1397/4/10 ۰۹:۵۴
نگارش متن مقدس از چنان عظمتی برخوردار شد که نگارش جمیل و زیبای آن نخستین و مهمترین عرصه تجلی روح زیباییشناسانه تمدن اسلامی گردید. این زیبایی چیزی نبود که صرفا محصول ذوق و این برداشت باشد، بلکه در متن روایات بر این زیبانگاری تأکید بسیار صورت گرفته بود. برای مثال در همین روایت اخیر با کاربرد تعبیر «حسن الله» بر زیبایی تأکید شده است. همچنین روایاتی که قاضی احمد قمی در یکی از نخستین تاریخنگاریهای هنری تمدن اسلامی ـ ایرانی یعنی «گلستان هنر» در قداست و شرافت خوشنویسی آورده است، مؤید مطلق نظر فوق است
مبانی نظری خوشنویسی در تمدن اسلامی / دکتر حسن بلخاری - بخش دوم
نگارش متن مقدس از چنان عظمتی برخوردار شد که نگارش جمیل و زیبای آن نخستین و مهمترین عرصه تجلی روح زیباییشناسانه تمدن اسلامی گردید. این زیبایی چیزی نبود که صرفا محصول ذوق و این برداشت باشد، بلکه در متن روایات بر این زیبانگاری تأکید بسیار صورت گرفته بود. برای مثال در همین روایت اخیر با کاربرد تعبیر «حسن الله» بر زیبایی تأکید شده است. همچنین روایاتی که قاضی احمد قمی در یکی از نخستین تاریخنگاریهای هنری تمدن اسلامی ـ ایرانی یعنی «گلستان هنر» در قداست و شرافت خوشنویسی آورده است، مؤید مطلق نظر فوق است؛ همچون:
ـ هر که «بسم الله الرحمن الرحیم» را به زیبایی بنگارد، بدون حساب وارد بهشت میشود.۳۲
ـ خط خوش و زیبا شدت ظهور حق را افزونتر میسازد.۳۳
و سخنانی که امیرالمؤمنین علی(ع) در این باب دارند:
ـ بر شما باد خط زیبا؛ زیرا کلیدی از کلیدهای رزق و برکت است.۳۴
ـ خط زیبا زبان دست و سرور دل است.۳۵
ـ حُسن خط پنهان است در تعلیم استاد. قوام و پختگی آن در زیادی مشق و ترکیب حروف مرکب است و بقای آن به ترک آنچه نهی شده و محافظت نماز است؛ و اصل خط در فهم مفردات آن است.۳۶
حکمت اسلامی که منبعث از روح قرآن و روایات، در لسان استدلال و برهان بود، این معانی را مورد توجه خاص قرار داد و به یک معنا بنیانهای نظری خوشنویسی اسلامی را تدوین ساخت. در این میان اخوانالصفا که نگارندگان اولین دانشنامه در جهان اسلام هستند (الرسائل)، با رویکرد خاص خود که از یک سو مبتنی بر قرآن و روایات و از دیگر سو بر حکمت و فلسفه بود، نکات بسیار قابل تأملی در بنیانهای نظری خوشنویسی عرضه کردند که کمتر مورد توجه واقع شده است.
بنیانهای نظری خوشنویسی در حکمت اسلامی
در کتاب «هندسه خیال و زیبایی» (پژوهشی در آرای اخوان الصفا در باره حکمت هنر و زیبایی) بحث مستوفایی در نقش بی بدیل اخوانالصفا در تأملات نظری مفاهیمی چون صناعت و زیبایی آوردهام. اخوان با نگرهای حکمی و با رویکردی تأویلی بسیاری از معانی مستحدثه در اندیشه اسلامی را مورد شرح و بحث قرار داده و بهویژه در باب خوشنویسی نکات مهمی ایراد نمودند که قطعا در ادامه تاریخ زیبایینگاری در تمدن اسلامی بسیار مؤثر واقع گردید.
از دید اخوان، صناعت کتابت و خوشنویسی، شریفترین نوع از صناعات است؛ صناعتی که وزرا، کُتّاب و اهل ادب در مجالس شاهان بدان افتخار میکنند. هنری که دارای انواع فنون و فروع است و البته نوع نگارش آن در میان امتهای مختلف چون اعراب، ایرانی، سُریانی، یونانی، عبری و هندی متفاوت است. اخوان با توجه به همتی که در تدوین قواعد زیباییشناسی صناعات سرلوحه کار خویش قرار داده بودند، تبیین و تدوین مبانی زیباییشناسی حروف و خوشنویسی را با توجه به اصل حروف، کیفیت ترتیب، کمیّت مقدار و نسب تألیف مورد توجه قرار دادند. از دید آنان اصل و بنیاد تمامی حروف در هر لغت و امتی و نیز با هر قلم یا نقشی، یک خط مستقیم است۳۷ که قطر دایره محسوب میشود و نیز خط مقوسی۳۸ که محیط آن دایره است.
بنابراین از دید اخوان مبتنی بر افضلیت و زیبایی شکل دایره، که بنیادیترین شکل در صورتبخشی عالم است، خوشنویسی با همان مفاهیم زیباییشناسانه عالم شکل و نقش میگیرد؛ زیرا از دید اخوان تمامی حروف، ترکیب یافته از همان خط مستقیم (قطر دایره) و مقوس (محیط دایره)اند. شاهد مثال آنان بر این معنا کتابت حروف عربی است. از دید آنان تمامی حروف عربی متشکل از همان خط مستقیم و مقوّسند. برخی از این حروف مستقیماند چون: «ا، ب، ت، ث» و برخی مقوس چون: «د، ذ، ر، ز» و نیز برخی ترکیبشده از فرم مقوس و مستقیم چون: «ج، ح، س، ط، ظ و…» از دید اخوان تمامی زبانهای عالم بر این تمثیل تشکیل یافته و شکل گرفتهاند.
اخوان سپس با تأکید بر این که اصل حروف در کتابت همان خط مستقیم و خط مقوس است، بیان میدارند: «قصد داریم که نیکوترین خطوط، صحیحترین کتابتها و زیباترین ترکیبها را با ابتنای بر نسبت افضل شرح و توضیح دهیم. پس در ابتدا بر قول صناعتگران [=خوشنویسان] این صناعت تأکید میکنیم که خود حجتی اقوی و اصّح و نیز بیانی روشن و هادی بهسوی قاعده و قانون است. مهندس [=خوشنویس] ماهر استاد در عمل خویش میگوید: «پس هر که میخواهد خطی زیبا و کتابتی صحیح داشته باشد، باید که اصلی را محور قرار دهد که خود بنیان تمامی حروف است و نیز قانونی که خطوط بر آن قیاس میشوند و مثال در این معنا نوع نگارش عربی است که بر اساس آن الف هر مقدار که بخواهیم کشیده میشود، لکن ضخامت نگارش آن متناسب با طول الف میباشد که آن هشت [نقطه] است و پایین آن دقیقتر از بالای آن. سپس الف قطر دایره محسوب شده و مبتنی بر آن سایر حروف، متناسب با طول الف و محیط دایرهای که الف قطر آن است [نگاشته میشود]. بهعنوان مثال طول با، تا و ثا هر کدام مساوی با طول الف است و رئوس آنها به سوی بالا، هشت نقطه میباشد. مانند: ا، ب، ت، ث. پس خوشنویس میبایست هرکدام از حروف جیم، حا، خا را بهاندازه نصف الف نگاشته و بهاندازه نصف محیط دایرهای که طول الف، قطر آن است قوس دهد مانند: ج، ح، خ. سپس هرکدام از حروف دال و ذال را همچون طول الف قوس داده مانند د، ذ و آنگاه هرکدام از حروف را و زا را بهاندازه ربع محیط دایره مذکور بنگارد و نیز سین و شین را و…»
اخوان بر اساس طول الفی که به اندازه قطر یک دایره است و نیز محیط این دایره، اندازه تمامی حروف عربی را شرح میدهند و سپس متذکر میگردند: «آنچه از نسب این حروف و کمیت طول و عرض آنها گفتیم چیزی است که قوانین هندسه و نسب فاضله، آن را ایجاب میکند. و اما آنچه مردم بهواسطه آن خوشنویسی را میشناسند و کاتبان را تحسین میکنند، اگر غیر آن باشد که ما ذکر کردیم، به دلیل موضوعات، مرضیات و انتخابهای مردم و به دلیل عادتی است که در نظر خود به اشیا و خطوط دارند.»۳۹
اخوان سپس با تمایز میان عادات اجتماعی و قوانین هندسی بحث مهمی را طرح میسازند: «پس بدان ای برادر من، که خدا تو و ما را به روح خویش مؤید گرداند، صور نگارش حروف کتابت از نظر فن نگارش بسیار و از نظر نوع نگارش مختلف است؛ همچنانکه ذکر کردیم، و این بهواسطه آن است که حکمای کاتب، اختیارات، دلایل و علت آن را شرح دادهاند و ما در اینجا به قول مجمل مختصری در سه کلمه، براساس مفروضات قوانین هندسی و قیاسات فلسفی اکتفا میکنیم آنگونه که نویسنده مهندس ماهر تأکید نموده است:
اول) فرض در نگارش هر خط از هر امت و هر لغت و به هر قلمی که نگاشته میشود، قوس و انحنای الفی است که در کتابت عربی وجود دارد.
دوم) غلظت نگارش حروف به سوی انحراط الف باشد.
سوم) به هنگام ترکیب، تمامی زوایا باید حاده و در جهت شکل دورانی باشد. و این همان چیزی است که اهل این صناعت در اندازهگیری این حروف و تناسب آنها تأکید دارند. البته ممکن است که به هنگام ترکیب و تألیف حروف چهبسا به دلایلی که گفتیم نگارش متغیر و مختلف شود، لکن ضروری است نویسنده به هنگام تعلیم خط آنها را در نظر گیرد.»۴۰
استنتاج اخوان از این قواعد، راهنمای آنان در تعریف زیبایی بر اساس قوانین هندسی است. از دیدگاه اخوان بنیادیترین مبنای زیبایی، تناسبات افضل مطرح در هندسه و عدد است. البته در اینکه اخوان در تعریف زیبایی متأثر از آرای فیثاغوریان و نوافلاطونیان هستند، شکی نیست؛ اما بنا به رویکردی که در مباحث نخستین این نوشتار بدان اشاره کردیم، مبنای تمامی مواضع خود را آیات قرآنی و روایات قرار دادهاند. در مبحث تناسبات و زیبایی نیز اخوان دو آیه قرآنی را محور اصلی این نظریه قرار دادهاند؛ آیاتی که نسبت میان زیبایی (حُسن) و تناسب (اعتدال و توازن) را بیان کردهاند: «لقد خلقنا الانسان فی أحسن تقویم: بهراستى انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم.»۴۱ و نیز آیه «الذی خلقَک فسوّاک فعدلک فی أیّ صوره مّا شاء رکّبک: همان کس که تو را آفرید و [اندام] تو را درست کرد و [آنگاه] تو را سامان بخشید و به هر صورتى که خواست، تو را ترکیب کرد.»۴۲ این آیات در کنار آیاتی چون: «انّا کُلّ شئ خلقناهُ بقدر: ماییم که هر چیزى را به اندازه آفریدهایم»،۴۳ «الذی أحسن کُلّ شئ خلقهُ و بدأ خلق الانسان من طین: همان کسى که هر چیزى را که آفریده است، نیکو آفریده و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد»،۴۴نسبتی وسیع میان حُسن (زیبایی)، قدر (هندسه)، اعتدال (عدل)، تسویه (فسوئک)، و توازن (تقویم) برقرار میسازد که شاهبیت تعریف زیبایی در تمدن اسلامی بهویژه آرای اخوانالصفاست.۴۵
به نظر میرسد اخوان نیز ارتباط میان این معانی و بهویژه میان قدر و حُسن را، مد نظر داشتهاند ؛زیرا در فصل «فی معرفه القضا و القدر» رساله جامعه، قدر را تقدیر اشیا توسط حق تعالی بر صورتی که هستند، و باید باشند، معنا نمودهاند. از دید آنان این تقدیر که بنیانی قدسی چون آیه شریفه «انا کل شئ خلقناه بقدر» را با خود دارد؛ به معنای آن است که شئ در موضع ذاتی خویش، که بدان تعلق دارد، قرار گیرد و جالب این که این تعریف، تعریف عدل و اعتدال در حکمت اسلامی نیز هست. به تعبیر مولانا:
عدل چبود وضع اندر موضعش
ظلم چبود؟ وضع در ناموضعش۴۶
بدین صورت ارتباطی معنادار میان قدر (هندسه) و عدل (اعتدال و توازن) ایجاد گشته و به استناد به آیات فوق، بنیاد مفهوم زیبایی در قرآن میگردد. به تعبیر اخوان آنگاه که اشیا از عدم پا به دار وجود میگذارند، به صورت سلسلهمراتب در مکان خویش آرام گرفته و این سکونت چنان است که در بطن اجزای خویش، تعدی و تجاوزی نسبت به یکدیگر ندارند. بر این اساس «تقدیر حق، مساوی انتظام حکمت حق بر اساس صحت تألیف و ترکیب نظامی است که هیچ جزئی بر جزء دیگر سبقت نگرفته و همه در نظامی متوازن در جایگاه حقیقی خود قرار گرفتهاند.»۴۷
بنابراین اگر تقدیر حق، خلق نظامی متوازن و متعادل باشد، کاربرد وسیع زیبایی برای این نظام با کلماتی چون «احسن تقویم» و «احسن کل شئ» زیبایی را همان تقدیر قرار خواهد داد. شاهد مثال این معنا چنین قولی از اخوان است: «روشن گردید که احکم مصنوعات، اتقن ترکیبات و زیباترین تألیفات آن است که ترکیب مبانی و تألیف اجزای آن بر نسب افضل باشد و نسب فاضله چنین است: المثل و نصف آن، مثل و ثلث آن، مثل و ربع آن، مثل و ثمن آن…»۴۸
پس از آن با مبنا قرار دادن این حکم که احکم مصنوعات و اتقن مرکبات و احسن مؤلفات، حاصل تناسب در تألیف اعضا و اجزای خویشاند و تناسب اعضا، اصل گوهرین عالم است، سراغ بدن انسان رفته و بحث بسیار مهمی را در ارتباط با تناسبات طلایی بدن انسان طرح میکنند. این بحث چنین آغاز میشود: «خداوند طول قامت انسان را متناسب با عرض پیکر او قرار داد و عرض پیکر او را متناسب با جوف شکم او و طول آرنج را متناسب با ساق او و طول بازوی او را متناسب با طول ران او…»
این بحث در فصل پسین با ذکر تناسبات دقیق بدن انسان پس از خروج از زهدان ادامه مییابد؛ بدین صورت که طول قامت انسان هشت وجب است؛ هشت وجب مساوی، از سر زانو تا پاها دو وجب، از زانوها تا کشاله ران دو وجب و از کشاله تا سینه دو وجب و از سینه تا پیشانی دو وجب و اگر انسان دو دست خویش را بدان صورتی که یک پرنده بالهای خویش را میگشاید باز کند، از سر انگشت دست راست تا سر انگشت دست چپ دقیقا هشت وجب است. [به عبارتی طول و عرض انسان، در صورت گشوده بودن دستها، دقیقا یکی است]. این بحث از دیدگاه اخوان چنان که گفتیم تفسیر آیه «لقد خلقنا الانسان فی أحسن تقویم» و نیز آیه «الذی خلقک فسوّاک فعدلک فی أیّ صوره مّا شاء رکّبک» است. این بحث از این رو با خوشنویسی و مبانی زیباییشناسی آن در تمدن اسلامی تقریب دارد که به جایگاه «الف» در اندیشه عرفانی و نیز ساختاری آن در رسالهای چون رساله راحهالسرور و آیهالصدور۴۹ که در بیان قواعد خوشنویسی نسبت «الف» با قامت انسان تمثیل میشود: «در آن [حرف الف] سخن بسیار است و بزرگان گفتهاند قد آن چو مردی باید که راست بایستد و اندکمایه در پشت پای خود مینگرد و گفتهاند که خطی مستوی میباید که بالای آن ده نقطه باشد از هر قلمی که ده عقدی کامل است: تلک عشره کامله».
نیست بر لوح دلم جز الف۵۰ قامت دوست
چه کنم؟ حرف دگر یاد نداد استادم۵۱
و البته ذکر این نکته نیز بسیار ضروری و مهم است که هنر خوشنویسی با هنرهای بسیار دیگری مرتبط و به یک معنا روح اصلی آن هنرها بوده است و از همین روست که خوشنویسی نه تنها اشرف هنرها در تمدن اسلامی، که به یک معنا مادر هنرها نیز محسوب میشود: «نخست باید بدین نکته متوجه بود که با هنر خوشنویسی و حسن خط چندین هنر دیگر مانند تذهیب و طلاکاری و زرافشانی و حاشیهسازی و رنگآمیزی و جدولکشی و کمندسازی و ستونبندی و قطع و تصویر و نقاشی و مجلسسازی و آرایش نسخهها و مرکبسازی و تهیه رنگها و کاغذسازی و متن و حاشیهکردن و دولایه کردن و آهاردادن کاغذ و تجلید و صحافی و تهیه جلدهای روغنی و سوخت و ضربی و رنگآمیزی و آرایش جلدها و جز اینها همراه بوده است. بسیاری از خوشنویسان به بیشتر این هنرها آشنایی داشتهاند، این است که در کتابهای خوشنویسی و خط، گذشته از بحث در طرز نوشتن حروف و پیدایش آنها از نقطه و دایره و اندازه آنها، از پارهای از این هنرها هم سخن به میان آمده است و خوشنویسان میبایست در کتابهای خط به پارهای از هنرهای وابسته به فن خود هم بپردازند.»۵۲
فی کلام بعضهم: إنّ الحقائق العلمیه إن کانت معتبره لا بأحوالها، تسمّى «حروفا غیبیه»، و مع أحوالها، «کلمات غیبیه» و الحقائق الوجودیهإن کانت معتبره لا بأحوالها، تسمّى «حروفا وجودیّه»، و مع أحوالها، «کلمات وجودیه.»
پینوشتها:
۳۲- قال رسولالله(ص): «من کتب بحسن الخط بسمالله الرحمن الرحیم دخل الجنه بغیر حساب». گلستان هنر، قاضی احمد قمی،به اهتمام احمد سهیلی خوانساری، ص۱۰، نشرمنوچهری چاپ چهارم۱۳۸۳
۳۳- قال رسولالله(ص): «الخط الحسن یزید الحقّ و ضحا: خط نیکو شدت ظهور حق را روشنتر میسازد.» تحفه الخطاطین، مستقیمزاده سعدالدین سلیمان افندی پسر عبدالرحمن پسر محمد رومی (۱۱۳۱ ـ ۱۲۰۲) ص۱۰، چاپ ۱۹۲۸ استانبول. مستقیمزاده،
۳۴- قال علی(ع): علیکم بحسن الخط فانه من مفاتیح الرزق. گلستان هنر، ص۱۰
۳۵- قال علی(ع): حسن الخطّ لسان الیدّ و بهجهالضّمیر. همان، ص۱۱
۳۶- همان
۳۷- اخوان در رساله دوم رسائل خط را سه نوع میدانند: مستقیم، مقوس و منحنی. از خطوط مستقیم زوایا و اشکال مستقیمالخطی چون مثلث، مربع، مخمس، مسدس و… ساخته میشود. الرسائل ج اول
۳۸- انواع خطوط مقوس در همان رساله فوقالذکر عبارتند از: محیط دایره، نصف دایره، اکثر از نصف دایره و اقل از نصف دایره.
۳۹- رسائل، ج۱، ص۱۸۸٫
۴۰- همان.
۴۰- رسائل، ج۱، ص۱۸۸٫ ۴۱٫ تین، ۴٫
۴۲- انفطار، ۷ـ ۸٫ ۴۳٫ قمر، ۴۹٫ ۴۴٫ سجده، ۷٫
۴۵- رک: کتاب قدر؛ نظریه بنیادی هنر، معماری و زیبایی در تمدن اسلامی، از نگارنده.
۴۶- مثنوی معنوی، دفتر ششم، بیت۲۵۹۶٫
۴۷- رساله جامعه، ص۴۶٫
۴۸- رسائل، ج ۱، ص۱۸۹٫
۴۹- راحه الصدور و آیه السرور، محمدبنعلیبن سلیمانراوندی.
۵۰- اخوان نیز در رساله جامعه، نسبت احدیت را با الف مورد تأمل قرار میدهد: فهذالذی هو بمنزله واحد العدد هو الابداع الاول و الاحد باثبات الالف هو المبدع سبحانه… جامعه، ص۲۰٫
۵۱- دیوان حافظ.
۵۲- دانشپژوه، محمدتقی، «سرگذشتنامههای خوشنویسان و هنرمندان»، دوره۸، ش۸۶ و۸۷ (آذر و دی ۱۳۴۸)، ص۳۱ـ۴۳٫
بخش اول مقاله را اینجا بخوانید.
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید