1399/5/8 ۰۴:۳۰
شیخ اشراق، شهابالدین یحیی بن حبش سهروردی (۵۸۷ ـ ۵۴۹ ه.ق) اهل سهرورد زنجان از نامدارترین متفكران ایرانی است كه میتوان به درستی او را از بزرگترین اندیشمندان دنیای اسلام نیز دانست. دكتر مجدالدین كیوانی در مقدمهای كه بر ترجمهاش از كتاب «سهروردی و مكتب اشراق» نوشته است درباره عظمت جایگاه شیخ اشراق چنین مینگارد:«نبوغ، عمق و وسعت فكر، استقلال اندیشه، خلاقیت و نوآوری، قدرت تركیب افكار و آرای مختلف، نگرش جهانشمول، نیروی بیان و ذوق و تسلط در زبانهای عربی و فارسی شیخ اشراق را در تاریخ تفكر جایگاه ویژه و ممتازی بخشیده كه از بسیاری جهات قابل قیاس با جایگاه دیگران نیست.»
شیخ اشراق، شهابالدین یحیی بن حبش سهروردی (۵۸۷ ـ ۵۴۹ ه.ق) اهل سهرورد زنجان از نامدارترین متفكران ایرانی است كه میتوان به درستی او را از بزرگترین اندیشمندان دنیای اسلام نیز دانست. دكتر مجدالدین كیوانی در مقدمهای كه بر ترجمهاش از كتاب «سهروردی و مكتب اشراق» نوشته است درباره عظمت جایگاه شیخ اشراق چنین مینگارد:«نبوغ، عمق و وسعت فكر، استقلال اندیشه، خلاقیت و نوآوری، قدرت تركیب افكار و آرای مختلف، نگرش جهانشمول، نیروی بیان و ذوق و تسلط در زبانهای عربی و فارسی شیخ اشراق را در تاریخ تفكر جایگاه ویژه و ممتازی بخشیده كه از بسیاری جهات قابل قیاس با جایگاه دیگران نیست.» دكتر غلامحسین ابراهیمیدینانی نیز كه از جمله مشهورترین مروجان و هواداران شیخ اشراق است درباره شیخ اشراق میگوید:«من بارها گفتهام در میان حكمای اسلامی، هیچ كس به اندازه سهروردی با قرآن آشنا نبود. اما متاسفانه قشریون اهل سنت در حلب از ترس اینكه حكمت اشراق به نوعی احیای آیین مجوسیت باشد، او را منزوی كردند. سهروردی را در سنین جوانی و در اوج شكوفایی به شهادت رساندند و آثارش را در شمار كتب ضاله قرار دادند.» بهزعم دینانی، سهروردی محل التقای 3 جریان فكری است: «۱- از یك سو او مسلمانترین مسلمانان است. یك دیندار تمامعیار است. آشنا و مأنوس با قرآن و آموزههای دینی است. ۲ـ از سوی دیگر با حكمت یونان آشنایی كامل دارد. شاهد آن آثاری است كه در شرح و تبیین حكمت مشا تالیف كرده و تسلط شگرف او بر منطق ارسطویی است. ۳ـ و از جهتی دیگر احیاگر حكمت ایران باستان است.» (دینانی ۱۳۹۴: ۲۹ ـ ۲۸) دكتر نادیا مفتونی، عضو هیات علمی دانشكده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران در كتاب« نگارههای اشراقی» كه نشر«وایا» آن را به طبع رسانده است به نقد و بررسی افكار شیخ اشراق میپردازد. او ابتدا توضیح میدهد كه دو تفسیر از نقد در زبان انگلیسی وجود داردكه برای آن از دو واژه متمایز استفاده میشود. منظور از Criticize و Criticism دو امر است: نخست به معنای عیبیابی و بیان نقیصهها و بدیهای یك موضوع است سپس به معنای ارزیابی و بیان نقاط قوت و ضعف و خوبیها و بدیهاست. در مقابل اما واژه Critique تنها در مفهوم ارزیابی و بیان نقاط قوت و ضعف و خوبیها و بدیها استفاده میشود. مفتونی در ادامه توضیح میدهد كه مرادش از نقد و انتقاد شامل بیان وجوه قوت و ضعف میشود اما این را نیز اضافه میكندكه بدون ارایه گزارشی تحلیلی نمیتوان و نباید (هم از نظر روشی و هم از نظر اخلاقی) دست به نقد زد. در مقام توضیح این نباید اخلاقی، مفتونی به این امر اشاره میكند كه رعایت ادب در نوشتن و با نرمی با مخالفان سخن گفتن و برخورداری از سعه صدر، اهمیتی اساسی دارد و بنابراین «در مقام نقد، اینكه چگونه سخن میگوییم، مهمتر از این است كه چه میگوییم.» (صص ۱۱ و ۱۲)
ذكر این نكات اخلاقی لااقل در مقام نقد آثار عالمی چون سهروردی، معنایی مضاعف مییابد وقتی میدانیم كه آن حكیم دانا و برنا چگونه خود گرفتار تنگنظری اهل تعصب و جمود شد و در ۳۸ سالگی و در حالی كه بیش از ۲۰ كتاب و رساله بلند و كوتاه در موضوعات پیچیده فلسفی، جهانشناختی و روانكاوانه نگاشته و از این منظر خود به معجزهای میماند، دچار رسم نخبهكشی ظاهربینی شد كه جز پوسته دین و شریعت، امری را به رسمیت نمیشناخت. سهروردی اما بر این روش نبودكه دیگران را باطل و خود را حق بداند.
مفتونی اذعان دارد كه «اندیشه سهروردی جوهرهای انتقادی دارد» و در ضمن «شیخ اشراق در مقام منتقد از یك خصوصیت اخلاقی دیگر نیز برخوردار است. نقدهای شیخ اشراق بر دیگران در بیشتر موارد و نه همه موارد، همراه با ادب و احترام است. او تنها در مواجهه با ابوالبركات بغدادی، لحنی متفاوت و توهینآمیز دارد كه خودش این لحن را توجیه میكند ...» (صص ۱۰ و ۱۱)
كتاب «نگارههای اشراقی» 3 بخش است: نگاره روش، نگاره اخلاق و نگاره حكمت. نویسنده در توضیح چرایی استفاده از واژه «نگاره» مینویسد: «نگاره به معنای ایماژ، شكل و تصویر به كار میرود. من آن را هم به معنای نقش و نگار و تصویر، هم به معنای اسم مصدر و حاصل مصدر نگاشتن، یعنی نوشته بر فرض اغماض و قبول درستی این دومی به كار میبرم. تلمیح نقش و نگاراز آن روست كه شیخ اشراق، اهل مشاهده و در روش فلسفی خود، قائل به شهود و مكاشفه است و مهمتر از آن، قائل به عالم مثال شده كه جهان صور معلقه و مثل قائمه و به تعبیر دیگر، جهان اشكال، تصاویر و ایماژهاست.» (ص ۱۲) در بخش نگاره روش به برخی مسائل روششناختی نظیر رهیافت بین رشتهای و رویآورد نمادشناختی شیخ اشراق در زبان علم اشاره میشود و با استفاده از مفهوم هنر- دانشمند، جایگاه سهروردی به عنوان یك هنر- دانشمند در مدینه فاضله فارابی مورد بحث قرار میگیرد. در بخش دوم برخی دیدگاههای اخلاقی و فرا اخلاقی شیخ مقتول درباره خیر، شر، كمال، جمال، حسن، سعادت، شقاوت، عشق، محبت، كمال، علم و ... و نیز اخلاق پژوهشی او نظیر ادب مناظره و مباحثه، امانتداری و ارجاع و استناد، احترام و تعظیم حكما و علما همراه با پرهیز از تقلید و تقسیم علم با ملاك اثربخشی مطرح میشوند. مفتونی در انتهای این بخش به مسائلی درباره فلسفه به مثابه سبك زندگی، اخلاق هنر و فلسفه سیاسی شیخ اشراق اشاره میكند. بخش سوم مشتمل بر مسائلی چون نفسشناختی، معرفتشناختی، جهانشناختی و كلام نزد سهروردی است و طی آن نظریه خیال، نظریه ابصار و دیدگاه شیخ اشراق درباره معاد جسمانی و تناسخ مورد بحث قرار میگیرد.
منابع:
ابراهیمی دینانی، غلامحسین. ۱۳۹۴. ژرفای اندیشه. نشر وایا
امین رضوی، مهدی. ۱۳۸۲. سهروردی و حكمت اشراق. ترجمه مجدالدین كیوانی. نشر مركز
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید