1393/9/16 ۰۹:۰۱
جنبش دانشجویی که زیرمجموعهای از جنبشهای اجتماعی است یکی از اثرگذارترین تشکلها در ایجاد تحولات سیاسی است. فعالیتها و نقشآفرینیهای این جنبش در ایران، مدت کوتاهی پس از تأسیس دانشگاه تهران از اوایل دهه بیست آغاز شد و در این مسیر فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرد و در مقاطعی بارزترین نقش را در سرنوشت تاریخی ایران ایفا کرد. 16 آذر در تقویم این جنبش یکی از نقاط عطف تاریخ سیاسی و دانشگاهی ما به شمار میآید روزی که رژیم پهلوی به جنبشهای مسالمتآمیز دانشجویی تعرضی جدی و
دانشگاه، مدافع «آزادی» و «عقلانیت» است
مهسا رمضانی: جنبش دانشجویی که زیرمجموعهای از جنبشهای اجتماعی است یکی از اثرگذارترین تشکلها در ایجاد تحولات سیاسی است. فعالیتها و نقشآفرینیهای این جنبش در ایران، مدت کوتاهی پس از تأسیس دانشگاه تهران از اوایل دهه بیست آغاز شد و در این مسیر فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرد و در مقاطعی بارزترین نقش را در سرنوشت تاریخی ایران ایفا کرد. 16 آذر در تقویم این جنبش یکی از نقاط عطف تاریخ سیاسی و دانشگاهی ما به شمار میآید روزی که رژیم پهلوی به جنبشهای مسالمتآمیز دانشجویی تعرضی جدی و اثر گذار به عمل آورد. به مناسبت روز دانشجو با دکتر علی محمد حاضری، استاد جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس که سالها تدریس جامعه شناسی سیاسی، نظریههای انقلاب و جنبشهای اجتماعی را در کارنامه خود دارد، همصحبت شدیم و نظر وی را درباره «ماهیت جنبش دانشجویی و کارکرد سیاسی- اجتماعی آن در جامعه امروز» جویا شدیم. حاصل این نشست پیش روی شما است.
***
جناب دکتر حاضری، جایگاه جنبش دانشجویی در جریانات سیاسی و اجتماعی ایران امروز کجاست؟
جایگاه جنبش دانشجویی در ایران به واسطه شرایط ویژه تاریخی ما نسبت به دیگر کشورها متفاوت است. از آنجا که به استثنای دورههای محدود، اغلب فعالیت حزبی در کشور کمرنگ بوده، جنبش دانشجویی در ایران رسالت احزاب در نظامهای دموکراتیک و جوامع مدنی را برعهده گرفت. علت این امر هم، به اعتقاد من، عدم وابستگی این قشر اجتماعی به نهادهای قدرت است. از این رو تقریباً از میان نهادهای مدنی جامعه ایران، تنها گروهی که در شرایط سخت سیاسی توانسته هزینه حضور مستمر را بپردازد، همین جنبش دانشجویی است.
جنبش دانشجویی دارای چه خصوصیاتی است و به اعتقاد شما چرا از میان طیفهای مختلف اجتماعی دانشگاه و دانشجویان در خط مقدم تحولات سیاسی قرار میگیرند؟
به طور کلی جنبش دانشجویی سه مشخصه دارد:
1. سرشار از انرژی و «شور جوانی» است.
2. دارای «آگاهی سیاسی» بالاتری در مقایسه با بقیه صنوف اجتماعی است و توانایی دسترسی به منابع آگاهی بخش را دارد.
3. «عدم وابستگی» این قشر به تعلقات مادی محدودکننده ویژگی دیگر این قشر است. این گروه معمولاً هنوز نه شغل دارند و نه زندگی تشکیل دادهاند، بنابراین از مواردی که سیستم سیاسی میتواند افراد را محدود و محافظه کار کند، مبرا هستند.
براین اساس، تنها گروهی که مستمراً از شهریور 1320 به بعد که جنبش دانشجویی متولد شد، در شرایط خفقان نظام شاهنشاهی حضور داشت، جنبش دانشجویی است. در فاصله 1334 تا 1357که تقریباً همه گروهها و احزاب محدود شده بودند، شاید هیچ سالی نبود که در 16 آذر صدای جنبش دانشجویی به گوش رژیم و مردم نرسد، هرچند شدت و ضعف آن در سالهای مختلف متفاوت بود ولی آنچه ثبات داشت فعالیت جنبش دانشجویی به عنوان تنها صدای سیاسی معترض جامعه ایران بود که بعد از کودتای 28 مرداد تا پیروزی انقلاب همه ساله به گوش میرسید.
همین وضعیت را بعد از انقلاب نیز طی کردیم یعنی جنبش دانشجویی تنها گروهی بوده که در افت و خیز فضای سیاسی هیچ گاه صدایش به کلی محو نشد و به این ترتیب تقریباً از دهه سی تا به امروز جنبش دانشجویی مستمرترین و با ثباتترین جنبش سیاسی ایران است.
جنبش دانشجویی که در کشور ما با واقعه 16 آذر گره خوردهاست، ماهیتی انتقادی داشت. آیا جنبش دانشجویی تنها یک جنبش منتقد و اپوزیسیون است یا میتواند به عنوان جنبش حامی قدرت، نگاهی ایجابی نیز به مسائل سیاسی داشته باشد. چقدر داشتن نگاه ایجابی ماهیت این جنبش را مختل میکند؟
جنبش دانشجویی، جنبشی آرمانگرا است، هر گاه خود حکومت پیشتاز آرمانهای جامعه باشد، جنبش در حمایت از قدرت و حکومت ظاهر میشود، به عکس هرگاه حاکمیت رسمی در موضع پیشتازی مطالبات اجتماعی قرار نگیرد، این جنبش اپوزیسیونی عمل میکند. براین اساس، در دهه اول انقلاب همواره از ابتدا جنبشهای دانشجویی در نقش حامی خط امام(ره) عمل میکردند، چراکه خط امام(ره) مدافع آرمانیترین ارزشهای جامعه انقلابی بود و تفکر فقهی ایشان بر فقهی انقلابی، پویا وخردگرا استوار بود که در برابر فقه سنتی و متحجر قرار داشت. در واقع سیاست حضرت امام(ره) در مقابل استکبار جهانی و آرمانهای اقتصادی ایشان در جهت دفاع از محرومان و در مقابل اقتصاد مرفهین معنا میشد.
لذا سه آرمان کاملاً مترقی جنبش دانشجویی که «عدالت»، «آزادی» و «روشنبینی ضد تحجر» بود، همه در اسلام امام(ره) متجلی بود. بنابراین نهاد دانشگاه در حمایت از حضرت امام(ره) درواقع پیشتازترین خط فکری جامعه را دنبال میکرد. بعد از ارتحال حضرت امام(ره) نیز این وضعیت ادامه داشت؛ یعنی هرجا که حاکمیت یا بخشی از آن، نماد دفاع از مترقیترین آرمانهای جامعه قرار میگرفت، مورد حمایت این جنبش بود و هر زمان که به هر دلیلی از آن آرمانها فاصله میگرفت، این جنبش هم در مقابل آن قد علم میکرد.
بنابراین در پس چنین جنبشهایی، گفتمان یا ایدئولوژی خاصی وجود دارد که ماهیت آن را شکل میدهد و دیدگاههایی تئوریزه شده از قبل، انتقادی یا غیر انتقادی بودن آنها نسبت به شرایط اجتماعی را تعیین میکند.
بله، قطعاً جنبشها، ایدئولوژی و گفتمان مشخصی را دنبال میکنند و براساس آن موضع انتقادی یا غیر انتقادی خود را جهت میدهند. جنبش دانشجویی اصالتاً «آزادیخواه»، «عدالت طلب» و «مدافع عقلانیت» است؛ بر همین اساس، در دهه 20 و 30 که بقیه نیروها چنین آرمانهایی را نمیپروراندند، این جنبش بیشتر ذیل ایدئولوژی چپ و در دورههایی ناسیونالیسم ضد استعماری و گاه ترکیبی از هردو انگاشته میشدند تا اینکه بالاخره «اسلام سیاسی» متولد شد و به صحنه آمد و چهرههای خود همچون حضرت امام(ره) و دکتر شریعتی را شناخت و جنبش دانشجویی اسلامگرای سیاسی با قرائت نواندیشانه شکل گرفت.
بعد از امام(ره) تا امروز هر جا حاکمیت، حکومت و دولتها به سمت آرمانها نزدیک شدند، جنبش دانشجویی به آن دولت نزدیک شد و هر جا که دولتها از این آرمانها فاصله گرفتند، جنبش دانشجویی در تقابل با آنها قرار گرفت. لذا ما میبینیم جنبش دانشجویی بعد از امام(ره) برای مثال با دولت اعتدال از آنجهت که هم ارزش است، همرنگی بیشتری دارد. حتی امروز و در طی این سالها بخشی از جنبش دانشجویی مرتبط با جناح راست و اصوالگرا نیز نسبت به بقیه گروههای تشکل راست، عدالتگراتر هستند.
با همین نگاه است که علاوه بر تقابل جنبش دانشجویی با رژیم شاه، در سختترین شرایط فشار بر نهادهای مدنی ایران، درسالهای بعد از انقلاب و در دوره هشت ساله دولت نهم و دهم نیز، تقریباً تنها کانون پژواک اعتراضهای مستقل از قدرت و حکومت در ایران، جامعه دانشجویی بود و در هر رویدادی که جهتگیری مردم با دولت در تعارضی حداقلی قرار میگرفت، کانون فعالیتیاش انجمنهای دانشجویی بود.
اوج جنبش دانشجویی را در چه مقطعی میدانید و به اعتقاد شما چقدر توانسته در آن مقطع مؤثر واقع شود؟
شعله مقاومت و اعتراض علیه رژیم شاه را در مجموع در دو جا میتوان دید؛ یکی در جنبش دانشجویی و دیگری در روحانیت خط امام(ره). البته قطعاً چپها و گروههای دیگر هم در آن شرایط وزن خودشان را داشتند ولی هیچگاه نتوانستند فراگیر شوند و رژیم را به طور جدی تهدید کنند؛ به این خاطر که پشتوانه اجتماعی نداشتند. بنابراین یک پای اصلی زنده نگاهداشتن شعله مقاومت و مبارزه را جنبش دانشجویی برعهده داشت؛ حتی حضرت امام(ره) و روحانیت انقلابی هم به مدد حمایت جنبش دانشجویی و نهادهای دانشگاهی توانست موفق عمل کند و یکی از اصلیترین کانالهای ارتباطی حضرت امام(ره) در دوران تبعیدش همین نهادهای دانشجویی بود و ایشان در کنار روحانیت از طریق این نهاد برنامهها و اهداف خود را به مردم ابلاغ میکردند. همین طور در دوران بعد از انقلاب و در دوره تثبیت انقلاب جنبش دانشجویی نقش بسزایی داشت چه در جریان انقلاب فرهنگی و چه در جریان تسخیر لانه جاسوسی و در مقابله با تهدیدات فراروی انقلاب و همچنین در انتخابات مجلس سوم میداندار بود و سهم بالایی داشت.
به عبارتی در سالهای بعد از انقلاب هرجا چالشی بین مطالبات مردم با طیفی از حاکمیت ایجاد شد، حضور جنبش دانشجویی بوده که توانسته این موازنه را به نفع مردم برقرار کند و نماد اعتراض در جامعه باشد. براین اساس جنبش دانشجویی یک موج کاملاً اثرگذار است و خلأ نهاد حزبی مستقل را تا حدی جبران کرده است.
مهمترین آسیب پیش روی جنبش دانشجویی را در چه میبینید؟
موفقیتی که تا امروز جنبش دانشجویی به دست آورده، بستگی و ربط وثیقی به تطابق ارزشهای این نهاد با آرمانهای توده مردم دارد. بر این اساس، هر جا جنبش دانشجویی حمایت توده مردم را با خود همراه کرد و با آنها دچار شکافهای ارزشی نشد، منشأ اثر میشود و هرگاه آرمانش را بدون همراهی مردم مثل جنبش دانشجویی چپ پیش گرفت، شکست خورد یا کم توفیق ماند یا در مقابل سرکوب حکومت بیدفاع و بیپناه ماند.
معتقدم نگرانی و آسیب احتمالی پیش روی جنبشهای دانشجویی، در واکنش به قرائت نادرست از اسلام، انقلاب و ارزشهای دموکراتیک از سوی بعضی از طیفهای بنیادگرا و افراطگرا است که میتواند جنبشهای دانشجویی را در اعتراض به آن قرائتهای نادرست به عکسالعمل وا دارد و چنانچه در این اعتراض، جنبش دانشجویی به تقابل با ارزشها متهم شود، پیوندش با جامعه را از دست داده و تنها خواهد ماند. از این رو، مادامی که با ارزشهای اعتقادی- فرهنگی توده مردم همراه است و میکوشد تا آن ارزشها را احیا و روزآمد کند، موفق است ولی چنانچه با اصل آن ارزشها در تقابل قرار گیرد، شکست خواهد خورد.
چقدر وجود چنین جنبشهایی را برای پویایی یک نظام سیاسی- اجتماعی اثرگذار میبینید؟
همواره در نظامهای دموکراتیک، قدرتها باید توسط برخی نهادهای نظارتی و کنترل اجتماعی تحت نظارت قرار گیرند. معمولاً در جوامعی که این کارکردها از طریق نهادهای حزبی صورت نمیپذیرد نهاد دیگری این مسئولیت را عهدهدار میشود، در جامعه ما تا وقتی که نهادهای حزبی دوام و قوام نیابد، تنها مکانیزم نظارتی اجتماعیمان نیز همین جنبشهای دانشجویی است.
آینده این جنبش را چگونه ارزیابی میکنید و چقدر این جنبش در آینده میتواند کنشگری خود را حفظ کند؟
فکر میکنم جنبش دانشجویی روی هم رفته به واسطه اعتبار تاریخی که در گذشته کسب کرده و میراثی که بر جا گذاشته هنوز یکی از سرمایههای اجتماعی و سیاسی جامعه ما است و قطعاً در آینده نیز میتواند به کنشگری و اثرگذاری خود در عرصه سیاسی- اجتماعی بپردازد و امیدوارم که این سرمایه در آینده نیز اثرگذار باشد به شرط اینکه از مردم جدا نشود.
فکر میکنید با فعال شدن احزاب در ایران جنبش دانشجویی در چه قالب و رویکردی حرکت خواهدکرد؟ در واقع میخواهیم بدانیم جنبش دانشجویی پررنگتر ظاهر خواهدشد؟
اگر احزاب فعال و جدی داشته باشیم، جنبش دانشجویی در قالب احزاب ظاهر خواهدشد فعالیت جنبش دانشجویی ذیل احزاب مشکلی را ایجاد نمیکند و ماهیت این نهاد را با چالش مواجه نخواهد کرد چراکه هماکنون نیز رسالت مشترکی را دنبال میکنند و به نظر میرسد که جنبش دانشجویی حتی در احزاب هم به صورت شاخهای رادیکال، پر انرژی و انتقادی عمل کند.
روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید