1393/10/13 ۰۹:۴۹
جامعهشناسان جامعه كنونی ایران را، جامعهیی در حال گذار ارزیابی میكنند؛ به این مضمون كه نه دارای ویژگیهای جامعه سنتی است و نه جامعه مدرن به معنی تعریف شده آن. پای در سنت و سر در هوای مدرنیسم دارد. در چنین جامعهیی ساز و كارهای سنتی كاركرد خود را از دست داده بدون اینكه ساز و كاری جدید جایگزین كرده باشد. هر فرد اتم وارهیی است كه در جامعه خط خود را میرود، از اینرو نه تعهدی در قبال جامعه بر گردن میگیرد و نه جامعه تعهدی در قبال افراد برای خود قایل است.
جامعهشناسان جامعه كنونی ایران را، جامعهیی در حال گذار ارزیابی میكنند؛ به این مضمون كه نه دارای ویژگیهای جامعه سنتی است و نه جامعه مدرن به معنی تعریف شده آن. پای در سنت و سر در هوای مدرنیسم دارد. در چنین جامعهیی ساز و كارهای سنتی كاركرد خود را از دست داده بدون اینكه ساز و كاری جدید جایگزین كرده باشد. هر فرد اتم وارهیی است كه در جامعه خط خود را میرود، از اینرو نه تعهدی در قبال جامعه بر گردن میگیرد و نه جامعه تعهدی در قبال افراد برای خود قایل است. در واقع با ورود جامعههای گوناگون به عصر مدرنیسم از حدود ٣٠٠ سال پیش به اینسو، هر جامعهیی كمابیش چنین دورانی را از سر گذرانده است. اما این دوران دگردیسی برای جوامعی چون جامعه ما بسیار سخت و طولانی طی میشود و در نهایت شكل گرفتن دولت - ملت و رابطه طرفینی این دو نیز به سختی تعریف شده و معمولا منازعات و درگیریهای طولانی و فرساینده بین این دو نهاد اتفاق میافتد. جامعه مدنی نمیتواند میان دو راس و قاعده هرم جامعه به درستی نقش ایفا كند و در كشاكش میان دو نهاد دولت و ملت خاصیت اتموارگی پدید میآید. متاسفانه در جامعه ما با وجود دارا بودن سنتهای قوی جامعه مداری كه در سنتها و آیینهای دینی، ملی و عرفی از دیرباز وجود داشته و دارد با ورود به جامعه مدرن بهتدریج این سنتها از نهاد مردم یا همان جامعه مدنی زدوده شد و با وجود اینكه انقلاب اسلامی ایران با حضور اكثریت مردم روی داد، به گونهیی كه آن را سرآغازی بر انقلابهای مدرن سده اخیر در كشورهای نظیر ایران دانستند، اما با وجود حضور بیبدیل آحاد مردم و مخصوصا تاكید بر حضور مردمی در همه عرصههای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در فضای پس از انقلاب، این اتفاق نیفتاد و جامعه در مسیر عدم تشكل روزافزون قرار گرفت. شعارهای انقلاب اسلامی و تاكیدهای بنیانگذار جمهوری اسلامی و همه رهبران انقلاب مبنی بر حضور تشكلها و سازمانهایی از میان جامعه نهتنها شكل نگرفت، بلكه جامعه دچار فعالیت انفرادی شده و هر چه بیشتر از احزاب فاصله گرفته است.
مجلس كه به تعبیر امام خمینی (ره) «عصاره فضایل ملت» نام گرفته بود در نبود نهادهای میانجی جامعه از جمله احزاب قدرتمند و متشكل، رسانههای قوی و پایدار، نهادهای مردم نهاد (NGO) و غیره و غیره درگیر مسائل حاشیهیی میشود. كمترین نتیجه اتمواره شدن افراد در جامعه در نتیجه شكل نگرفتن نهادهای مدنی میانجی آن، تنها ماندن دولت در اجرای كلیه امور مردم از سیر تا پیاز آن است. در چنین شرایطی ملت از دولت انتظار دارد به عنوان فعال مایشاء همه مشكلات را حل كند و مانعها را برطرف سازد. دولت نیز با كمال میل دستكم در ظاهر بار همه مسوولیتها را بر دوش میگیرد و روز به روز بر حجم و وزن وظایف و ماموریتهایش افزوده میشود، بدون اینكه كارایی و جسارت انجام همه امور را داشته باشد. و نتیجه محتوم آن بر زمین ماندن امور و مطالبات مردمی و سرگردانی و گرفتاری ملت در چنبره مشكلاتی است كه خود نیز در آن نقش داشته است.
قصد نگارنده از این مقدمه نسبتا طولانی اشاره به پدیده آلودگی هوا است كه هر سال در این فصل و بلكه در سرتاسر سال گریبان مردم را از زن و مرد، پیر و جوان و دارا تا ندار را گرفته و گلوی همه را میفشارد. بدون اینكه بخواهم از نقش و مسوولیت مجموعه حاكمیت اعم از سازمان حفاظت محیط زیست، شهرداری، متولیان بخشهای صنعتی و تولیدی كارخانهها و خودروها و سایر نهادهای مسوول در امر آلودگی هوا بكاهم، قصدم یادآوری مسوولیت فردی در قبال سلامت زندگی شخصی افراد است.
كمتر كسی است كه ندانسته باشد كه بخش اعظم آلودگی هوای تهران (و بسیاری از كلانشهرهای آلوده كشور) در اثر آمدوشد خودروهای شخصی است. اما بخش بسیار بزرگی از خودروهای در حال تردد در شهر تهران و كلانشهرها را خودروهای تكسرنشین اعم از خودروهای مدل بالا و فرسوده، گرانبها و ارزانقیمت تشكیل میدهند. واقعیت آزاردهنده اینجاست كه در بدترین حالت هیچ كسی خود را مقصر آلودگی خفهكننده هوا كه در اثر ترافیك سنگین تشدید میشود، نمیداند؟! و همه انگشت اتهام را متوجه دولت و مسوولان میكنند. این رویه غلط متاسفانه در جنبههای دیگر زندگی ما نیز جریان دارد.
هر روز هزاران نفر در جادههای غیراستاندارد ایران كشته میشوند و این وقایع همچنان در حال تكرار است. هر روز هزاران موتورسوار به علت عدم رعایت قوانین رانندگی در خیابانها كشته میشوند و با وجود میلیونها تومان جریمه و توقیف موتور خاطیان هم چنان این روند ادامه دارد. هر روز هزاران نفر از ما در اثر آلودگی هوا و سرطانهای جانفرسا سر و كارمان به بیمارستانها و متاسفانه چندین نفر نیز به مردهشورها میافتد و این داستان همچنان ادامه دارد !!!
زندهیاد مرتضی احمدی با چشمانی اشكبار در یكی از آخرین گفتوگوهای خود از مخاطبش پرسید: چرا تهرون پایتخت شد؟ و پس از یك سكوت خودش پاسخ گفت: برای اینكه آب و هوای خوبی داشت. ولی ما با این میراث گرانبها چه كردهایم. بیاییم این میراث را همانگونه كه بود به فرزندانمان تحویل دهیم!
روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید