1393/7/30 ۱۱:۰۳
«احمدرضا احمدي». اين نام، از چيزي حدود پنجاه سال پيش كه جوانكي بود به قول خودش با ته لهجه كرماني، تا به امروز به شكلي سفت و سخت با شعر معاصر فارسي گره خورده است، از همان دفتر شعر اولش، «طرح»، كه انقلابي بود در شعر، پس از نيما و شاملو و ديگر نسل اولي هاي شعر نو. شعرهايي با فضايي عجيب و ديگرگونه كه تفاوتي جدي با ميراث گذشتگان داشت، شعري كه از ميان نسل اولي ها، فروغ فرخزاد به درستي اهميت و ضرورتش را دريافت و ديگراني چون، مهرداد صمدي، نوري علا، آيدين آغداشلو و بيژن الهي پر و بالش دادند.
«احمدرضا احمدي». اين نام، از چيزي حدود پنجاه سال پيش كه جوانكي بود به قول خودش با ته لهجه كرماني، تا به امروز به شكلي سفت و سخت با شعر معاصر فارسي گره خورده است، از همان دفتر شعر اولش، «طرح»، كه انقلابي بود در شعر، پس از نيما و شاملو و ديگر نسل اولي هاي شعر نو. شعرهايي با فضايي عجيب و ديگرگونه كه تفاوتي جدي با ميراث گذشتگان داشت، شعري كه از ميان نسل اولي ها، فروغ فرخزاد به درستي اهميت و ضرورتش را دريافت و ديگراني چون، مهرداد صمدي، نوري علا، آيدين آغداشلو و بيژن الهي پر و بالش دادند. احمدرضا احمدي، درست از همان سال ها، كه با شعرهاي «طرح» و «روزنامه هاي شيشه اي»اش همگان را به حيرت وا داشت، تا همين امروز كه در نيمه اول هفتاد سالگي به سر مي برد، شاعر مانده است، شاعر بي كم و كاست، بي هيچ حرف اضافه يي. احمدرضا احمدي، شاعر است، شاعر در زندگي، در متن، هر متني كه مي خواهد باشد، چه اين اواخر كه رو به نمايشنامه نويسي و رمان نويسي هم آورده است، سرشار از شاعرانگي و لحظه هاي شاعرانه است، شعر به هر راهي و طريقي، در بافت وجودي احمدي تنيده شده است، حتي وقتي حرف مي زند، و از چيزي غير از شعر مي نويسد، مدام در حال احضار تعابير و كلمات شاعرانه است، و اين، موردي عجيب است، در نوع خودش، موردي به نام احمدرضا احمدي. احمدرضا احمدي، تمامي تخيلي را كه يك شاعر مدرن بايد داشته باشد، دارد. حتي به قول عنايت سميعي، در اين زمينه، و در باب تخيل ورزي، در شعر معاصر يگانه است و رقيبي شايد ندارد. احمدرضا احمدي، چه در اين سال ها، كه رو به انبوه نويسي آورده است و شده در يك سال، پنج- شش مجموعه شعر هم چاپ كند، هنوز شاعر مانده، و در هر كتابش، شعرهايي درخور تامل مي خوانيم. شاعرانگي، جزء جدايي ناپذير احمدي است، گويي چاره و رهايي از شعر نوشتن ندارد. سال گذشته به همت شاعر و روزنامه نگار، «رسول رخشا»، كتاب «يك ضيافت خصوصي» گزيده يي از گفت وگوهاي مطبوعاتي احمدرضا احمدي، از آغاز تا امروز در يك كتاب، گرد هم آمد و منتشر شد. و امسال هم، باز به همت رخشا، يادداشت هاي احمدرضا احمدي، در طول اين سال ها، گرد هم آمدند و در كتابي با عنوان «موهبات فراموشي» منتشر شدند، كه جاي بسي شادماني دارد لابد و گويي جلد سومي هم در كار است، كه مجموعه يي را تشكيل مي دهد از يادداشت هاي ديگران، در طول اين سال ها، درباره احمدرضا احمدي و شعر او. اما خواندن يادداشت هاي احمدرضا احمدي، چه اهميتي مي تواند داشته باشد؟ چه جذابيتي در آنها نهفته است؟ پيش از هر چيز، و براي روشن تر شدن ماجرا، لازم است كه اشاره يي داشته باشم، به اينكه آن جزء جدايي ناپذير احمدرضا احمدي، يعني شعر، در نثر او نيز، حضوري چشمگير دارد، احمدرضا احمدي، حتي وقتي به نثر، و در حيطه يي خارج از تخيل هم مي نويسد، شاعر است و عجيب آنكه تخيل مي ورزد، بله، درست در جايي كه تخيلي وجود ندارد حتي، تخيل مي آفريند. حتي اگر قرار باشد، درباره فيلمي از بهرام بيضايي، يا درباره دوستي به نام آيدين آغداشلو بنويسد، فرقي نمي كند، احمدرضا احمدي، شاعرانگي اش را فراموش نمي كند، از ياد نمي برد كه شاعر است، و شاعرانه بر همه چيز و همه كس نظر مي اندازد. خواندن يادداشت هاي يك شاعر، يك معاصر ادبي، كه در زمانه خودش، به درجه يي از اهميت رسيده است و مرجعيتي را از آن خود كرده همچون احمدرضا احمدي-به نوعي راهگشاي شناخت و درك كار ادبي او نيز است. و نيز كاري كه در آن زمانه رخ مي داده. اين يادداشت ها، به مثابه نوري تابيده، بر عمر ادبي و زيست شخصي مولف در اين جا احمدي است كه ما را با تالمات و تفكرات او آشنا مي كند، دست ما را مي گيرد و به آنچه مي انديشد، مي رساند، به ماي خواننده مي فهماند كه آقاي مولف احمدي به چه مي انديشيده و جهان را از چه زاويه يي مي نگريسته يا هنوز مي نگرد. از اين باب، مي توان اهميتي ديگر، براي گردهم آوري اين يادداشت ها جست وجو كرد. در ثاني، كنار هم قرار گرفتن اين يادداشت ها، حايز اهميت ديگري نيز هست، و آن اينكه ديگر، لازم نيست براي شناخت نگاه و نثر احمدي، مطبوعات 50سال را ورق بزنيم، در جست وجوي لغتي، بلكه مي توان كتاب حاضر را دست گرفت، تورقي كرد در گذر عمر، عمر يك شاعر، كه شاعرانه زيسته است و جهان را، از زاويه شعر ديده است. در يادداشت هاي اين كتاب، با تركيبي از شور و ملال و نور و نمايش روبه رو مي شويم، احمدي اين توانايي را دارد، وقتي كه درباره كسي مي نويسد، دست ما را بگيرد و با آن طرف چهره به چهره كند، اين توانايي را دارد كه خاطره اش با آن طرف را از حالت خصوصي خارج كند و جامه يي عمومي به آن بپوشاند، مخاطب را با واقعيت هر انسان يا پديده يي مواجه سازد كه از ظرف خاطره يي صرف خارج شود و نمايانگر تجربه يي گويي عمومي باشد. احمدي، جادوي كلمات را، در نثر هم، دريافته است و به قدرت اعجاز كلمه باور دارد، طوري كه انگار، زيستي 1000 ساله با آن داشته است، هر چه را دوست دارد، به اشتراك مي گذارد، تا من خواننده نيز، دوست بدارم، و چه قدرت و لذتي بالاتر از اين؟ كتاب «موهبات فراموشي» از سه فصل تشكيل شده: «يادهاي بي درنگ»، «طنزهاي غير عمد» و «لكه هاي پراكنده». بخش اول، در واقع يادنوشته هاي احمدي، از بعضي از معاصران خودش است، آنها كه همراه او بوده اند، يا بعضي كه همراه او نبوده اند، اما در گوشه يي از زندگي اش تاثيري داشته اند: از فروغ فرخزاد، كه نخستين حامي او، در شعر بود، تا مسعود كيميايي، آيدين آغداشلو و مهدي اخوان ثالث. از آنها كه ردي از خاطره در ذهنش به جا گذاشته اند، يادي كرده و سطري نوشته است، از آنها كه در زندگي شخصي و حرفه يي اش تاثيري داشته اند و همگام او بوده اند، جالب اينجاست كه يادداشت هاي اين بخش و در واقع كلمات احمدي، فقط شامل حال شاعران و اديبان نيست، بلكه گستره عظيم تري را در بر مي گيرد، نقاشان، سينماگران و... كار احمدي، ياددآوري است، و به تعبيري مبارزه با فراموشي. بخش دوم، يادداشت هاي طنزگونه احمدي را شامل مي شود: شايد عجيب باشد، براي خواننده يي كه فقط و فقط با شعرهاي احمدي سر و كار داشته است كه بداند، احمدي به شدت طناز بوده و هست، شايد عجيب باشد كه مگر از شاعري با اين همه شعر اندوهگين، طنزي هم سر مي زند؟ اما واقعيت مساله اين است، كه احمدي به طنز گزنده و گاه خنده آورش، معروف است، طنزي كه در لحظه گل مي كند و توانايي به سخره گرفتن همه چيز را دارد، در يادداشت هاي اين بخش نيز، احمدي بخشي از اين توانايي طنازانه اش را، به نثر آورده است و در عرصه نوشتار به رخ كشيده است، «طنزهاي غير عمد» به راستي كه تعمدي نيستند و ناشي از ذات شوخ شاعر دارند، طنزهايي كه در لحظه شكل مي گيرند و شايد، هيچ تحليل از پيش نوشته يي بر آنها محتمل نباشد، اما احمدي طنز يكه يي دارد. بخش سوم، گردهمايي يادداشت هاي پراكنده شاعر است، همان طوري كه از اسمش بر مي آيد، يادداشت هايي درباره همه چيز، از شعر گرفته تا موسيقي، تا هر آن چيزي كه فكرش را بكنيد. در واقع، يادداشت هايي عريان، در باب يك زندگي پر هيجان. «موهبات فراموشي» بخش چهارمي هم دارد، كه گرچه دربرگيرنده يادداشت هاي آقاي شاعر نيست، اما دست كم براي من خواننده جذابيت خاصي داشت خواندن آن، و شك ندارم كه خيلي ها از محتواي آن بي اطلاع هستند، اين بخش در واقع ليستي از كارنامه «ادبي- فرهنگي- هنري» احمدرضا احمدي است، ليستي تيتروار از كارهايي كه احمدي در طول سال هاي كاري اش انجام داده است، از ويراستاري كتاب هاي مهم موسيقي معاصر بگيريد تا كتاب هاي ادبي. از مسووليت ضبط صداي شعرخواني شاعران بزرگ معاصر در كانون پرورش فكري بگيريد تا گفت وگوهاي مفصل با موسيقيدانان و شاعران برجسته. هر كاري، در هنر و ادبيات، هر كاري كه امروز به مثابه ميراثي ارزشمند، براي ما آيندگان به جا مانده است. حالا، چند سال اخير، آقاي شاعر كم مي نويسد، خيلي كمتر از گذشته، البته به نثر، شعرش هنوز به راه است و از نفس نيفتاده، اما نثر، ديگر انگار حال و حوصله نوشتن درباره اين و آن را ندارد، درباره پديده ها را هم، حق دارد شايد، چرا بنويسد؟ از كه بنويسد؟ كه چه بشود؟ انگار، نوشتني ها را، نوشته است، ديگر نيازي به نوشتن نيست، شايد اين طور باشد، شايد. اما اين كتاب، ميراث ماندگاري است، از آنچه يك شاعر معاصر، انديشيده و به كاغذ آورده است.
سيد فرزام حسيني موهبات فراموشي يادداشت هاي احمدرضا احمدي (برگزيده رسول رخشا)
منبع: شرق
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید