ قرآنسوزي، حركت وقيحانه و اسلام ستيزانهاي بود كه به وسيله برخي كشيشان بيرحم و خود باخته و حرمتشكنانه به عنوان اهانت به ساحت مقدس كتاب آسماني مسلمانان صورت گرفت.
به گزارش خبرگزاري اهل بيت(ع) (ابنا) كه بسياري از روزنامهها نيز آن را منعكس كردند، دو كشيش مسيحي پروتستان، عليرغم محكوميتها و هشدارهاي جهاني نسبت به قرآنسوزي، در چند ايالات آمريكا بدون برخورد پليس و حتي در مقابل كاخ سفيد همراه چند نفر با تفكرات ضد اسلامي تجمع كردند، قرآن را پاره كردند و برگهاي آن را به آتش كشيدند...20
3ـ حمله و انفجار مساجد، مراكز اسلامي و كشتار زنان و مردان بيدفاع و حمله به زنان محجّبه مسلمان (اعم از شيعه و سني) دركشورهاي غربي و حتي در عراق، پاكستان، افغانستان، سوريه و ايران، از جمله حركات اهانتبار و اسلامستيزانهاي است كه بر اثر رفتارهاي افراطي و اختلافات فرقهاي مزدورانه، خسارتهاي دردناكي بر پيكر امّت اسلامي وارد آورده است كه نمونههايي از آنها را هنوز در بسياري از روزنامهها و جرائد ميخوانيم.
نظر وحدتبخش رئيس الازهر
دكتر احمد طيّب ـ رئيس دانشگاه الازهرـ در گفتگو با شبكه «نيل مصر» مطالب دلسوزانه و عالمانهاي را درباره عقايد شيعه و اهل سنّت مطرح نموده، كه متن آن شايان دقت است. خبرنگار سؤال كرد: «آيا به نظر شما، عقايد شيعه مشكل ندارد؟» شيخ طيّب جواب داد: «نه، چه مشكلي دارد؟ 50 سال پيش شيخ محمود شلتوت فتوا داده است كه شيعه مذهب پنجم اسلام و مانند مذاهب ديگر است.»
خبرنگار گفت: «فرزندان ما در حال شيعهشدن هستند، چه بايد بكنيم؟» شيخ جواب داد: «خوب، بشوند، مگر كسي از مذهب حنفي به مالكي برود، ما اشكالي به او ميگيريم؟ خوب اينها هم از مذهب چهارم به مذهب پنجم رفتهاند.»
خبرنگار پرسيد: «شيعيان با ما در حال قوم و خويشي هستند و با فرزندان ما ازدواج ميكنند.» شيخ جواب داد: «چه اشكالي دارد؟ بين مذاهب ازدواج آزاد است.»
خبرنگار گفت: «ميگويند شيعيان قرآنشان فرق ميكند!» شيخ طيّب جواب داد: «اين حرفها، خرافه پيرزنهاست. قرآن شيعيان با ما هيچ فرقي ندارد و حتي رسمالخطشان نيز مانند قرآن ماست.»
خبرنگار گفت: «23 روحاني از يك كشور (عربستان) فتوا دادهاند كه شيعيان كافرند، رافضي هستند.» شيخ گفت: «براي مسلمين جهان، فقط الازهر ميتواند فتوا دهد و فتواي آنها اعتباري ندارد.»
خبرنگار گفت: «پس اين اختلافاتي كه بين شيعه و سني مطرح ميكنند، چيست؟» شيخ پاسخ داد: «اين اختلافات سياست خارجي است و ميخواهد بين شيعه و سنّي اختلاف بيندازد.»
خبرنگار گفت: «من يك سؤال جدّي دارم، شيعيان كه ابوبكر و عمر را قبول ندارند، چگونه ميگويند اينها مسلمان هستند؟» شيخ طيّب گفت: «بله، قبول ندارند؛ اما مگر اعتقاد به ابوبكر و عمر، جزو اصول دين اسلام است؟ قصّه ابوبكر و عمر، يك قصّه تاريخي است و تاريخ به اصول اعتقادات ربطي ندارد.»
خبرنگار، كه از اين جواب جا خورده بود، گفت: «شيعيان يك ايراد دارند، آن هم اينكه ميگويند: امام زمانشان از 1000 سال پيش تاكنون هنوز زنده است.» شيخ پاسخ داد: «خوب، ممكن است، چرا ممكن نباشد؟ ولي دليلي ندارد ما اعتقاد آنان را داشته باشيم.»
خبرنگار پرسيد: «آيا ممكن است كودك 8 ساله امام باشد؟ شيعيان معتقدند كودك 8 ساله امام شده است.» شيخ گفت: وقتي يك طفل در گهواره پيغمبر بشود،21 اينكه يك كودك 8 ساله هم امام باشد. عجيب نيست، هر چند ممكن است ما به عنوان اهل تسنّن اين اعتقاد را قبول نداشته باشيم؛ اما اين موضوع به اسلام آنها صدمهاي نميزند و آنها مسلمانند.»22
فتواي آيتالله وحيد خراساني
آخرين نظريه اين روزها، فتواي عالمانه دلسوزانه و شجاعانه آيتالعظمي آقاي شيخ حسين وحيدي خراساني است كه در مرحله نخست تكليف محبّان اهل بيت عليهمالسلام را روشن ميكند و در مرحله بعد موجب تقريت و تحكيم مباني اسلام ميگردد. براساس اين گزارش، آيتالله وحيد خراساني در ديدار با مسئولان «مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي»، سياست تقريب را تمركز روي مسائل مشترك، امثال برگزاري جشن ميلاد پيامبر اعظم(ص) و دخت گرامي آن حضرت، ترويج و تقويت مراسم عاشورايي، به نحوي كه با اعتقادات اهل سنّت منافات نداشته باشد، بيان كرد و با محكوم نمودن اعمال افراطيّون اهل سنّت و پرهيز از اعمال تفرقهافكنانه كه موجب كينه و دشمني بين شيعه و سني، فرمود:
«دين اسلام، دين رحمت و رسول اسلام، رسول رحمت است. اين دين، آن رفتار پيغمبر(ص) و اميرالمؤمنين(ع) جايي براي حركتهاي تكفيري و اين تندرويها باقي نميگذارد. فقاهت در اينگونه جريانها از بين رفته است، سبّ و لعن علني جايز نيست و دستور خود ائمه برخلاف اين است. در روايات دو مطلب آمده: يكي نفي و ديگري اثبات. نفي اين است كه نبايد با اَتباع مذاهب ديگر دشمني و به مقدسات آنها توهين كرد، و لعن وسب بزرگان آنها جايز نيست؛ زيرا موجب دور كردن آنها از اهل بيت(ع) و معارف آنها ميشود، ديگر اينكه فرمودند: در نمازهاي جماعت آنها شركت و به آنها محبت كنيد، از مرضاي آنها عيادت و سخنان و معارف ما را براي آنها بيان كنيد.»23
آري، چنين است و امت اسلامي، پيروان نبي اكرم(ص) و دوستداران اهل بيت عليهمالسلام، همگان بايد به رهنمودها و سفارشهاي آن بزرگواران در انديشه و عمل، رفتار آنان را ملاك و معيار قرار دهيم. و در ترويج و تحكيم مباني عملي آنان، هر روز قدم به جلوگذارده و عزّت و عظمت آنان در مقابل كفر و الحاد و شرك به نمايش گذاريم.
آخرين سخن
در پايان اين مقال كه درباره اسلام و قرآن و متابعت از مؤسس اسلام حضرت خاتم الانبياء(ص) به دلايل مختلف و از جمله كلام بسياري از علماي بزرگ فرق اسلامي سخن به ميان آورديم، مناسب است يادآور شويم كه ابن اسحاق گفته است: اول كسي كه از مردان به رسول خدا(ص) ايمان آورد و همراه آن حضرت نماز خواند و آنچه را از سوي خدا آورده بود تصديق نمود، علي بن ابيطالب بن عبدالمطلب بن هاشم بود.24
و فراموش نكنيم كه رسول گرامي اسلام در حجهالوداع و ضمن خطابه مفصلي در سرزمين «منا» خطاب به جمعيت انبوهي، منشور بسيار عميق و سرنوشتسازي براي آينده آنان بيان داشت و از جمله فرمود: «إستمعوا قولي و اعقلوه، تعلمن أن كل مسلم اخ للمسلم، و أن المسلمين اخوه ...:25 به سخن من خوب گوش فرادهيد و پيرامونش بينديشيد، اين را آموزش دادم كه هر مسلماني برادر مسلمان است و همه مسلمانان باهم برادرند.»
علاوه بر اين، رسول گرامي اسلام(ص) در اين زمينه توصيههاي بسيار عميقي بيان داشتند كه موجب تقريب و تقويت مباني اعتقادي و عملي همه مسلمانان است، كه دو حديث از آن را كه الزامات عملي خواهد داشت، مورد توجه قرار ميدهيم:
1ـ حافظ، ابوالقاسم علي بن حسين بن هبه الله شامي، معروف به «ابن عساكر»، (500ـ573 ق) مينويسد: رسول خدا(ص) در روزهاي آخر عمر خويش، پس از سخناني به عبدالله بن مسعود، با اظهار نگراني پس از خود، درباره علي(ع) ميفرمود: «اما والذي نفسي بيده لان اطاعوه، ليدخلنّ الجنه اجمعين اكتعين:26 آگاه باشيد، به خدايي كه جانم در اختيار اوست، اگر از او (علي) اطاعت كنند، همه آنان سراسر داخل بهشت ميشوند.»
2ـ جلال الدين سيوطي (849ـ911ق) در تفسير آيه: ان الذين آمنوا و عملو الصالحات اولئك هم فير البريه27مينويسد: جابر بن عبدالله انصاري گفته است: ما جمعي بوديم كه نزد رسول خدا(ص) حضور داشتيم كه علي وارد شد، رسول خدا(ص) فرمود: «والذي نفسي بيده، انّ هذا شيعته لهم الفائزون يوم القيامه» از آن به بعد اصحاب رسول خدا(ص) هرگاه ميديدند علي(ع) به سويشان ميآيد، ميگفتند: «جاء خيرالبريه».28
لازم به يادآوري است كه وقتي «نخستين اجلاس بينالمللي گفتگوي بين اديان» با شركت دهها كشور جهان، عالمان مسلمان و مسيحي و سياستمندان، روزهاي 18 و 19 آذر ماه در تهران تشكيل ميشود و آنان درپي رفع اختلاف، نفي خشونت و افراطگري و ارتقاي فرهنگ صلح و راههاي همزيستي انساني با دلسوزي چارهجويي ميكنند،29 اين همزيستي براساس عنايت به مشتركات و تفاهم ديني، در ميان مسلمانان، بهخصوص در دنياي آشفته و اسلام ستيز كنوني، ضروري خواهد بود.
منابع
1ـ مائده، 48؛ انبياء، 92؛ مؤمنون، 52
2ـ ملف التقريب، ص5، الدكتور محمدعلي آذرشب.
3و4ـ طلايه دارالتقريب، ص 179ـ183، دكتر عبدالكريم بيآزار شيرازي.
5ـ روزنامه اطلاعات، 4 خرداد ماه 1393، شماره 25881، ص12
6ـ اطلاعات، 30/2/1393، ش25877، ص2
7ـ همان، 4 خرداد ماه 1393، ش25881، ص12
8ـ انبياء، 107.
9ـ10ـ شيخ محمود شلتوت، طلايهدار تقريب، ص 193ـ ص198.
11ـ صحيفه نور رهنمودهاي امام خمينيره، ج 5، ص77، 23/11/1357.
12ـ طلايهدار تقريب، ص221.
13ـ طلايهدار تقريب، ص1.
14ـ مجله رساله الاسلام، سال 14، شماره 56، ص 342.
15ـ طلايهدار تقريب، ص276.
16ـ نقد توطئه آيات شيطاني، سيد عطاءالله مهاجراني، چاپ12.
17ـ همان، ص118.
18ـ صحيفه نور، ج21، ص86.
19ـ نقد توطئه آيات شيطاني، ص120.
20ـ خبرنامه اطلاعرساني داخلي، دفتر تبليغات اسلامي، قم، سال سوم، شماره 523، 22/6/1389.
21ـ اشاره به داستان حضرت عيسي بن مريم(ع): قالوا كيف نكلم من كان في المهد صبيا؟ سوره مؤمنون، آيه 29.
22ـ روزنامه اطلاعات، 18/1/1393، شماره 25841، ص 16، و همان 30/1/1393، شماره 25851، ص6.
23ـ همان، 5/3/1393، شماره 25882، ص12.
24ـ السيره النبويه، ج1، ص262.
25ـ همان، ج 4، ص252.
26ـ ترجمه الامام علي بن ابيطالب، ج 3، ص72.
27ـ سوره بينه، آيه7.
28ـ الله المنثور في التفسير بالاثور، ج6، ص397.
29ـ روزنامه اطلاعات، 19 و 20 آذر ماه 1393 شمارههاي 26041 و 26042، ص2.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید