1397/6/14 ۰۸:۰۹
شارل آدریان کازیمیر باربیه دومنار،۱ ایرانشناس فرانسوی قرن نوزدهم است که تا اوایل قرن بعد به تحقیق و تدریس پرداخت. تا ابتدای قرن نوزدهم، اغلب اعضای خانوادة او ساکن قسطنطنیه بودند و او در ششم فوریة ۱۸۲۶ بر روی کشتی که مادرش را از قسطنطنیه به مارسی میبرد، به دنیا آمد. به همین سبب، زندگینامهنویسان زادگاه او را آبهای مجاور مارسی، یا حتی مارسی، ذکر میکنند.
در آن زمان فرانسویان هنوز برای تربیت متخصص در ترجمه و منشیگری خود مدرسهای ضمیمة «مدرسة لویی لوگران» داشتند که مؤسسش ژان باتیست کولبر بود. نام آن «مدرسة ارامنه» یا «مدرسة جوانان زبان» بود، دقیقاً گردهبرداری از عنوان ترکی «دیل اوغلان»، ابتدا فقط ارامنه در آنجا پذیرفته میشدند و از آنجا برای تکمیل دورههای عملی به محله پره در قسطنطنیه میرفتند؛ اما بعدها فرانسویها هم در آنجا پذیرفته شدند و در کنار ارامنه به تحصیل پرداختند. باربیه دومنار هم به این مدرسه رفت و به گفتة خودش، در آنجا با آبل پاوه دوکورتی۲ـ نوة سیلوستر دوساسیـ آشنا شد.
گرایش قوی او به خاورشناسی کلاسیک، یعنی فراگیری زبانهای زندة شرقی، مانند عربی، ترکی و فارسی، خیلی زود در او نمایان شد، به طوری که در ۱۸۴۶ به مقام مدرس زبانهای شرقی در همانجا برگزیده شد و سپس به عضویت در هیأت کنسولی در وزارت امور خارجه انتخاب شد. دومنار در ۱۸۵۴ وارد بخش سیاسی وزارت امور خارجه شد و تا سالها در این مقام ماند. در این زمان دولت فرانسه تصمیم گرفت که برای تجدید روابط خود با ایران، هیأت بلندپایهای به ایران بفرستد. باربیه دومنار هم، جزو این هیأت و همراه آرتور دوگوبینو۳ که همیشه از او به احترام یاد میکرد، در ۱۸۵۵ از طریق بوشهر، وارد خاک ایران شد.
وی سال بعد به پاریس بازگشت؛ اما پیش از آن نامة بسیار جالب توجهی برای ژوزف توسن رنو۴ فرستاد. این نامه متضمن اندیشة او دربارة ایران، صنعت چاپ در این کشور و آشنایی او با مورخ بزرگ «روضهالصفای ناصری» و نیز اطلاعات مهمی دربارة نسخ خطیی بود که او توانسته بود از راههای گوناگون تهیه کند. نخستین چیزی که توجه او را به خود جلب کرد، افول سریع کشور و ویرانی آن، بهویژه شهرهای خاطرهانگیزی بود که وصف آنها را در کتابها خوانده بود، لیکن اکنون آنها را در وضعیت رقتانگیزی میدید. دقیقا همین نظر را اگوست بریکتو۵ ـ ایرانشناس بلژیکی ـ نیز به هنگام اقامت در تهران، در حدود ۱۹۱۳ با عبدالله مستوفی در میان گذاشته بود، و جواب مستوفی او را قانع کرده بود. در هر حال، او موفق شد که در طی اقامت خود در ایران در حدود سی نسخة خطی ارزشمند، مثل آثار رشیدالدین فضلالله، علاءالدین عطاملک جوینی، حمدالله مستوفی، امین احمد رازی، امیرعلیشیر نوایی را بخرد و به پاریس ببرد.
دومنار که در ۱۸۵۰ وارد «انجمن آسیایی» پاریس شده بود، در ۱۸۵۳، نخستین همکاری خود را با ژورنال آزیاتیک آغاز کرد و در آن «تصویر ادبی خراسان و ماوراءالنهر در قرن چهارم هجری» را منتشر کرد و سپس این مهم را در ۱۸۵۶ با ارائة کتابهای گزیدههایی از تاریخ گزیدة حمدالله مستوفی قزوینی و نیز گزیدههایی از تاریخی ایرانی درباره هرات ادامه داد.
بین سالهای ۱۸۵۶ ـ ۱۸۶۳، چندین رویداد علمی مهم برای او پیش آمد؛ از آن جمله، به عنوان شاگرد مقرب ژول مول۶ استاد زبان فارسی در کولژ دوفرانس، در دروس او شرکت کرد و حتی در مواردی هم به عنوان دستیار با او به همکاری پرداخت و تبحر خود را در زبان فارسی نشان داد و سپس با لویی دوبو۷ ـ ایرانشناس و استاد وقت زبان ترکی در مدرسه زبانهای زنده شرقی ـ به مراوده علمی پرداخت. مول طرفدار مکتب تاریخی خاورشناسی بود، ولیکن به مکتبهای دیگر نیز علاقه نشان میداد.
در آن زمان، «معجمالبلدان» یاقوت حموی مورد توجه خاورشناسان بزرگ اروپایی، مانند کریستیان فران و هاینریش فردیناند ووستنفلد، قرار گرفته بود. باربیه دومنار ترجمه بخشهای مربوط به ایران و افغانستان آن را همراه تفسیرهایی برگرفته از آثار دیگر جغرافیادانان اسلامی در کتاب «فرهنگ جغرافیایی و تاریخی و ادبی ایران و ممالک مجاور آن، مستخرج از معجمالبلدان یاقوت» (۱۸۶۱) با راهنمایی مول، که خبر آن را مکرر در گزارشهای خود اعلام میکر، فراهم آورد و حتی آن را به وی تقدیم کرد.
پس از درگذشت لویی دوبو۸ در ۱۸۶۳، دومنار به جانشینی او در کرسی زبان ترکی مدرسه زبانهای زنده شرقی منصوب شد. انجمن آسیایی او را برای چاپ و ترجمه مروجالذهب مسعودی انتخاب کرد. او در آغاز سه مجلد اول آن را با همکاری دوستش پاوه دوکورتی، و سپس مجلدات چهارم تا نهم را خود به پایان رسانید. این ترجمه که از ۱۸۶۱ تا ۱۸۷۷، مدت گرفت، یکی از عناوین بزرگ علمی او محسوب میشود.
از اقدامات مهم و بدیع او در ایرانشناسی، در همین ایام، چاپ متن و ترجمه «المسالک و الممالک» (۱۸۶۵) ابن خردادبه بود که مؤلف در آن، سوای موضوعات جغرافیایی، به تاریخ خلافت عباسیان و حکومت آنان نیز پرداخته است. این اثر خیلی زود توجه مشتاقان این نوع تحقیقات را به خود جلب کرد، به طوری که میخائیل یان دخویه۹ پس از کشف نسخه بهتری از آن همت به ترجمه (۱۸۸۹) آن گماشت.
مول در اوایل ۱۸۷۶ درگذشت و باربیه دومنار، در برابر رقبای بزرگ، به جانشینی او در کرسی زبان کولژ دوفرانس منصوب شد. او درس افتتاحیه خود را با سخنرانی مبسوطی تحت عنوان «شعر در ایران» (۱۸۷۶)، آغاز کرد و در آن تصویری اجمالی از تاریخ شعر فارسی به دست داد و در طول تدریس خود به توضیح و تفسیر بوستان سعدی، شاهنامه فردوسی، ویس و رامین فخرالدین گرگانی و ترجمه داستانهای بیدپای پرداخت. به علاوه ترجمه جزء نهایی مجلد هفتم شاهنامه (۱۸۷۸) فردوسی را که پس از مرگ مول ناتمام مانده بود، تکمیل کرد و با مقدمه جالب توجهی به چاپ رساند؛ اما پس از ده سال تدریس، این کرسی را به ژام دارمستتر۱۰ واگذار کرد و خود عهدهدار کرسی زبان عربی در کولژ دوفرانس شد و در این زمینه نیز تبحر خود را نشان داد. از آن مهمتر، در ۱۸۵۸ زمانی که هنوز عضو وابسته بخش سیاسی وزارت امورخارجه بود، نسخهای از کلیات سعدی (چاپ بمبئی) به دست آورد و چون بوستان تا آن زمان به فرانسه ترجمه نشده بود، تصمیم به ترجمه آن گرفت و برای این منظور، چاپهای گوناگون و تفسیرهای متعددی را، که در هندوستان و ترکیه درباره آن چاپ شده بود، مطالعه و سرانجام در ۱۸۸۰ ترجمه آن را با مقدمهای بسیار روشن و دقیق به پایان آورد، و با ظرافت کار خود هانری ماسه را به تحسین واداشت، و با این کار مهمترین اثر ایرانشناسی خود را ارائه کرد.
میرزا فتحعلی آخوندزاده هفت نمایشنامه کمدی و انتقادی به سبک مولیر به زبان ترکی نوشت که میرزاجعفر قراچهداغی آنها را با عنوان تمثیلات (۱۲۹۱قر۱۸۸۲م) به فارسی ترجمه کرده. گای لسترینج۱۱
ـ ایرانشناس انگلیسی و از مریدان مول ـ به هنگام اقامت در تهران و فراگیری زبان فارسی رایج، به نسخهای از این ترجمه دست یافت و با همکاری ویلیام هاگارد یکی از آنها، را با عنوان وزیر [خان] لنکران (۱۸۸۲)، ترجمه و در لندن منتشر کرد. در پشت جلد آن نوشته بود: «این تئاتر در مکالمة امروزی زبان فارسی است که سیاحان فرنگی و فرنگیهای ایران و متعلمین هندوستان را به کار آید». منظور از این تذکر اهمیت زبان عامیانه به شکل مکتوب آن بود که تا آن وقت چندان موردتوجه قرار نگرفته بود و استفاده از آن هم خطایی نابخشودنی محسوب میشد. باربیه دومنار با همکاری گیار «سه تمثیل» این مجموعه را برای «طالبان تحصیل زبان فارسی» در سال ۱۸۸۶ در پاریس منتشر کرد و سپس ترجمههای دو نمایشنامة کیمیاگر (۱۸۸۶) و خرس و دزد (۱۸۸۹) را به چاپ رساند؛ اما برای ترجمة سوم (وکلای مرافعه) کوششی نکرد.
دومنار به عنوان استاد زبان و ادبیات عربی، آثار بسیاری در مجموعه مورخان جنگهای صلیبی: مورخان شرقی، که زیرنظر فرهنگستان کتیبهها و علوم ادبی چاپ میشد، منتشر کرد و در ۱۸۷۸ عضو این فرهنگستان شد. آثاری از مورخان عرب را ترجمه و در این مجموعه چاپ کرد.
پس از درگذشت مول، باربیه دومنار به سردبیری ژورنال آزیاتیک برگزیده شد و سپس در ۱۸۹۲ به ریاست انجمن آسیایی انتخاب شد و پس از درگذشت شارل شفر ریاست مدرسة زبانهای زندة شرقی را برعهده گرفت. در این ایام که به سبب از دست دادن زن و فرزند تنها مانده بود، همة اسناد شخصی او به دست دوست صمیمیاش دومومبین افتاد و پس از مرگ او در ۳۱ مارس ۱۹۰۸ که چند روزی پس از ملاقاتش با همین دوست اتفاق افتاد، دیگر کسی از این اسناد اطلاع نیافت.
باربیه دومنار به عنوان ایرانشناسی که جانشین مول شد و آثار بدیعی در زمینة زبان و ادبیات فارسی پدید آورد و در نتیجه به استمرار ایرانشناسی فرانسه در قرن نوزدهم کمک بهسزایی کرد، به جایگاه بلندی در میان ایرانشناسان این قرن دست یافت.
* دانشنامه زبان و ادب فارسی (با تلخیص)
پینوشتها:
۱٫Charles-Adrien Casimir Barbier de Meynardرر ۲٫ Abel Pavet de Courteilleرر ۳٫ A. de Gobrineauرر ۴٫ J.T. Reinaudرر ۵٫ A. Bricteuxرر ۶٫ J. MohIرر ۷٫ L. Dubeuxرر ۸٫ L. Dubeuxرر
۹٫ de Goejeرر ۱۰٫ J. Darmesteterرر ۱۱٫ G. Le Strange
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید