پاسداشت زبان فارسی/ دکتر یدالله غلامی

1393/6/11 ۱۳:۴۹

پاسداشت زبان فارسی/ دکتر یدالله غلامی

دربارۀ پاسداشت زبان ملی همواره نکاتی حائز اهمیت وجود داشته است، نکاتی درباره تفاهم، فرهنگ، آگاهی، واقع‌بینی و تسامح که موضوع را خاصه در علوم انسانی اهمیت می‌بخشد. نخستین گزینه برای پژوهشگر ایرانی طبعاً ارائه کار به مخاطبین خود به زبان فارسی است.

 

دربارۀ پاسداشت زبان ملی همواره نکاتی حائز اهمیت وجود داشته است، نکاتی درباره تفاهم، فرهنگ، آگاهی، واقع‌بینی و تسامح که موضوع را خاصه در علوم انسانی اهمیت می‌بخشد. نخستین گزینه برای پژوهشگر ایرانی طبعاً ارائه کار به مخاطبین خود به زبان فارسی است.

به‌طورکلی زبان، نخست وسیله فهم انسان و سپس وسیله تفاهم انسانهاست و «تفاهم انسانی» خود مهمتر از این است که به چه زبانی انجام پذیرد: چینی، فرانسه، عربی، فارسی، انگلیسی، اسپانیایی، اسپرانتو، یا هر زبان دیگر. شاید واژه بهتر واژه‌ای باشد که تفاهم را بیشتر ممکن سازد: لغت ابزار سخن گفتن، ظرف معنی، وسیلة داد و ستد فکری و تفاهم میان افرادی است که با یکدیگر زیست می‌کنند (نک‍ : دبیر سیاقی، سید محمد، «دیباچه»، لغتنامه فارسی، همو، به‌کوشش سید جعفر شهیدی و دیگران، تهران، 1365، ج 1، ص  هفت). بدین‌سان اگر یک لغت عربی رساتر از معادل خود در فارسی سره است، می‌توان واژه عربی را به‌ کار برد، یا اگر یک کلمة آلمانی در صنعت یا فلسفه دقیقتر از همانند خود در فارسی است، می‌توان کلمة آلمانی را بر زبان آورد. ویتگنشتاین بر آن است که معنای واقعی جمله وابسته به این است که آن را چگونه و به چه مقصود به کار می بریم. در این صورت جمله و کلمه مطلوب آن است که دارای نتیجه مطلوب در تفهیم، تفهّم و تفاهم باشد.

زبان ملی مهمترین ویژگی فرهنگی جامعه است، و نخستین اصل در ناوابستگی یک جامعه می‌تواند پاسداشت ویژگیهای مثبت فرهنگی در آن جامعه باشد. بنابراین زبان فارسی امری است که برای استقلال کشور ایران و سازندگی معنوی و مادی آن در درجه اول اهمیت قرار دارد. احترام گذاردن به زبان و آگاهی از ادبیات ملی در پرورش ملت مؤثر است. همچنین اگر گویندگان یک زبان آن را بشناسند و به آن علاقه‌مند باشند به‌خودی‌خود ادبیات را پاس می‌دارند.

در نقد ادبی مانند هر دانش دیگر، شخص نقاد نیاز به چیرگی کامل بر مبادی آن دانش و تخصص در موضوع دارد. بنابراین، شخصی که در اندازه و چگونگی کاربرد واژه‌ها یا نحو زبانها اظهار نظری می‌کند و مقایسه‌ای انجام می‌دهد، نخست باید زبان را به اندازه کفایت بشناسد، و برای نمونه بتواند واژه‌های فارسی، عربی، فرانسه، ... را از یکدیگر تمیز دهد. درغیراین‌صورت شاید از واژه‌ای متعلق به زبانی که علیه آن تعصب دارد بهره نبرد، آن‌هم درحالی‌که اصل لغت متعلق به آن زبان نباشد. شخصی به خود اجازه نقد یک واژه‌نامه و به‌عبارت‌دیگر نقد ادبی و زبانشناسی می‌دهد، درحالی‌که واژه‌های فارسی و عربی را از یکدیگر بازنمی‌شناسد و در شناسایی خود تردیدی نیز به خرج نمی‌دهد تا به موجب آن به منابع مراجعه کند و منشأ لغت را دریابد. دراین‌حال نشریه‌ای خوشنام نیز آن مقاله را چاپ و منتشر می‌کند.

فارسی شکر است، اما گذشته از آنچه یاد شد، دلایل دیگری نیز برای پرهیز از تعصب وجود دارد. گاه هنگامی که به واژه‌های یک زبان نفرت می‌ورزیم، دربارة آن آگاهی کافی نداریم. نمونه‌ای از آگاهیهای جالب دربارة زبان تازی اینهاست: (1) در عربی 3000 لغت وجود دارد که ریشه آنها فارسی است. بنابراین گاه از به‌کاربردن واژه‌ای خودداری می‌کنیم که اصل آن فارسی است. (2) بسیاری از کلمات تازی‌ای را که در فارسی به کار می‌بریم خود ما ایرانیان ساخته‌ایم و عرب آنها را نمی‌شناسد. واژه‌هایی هم هست که دست‌به‌دست شدن آنها در زبانهای مختلف سابقه تاریخی یافته است.

برای نقض غرض نکردن از پیوند زبانی بین انسانها، پیشنهاد می‌شود بعضی از واژه‌های نیک فارسی را (با پیروی از فردوسی بزرگ) همواره بر زبان آوریم و از بعضی دیگر تا آنجا که ممکن است اجتناب ورزیم. گروه اول مانند: دستور، گفتگو، ناگزیر، دچار، دگرگونی، درست، پیوند، هستی، روا، ... . گروه دوم مانند: نیرمَت، هِنایش، واتیدِن، وَرتَکیک، کُرپانگاه، پُردیمیاد، ژاوِش، زانیچ، رَمس، ... .   

ضرورت این مراعات خصوصاً بدان سبب است که گاه ممکن است کلمه ای رسا و زیبا باشد، اما در معنای مورد نظر استفاده دقیق نیابد. برای نمونه یکی از معانی لغت «نقاشی» در زبان فارسی، هنر ترسیم و رنگ‌آمیزی بر سطوح است. این لغت در عربی به معنی نقش‌پردازی اعم از معنی یاد شده است و در این زبان نقاش را بدان مفهوم «رسام» می‌نامند. در فارسی گاه به جای نقاش لغت نگارگر به کار می‌رود، درحالی‌که نگارگری نیز اعم از نقاشی و تذهیب و سایر نقش‌پردازیهاست. بنابراین هنگامی که درباره بهزاد یا پیکاسو سخن می‌گوییم، ناگزیر کلمه «نقاش» را به کار می‌بریم. در اینگونه موارد، بهتر به نظر می‌رسد که گاه زبان را همان‌گونه که می‌چرخد و قلم را همان‌گونه که می‌لغزد به کار بریم، و ذهن و زبان خویش را به رنج گرفت و گیر نیفکنیم. زبان از مهمترین اهرمهای پیشبرد امور فرهنگی و علمی در جوامع است. ازاین‌رو شایسته‌تر می‌نماید به جای گفتمانی که موجب اتلاف نیرو، زمان و هزینه‌های معنوی و مادی متعلق به مردم یعنی عموم کاربران زبان باشد، زبان شکرین فارسی را برای تفاهم در اندیشه و عمل، نیک به کار ببریم.

 

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: