1399/5/8 ۰۴:۳۰
ما ایرانیان در تاریخ فلسفه اسلامی سه فیلسوف سرشناس بزرگ داریم: ابنسینا، سهروردی، ملاصدرا. البته حق این بود كه فارابی نیز منظور میشد. متاسفانه در طول تاریخ این اتفاق نیفتاده است، گرچه همه فارابی را بزرگ میدانند و حتی خود سهروردی در نقل مطلب از فارابی از او به منزله كسی یاد میكند كه گزافهگویی نمیكند و هرآنچه میگوید دقیق و متقن است.
ما ایرانیان در تاریخ فلسفه اسلامی سه فیلسوف سرشناس بزرگ داریم: ابنسینا، سهروردی، ملاصدرا. البته حق این بود كه فارابی نیز منظور میشد. متاسفانه در طول تاریخ این اتفاق نیفتاده است، گرچه همه فارابی را بزرگ میدانند و حتی خود سهروردی در نقل مطلب از فارابی از او به منزله كسی یاد میكند كه گزافهگویی نمیكند و هرآنچه میگوید دقیق و متقن است. از این سه فیلسوف، ابنسینا در تاریخ و در ایران جایگاهی درخور خود دارد و در همدان، آرامگاهی در شأن این فیلسوف بزرگ ساخته شده است. درباره ملاصدرا هم بنیاد حكمت اسلامی صدرا تاسیس شده كه متولی انتشار آثار ملاصدراست و در این سالها با موفقیت در این زمینه فعالیت كرده است. اما متاسفانه سهروردی با قدری بیمهری روبهرو شده است. گرچه كتابهای او منتشر میشود و درباره او فراوان بحث میشود، متاسفانه جایگاه خاصی ندارد. از این فرصت استفاده میكنم و درباره این موضوع توضیح میدهم. چند سال پیش از طرف انجمن فلسفه ایران به سهرورد رفتیم. محیط سهرورد را دیدیم و قرار شد یك بنیاد علمی درست وحسابی برای او طراحی شود و در خود سهرورد تشكیلاتی فراهم شود. حتی مردم سهرورد چنان از این طرح به وجد آمده بودند كه خودشان هركدام بخشی (چند هكتاری) از زمینهای كشاورزیشان را در اختیار ما گذاشتند. حتی زمینهای پراكنده را جابهجا كردند تا زمین یكپارچه شود. در نهایت حدود ۶۰ هكتار زمین در اختیار ما گذاشتند تا هم بنیاد ساخته شود و هم درآمدی برای اداره بنیاد باشد. بااینهمه متاسفانه ۷-۸ سال میگذرد و هنوز شورای عالی فرهنگی در این زمینه كاری نكرده است. امیدوارم این شورا همتی كند و برای بزرگداشت این فیلسوف بزرگ ایرانی هم جایگاهی منظور شود. سهروردی داستان جالبی دارد. جالب اینكه سهروردی به شخصی گفته بوده كه من روزی جهان را خواهم گرفت. این شخص هم تعجب میكند و در این حرف میماند. حالا امروز ما شاهدیم كه در شرق و غرب عالم درباره آرا، نظریهها و كتابهای سهروردی بحث میشود. در كشوری مثل امریكا، در غرب دنیا، دورههای دكترای تخصصی سهروردی تاسیس شده است.
همچنین غلامرضا اعوانی در چین، شرق دنیا درباره سهروردی درس میدهد و در آنجا در باب حكمت اشراق او بحث میشود. خلاصه اینكه او فیلسوفی جهانی است، گرچه متعلق به ایران و اسلام است. به نظرم، امروز مقایسه حكمت اشراق یا حكمت ایرانیان در اندیشه سهروردی و آنچه در آثاری مثل«شاهنامه»ی فردوسی آمده، لازم است. شاید مطالبی كه سهروردی در كتب اشراق خود آورده در«شاهنامه»ی فردوسی هم باشد ولی نحوه بیان و تلقی سهروردی شگفتانگیز است. اگر فردوسی در«شاهنامه» میگوید كه كیخسرو در آخر عمرش افراد خود را در جایی جمع و وصیت كرد و بعد رفت، سهروردی از عروج به آسمان و صعود معنوی او سخن میگویدكه با مفهوم حكمت اشراق ایرانی سازگارتر است. نحوه تامل سهروردی با نحوه تامل فردوسی در این باب بسیار متفاوت است. به نظرم مقایسه تلقی و درك متفاوت مفاهیم دیگری ازایندست در«شاهنامه» و نزد سهروردی قابل بحث و بررسی است. در دوره اخیر برای اولین بار دكتر محمد معین است كه به سهروردی میپردازد. در سالهای 22-1320 مقالاتی درباره سهروردی در مجلات آموزش وپرورش چاپ میشود كه عمده آنها از معین است. معین در این دوره روی رساله دكترای خودش درباره سهروردی و حكمت ایران باستان كار میكند و این مقالات نتیجه همین پژوهشهای اوست. افزون بر این معین در این رساله دو، سه نیایش كوچك از سهروردی نقل میكند كه امروز ازدسترفته است و در كتابخانههای ما در دسترس نیست. من بعضی از این نیایشها را در كتاب «سه رساله از شیخ اشراق» آوردهام. بنابراین محمد معین در شناخت سهروردی در ایران جزو متقدمین است. البته بعدها هم حسین نصر، هانری كربن و دیگران نیز كارهای بیشتری انجام دادند. وقتی در سالهای 50-49 دانشجوی دكترا بودم و قرار بود رساله دكترای خودم را بنویسم در دانشكده الهیات گرایش حكمت اشراق تاسیس شده بود كه متاسفانه بعدها از بین رفت. من در آن دوره رسالهام را در حكمت اشراق سهروردی نوشتم و وقتی این رساله تمام شد، استاد حائری یزدی رساله را از اول تا آخر خواند و حاشیههایی بر آن نوشت كه بخشی از آنها توضیح خواستن بود و بخش دیگر ایرادهایی به سخن خود سهروردی. بالاخره، پارسال با اصرار آقای اوجبی این رساله را منتشر كردم. یادداشتهای دكتر حائری را به صورت پاورقی در این كتاب آوردهام تا اگر كسی این رساله را میخواند این موارد را در نظر بگیرد و حتی درباره آنها تحقیق كند. یكی از بحثهایی كه از زمان نگارش رساله دكتر معین مطرح بود نسبت دادن زرتشتیگری به سهروردی بود. در همان زمان گروهی در ایران كتابهایی مینوشتند و بدین گمان كه سهروردی تقیه میكرده است، میكوشیدند او را به زرتشتیگری متهم كنند. من در همان زمان در پاورقی به این مساله جواب دادم. پرسیدم كسی كه جان خودش را در این راه داده است، چگونه تقیه كرده است؟ برای حفظ جان تقیه میكنند. اگر سهروردی تقیه میكرد، كشته نمیشد. پس، تقیهای در كار نبوده است. خود سهروردی بیش از تمام فیلسوفانی كه تا زمان او میشناسیم با صداقت و اعتقاد كامل در آثار خودش به قرآن تمسك میجوید. حتی در«الواح المعادیه» میگوید، میخواهم برای هر بحث فلسفی حداقل دو آیه از قرآن كریم استشهاد بیاورم و همین كار را میكند. آدمی كه با چنین ایمانی با اسلام و قرآن كار میكند و هم اوست كه میگوید، وقتی قرآن میخوانی چنان بخوان كه گویی بر تو نازل شده است، نمیتواند در حال تقیه كردن باشد. ادعای زرتشتیگری هم بیدلیل بود و هرگز رواج نیافت. سهرورد در زمان شهابالدین یحیی سهروردی جایگاه مهمی بوده است.
حدود 60-50 نفر بزرگ از سهرورد برخاستهاند كه برخی از آنها با عنوان سهروردی و بقیه با عناوین دیگر مطرح شدند. یكی از این افراد پسرعموی شهابالدین سهروردی است كه دو، سه سالی از او بزرگتر و بعد از او نیز زنده بوده است. او یكی از مشایخ صوفیه است و امروز فرقه سهروردیه در هند به همین صوفی برمیگردد. البته، او ضد فلسفه بوده و متاسفانه گفته میشود كه بارها كتاب «شفا»ی ابنسینا را در آتش انداخت. اما شهابالدین سهروردی طرفدار فلسفه است و با حمایت از تاسیس و راهاندازی بنیاد سهروردی میتوانیم هم جایگاهی در خور این فیلسوف جهانی ایرانی فراهم آوریم و هم به مردم سهرورد كمك شود. پس از مردم ایران در سراسر ایران و جهان میخواهم با حمایت مالی تحت نظارت انجمن فلسفه ایران در راهاندازی این بنیاد در شهر سهرورد مشاركت كنند.
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید