عوامل مؤثر در شكوفایی علم درتمدن درخشان اسلامی / دكتر مهدی گلشنی ـ بخش چهارم

1393/7/29 ۰۸:۲۶

عوامل مؤثر در شكوفایی علم درتمدن درخشان اسلامی / دكتر مهدی گلشنی ـ بخش چهارم

عوامل مؤثر در شكوفایی علم درتمدن درخشان اسلامی / دكتر مهدی گلشنی ـ بخش چهارم

 

 

و) تخصیص موقوفات برای ترویج علوم

از منابع عمده نگهداری حوزه‌های علمیه، موقوفات بود و بسیاری از ثروتمندان املاك خود را در راههای خیریه و خدمت به علم صرف می‌كردند؛ چنان كه بروكلمان در تاریخ ملل اسلامی می‌نویسد: «ثروتمندان بزرگ سوری و مصری به شیوه همگنانِ عراقی خود، املاك كلان خویش را در راههای خیر و خدمت به دانش و مصون داشتن آن از خطرِ مصادره وقف می‌كردند.»1

بسیاری از وزرا مسئولان نیز موقوفاتی برای مدارس اختصاص می‌دادند كه به عنوان نمونه چند مورد را ذكر می‌كنیم:

ـ عزیز و حاكم (دو خلیفه فاطمی) موقوفاتی برای جامع الازهر تعیین كردند.

ـ خواجه نظام الملك طوسی هنگام تأسیس نظامیه‌ها موقوفاتی برای تأمین هزینه‌های آنها تعیین كرد. درآمد سالیانه نظامیه بغداد، 15 هزار دینار و از آنِ نظامیه اصفهان بیش از 10 هزار دینار بود. از این درآمد خوراك، پوشاك و وسیله حمل و نقل طلاب فراهم می‌شد.2

ـ طبق نقل ابوالفرج، درآمد موقوفات تمامی بلاد مغول بر عهده خواجه نصیرالدین طوسی بود و او از این درآمد، نیازهای مدارس این بلاد را تأمین می‌كرد. رصدخانه مراغه نیز از ممر درآمد موقوفات ساخته شد. شمس‌الدین عُرضی (فرزند مؤیدالدین) گفته است كه خواجه طوسی برای ساختن رصدخانه مراغه به قدری مال از هلاكو گرفت كه حساب آن را جز خدای تعالی كسی نداند.3

 

5. احساس جهان‌وطنی در علمای مسلمان

یك عامل مهم در ترویج علم در جهان اسلام در آن دوران، احساس جهان‌وطنی در دانش‌پژوهان مسلمان بود. آنها همه سرزمینهای اسلامی را وطن خود می‌دانستند و چنان كه ماندن را بر وفق مراد خویش نمی‌دیدند یا خواهان استفاده از استاد یا مدرسه خاصی بودند، به نقطه دیگری از دارالاسلام می‌رفتند و خدمت در هر نقطه را خدمت به دارالاسلام به حساب می‌آوردند. درست به دلیل تبعیت از همین بینش بود كه دانش‌پژوهان مسلمان برای كسب علم،‌ رنج هجرت از دیار را بر خود هموار می‌كردند و هر جا را كه مناسب درس خواندن و تحقیق می‌یافتند، برای خود وطن بر می‌گزیدند.

ابن خلدون در مقدمه‌اش آورده است: «مسافرت كردن برای دانش‌اندوزی و دیدار دانشمندان برجسته، برای دانش پژوهان برنامه‌ای است ضروری و لازم. بی‌گمان هیچ اندیشمند و فرزانه‌ای نیست كه چندین رشته از دانش را بتواند فراگیرد یا حتی همگی مسائل یك علم را بداند. پس برای برداشتن دانش ژرف و گسترده، دانشجو بایست از سفر كردن و دیدار هر چه بیشتر دانشمندان بنام سود گیرد.»4

این طور نبود كه اگر جوّ در جایی مناسب كار علمی نباشد، راه برای رفتن به جای دیگر بسته باشد. ابوریحان بیرونی كه در خوارزم به دنیا آمده بود، مدتی در دربار قابوس بن وشمگیر بود، دوره‌ای را در جرجانیه نزد امیرعباس مأمون خوارزمشاه گذراند و زمانی نزد سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی به سر برد. در آن اعصار، اختلاف بین حكمرانان سرزمینهای مختلف اسلامی مانع از رفت و آمد علما نمی‌شد و تعصبات قومی و نژادی و اختلاف تابعیت مطرح نبود.

آدم متز در تمدن اسلامی در قرن چهارم می‌نویسد: «فرد مسلمان می‌توانست در سایه پرچم اسلام در داخل... مسافرت كند و همه جا همكیشان خود را ببیند كه یك خدا می‌پرستند و به یكسان نماز می‌گزارند و دین و آیین و سنتهای یگانه‌ای دارند. طبق یك قانون عملی حق شهروندی برای هر مسلمان تعیین شده بود، به طوری كه در تمام آن سرزمین وسیع كسی نمی‌توانست به هیچ وجه متعرّض آزادی شخصی او شود و یا او را به بردگی بگیرد؛ چنان كه ناصر خسرو در قرن پنجم هجری (11 میلادی) همه این كشورها را سیاحت كرد و با مشكلاتی كه یك آلمانی در قرن هیجدهم در آلمان برخورد می‌كرد، مواجه نشد.»5

تسهیلاتی كه برای جهانگردان مسلمان فراهم می‌شد، معرّف خوبی از جوّ حاكم بر آن دوران است و مانند حالا نیست كه یك دانشمند برای رفتن از یك نقطه دارالاسلام به نقطه دیگر آن، هزاران مانع جلوی راهش داشته باشد یا احساس غربت كند. ابن بطوطه در سفرنامه‌اش می‌نویسد: « از آنجا به شهر ارزروم رفتیم كه آن نیز تحت حكومت پادشاه عراق و شهری بزرگ است... میزبان ما در خانقاه، اخی تومان ـ پیرمردی صد و سی ساله ـ بود و من او را دیدم كه با عصا راه می‌رفت؛ ولی ذهنش خوب كار می‌كرد و درست مواظب اوقات نماز بود و اعمال خود را به قاعده انجام می‌داد، جز اینكه روزه نمی‌توانست گرفت. او شخصاً‌ مباشر پذیرایی از ما بود و فرزندانش خدمت ما را در گرمابه بر عهده گرفتند. روز دوم كه می‌خواستیم حركت كنیم و این مطلب را با او در میان نهادیم، اوقاتش تلخ شد و گفت با این كار به من اهانت می‌كنید؛ زیرا حداقل ضیافت سه روز است و ما به احترام او تا سه روز در آنجا ماندیم.»6

 

6. حاكمیت روح تسامح

وجود سعه صدر، تحمل آرا دیگران و رفتار منصفانه با فرَق دیگر در جوامع اسلامی سبب شد كه در دارالاسلام بین اقوام و امم گوناگون باب مناظرات كلامی باز شود و نیز همكاری در جهت پیشرفت علم و فن صورت گیرد. سیره اولیای دین، پذیرش گفتگوی ‌آزاد با اصحاب ادیان بود. برخورد مسلمانان با غیر مسلمانان بر مبنای دستور قرآنی مجادله با نیكوترین وجه و در مسائل علمی و فلسفی جذب بهترین بود. به خاطر این روح تسامح بود كه اقوام مختلف در دارالاسلام با احساس امنیت زندگی می‌كردند و از همكاری با مسلمانان در پیشبرد علم مضایقه نداشتند.

جُرجی زیدان می‌گوید: «یكی از عوامل مؤثر در سرعت پیشرفت تمدن و ترقی و تعالی علوم و ادبیات در نهضت عباسیان این بود كه خلفا در راه ترجمه و نقل علوم، از بذل هیچ چیز گران و ارزان دریغ نداشتند و بدون توجه به ملیت و مذهب و نژاد، دانشمندان و مترجمان را احترام می‌كردند و همه نوع با آنها مساعدت می‌كردند و از آن رو دانشمندان مسیحی، یهودی، زرتشتی، صابئی، سامری در بارگاه خلفا گرد می‌آمدند كه خلفا طوری با آنان با مهربانی رفتار می‌كردند كه باید طرز رفتار آنان برای فرمانروایان هر ملت و مذهبی سرمشق آزادی خواهی و عدالت گستری باشد.»7

و نیز می‌افزاید: «تنها خلفای عباسی (در دوره نهضت) دارای این روش پسندیده نبودند، بلكه هر دولت اسلامی كه هواخواه علم و ادب بود طبعاً آزادی فكر و عقیده را ترویج می‌كرد. پزشكان دربار خلفای فاطمی در مصر نیز غالباً یهودی و مسیحی و سامری بودند و از تمام مزایای بزرگان قوم بهره‌مند می‌شدند، منصب‌های عالی می‌گرفتند، حقوق‌های گزاف دریافت می‌داشتند...»8

آرنولد در كتاب الدعوه الی الاسلام می‌نویسد: «از این مثالهایی كه قبلاً درباره تسامح مسلمین پیروز بر مسیحیان عرب در قرن اول هجری و قرنهای بعد زدیم، می‌توان نتیجه گرفت كه این قبایل مسیحی كه اسلام را پذیرا شدند، آن را از روی اختیار و آزادی انجام دادند و عربهای مسیحی كه الان در زمان ما میان جوامع مسلمان زندگی می‌كنند، خود شاهدی بر این تسامح هستند.»9

به عنوان نمونه دولت شیعی سیف‌الدوله حمدانی را در نظر می‌گیریم كه در آن نه تنها اهل سنت در رفاه بودند، بلكه اهل ذمّه نیز از همه حقوق اجتماعی برخوردار بودند و زبانهای اصلی خود (آرامی و سُریانی) را حفظ می‌كردند و در مشاغل اجتماعی شركت داشتند؛ مثلاً اكثر اطبا، مسیحی بودند و علمای مسلمان و غیر مسلمان به تألیف و ترجمه كتب طبی، ریاضی، نجومی و ادبی و ... اشتغال داشتند.10

البته همة دارالاسلام در همه اوقات آن دوران از چنین ویژگی برخوردار نبود و همواره جاهایی یافت می‌شد كه در آن تنگ نظری‌ها حاكم باشد، ولی هرجا كه با سعة صدر با علما برخورد می‌شد مركزیتی برای جذب متخصّصان پیدا می‌كرد.

یك عامل مهم در ایجاد ركود علم در دارالاسلام در قرون بعدی، از بین رفتن روح تسامح و پیدایش تنگ‌نظری در بین مسلمانان نسبت به یكدیگر و نسبت به سایر امم بود. این باعث شد كه علما و فلاسفه و حتی اصحاب فرَق متخلف اسلامی، به راحتی یكدیگر را تفكیر و تخطئه كنند و مبادلة افكار كه لازمة رشد و تعمیق علوم است كم‌تر صورت گیرد. البته در عین حاكمیت سعة صدر و روحیة تسامح، تحمل آرای دیگران تا جایی مجاز شمرده می‌شد كه كیان دین در معرض خطر قرار نگیرد.

 

7. تعهّد به پیروی از برهان

اسلام پیروان خود را از تقلید كوركورانة دیگران و تبعیت از تعصّبات بی‌جا برحذر داشته و به پیروی از برهان دعوت كرده است: «ولا تقف ما لیس لك به علم: از پی آنچه نمی‌دانی چیست، مرو ... » (اسراء، 36)، «و اذا قیل لهم اتّبعوا ما انزل الله قالوا بل نتّبع ما الفینا علیه آبائنا، ا و لو كان آبائهم لایعقلون شیئاً و لایهتدون: چون به آنان گفته شود از آنچه خدا نازل كرده است پیروی كنید، گویند نه، ما به همان راهی می‌رویم كه پدرانمان می‌رفتند، حتی اگر پدرانشان بی‌خرد و گمراه بوده‌اند!» (بقره، 170)

قرآن حتی در مقام معارضه با كفّار، آنان را به آوردن برهان دعوت كرده است: «و من یدع مع الله الهاً آخر لابرهان له: آن‌كس كه جز خدای یكتا، خدای دیگری را می‌خواند، برهانی ندارد ...» (مؤمنون،117)

«... ءاله مع الله قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقین: آیا با وجود الله، خدای دیگری هست؟‌ بگو: اگر راست می‌گویید، برهان خویش را بیاورید.» (نمل، 64)

و مسلمانان را در مجادله با اهل كتاب،‌ به جدال احسن دعوت كرده است: «‌و لا تجادلوا اهل الكتاب الاّ بالتّی هی احسن : با اهل كتاب جز به نیكوترین وجه مجادله مكنید.» (عنكبوت، 46) امام صادق(ع) در تفسیر این آیة شریفه، جدال احسن و جدال غیراحسن را تفسیر فرموده‌اند.11 جدال غیراحسن، طبق تفسیر امام، این است كه ما بدون برهان طرف مقابل را رد كنیم و یا حقی را از او منكر شویم كه مبادا علیه ما از آن استفاده كند.در این حالت ما مثل او هستیم؛ او حقی را انكار كرده است و ما حقّ دیگری را.

درست به پیروی از همین منطق بود كه در قرون اولیة هجری، بحث آزاد بین مسلمانانِ وابسته به فرَق مختلف و بین علمای مسلمان و عالمان غیرمسلمان امری رایج بود و افرادی نظیر ابن‌ابی‌العوجاءِ زندیق در بین مسلمانان رفت و آمد می‌كردند و شبهات خود را مطرح می‌نمودند و بزرگان اسلام نیز با استدلال به دفع آن شبهات می‌پرداختند.

یك‌ بار حضرت علی(ع) به هنگام خطابه فرمود:‌«سلونی فانّی لا اسأل عن شئ دون العرش الا اجبت فیه:‌از من بپرسید. پس، از من دربارة چیزی تحت عرش سؤال نمی‌شود مگر آنكه به آن جواب می‌دهم.»یك عرب یهودی فریاد كشید: «ای مدّعی جاهل و ای مقلّد نفهم، من سؤالاتی دارم كه باید جواب دهی!» اصحاب و شیعیان حضرت علی‌(ع) به پا خاستند كه او را سر جایش بنشانند، حضرت فرمود: «‌انّ الطیش لاتقوم به حجج الله و لا به تظهر براهین الله12: همانا با زور نمی‌توان حجج الهی را اقامه كرد و براهین خدا را ظاهر ساخت.»سپس به او فرمودند: «هر چه در دل داری، بگو.»

همچنین به نقل علامّة مجلسی، مفضّل‌بن‌عمر به مسجد پیامبر(ص) رفته بود كه نماز بخواند. در همان حال ابن‌ابی‌العوجاءِ زندیق وارد مسجد شد و كناری نشست و بعد یكی از همفكران او به وی ملحق شد و ابن‌ابی‌العوجاء شروع كرد به خدا و پیامبر ناسزا بگوید و معاد را به سخریه بگیرد. مفضل عصبانی شد و به وی پرخاش كرد كه: «چرا چنین صحبت‌هایی می‌كنی؟‌» ابن‌ابی‌العوجاء گفت:‌«اگر از اهل كلام هستی، با تو صحبت می‌كنیم، پس اگر چیزی را ثابت كردی از تو تبعیت می‌كنیم و اگر از آنها نیستی، بنابراین با تو حرفی نداریم. اما اگر از اصحاب جعفربن‌محمد الصادق هستی، او بدین گونه با ما مجادله نمی‌كند. او بیش از تو حرفهای ما را می‌شنود؛ ولی صبر می‌كند تا حرف ما تمام شود. رفتار او طوری است كه گمان می‌كنیم به زودی حرف ما را قبول می‌كند، اما او با كلام كوتاه برای ما حجت می‌آورد، به طوری كه ما توان ردّ جوابش را نداریم. اگر تو از اصحاب او هستی، مثل او با ما صحبت كن.»13

این نمونه‌ها نمایانگر قدرت علمی بزرگان ماست و سرمشقی است كه مسلمانان باید سعی كنند از آن تبعیت نمایند، یعنی آنها باید همواره خود را با قدرت استدلال مجهز كنند. این سنّت حسنة بحث با مخالفان دین كم‌كم به صورت بحثهای كلامی ادامه یافت و در واقع بحثهای كلامی قرن دوم هجری كمك زیادی به رواج بحث و تحقیق كرد و حتی خلفا و امرا و بزرگان را به شركت در این گفتگوها و یا حمایت از آنها تشویق نمود و این به نوبة خود باعث ترویج علوم عقلی شد.

در آن دورانِ شكوفایی علم و فلسفه، اعتقاد علما و فلاسفة مسلمان این بود كه معیار تشخیص حقّ از باطل برهان است. ابن‌سینا صریحا‌ گفت: «‌من تعوّذ ان یصدق من غیر دلیل فقد انسلخ عن‌الفطره الانسانیه:14 كسی كه بدون دلیل تصدیق كند‌، از فطرت انسانی به دور افتاده است.» و شیخ اشراق در كتاب التلویحات نوشت: «ولاتقلدنی و غیری فالمعیار هو البرهان:15 از من و غیر من تقلید مكنید كه معیار برهان است.»

و ابوریحان بیرونی در پایان آثار الباقیه آورده است: «ولنختم آخرالكتاب بالحمدلله الذی نصر و هدی و اوضح السبیل الرشد من العمی لیهلك من هلك عن بینّه و یحیی من حی علی بینّه:16 این كتاب را با سپاس خداوندی پایان می‌دهیم كه یاری كرد و هدایت كرد و راه رشد را از گمراهی جدا كرد و روشن ساخت تا كسی كه هلاك می‌شود در برابر دلیل روشن هلاك شود و كسی كه زندگی می‌كند،‌ از روی دلیل روشن زندگی كند.»

 

منابع:

1. عبدالرحیم غنیمه، پیشین، ص304.

2. احمد شبلی، تاریخ آموزش در اسلام، ترجمه محمدحسین ساكت (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1361) ص288.

3. محمدتقی مدرّس رضوی، احوال وآثار نصیرالدین(تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1354)، ص49.

4.احمد شلبی، پیشین، ص 253.

5. آدام مِتز، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ترجمه علیرضا ذكاوتی قراگوزلو، ج1(تهران: انتشارات امیركبیر، 1362) ص15.

6. سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمدعلی موحّد، ج1(تهران: مركز انتشارات علمی و فرهنگی، 1361) صص330 ـ 331.

7. جُرجی زیدان، پیشین، ص582.

8. ـ پیشین، ص 586.

9. عفیف عبدالفتاح طبّاره، روح‌الدین الاسلامی (بیروت: دارالعلم لملایین، بی‌تا)، ص 288.

10. مصطفی الشكعه، سیف‌الدوله حمدانی، او مملكه السیف و دوله‌الاقلام(بیروت، عالم الكتب، 1397ق) صص169 ـ170 و 223 ـ 225.

11. احمد طبرسی،‌الاحتجاج، ج 1(مشهد المقدسه: نشر المرتضی، بی‌تا)، صص21 ـ 22.

12. محمدباقر مجلسی، پیشین، ج57، صص231 ـ 232.

13. همان، ج3، ص57 ـ 58.

14. صدرالدین الشیرازی، الحكمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه العقلیه، ج 1(بیروت: دار احیاء التراث العربی)، ص364.

15. شهاب‌الدین یحیی سهرودی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج1 (تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1372)، ص121.

16. ابوریحان بیرونی، آثار الباقیه عن القرون الخالیه(لایپزیك: Deutsche Morgenl Gesellschaft 1923)ص362.

روزنامه اطلاعات

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: