نبرد سمیرم

1393/7/16 ۰۷:۵۵

نبرد سمیرم

تشتت، تفرقه، رقابت و رويارويى يکى از ويژگى‌هاى اصلى نظام‌هاى ايلى است؛ نظامى که بنا به دلايل مختلف در خلال دوره‌هايى طولانى از ادوار تاريخ، نظام حاکم بر ايران بوده و از زمان شروع ميل به اصلاح و تجدد در سده‌هاى اخير، خواست از ميان برداشتن اين نظام و عوارض نامطلوبش به يکى از مهم ترين انگيزه‌هاى تحرکات نوجويى و نوخواهى در ايران معاصر بدل شد. ولى در مراحلى چند از اين سعى و تلاش نوسازى و تجدد، دقيقا به دليل شيوه‌هاى آمرانه‌اى که اتخاذ شد، کل کار مختل و براى دوره‌اى نتايجى مغاير با انتظارات اوليه حاصل شد.

 

دبا / محمود فاضلی: تشتت، تفرقه، رقابت و رويارويى يکى از ويژگى‌هاى اصلى نظام‌هاى ايلى است؛ نظامى که بنا به دلايل مختلف در خلال دوره‌هايى طولانى از ادوار تاريخ، نظام حاکم بر ايران بوده و از زمان شروع ميل به اصلاح و تجدد در سده‌هاى اخير، خواست از ميان برداشتن اين نظام و عوارض نامطلوبش به يکى از مهم ترين انگيزه‌هاى تحرکات نوجويى و نوخواهى در ايران معاصر بدل شد. ولى در مراحلى چند از اين سعى و تلاش نوسازى و تجدد، دقيقا به دليل شيوه‌هاى آمرانه‌اى که اتخاذ شد، کل کار مختل و براى دوره‌اى نتايجى مغاير با انتظارات اوليه حاصل شد.

        موضوع اصلى اين بررسى يعنى شورش ايلات جنوب برضد دولت در سال‌هاى بعد از شهريور 1320 نيز در مجموع بر يک چنين زمينه‌اى استوار است. در واکنش به سياست‌هاى خشونت بار نظام رضاشاهى در اسکان اجبارى ايلات جنوب بود که عشاير عمدتا کوچروى قشقايى، کهگيلويه و بويراحمد و ... و بختيارى با غلبه بر تفرقه و رقابت معمول خود، به صورتى هماهنگ و منسجم برضد تشکيلات برجا مانده از نظام رضاشاهى و تلاش‌هايش براى بازسازى وضعيت پيشين، ايستاده و مجموعه تحولات و رخدادهايى را رقم زدند که در کتاب « نبرد سميرم» (1) به جوانبى از آن اشاره شده است.

        «نبرد سميرم» جنگ موحش و فاجعه بارى که در اوايل تير 1322 بين نيروهاى قشقايى و بويراحمد از يکسو و يک ستون از قواى لشکر 9 اصفهان از سوى ديگر رخ داد، نقطه اوج اين کتاب است. (2) ولى پيش از شرح اين واقعه و اشاره به تحولات حاصل از آن بخش‌هايى نيز به توضيح زمينه‌هاى شکل‌گيرى اين رويارويى اختصاص يافته است. جدا از واکنش به سياست‌هاى گذشته دولت که براى مدتى در اين مجموعه ناهمگون ايلى زمينه‌اى از همراهى را فراهم کرد، عوامل ديگرى هم در شکل دادن به تحولات مورد بحث دخيل بودند که بيشتر به رخدادهاى جارى مربوط مى‌شدند تا حوادث گذشته. از جمله سياست‌هاى دولت بريتانيا که در مقام يکى از دو نيروى اشغالگر متفق، نيمه جنوبى کشور را در يد اقتدار خود داشت و سرکوب عشاير شورشى آن حدود را هم از لحاظ حراست از حوزه نفت جنوب و تامين امنيت خطوط مواصلاتى ارسال کمک‌هاى نظامى به اتحاد شوروى ضرورى مى‌دانست و هم از نظر از ميان برداشتن امکان هرگونه بهره‌بردارى احتمالى آلمانى‌ها از اين آشوب و اغتشاش به نفع خود.

        نویسنده در این بررسی در کنار پرداختن به این عوامل، سعی بر آن داشته است تحولاتی که در دیگر عرصه‌های سیاسی کشور جریان داشت و بر حوادث جنوب تاثیر نهادند نیز از نظر دور نماند، تحولات جاری در جبهه‌ها شرقی جنگ جهانی دوم، خط مشی کابینه‌های وقت ایران، آراء منعکس شده در جراید و نشریات مختلف و مباحث مطرح شده در دوره سیزدهم مجلس شورای ملی  از آن جمله‌اند. نویسنده همچنین برای کمک به روشن‌تر شدن بحث چهار قطعه نقشه، تعدادی سند و گزارش‌های ذیربط و تصاویری چند نیز در انتهای کتاب پیوست نموده است.

        در دوره سلطنت رضاشاه اکثر قریب به اتفاق ایلات و عشایر سرکوب، خلع سلاح و مجبور به اسکان اجباری (تخته قاپو) شدند. به منظور تضعیف و مهارکردن عشایر، بیشتر سران و خان‌ها را مجبور به اقامت اجباری در شهرها کردند و اداره تامینات شهربانی آنها را زیر نظر گرفت. عده ای از آنها را هم که خطرناک می‌دانستند اعدام یا زندانی کردند و... . اسماعیل خان صولت الدوله سردار عشایر قشقایی از جمله سرداران و خان‌های عشایر بود که در دوره سلطنت رضاشاه زندانی و املاکش مصادره شد.(3) چند روز پس از سوم شهریور با انتشار خبر خروج خانواده سلطنتی از تهران، خسروخان موقع را مغتنم شمرد و به فکر افتاد که خود و محمدناصرخان و سایر بستگان سردار عشایر را از تهران نجات دهد. بازگشت حمدناصرخان و خسروخان به فارس تحرکی در خان‌ها و سران طوایف قشقایی پدید آورد، با آن دو همراه شدند و اقداماتی برای «بازسازی پیوندهای گذشته ایلی و جذب نیرو» به عمل آمد. به سرعت پیوندها برقرار شد و خان‌ها متحد شدند، تفنگچی‌ها گرد آمدند و اتحاد قشقایی با عشایر کهگیلویه و بویراحمد و... برقرار شد.

        سران ایل قشقایی از یکسو و دولت و ارتش از سوی دیگر هدف‌های متفاوتی را در سر داشتند؛ سران قشقایی در پی آن بودند که در فارس بمانند و به تبعید بازنگردند، املاکشان به آنها بازگردانده شود و دولت اقتدار منطقه‌ای آنها را به رسمیت بشناسد. اما دولت و ارتش درپی تداوم سیاست عشایری رضاشاهی بودند. گواینکه در پی فروریختن دیکتاتوری رضاشاه تداوم آن سیاست، آن هم به همان سبک و سیاق سابق، امکان پذیر نبود. سفارت انگلستان نیز با توجه به سابقه رویارویی قوای آن کشور و ایل قشقایی در دوره جنگ جهانی اول و برخی دیگر نشانه‌ها، رویارویی نظامی را تشویق می‌کرد. همچنین عده‌ای از مالکان بزرگ و خان‌های منطقه نیز که بازیابی اقتدار ایل قشقایی را به دلایل مختلف به صلاح و منفعت خود نمی‌دیدند، از برخورد قاطع نظامی حمایت می‌کردند. مجموعه این عوامل موجب می‌شد تا علی‌رغم پاره‌ای مذاکرات، ماجرا به مسالمت فیصله نیابد و دو طرف به سوی برخورد نظامی پیش بروند. برخوردهای پراکنده نظامی که نه تنها به تضعیف عشایر نینجامید بلکه موجب تقویت آنها هم شد.

        در اين کتاب ضمن پرداختن به تحولاتى که در ديگر عرصه‌هاى سياسى کشور جريان داشت و بر حوادث جنوب تاثير نهاد؛ تحولات جارى در جبهه‌هاى شرقى جنگ جهانى دوم، خط مشى کابينه‌هاى وقت ايران، آراى منعکس شده در جرايد و نشريات مختلف و مباحث مطرح شده در دوره سيزدهم مجلس شوراى ملى مورد بررسی قرار گرفته است. نبرد سمیرم پژوهشی است درباره شورش ایلات جنوب کشور به محوریت ایل قشقایی در سال‌های 1320ـ1322 و دلایل ،انگیزه‌ها و اقدامات نیروهای درگیر در آن.

        نویسنده در پایان کتاب نتیجه گیری نموده است کشاکش و رویارویی میان عشایر کوچرو و جوامع یکجانشین یکی از قدیمی‌ترین جدال‌های بشری است، چرا که به نظر می‌آید با تحولات و دگرگون‌هایی که جهان در سده‌های اخیر تجربه کرده، حتی در دور افتاده ترین نقاط جهان نیز آن راه و رسمی کهن جای به یکجانشینی می‌سپرد. اگر چه «نبرد سمیرم» را نمی‌توان نقطه عطفی در این کشاکش تلقی کرد  ولی به طور قطع، در یکی از مراحل متاخر این رویارویی و روش غالب بر آن مقطع تاریخی است. در واقع در پی تحولات حاصل از فروپاشی نظام رضاشاهی در سال‌های بعد ار شهریور 1320 بود که در چارچوب فضای سیاسی جدیدی که شکل گرفت رخدادهایی از آن دست (از جمله واقعه سمیرم) معنای دیگر یافت. در چنین فضایی که بر نقد روش‌های آمرانه و قهرآمیز در پیشبرد امر تجدد تاکید داشت«نبرد سمیرم» که دلالتی صریح و آشکار بر بی حاصل بودن روش‌های مالوف نظامی داشت، را برای توجه و نوع دیگر از تعامل نیز گشود که در دوره پیشین به کلی از نظر افتاده بود.

        این دگرگونی با جنگ و غارت، تلفات و ضایعاتی که به دنبال آورد بهای گزاف داشت. اصرار پاره‌ای از طرفین کار بر تداوم روش‌های پیشین در بوجود آوردن این وضعیت تاثیر عمده‌ای داشت. از جمله سفارت انگلیس در تهران که این تحولات را جز به دیده تجربه‌اش در جنوب در خلال جنگ اول جهانی، به نوع دیگری نمی‌توانست بنگرد. نارضایتی کل عشایر جنوب از وضعیت پیشین به اندازه‌ای اساسی و ریشه دار بود که نه فقط هیچ یک از این تمهیدات موثر وقاع نشد بلکه در واقع این تحولات در نهایت چرخه‌ای را کامل کرد که عشایر شورشی آن را آغاز کرده بودند یعنی فراهم آوردن موجبات اعاده حضور عشایر در عرصه تحولات سیاسی کشور.

        یکی دیگر از طرفین کار که با اصرار بر تداوم روش‌های گذشته در ایجاد واقعه سمیرم موثر واقع شد، تشکیلات دولتی بود. اگر که دولت‌های وقت به گونه‌ای که بارها وعده داده بودند به نحوی سریع و قاطع برای رسیدگی به مظالم و فجایع نظام پیشین اقدام می‌کردند و به صرف وعده‌های گاه و بی گاه اکتفا نکرده بودند، نه فقط زمینه برخورد و رویارویی محدود می‌شد بلکه برای مقاومت در برابر سیاست‌های نادرست سفارت بریتانیا در این زمینه که خواهان اتخاذ روش‌هایی نظامی بود نیز از توانایی بیشتری برخوردار می‌شدند. سرسختی و مقاومت عشایر در این دوره بیش از آنکه به عواملی فرعی و حاشیه‌ای چون نقش «ستون پنجم» یا امید به فتوحات فرضی سپاهیان آلمانی در جبهه شرق ربط داشته باشد، به تلاش آنها برای جلوگیری از اعاده سیاست‌های پیشین دولت در قبال عشایر مربوط می‌شد، یعنی جلوگیری از اعاده حکومت نظامی و اسکان اجباری ایلات کوچرو به نحوی که در زمان رضا شاه جاری بود.

        ناتوانی دولت در نقد جدی این تجربه در عین بروز همزمان یک تمایل آشکار به تداوم بی کم و کاست روش‌هایی از آن دست نیز در تشدید این بی‌اعتمادی تاثیر داشت. هم در مجلس شورای ملی پاره‌ای از نمایندگان مجلس به انتقاد از سیاست‌های دوره پیشین در قبال عشایر لب به سخن گشودند و هم طیف متنوعی از جراید آن روزگار ، حتی دولت نیز با صدور بیانیه‌هایی در این زمینه برای  رسیدگی به این مسئله ابراز تمایل کرد، ولی از آنجایی که اراده‌ای قاطع در جهت رسیدگی به این موضوع شکل نگرفت، کار به جایی کشید که  نمی‌بایست کشیده شود. درحالی که سران عشایر جنوب هیچگاه پیگیری مسالمت‌آمیز خواسته‌های خود را از نظر دور نداشتند، بسیاری از دولت‌های وقت نیز بنا به دلایلی کاملا آشکار (از جمله ضعف نظامی) بیش از یک سال در برابر فشار دولت انگلیس مقاومت کردند و تنها در واپسین مراحل بدان گردن نهادند. در یک چنین شرایطی در توصیف وقایعی از این دست نه می‌توان از واژه هایی چون«برادرکشی» سخنی به میان آورد و نه افزودن رنگ و لعابی از دست پنهان این و آن برای پوشاندن واقعیت امر برای پوشاندن واقعیت امر که چیزی نبود جز یک استیصال و درماندگی فراگیر.

        در این پژوهش، کاوه بیات (4) علاوه بر معدود کتاب‌ها و بررسی‌های منتشر شده، گزارش‌های دولتی در ارتباط با تحولات مزبور می‌توان از دو مجموعه نخست وزیری و وزارت کشور در سازمان اسناد ملی ایران و بخشی از اسناد حوزه استانداری اصفهان، اسناد و مدارک منتشر نشده آرشیوهای داخلی و همچنین گزارش‌های ادواری سفارت انگلستان در تهران در فاصله سال‌های 1881 تا 1965 در چندین جلد و شماری از دیگر اسناد وزارت امور خارجه انگلستان مربوط به این برهه زمانی استفاده کرده و توانسته است یکی از وقایع نه چندان شناخته شده تاریخ معاصر ایران را به طور مشروح و با جزییات تشریح و تحلیل کند. نویسنده همچنین ابراز امیدواری نموده است با گشوده شدن پاره‌ای از دیگر آرشیوهای تاریخی از جمله آرشیو ارتش و ژاندارمری که هنوز در دسترس قرار ندارند گام‌های دیگری در رفع کاستی‌ها برداشته شود.

       

پانوشت‌ها:

1- کتاب «نبرد سمیرم» جایزه چهارمین دوره جایزه جلال آل احمد را در حوزه تاریخ‌نگاری از آن خود کرده است.

2- شهرستان سمیرم با مساحت ۵۲۲۴ کیلومتر مربع در جنوب غربی استان اصفهان بین چهار استان اصفهان، چهار محال و بختیاری، کهگیلویه و بویر احمد و فارس واقع شده ‌است. از شمال به شهرضا، از شرق به اقلید (بزرگترین شهرستان شمال فارس) و از جنوب غربی و غرب با مرز طبیعی رشته کوه‌های دنا به استان کهگیلویه و بویر احمد، از غرب به بروجن و لردگان (چهار محال و بختیاری) محدود می‌شود. فاصله مرکز شهرستان تا اصفهان ۱۵۰ و تا تهران ۴۳۵ کیلومتر می‌باشد. شهرستان سمیرم که قدمت آن به بیش از ۲۷۰۰ سال می‌رسد از دیر باز جزء مناطق و محدوده فارس بوده و از زمان قانونی شدن تقسیمات کشوری در سال ۱۳۱۶ جزء شهرستان آباده محسوب می‌گردید. به دنبال جنگ خونینی که با حمله توأم عشایر ترک قشقایی و لرهای بویر احمد در تیر ماه ۱۳۲۲ در منطقه صورت گرفت، در سال ۱۳۲۴ سمیرم از استان فارس و شهرستان آباده جدا و به صورت بخش به فرمانداری شهرضا و استان اصفهان ملحق می‌گردد و سرانجام در مهرماه ۱۳۴۲ با مسافرت اسداله علم نخست وزیر وقت به شهرستان تبدیل می‌شود و اکنون از جهت رتبه‌بندی شهرهای ایران در ردیف شانزدهم شهرهای استان و 185 کشوری قرار دارد.

3- اسماعیل خان قشقایی معروف به صولت‌الدوله، چهره سیاسی اواخر قاجار و یکی از مقتدرترین ایلخان‌های ایل قشقایی بود. به علت رشادت و مهارت وی در تیراندازی و جنگ‌های چریکی، در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه قاجار به وی لقب صولت‌الدوله داده شد. وی در سال ۱۳۲۴ قمری رسماً به ریاست ایل قشقائی رسید. او از بدو امر طرفدار مشروطه خواهان بوده و همواره با نفوذ بیگانگان در فارس مخالف بوده‌است. پس از ظهور سردار سپه و تغییرات بوجود آمده در ایران در تهران ساکن شد و از طرف ایل قشقایی، وکالت مجلس شورای ملی را برعهده گرفت.. رضا شاه اصولا با روسای ایلات میانه‌ای نداشت و درصدد بود آنها را از میان ببرد. صولت الدوله با مستوفی الممالک دوستی و نزدیکی زیادی داشت و وجود مستوفی موجبات حفظ جان او را فراهم می‌کرد. در سال ۱۳۱۱ خورشیدی، مستوفی درگذشت و بلافاصله، صولت‌الدوله و پسرش ناصرخان در حالیکه هر دو وکیل مجلس بودند و مصونیت داشتند توسط پلیس سیاسی دستگیر و به زندان افتادند. صولت الدوله قریب شش ماه در زندان قصر در شرایط نامساعدی به سر برد. صولت‌الدوله در شانزدهم مهر ۱۳۱۱ در زندان قصر تهران درگذشت.

4- کاوه بیات در حوزه مطالعات تاریخی دارای آثار تألیفی بی‌شماری است و تاکنون ده‌ها کتاب را ترجمه و ویرایش کرده است.

 

 

 

 

 

 نبرد سمیرم

انگلیسی ها، قشقایی ها و جنگ دوم جهانی

کاوه بیات

نشر: خجسته

قیمت پشت جلد : 9000 تومان

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: