مختصری در تفاوتهای میدان و فلکه : شتر، گاو، پلنگ / بهنـاز بلوکـی

1393/5/5 ۱۰:۴۲

مختصری در تفاوتهای میدان و فلکه : شتر، گاو، پلنگ / بهنـاز بلوکـی

کم‌‌ و بیش می‌دانیم که یکی از دلایل شکل‌گیری «شهر»، نیاز روانی انسان به زندگی اجتماعی و برقراری روابط با انسان‌های دیگر بوده است. از این‌رو، وقوع تعاملات اجتماعی و برخوردهای رودرروی انسان‌ها در شهر، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. همچنین این نیاز سبب می‌‌شود خودروها و عرصه حضور آنها در شهر، به عنوان عاملی تهدیدکننده برای انسان و تحدیدکننده روابط انسانی و فضای حضور انسان‌ها اهمیت پیدا کند. بر این اساس، در یادداشت کوتاه پیش ‌رو به‌طور مختصر ماهیت میدان (Square) و فلکه (Round about) مرور شده تا پیش‌درآمدی برای بیشتر اندیشیدن و اهمیت دادن به این فضاهای مهم شهری باشد.

 

کم‌‌ و بیش می‌دانیم که یکی از دلایل شکل‌گیری «شهر»، نیاز روانی انسان به زندگی اجتماعی و برقراری روابط با انسان‌های دیگر بوده است. از این‌رو، وقوع تعاملات اجتماعی و برخوردهای رودرروی انسان‌ها در شهر، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. همچنین این نیاز سبب می‌‌شود خودروها و عرصه حضور آنها در شهر، به عنوان عاملی تهدیدکننده برای انسان و تحدیدکننده روابط انسانی و فضای حضور انسان‌ها اهمیت پیدا کند. بر این اساس، در یادداشت کوتاه پیش ‌رو به‌طور مختصر ماهیت میدان (Square) و فلکه (Round about) مرور شده تا پیش‌درآمدی برای بیشتر اندیشیدن و اهمیت دادن به این فضاهای مهم شهری باشد.

فضای عمومی، عرصه وسیعی از شهرهاست که امتیاز ویژه آن، حضور و استفاده بدون محدودیت گروه‌های مختلف مردم – از هر سن، جنس، نژاد، سطح تحصیلات، درآمد و...- است. فضاهای عمومی خود به زیربخش‌هایی قابل تقسیم‌اند که یکی از آنها، فضای شهری است. فضای شهری، کانون ارتباطات در روابط اجتماعی -فرهنگی ساکنان شهر است که از دیرباز عرصه تعاملات اجتماعی و وقوع خاطرات جمعی و فردی بوده است. نوربرگ شولتز معتقد است فضاهای شهری با پذیرش تمامی فعالیت‌های گوناگون هر جامعه، وقوع زندگی مجتمع را روا می‌دارند.

یکی از انواع فضاهای شهری، میدان است که از جمله اصلی‌ترین عناصر سازنده شهرها به حساب می‌آید. در تاریخ معماری و شهرسازی ایران نیز میدان‌های بسیاری وجود داشته‌اند که برخی از آنها هنوز در ساختار شهرها پابرجا هستند. دلیل برتری یافتن میدان به سایر فضاهای شهری، به ماهیت عرصه و گره بودن آن بازمی‌گردد. میدان به واسطه گستره فراخ خود، امکان بروز رفتارهای گوناگون را فراهم می‌کند. این در حالی است که به عنوان یک گره شهری، به خوبی در ذهن افراد نقش می‌بندد. وجود میدان در شهر و امکان حضور مردم در آن، سبب بروز تعامل اجتماعی و مشارکت مردمی می‌شود. بدین ترتیب، مردم شهر را متعلق به خود دانسته و در آن احساس بیگانگی نمی‌کنند.

پاول زوکر؛ نویسندة کتاب شهر و میدان تأکید می‌کند که کارکرد کالبدی و روان‌شناختی میدان، به مقیاس و اندازه‌ آن بستگی ندارد و در واقع این فضاها با هر اندازه و مقیاس، جایی را برای تجمع مردم و برقراری تعاملات اجتماعی فراهم کرده‌اند. در عین حال که این فضاها، پناهگاهی برای مردم در برابر رفت و آمدهای گذری محسوب می‌شوند و تنش و نگرانی حاصل از هجوم رفت و آمدها و ازدحام شبکه خیابان‌ها را کاهش می‌دهند.

بدین ترتیب، می‌توان میدان را چنین تعریف کرد: عرصه‌ای فراخ که محل برخورد اجتماعی رودررو و مکان تبلور حیات مدنی، عرصه تجمع انواع کاربری‌ها، کارکردها، فعالیت‌ها، رفتارها و حضور پیاده‌هاست.

و اما فلکه، طرح و پیشنهاد اوژن هنارد برای تسهیل حرکت خودروها بوده که در آن، خودرو عنصر مسلط است و انسان پیاده جایی ندارد. با توجه به افزایش روزافزون تعداد خودروها و بر اساس نیاز، هر روز به تعداد فلکه‌ها نیز افزوده می‌شود. در حقیقت فلکه، تنها فضایی برای حرکت خودرو است و از آنجا که سواره‌ها -به واسطه ویژگی‌های خودرو- هرگز موفق به ایجاد تجمعی بارور نمی‌شوند، تعامل و مشارکت اجتماعی در فلکه روی نمی‌دهد؛ و شکل‌گیری خاطرات جمعی، برپایی جشن‌ها و مراسم، تجمع ارزش‌های اجتماعی، ملی و...- که در میدان به واسطه حضور پیاده صورت می‌گیرد- امکان بروز در فلکه را ندارند.

حضور پررنگ فلکه در شهر را می‌توان حاصل گسترش مکتب تجدد (Modernism) دانست. اندیشه‌های این مکتب به حدی فراگیر بود که در زمان کوتاهی سراسر دنیا را تسخیر کرد. توجه خاص و بیش از حد آنها به خودرو به عنوان عاملی نویدبخش برای دورانی جدید، بسیاری از ابعاد شهرسازی و معماری را تحت تأثیر قرار داد. بر این اساس، تمام اجزا و عناصر شهری برای حکومت گسترده‌تر و قطعی‌تر خودرو بر شهر و شهروندان -و حذف انسان- آرایش یافتند.

تجددگراها در طرح‌های خود همیشه اصل نامتمرکز بودن را به‌طور مطلق دنبال کرده‌اند. حاصل پیروی از این اصل، پیدایش صدها میلیون چرخ خودرو، میلیون‌ها کیلومتر اتوبان و تخریب کامل محیط طبیعی در دنیای امروز بوده است. نتیجه این بی‌توجهی به انسان و در مقابل، توجه بیش از اندازه به خودرو، باعث مرگ حیات شهری، محو عرصه‌های وقوع و بروز تعاملات اجتماعی، افزایش بزهکاری، آلودگی محیط زیست و وارد آمدن بسیاری صدمات و آسیب‌های دیگر بر شهر و شهروندان شده است.

همانطور که گفته شد، جنبش تجدد و تحولات ناشی از آن، به بروز تغییرات شگرفی در ساختار و روح شهرها انجامید. برای نمونه، امروز دیگر نمی‌توانیم میدان‌ها را از فلکه‌ها باز شناسیم. حتی به‌نظر می‌رسد می‌شود میدان-فلکه‌ را به عنوان یک عنصر کالبدی و کارکردی جدید –شترگاوپلنگ- در شهرها به رسمیت شناخت. فضاهایی که اغلب با الگوی کارکردی فلکه ساخته شده‌اند اما نقش میدان را هم پذیرفته‌اند؛ هم میدان هستند و هم فلکه، نه میدان هستند و نه فلکه.

این فضاها نمی‌توانند تمام و کمال پاسخگوی نیازهای روانی، اجتماعی و فرهنگی ما باشند و همچنین نمی‌توانند به خوبی نقش ترافیکی خود را ایفا ‌کنند. نمونه بارزی از این اختلاط، میدان ونک تهران است که به عنوان فلکه احداث شده اما به مرور کارکردی مشابه میدان یافته و اکنون دچار اختلال عملکرد و ماهیت است. نمونه دیگر،‌ میدان نقش جهان اصفهان است که به مرور به فلکه و سپس به میدان-فلکه تبدیل شد. این اختلال، سردرگمی شهروندان و حتی اهل فن را هم به همراه دارد.

توجه به این نکته ضروری است که امروزه مردم به واسطه نیاز روانی و علی‌رغم پیدایش وسایل جدید ارتباطی، در جامعه حاضر می‌شوند تا دیگران را ببینند و دیده شوند. به‌علاوه فشارهای روانی زندگی شهری، آلودگی‌ها، محدودیت‌های زندگی ماشینی، مشکلات آپارتمان‌نشینی و... نیاز شهروندان به حضور پیاده در فضایی امن، آزاد و به دور از خودروها را بیشتر کرده است. این همه در حالی ‌است که خودرو به عنصری جدایی‌ناپذیر از زندگی امروز تبدیل شده و نمی‌توان آن‌ را نادیده گرفت. از این رو، توجه به نیازهای آن و تأمین و مدیریت صحیح فضاهای مورد نیاز خودروها نیز از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.

اکنون باید این گفته اینهارد باومایستر؛ بنیان‌گذار مهندسی شهرسازی نوین را باور کنیم که «آن‌گونه که تصور می‌شود میدان‌ها و فضاهای باز یک چیز تجملی نیستند، بلکه برای سلامت جسم و روح ضروری‌اند... گشوده نگهداشتن میدان‌ها و فضاهای باز، وظیفه‌ای است در برابر طبقات متوسط و فرودست». 

به نظر می‌رسد شهر امروز بیش از هر زمان دیگر، در کنار فلکه‌ها به فضاهایی با کارکرد میدان نیاز دارد. فضایی که افراد آزادانه آن ‌را برگزینند، در محیط امن و راحت آن حاضر شوند، با سایر مردم ارتباط رودررو برقرار کنند، وارد فعالیت‌های جاری در آن شده یا فعالیت و رفتار جدیدی را به جریان درآورند، در صورت نیاز اندکی در فضا به راحتی بیاسایند، نظاره‌گر رفتارها و فعالیت‌های پیرامون خود باشند، گروه و اجتماع تشکیل دهند و... ‌نمونه این فضا، میدان تاریخی گنجعلی‌خان کرمان است. از آنجا که جملگی این رفتارها و فعالیت‌ها در هیچ فضای مشابه دیگر -مانند پارک‌ها یا خیابان‌های شهری- قابلیت تحقق و بروز کامل ندارند، کمبود میدان در شهرها به خوبی احساس می‌شود.

انسان شناسی و فرهنگ

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: