دکتر محقق داماد: شیخ اشراق متبحر در فلسفه فقه بود

1393/5/18 ۱۱:۲۰

دکتر محقق داماد: شیخ اشراق متبحر در فلسفه فقه بود

آیت الله محقق داماد در شب بزرگداشت آراء و اندیشه های سهروردی گفت : شیخ اشراق را آتش جهل مردمانی که با صبغه ی دینی شعله ور شده بود به شهادت رساند ؛ جهلی همانند جهل گروه های تکفیری سربرآورده در منطقه و کشور های پیرامون خودمان.

 

آیت الله محقق داماد در شب بزرگداشت آراء و اندیشه های سهروردی گفت : شیخ اشراق را آتش جهل مردمانی که با صبغه ی دینی شعله ور شده بود به شهادت رساند ؛ جهلی همانند جهل گروه های تکفیری سربرآورده در منطقه و کشور های پیرامون خودمان.

دکتر سید مصطفی محقق داماد پیش از پرداختن به موضوع سخنرانی خود یادی کرد از بانی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار: « قبل از هر چیز من طلب مغفرت میکنم برای واقف این مؤسسه، دکتر محمود افشار و فرزند عالم بزرگوارشان، مرحوم ایرج افشار و فرزاندان ایشان و سپس برای فرزند دیگر دکتر محمود افشار، خسرو افشار که هم اکنون در بیمارستان به سبب بیماری بسیار سختی بستری هستند، طلب شفا میکنم از درگاه خداوند و از کلیه بیت رفیع ایشان که در رقاء اندیشه ایرانی در جغرافیای ایران تلاش میکنند و برای آن تمام وجودشان را گذاشتهاند و با عشق به این مسئله برخورد میکنند مزید توفیق میخواهم.»

درتاریخ قضای اسلامی داوری ها وقضاوتهائی رخ داده که بدون هرگونه تعصب و جانبداری غرور آفرین است.قضاتی که نه مراجع قدرت توانسته اند آنان را تحت فشار قراردهند ونه جوّ سازی های تبلیغاتی درآنها موثر بوده است. بسیاری از خلفای اموی و عباسی در اوج قدرت خود، به احکام قضات پاکدامنی نظیر ابن حاضر بلخی و ابو یوسف گردن می نهند.

این بلیه عظمی وداحیه دحیاء در تاریخ بشریت سابقه دیرینه دارد . 399سال قبل از میلاد مسیح سقراط دانای یونان در دادگاه آتن در حضور هیئت منصفه ا ی که مرکب از 501 عضواست محاکمه می شود. سقراط در آن جا به جرم منحرف کردن جوانان و کفر حاضرشده و متهم است که با فلسفه ویرانگرش، سنت ها را زیر سوال برده و خدایانی تازه معرفی کرده است. هیئت منصفه متهم را با اکثریت 280 در برابر 221، به مرگ محکوم می کند. سقراط جام شوکران را به خاطر اطاعت از قانون مینوشد وتاریخ را برای همیشه به سوگ دانائی می نشاند که می توانست با افکار سازنده خویش جامعه بشری را تربیت کند .

یکی از نمونه های اسف بار دادگاه حکیم شیخ شهاب الدین سهروردی است که نامش چنان با حکمت اشراقی عجین شده که گوئی او چیزی جز حکمت نمیدانسته است .حال آنکه کتاب «التنقیحات فی اصول الفقه» یکی از آثار وی که برای نخستین بار در سال 1418ه.ق در دانشگاه ریاض توسط دکتر عیاض بن نامی السلمی عضو هیات علمی آن دانشگاه تحقیق و انتشار یافته شاهد گویائی است بر تبحر وتسلط ایشان بر فلسفه فقه که در اصطلاح سنتی اصول الفقه عنوان داشته و دارد.

سهروردی،شخصیت،هویت و بالاخره ابعاد وجودی وی نیزاز آغاز سئوالانگیز بوده و شاید برای برخی کماکان چنین باشد. مناسب میدانم چند نقل قول از صاحب نظران گذشته و حال بیاورم تا درجه ابهام شخصیت وی را نشان دهد.

- سبط ابن جوزی مینویسد:

من در حلب سالها به خاطر فراگیری دانش شریف (منظور علم الهیات است) اقامت کردم.دیدم که مردم آن دیار نسبت به وی {سهروردی} اختلاف نظر دارند و هر یک درباره او به اندازه میل وخواستش سخن میگوید؛ برخی اورا به زندقه والحاد منتسب می سازند و بعضی معتقدند که او مردی از اهل صلاح و دارای کرامات است.

- ابن شداد می نویسد: در حلب بودم دیدم مردم آن دیار نسبت به وی (سهروردی) اختلاف نظر دارند برخی او را پذیرفته و تصدیقش می کنند و بعضی او را تکفیرکردهاند.»

 

عضو فرهنگستان علوم افزود: « اختلاف در متون فوق را مشاهده می کنید و با چنین شرائطی چنانچه حکیم اشراقی ما را چنانکه باید و شاید نشناسند و ندانند که او افزون بر حکمت اشراقی خود در علم شریعت نیز دست بالائی داشته جای شکوه و اعتراض نخواهد بود. بخصوص آن که پاسخ های داده شده از سوی وی در بازجوئیهای قضائی در اسناد بجا مانده چنان مشهود است که گوئی از علم شریعت چیزی نمیداند و لذا راه نجات را نگزیده است. برای نمونه چنین منقول است که قاضی دادگاه از وی میپرسد : «تو در برخی از تصانیف خود نوشتهای که خداوند قادر است که پیامبر دیگری بیافریند، صحیح است؟ گفت آری نوشتهام .قاضی گفت این امری محال است.سهروردی پرسید دلیل بر محالیت آن چیست مگر نه این است که خداوند قادر است بر تمام امور ممکن و این امری ممکن است؟ برغم این استدلال محکم عقلی و کلامی قاضی حکم به کفر و قتل وی صادر کرد».

استدلال فوق کاملا عقلی و محکم است. ولی علاوه برآن استدلال های روشنی میتوانست مطرح شود زیرا جملهای که قاضی حلب به وی منتسب کرده چه دلیلی بر الحاد وکفر است؟ قاضی چرا او را کافر و مرتد دانسته است؟ انکار کدامیک از ضروریات دین است؟ لابد قاضی این جمله را مخالف با خاتمیت پیامبرحضرت خاتمالنبین (ص) دانسته است . در حالی که ناگفته پیداست امکان عقلی آفریدن پیامبری دیگر غیر از وقوع آن است. قاضی نادان چنین میاندیشیده که قول به ممکن بالذات بودن پیامبری دیگر همانند قول به ممکن بالذات بودن شریک الباری است .او نمیفهمد که ممکن بالذات منافات با ممتنع بالعرض ندارد.

سهروردی به آسانی میتوانست به میدان قاضی حلب آید و از دریچه عقل و نقل اورا مجاب و اسکات نماید.چرا چنین نکرده است؟

به نظرمیرسد سهروردی عمق فاجعه را دریافته بود. او فهمیده بود تمسک متهم برای دفاع به استدلالات قضائی در محکمهای معنی دارد که دادرسی عادلانه برقرار باشد و دادرسی عادلانه شرط نخستینش آزادی دادرس از هر گونه فشاراست.»

آیه الله محقق داماد در پایان اظهار داشت:« به هرحال سهروردی حکیم اشراقی ایرانی ما که برغم جوانیش از چنان حکمتی برخوردار بود که پس از گذشت قرنها از مرگش از چنان جاذبهای برخوردار است که گروه زیادی از پیروان ادیان دیگر را به خود جذب کرده ، گرفتار و قربانی جهلی شد که من آنرا «جهل مقدس» نهادهام و فکر میکنم چنان جهنمی است که خدای متعال در وصف آتشش فرموده «الَّتِی تَطَّلِع ُ عَلَی الأَفئِدَةِ » یعنی دلها و مغزها را فرا میگیرد و مغز استخوان جامعه را میسوزاند. نمونه این آتش را ما در منطقه خودمان و کشورهای پیرامونمان ،عراق ،افغانستان ووو...بدست گروه های جاهل تکفیری آنهم جهلی که با صبغه دینی شعلهور است مشاهده میکنیم .»

خبرگزاری ایرنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: