1393/7/26 ۱۰:۰۸
تعزیه زنانه، از جمله نمایشهای خفیه محسوب میشود که روزگاری به وسیله زنان و برای تماشاگران زن و معمولاً دنباله مجالس روضهخوانی اجرا میشد.
این نوع تعزیه به لحاظ تاریخی در ابتدا با حمایت و همت قمرالسلطنه – دختر فتحعلیشاه – و بعدها عزتالدوله – خواهر ناصرالدین شاه – در منزلشان پا گرفت و چون جنبه خصوصی و اشرافی داشت، تنها به صورت کاری فرمایشی بر جا ماند و عمومیت نیافت. این تعزیهها را در فضای باز حیاطها یا تالارهای بزرگ خانهها بازی میکردند. بازیگران، شبیهخوانان زنی بودند که پیش از آن در مجلسهای زنانه روضه میخواندند.
ملا نبات (مخالفخوان) و ملافاطمه و ملامریم از شبیهخوانها و حاجیه خانم، دختر دیگر فتحعلیشاه، از تعزیهگردانهای بنام این دوره بودند. درونمایه این تعزیهها همچون مضامین تعزیه بود با این تفاوت که قهرمانهای اصلیاش را بیشتر زنان تشکیل میدادند. از آن جملهاند: تعزیه شهربانو، عروسی دختر قریش و مانند آنها.
آنها که نقش مردان را بازی میکردند، سعی مینمودند با به کارگیری لباسها و خرده وسایل دیگر، وضع ظاهر خود را به قیافه مردان نزدیک کنند. حتی صدایشان را هم به هنگام بازی تغییر میدادند، چون تماشاگران نیز همگی زن بودند پوشاندن چهره نیز دیگر معنی نداشت. تعزیه زنانه تا میانه عهد قاجار گاهگاه در خانههای اشراف اجرا میشد و رفته رفته تا اواخر این دوره از میان رفت.
البته این گونه مجالس در میان اقوام و شهرهای مختلف ایران، به شکلهای گوناگون رواج داشته و بخشی از آن تا هم اکنون نیز باقی مانده است. از جمله زنان استرآباد از دیرباز در برگزاری مراسم مذهبی و آیینهای سوگواری نقش بسزایی داشتهاند و تجربه دیرینهای در این باب سینه به سینه در بین آنها حفظ شده است. در استرآباد مانند بسیاری از مناطق دیگر ایران زنهای روضهخوان بیشتر به کار مصیبتخوانی، منقبت خوانی و مولودیخوانی اشتغال داشتند اما نوع خاصی از روضهخوانی در بین آنها رایج بود که به نوعی به تعزیه هم نزدیک بود. به این نوع روضهخوانی «گفتوگو» میگفتند. آیین گفتوگو را به نوعی میتوان اوج روضه یا مقدمه تعزیه تلقی نمود، یا به عبارتی دیگر وضعیتی بین تعزیه و روضه. اما از آنجا که به آیینهای نمایشی شبیه است، لذا به تعزیه نیز نزدیکتر است. در آیین گفت وگو مطالب واقعه یا مجلس مورد نظر بین دو تا پنج نفر به صورت دیالوگ رد و بدل میشد. ترتیب اجرای این مراسم بدین صورت بود که هر کدام از این دو نفر مطالب خود را در اختیار داشته و در جای مناسب، متن مورد نظر را بنا به نوبت، با صوت خوش قرائت میکردند. در گفتوگو یکی از اجراکنندگان نقش چند شخصیت را اجرا مینماید و گوینده مقابل او نیز به جای چند نفر پاسخ می دهد. اما ویژگیای که سبب میشود گفتوگو را جزو آیینهای نمایشی قلمداد کنیم، این است که علاوه بر گویندگان یک یا دو نفر (یا بیشتر) به عنوان اجراکننده حضور داشتند که همزمان با خواندن وقایع (توسط گویندگان) صحنهها را به تصویر میکشیدند به صورتی که با حذف گویندگان، نمایش پانتومیم
به دست میآمد.
تفاوت عمده گفتوگو با تعزیه در این بود که در تعزیه، تعزیهخوانها خود ایفای نقش میکردند، در حالی که در گفتوگو خوانندگان متن یا در جای خود ساکن بودند یا اگر حرکت داشتند، میانداری کرده و در حال راه رفتن و حرکت دادن دستها متن را قرائت میکردند.
در مناطق مختلف استان بوشهر نیز مراسم عزاداری زنانه که به آن شوره میگفتند، برگزار میشد و تعزیهخوانیهای زنانه هنوز نیز در بسیاری از مناطق این استان پابرجاست. حتی در تعزیهخوانیهای مردانه نیز نقش شخصیتهای زن مصایب کربلا توسط زنان اجرا میشود.
اما آنچه گروه تئاتر نشانه در طی 3 سال اخیر به آن پرداخته، نگاهی تازه به نسخ تعزیه و با هدف احیای تعزیه زنانه میباشد. در این نگاه، نسخ جدیدی براساس محوریت زنان تاریخ اسلام نگاشته شده که همگی شخصیتهای آن را زنان تشکیل دادهاند که با توجه به همین مسأله، اشعار ظریفتر و زنانهتر انتخاب شدهاند. البته تمامی اشعار براساس دستهبندیهای تثبیتشده تعزیه و قابل اجرا در دستگاهها و گوشههای مخصوص تعزیه نگاشته شدهاند که توسط گروه بانوان نوازنده، اجرا میشوند.
آنچه این گروه را متفاوت از دستجات عزاداری زنانه و تعزیهخوانی در مناطق مختلف ایران مینماید ، حرفه اصلی اعضای این گروه میباشد.
یک گروه نمایشی متشکل ازنویسنده، کارگردان و بازیگران، با توجه به آگاهیها و مطالعات و نگاه زیباییشناسانه به هنر شبیهخوانی، شیوه برخورد متفاوتی را به کار رقم میزند و تماشاگر شاهد اجرای جدیتر و سازماندهیشدهتر میباشد.
اما آنچه مهمترین عنصر هنر شبیهخوانی بوده و جانمایه و روح آن را تشکیل میدهد، ایجاد خطوطی نامرئی بین شبیهخوانان و تماشاگران و رسیدن به تزکیه روحی- روانی در هر دو سو میباشد که این امر به واسطه دلیل اصلی حضور تماشاگر و شبیهخوان در محل برگزاری مراسم میباشد، یعنی: بردن ثواب و اجر معنوی از شرکت در این مراسم و سوگواری بر مصایب شهدای کربلا.
برای رسیدن به این فضا، باید دو سوی این رابطه درست و مناسب چیده شده باشد؛ شبیهخوانان و تماشاگران که صد البته برای یک گروه نمایشی که در قدم نخست نگاهی هنرمندانه به اثر خود دارد، پیدا کردن حلقههای ارتباطی دشوار مینماید، اما اعجاز شعر و موسیقی به اضافه پیشزمینههای مذهبی- حتی رگههای کمرنگ آن در ناخودآگاه بازیگر- و هنر شبیهخوانان در به وجود آمدن این فضا بسیار موثر بوده و اجرای این آثار در حضور تماشاگران تئاتر و مردم عامه- که به قصد ثواب آمدهاند- براساس همین فرمول اجرا، بسیار متفاوت و جالب توجه میباشد. آنچه گروه در ادامه به آن پرداخته و خواهد پرداخت، استفاده از عناصر اصیل تعزیهخوانی در اجرای نمایشهایی با روایتهای امروزی میباشد که در قدم اول مجلس شبیهخوانی «مصایب خانواده ابوفاضل» را با حضور در جشنواره تئاتر عاشوراییان 1388، در کارنامه کاری خود دارد که در این اثر زنان و مردان در جایگاه و نقش خود اما در کنار هم، مجلس شبیهخوانی را با وفاداری به تمام عناصر تعزیه اما با مضمون و محتوایی امروزی، به اجرا درآورده وخوش درخشیدند.
و در ادامه این روند با نمایش «تربت» در جشنواره آیینی و سنتی به صحنه آمده و نگاه دیگری را به مراسم سوگواری زنانه نشان خواهد داد.
برخی از منابع مقاله:
تعزیه و تعزیهخوانی... تألیف عنایتالله شهیدی
روضهخوانی و تعزیهداری زنان استرآباد... «مقاله» مهدی اخوان مهدوی
روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید