1393/3/18 ۱۱:۲۰
امام خمینی(ره) در یك فتوای صادره فرمودهاند: «زیادهروی در مصرف آب موجب ضمان میگردد و حرام است.» در این فتوا ظاهراً قربانی تضییع، خود منابع زیستی است نه آنكه فقط از رهگذر اضرار به مردم موجب ضمان است. اتلاف اموال عمومی یعنی اموال بیتالمال كه جای سخن ندارد و به یقین اتلاف و تضییع آنها ضمان دارد، خواه عامل تخریب، اشخاص حقیقی باشند؛ و خواه كارگزاران حكومتی با افعال مثبت و مصرف بیرویه آن اموال را از بین ببرند؛ و خواه به علت تقصیر و كوتاهی موجبات تخریب را فراهم سازند.1
حضرت مولی علی(ع) در پاسخ عبدالله بن زمعه، از اصحابش كه تقاضای سهم بیشتری از بیتالمال داشت، فرمودند: «انّ هذا المال لیس لی و لا لك و انّما هو فئی المسلمین و جلب اسیافهم. فان شركتهم فی حربهم، كان لك مثل حظهم، و الا فجناه ایدیهم لاتكون لغیر افواههم:2 این مال نه از آن توست نه از آن من، بلكه غنیمت مسلمین و اندوخته شمشیرهای ایشان است. پس اگر با آنها در كارزارشان شریك بودی، تو هم مانند آنها نصیب و بهرهبردهای، وگرنه تو را بهرهای نیست؛ زیرا چیدة دست آنها برای دهان دیگران نیست!»
به كارگزارانشان نوشتند: «ادقوا اقلامكم و قاربوا بین سطوركم و احذفوا عنی فضولكم و اقصدوا قصد المعانی و ایاكم و الاكثار فانّ اموال المسلمین لاتحتمل الاضرار:3 نوك قلمهایتان را ریز كنید، سطور را به هم نزدیك كنید، كلمات زیادی را نسبت به من [در نوشتن گزارش] حذف كنید. محتوی و مفهوم اصلی را بیان كنید. از زیاد نوشتن بپرهیزید، كه اموال مسلمین ضرر را تحمل نمیكند.»
زیادهروی در مصرف و استفاده از اموال عمومی، بیتوجهی و بیدقتی نسبت به آن و استفاده از اموال عمومی و بیتالمال مسلمین در راه تفرقه، شایعهسازی، توهین به افراد، افشاگری اسرار شخصی این و آن و سودجویی شخصی، از فاحشترین اقسام اسراف در اموال عمومی است. اینكه انسان از اموال عمومی و دولتی برای كوبیدن شخصیت دیگران، جوسازی و اشاعه گناه استفاده نماید، بدترین خیانت، آن هم از نوع خیانت به ملت است. امام علی(ع) فرمودهاند: «الا من اعظم الخیانه خیانه الامه:4همانا بالاترین خیانت، خیانت به مردم است.»
4ـ آیات مربوط به كفران نعمت در قرآن مجید گاهی در مقابل ایمان آمده و گاهی مقابل شكر. قسم اول راجع است به مباحث قلبی و كاملاً جنبه كلامی دارد و به معنای كفر به وجود خدای تبارك و تعالی است. اما قسم دوم به معنای قدر نعمت نشناختن است؛ یعنی همان تعبیری كه در عرف رایج گفته میشود «كفران نعمت». این اصطلاح یعنی بهرهبرداری بیجا از دادهها و داشتهها و شكر نعمت مقابل آن و به معنای بهرهوری صحیح و به جا از آنهاست. به موجب آیات متعددی در قرآن مجید نتیجه كفران نعمت، از دست رفتن آن است. البته در قرآن فقدان نعمت را كه محصول كفران نعمت است مانند سایر پدیدهها به خداوند كه علهالعلل است ،منتسب میسازد؛ ولی كاملاً یك سنت مسلم در جهان را نشان میدهد كه بهرهوری بیجا و بیرویه از نعمتهای طبیعی و دادههای الهی، نتیجهاش سلب نعمت است. به آیه زیر توجه كنید:
«ضرب الله مثلا قربه كانت آمنه مطمئنه یأتیها رزقها رغداً من كل مكان؛ فكفرت بانعم الله فاذاقها الله لباس الجوع و الخوف بما كانوا یصنعون: خداوند [برای آنها كه كفران نعمت میكنند] مثلی زده است: منطقه آبادی را كه امن و آرام و مطمئن بود و همواره روزیش به طور وافر از هر مكانی فرا میرسید؛ اما نعمت خدا را كفران كردند و خداوند به خاطر اعمالی كه انجام میدادند، لباس گرسنگی و ترس را بر اندامشان پوشانید.» (نحل:112)
در آیه فوق سخن از یك منطقه آباد و پرنعمت به میان آمده كه مردمش بر اثر كفران نعمت گرفتار ناامنی و گرسنگی و بدبختی میشوند. هرچند فعلهایی كه در این آیه ذكر شده به صورت فعل ماضی است و ممكن است در نظر آید كه بیانگر وقوع چنین حادثهای در تاریخ است. بسیاری نیز چنین اندیشیده و آن را حادثهای واقع شده در تاریخ گذشتگان تفسیر كردهاند.5
ولی به نظر نگارنده، قرآن در این آیه در مقام بیان یك قانون كلی حاكم بر جهان هستی است و به هیچ وجه حكایت از یك واقعه خاص نمیكند. كلمه «مثلاً» نیز میتواند شاهد همین برداشت باشد. مفاد این حكم حاكم بر هستی آن است كه نتیجه شكر نعمت، یعنی بهرهبرداری و به كارگیری صحیح نعمتهای طبیعی بقا و ازدیاد نعمتهایست و متقابلاً نتیجه بهرهگیری غیرصحیح و به جا استفاده نكردن از نعمتهای الهی، از دست رفتن آن است. در بسیاری موارد نتیجه كفران نعمت را عذاب الهی معرفی نموده است. گویی از دست رفتن نعمتهای طبیعی مجازاتی است كه خدای بزرگ بر گناه كفران نعمت مترتب نموده كه عذابی الیم است. در سوره سبأ به داستانی دیگر اشاره شده به شرح زیر:
لقد كان لسبا فی مسكنهم آیه جنتان عن یمین و شمال كلوا من رزق ربكم و اشكروا له بلده طیبه و رب غفور: همانا سبا را در مسكنهاشان آیتی بود: دو بوستان از راست و چپ؛ بخورید از روزی پروردگارتان و شكر كنید او را. شهری پاكیزه و پروردگاری آمرزنده. (سبأ:15)
فاعرضوا فارسلنا علیهم سیل العرم و بدلناهم بجنتیهم جنتین ذواتی اكل خمط و اثل و شیء من سدر قلیل: ولی روی گرداندند، پس سیل عرم را به سویشان سرازیر كردیم، و دو باغستانشان را مبدل به دو زمین خشك كردیم، كه جز خوراكی تلخ، و اثل و مختصری سدر نمیرویانید. (سبا: 16)
ذلك جزینا هم بما كفروا و هل نُجازی الا الكفور: این كیفر را بدان جهت به آنان دادیم كه «كفران» كردند، و مگر ما جز كفرانگر را كیفر میكنیم؟ (سبا:17)
در آیات فوق اشاره به سرگذشت شهری شده كه قرآن مجید آن را «بلدة طیبه» یعنی شهر پاك نامیده است. در این شهر در جوار منازل مسكونی مردم، باغهای سرسبز میوهجات مختلف در دو سوی شهر راست و چپ وجود داشت؛ ولی در پی كفران نعمت، باغهای راست و چپشان همه ویران شد و به جای آن همه درختان خرم و سرسبز، مشتی درخت بیابانی وحشی و بسیار كم ارزش رویید. قرآن به سه نوع درخت بیارزش اشاره میكند و ممكن است بیان این سه نوع درخت كه در آن سرزمین ویران باقی ماند، اشاره به سه گروه مختلف باشد كه بخشی از این درختان زیانبخش بود، و بعضی بیمصرف، و بعضی بسیار كم منفعت بود.
در آیه بعد به عنوان یك نتیجهگیری با صراحت میگوید: «این مجازاتی بود كه ما به خاطر كفرانشان قائل شدیم: ذلك جزیناهم بما كفروا»؛ اما برای اینكه تصور نشود این سرنوشت مخصوص به این گروه بود، بلكه عمومیت آن نسبت به همه كسانی كه دارای اعمال مشابهی هستند مسلم است، چنین میافزاید: « آیا جز كفران كنندگان را به چنین مجازاتی گرفتار میسازیم؟»
البته این جانب به هیچ وجه منكر عذابهای الهی نمیباشد، ولی در اینكه نتیجه سوء استفاده از منابع طبیعی و به كاربری غیر صحیح نعمتهای خدادادی توسط بشر نیز به طور طبیعی موجب سلب نعمت از آنها میگردد و جامعه را مبتلا به عذابی الیم میسازد، تردیدی ندارد. در حقیقت سلب نعمت مجازات اعمالی است كه انسانها به دست خودشان برای خویش فراهم ساختهاند.
ب)تصرفات تخریبی از نظر قواعد فقهی مالكیت
از نظر قواعد فقهی اسلامی به موجب قاعده «الناس مسلطون علی اموالهم»6 مالكیت دارای سه ویژگی است:
1ـ انحصار، یعنی هیچ كس جز مالك و یا با رضایت وی مجاز نیست، در ملك كسی تصرف كند.
2ـ دوام، یعنی هر ملكی مادام كه به موجب اسباب شرعی و قانونی از مالكیت مالك خارج گردد، در مالكیت مالك باقی خواهد بود.
3ـ اطلاق یعنی هر مالكی میتواند هرگونه تصرفی در ملك خویش بنماید.
حال سوال این است كه: آیا به موجب ویژگی سوم (یعنی اطلاق) مالك میتواند در ملك خویش تصرفاتی كند كه موجب تخریب محیط زیست گردد؟ پاسخ از نظر قواعد فقهی منفی است؛ زیرا از نظر فقهی قاعده تسلط كه در فوق اشاره شد، محكوم قاعده دیگری است كه تحت عنوان قاعده «لاضرر و لاضرار فی الاسلام». بحث مستوفی در زمینه قاعده مزبور جای آن نیست و ما خوانندگان ارجمند را به بخش مدنی كتابمان قواعد فقه ارجاع میدهیم؛ ولی اجمالاً اینكه این قاعده مشتمل بر دو بخش است. یكی لاضرر و دیگری لاضرار. آنچه مربوط به بحث كنونی ماست، بخش لاضرار است.
پینوشتها:
1. آیتالله منتظری در پاسخ به این استفتاء كه «آیا استفاده از وسایل و ابزار و درخت و گلها و چمنهای پاركها به گونهای كه موجب خسارت شود، ضمانآور است؟» چنین جواب میدهد: «آن مقدار استفاده مجازی كه مستلزم از بین رفتن قهری است، موجب ضمان نیست و زیاده بر آن ضمانآور است.» استفتائات مسائل ضمان، مسأله 116، ص58.
2. نهجالبلاغه، خطبه232.
3. نهجالسعاده، ج4، نامه 12، ص30.
4. نهجالبلاغه، نامه26، ص383، دكتر صبحی صالح.
5. المیزان، ج12، ص363.
1ـ ر.ك: محقق داماد، سید مصطفی، قواعد فقه بخش مدنی1، مركز نشر علوم اسلامی، تهران.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید