1397/4/13 ۰۹:۳۱
ایذه از شهرهای بختیارینشین استان خوزستان است و مرکز بختیاری محسوب میشود. این شهر از روزگار باستان تا امروز به نامهای گوناگونی از جمله: ایزج، انزان، انشان، مالمیر و… خوانده شده است. با توجه به اینکه تمدن عیلام در منطقه کوهستانی فعلی بختیاری قرار داشته و «ایدیده» (به معنای کنار آب) از شهرهای مهم آن بوده و ایذه کنونی نیز در کنار تالاب شط (میانگران) قرار گرفته، میتوان گفت ایدیده همین ایذه است.
با توجه به دادههای تاریخی میتوان گفت انشانر انزان که از ایالتهای مهم دولت عیلام بوده، بر همین منطقه اطلاق میشده و از واپسین روزگار هخامنشی، خاستگاه الیماییها (بازماندگان عیلامیان) بوده که همزمان با دوره سلوکی ـ پارت، بسته به شرایط، قلمرو خود را گسترش میدادند. تندیس مفرغین مرد شمی (اشکانی) از آن دوره است. در دوره ساسانی از احداث و توسعه راهها در منطقه سخن به میان آمده؛ چنانکه برخی مورخان بعضی ایلراههای فعلی بختیاری را یادگار آن دوران دانستهاند. اتابکان لر که در سده پنجم هجری بر کار شدند، به ایذه «مالمیر» میگفتند، به معنی مال امیر (به گویش لری بختیاری: خانة امیر) و از دهه ۱۳۳۰ به پیشنهاد فرهنگستان، دوباره نام ایذه رواج یافت.
پیشینه تاریخی
از ایذه آثار متعددی از جمله نگارهها و نقش برجستههای عیلامی (اولین حجاریهای ایران باستان قبل از هخامنشیان) به دست آمده که به دو دسته آثار عیلام قدیم و نو تقسیم میشود. «دوره عیلام قدیم»به سلسله سیمشکی متعلق است که بارها به دست حاکم اور نابود گشت. از آثار بازمانده این دوره است: «نقش برجسته شاهسوار» (در حومه ایذه متعلق به سده ۲۰ق.م که به احتمال زیاد نمایانگر صحنه بار عام پادشاه یا ابراز بندگی در مقابل یک خد است)، «نقش برجسته خونگ اژدر» (یا خونگ نوروزی، واقع در ۱۲ کیلومتری شمال ایذه).
برخی از آثار «دوره عیلام نو» عبارتند از: «کولفره» (یا کولفرح در هفت کیلومتری شمال شرقی ایذه که به عنوان نیایشگاهی باز مورد استفاده قرار میگرفته و شامل شش نقش برجسته به همراه متون عیلامی میخی است)، «روستای کهباد یک» (یا شهید مرادیها که حاوی نقشبرجسته شهسوار و سنگنوشتهای در دل کوه میشود. ضمناً قبرستان شهسوار، از گورستانهای باستانی پر از شیرهای سنگی است) و «اشکفت سلمان». گفته شده اسکندر پس از تازش به ایران و آگاهی از مرگ سردار جوانش هفستیون، چنان برآشفته شد که در منطقه ایذه شکار انسان ترتیب داد و امر نمود تفاوتی بین مرد و زن، بزرگ و کوچک نگذارند و همه را بکشند!
از این دوران و سپس عصر پارتی، چند مجسمه و نقش برجسته باقی مانده است؛ همچون: «خونگ یارعلیوند» (نقش برجسته دو فرد الیمایی در یک مراسم آیینی)، «خونگ کمالوند» (نقش برجستهای با کتیبه الیمایی)، «خونگاژدر» (نقش برجسته مهرداد اشکانی با افراد بلندپایه الیمایی، ۱۴۲ق.م)، «قلعه کژدمک» (دژی در ارتفاعات خونگاژدر ساخته شده با لاشه سنگ و ساروج و خشت که احتمالا در زمان اردشیر ساسانی متروک شده).
ایذه در دوره ساسانی نیز از شهرهای آباد و پرجمعیت به شمار میرفت و آتشکدهاش تا زمان هارونالرشید برقرار بود. در عصر دوران مغول، مرکز حکومت اتابکان لرستان بود که بر سرزمین لر بزرگ و بخشی از خوزستان حکومت میکردند. با برافتادن آنان در ۸۵۷ق، ایذه رو به خرابی گذارد، گرچه از آن عصر تا دوره ایلخانی و صفویه و قاجار هم نشانههایی به جا مانده است.
دیدنیها
بر پایه آنچه آمد، میتوان حدس زد که این منطقه چقدر جای دیدنی طبیعی و تاریخی دارد که فهرستوار عبارتند از: اشکفت سلمان (اشکفت سلیمان)، کولفرح، آخونگ اژدر، پلهای دوقلوی کارون جایگزین پل قدیم شالو، بردگوری یا گوردخمههای ایران باستان؛ منطقه توریستی تفریحی: زراس (حاشیه سد کارون ۳)، شیمن، گلزار، دشت مرغا، مال آقا، کوه سفید، پارک جنگلی بلوط بلند، تالاب میانگران، دشت سوسن با چشمههای فراوان؛ زیارتگاه امامزاده عبدالله و امامزاده چهلتنان در شمال دهدز٫
گفتنی است که بافت قالی و قالیچه از دیرباز در ایذه، مانند سایر مناطق بختیاری رونق داشته است. قالی بختیاری نوعی قالی کهن ایرانی است که در آن از نقشهای حیواناتی همچون بز کوهی (کل، پازن) و کبک و… در کنار نقش گل و بوته بهره گرفته میشود. از دیگر صنایع دستی ایذه میتوان گلیمبافی، نمدمالی، گیوهدوزی، چوقابافی، ساخت شیرسنگی و… نام برد.
زبان اهالی این شهر، لری بختیاری است و مردمش از طوایف ایل بزرگ بختیاری هستند، شامل این طوایف: اورک، سهید، گوروئی، شالو، لجمیر اورک، عالی محمودی، نوروزی، بویری، سرقلی، کورکور، بویربندانی، جونکی، مالملی.
اشکفت سلمان
در تنگة کوه الهک در جنوب غربی ایذه، چهار نقشبرجسته وجود دارد که تمامی آنها به هانی تعلق دارند که بیشتر به خانواده سلطنتی و خدایان اشاره نموده است. در این جایگاه باستانی، روزگاری نیایشگاه «تاریشا» وجود داشت.
اشکفت سلمان بزرگترین خطنوشتة میخی ایلام نو را در خود جای داده و افزون بر نقش برجستهها، بقایای یک ساختمان متعلق به عصر اتابکان را نیز در خود جا داده است. این محل پرستشگاه «تریشا» یکی از خدایان عیلامی بود. در این منطقه غار و چشمهای معدنی هم وجود دارد. دو نگاره داخل غار است و دو تای دیگر در خارج آن با توضیح زیر:
نخستین نقشبرجسته: مراسم نیایش هانی (پادشاه محلی آیاپیر)، به همراه شوترورو وزیرش و زن و فرزندش را نشان میدهد و کتیبهای به خط میخی عیلامی دارد.
دومین: مراسم نیایش خانوادگی هانی بدون حضور وزیرش را به نمایش گذاشته و دارای کتیبه میباشد.
سومین: اشکفت سلمان در ارتفاع سه متری از سطح زمین حجاری شده که هانی به تنهایی در حال انجام مراسم نیایش میباشد و در پشت سرش کتیبهای به خط میخی عیلامی وجود دارد که هانی درباره خود و کارهایی که در سرزمین آیاپیر انجام داده است، توضیح میدهد.
چهارمین: شخصیت مهم عیلامی در حال انجام مراسم میباشد که چون کتیبهاش ترجمه نشده، هویت آن مشخص نیست. نکته بسیار حائز اهمیت این است که بزرگترین نوشته خط میخی از دوره عیلامی در این غار وجود دارد که از زمان شاهک عیلامی، شاه بومی آیاپیر یا آیاتم، تا امروز بر جا مانده است و همچنین برای نخستین بار حضور مصور زن دوشادوش مرد در نقش برجستههای این غار دیده شده است.
در پایان با تاسف باید گفت که نم بسیار و رشد درختها و درختچهها نقشبرجستههای «اشکف سلمان» را تهدید میکند؛ برای نمونه، در دومین نقش برجسته، درست زیر پای «هانی» فرمانروای بزرگ عیلامی، درختچهای سبز شده و رو به رشد است. ضمن اینکه برخی افراد ناآگاه با نوشتن نام خود و یادگاری گذاشتن و پاشیدن رنگ، دست به تخریب بخشهایی از این آثار کمنظیر کردهاند!
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید