فراز و فرود صفویه در گفت‌و گو با یعقوب آژند

1397/2/31 ۰۹:۳۵

فراز و فرود صفویه در گفت‌و گو با یعقوب آژند

یعقوب آژند، پژوهشگر ایرانی تاریخ، هنر و ادبیات است. او از طرف وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به عنوان پژوهشگر برجسته در هنر و فرهنگ ایران معرفی شده است. آژند در سال ۱۳۸۶ نشان درجه یك پژوهش دانشگاه تهران را گرفت. وی در سال ۱۳۸۸ یكی از 10دانشمند جهان اسلام اعلام شد كه در قلمرو هنر بیشترین كار، مقاله، كتاب و ارجاع به آثارش را داشته است.

 

دولت شمشیر و قلم

مهسا علی‌بیگی: یعقوب آژند، پژوهشگر ایرانی تاریخ، هنر و ادبیات است. او از طرف وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به عنوان پژوهشگر برجسته در هنر و فرهنگ ایران معرفی شده است. آژند در سال ۱۳۸۶ نشان درجه یك پژوهش دانشگاه تهران را گرفت. وی در سال ۱۳۸۸ یكی از 10دانشمند جهان اسلام اعلام شد كه در قلمرو هنر بیشترین كار، مقاله، كتاب و ارجاع به آثارش را داشته است. كتاب نمایش در دوره صفوی از آثار وی پس از انتشار در سال ۱۳۸۵ از طرف سازمان میراث فرهنگی مورد تقدیر قرار گرفت و در سال ۱۳۸۶ كتاب سال دانشگاهی شد. آژند دولت صفویه را دولتی می‌داند كه بر پایه شمشیر و قلم استوار شد و ادامه حیات یافت؛ «دولت» به معنای امروز كلمه كه با ساختارهای قدرت صفویان چندان همنوایی ندارد. ساختار قدرت صفویان، پیش از هر چیز، از دو عنصر اساسی شكل گرفته بود؛ اهل شمشیر یا نظامیان و اهل قلم یا دیوانیان. نظامیان یا قزلباشان عناصری از تركمانان قبایل بودند كه اشرافیت نظامی دوره صفوی را شكل دادند و مناصب عمده حكومت را از آن خود كردند و موقعیت متنفذی داشتند و همواره در رقابت با هم بودند.»

متن زیر حاصل گفت‌وگوی مكتوب ما با این استاد و پژوهشگر تاریخ ایران است.

*****

چرا تشكیل دولت صفویه در ایران را یك نقطه عطف تاریخی می‌دانند؟ این حكومت چه ویژگی‌هایی دارد كه آن را تا این حد متمایز می‌سازد؟

حكومت صفویه از چندین جهت در تاریخ ایران نقش و نفوذی ویژه دارد. آنها در حوزه سیاست، مرزهای دیرینه ایران را یكپارچه كردند و به ایام دوره ساسانی رساندند. این نكته رسم این دیار بوده؛ الگوی جغرافیایی ایرانیان در پیش از اسلام شكل گرفته بود و آرمان سنتی هر حكومتی بود كه جغرافیای حاكمیت خود را به پای آن برساند و صفویان تا حدود امكانات خود و زمانه خود بدان دست یافتند. در حوزه مذهب، همگان می‌دانیم كه صفویان ضبط و بسطی به كمال به مذهب شیعه دادند و آن را از فرامرزهای چند شهر شیعی‌نشین ایران گذراندند و بعد كشوری بدان بخشیدند. سوانح و حوادث این ماجرا به كنار، به هرحال صفویان شیوه زندگی و اندیشه ایرانیان را تغییر دادند و آن را یكدست و یكپارچه كردند و این كار گرچه از روح تعصب و خلط و خطا خالی نبود ولی دربردارنده فوایدی نیز بود. ملتی جدید، با دید و برداشتی جدید و روحی جدید زاده شد تا در آستانه دنیای مدرن هویتی یكپارچه بیابد. دنیای مدرن گفتم؛ صفویان در حوزه منطقه‌ای و جهانی، ایران را وارد فضای مدرن جهان كردند كه از رنسانس شروع شده بود و می‌رفت كه عمق بیشتری یابد. صفویان در ارتباط با این جهان مدرن با صحت و جودت كوشیدند تا با دقت و قدرت از مواهب آن بهره بگیرند و در برهه‌ای از تاریخ خود- دوره شاه عباس اول- از روی فكر و درایت، سهمی از جهان مدرن، به ویژه امتیازات تجاری آن بردند. در حوزه فرهنگ و هنر، ضوابط و قواعد پراكنده پیشین هنری ایران را در وجوه مختلف متشكل و هماهنگ كردند و بر هویت ایرانی آن در تقابل با هویت تركانه عثمانیان، تاكید ورزیدند. در حوزه اقتصاد به شیوه تجارت، زراعت و كثرت و تنوع آن اهتمام ورزیدند و از مسیر تجارت جهانی برای پیشبرد و پیشرفت سطح زندگی مردم استفاده كردند. در حوزه فرهنگ عمومی، با دل و بازو، نوعی افكار عمومی یكپارچه مذهبی پدید آوردند كه در دوره اسلامی تا به روزگار آنها بی‌سابقه بود. جزییات و تفاصیل این فرهنگ عمومی در حصر نمی‌گنجد و با همین فرهنگ عمومی بود كه بنیان ملتی جدید، برپا شد. در حوزه تئوری سیاسی، اندیشه اقامت را با تئوری سلطنت‌ درآمیختند و حكومتی متمركز پدید آوردند و آن را به صورت نقطه عطفی قابل بحث ثبت تاریخ كردند.

 

به نظر شما چقدر پراكندگی قدرت در عصر پیشاصفویه باعث شد كه وجود نیروی مقتدری مانند صفویه ضروری شود؟

طبیعی است كه پراكندگی قالب‌های متنوع قدرت را در ایران پیشاصفوی، در شكل‌گیری قدرت آنها نباید از نظر دور داشت. قالب قدرت یاسائی و یا توره چنگیزی نزد ایرانیان مطعون و مهجور بود و بر آنها تحمیل شده بود و نظم و ترتیب معنوی برای آنها نداشت. شیوه قدرت تركانه هم كه بر پراكندگی قدرت و عدم تمركز تاكید می‌ورزید. با روحیه تمركزگرای ایرانیان، از همه سو اشتراك و اتفاقی نداشت. سوابق و لواحق فكری ایرانیان مبتنی بر تمركز بود و اساس این تمركز چنان در فرهنگ و روح ایرانیان ریشه دوانیده بود كه زوال‌ناپذیر می‌نمود. در دوره پیشاصفوی، پراكندگی تنها در امر قدرت نبود، بلكه در مذهب، شیوه زندگی، آداب و سنن نیز دیده می‌شد (البته این پراكندگی را نباید با تنوع اشتباه گرفت). كیش شخصیت هم حرف تازه‌ای نبود و در معانی و مضامین ایرانیان از دوره هخامنشی به بعد وضوح و صراحت داشت. به محض اینكه شرایط و موازین سیاسی پدید آمد و آن اندیشه تمركز مجال تحقق یافت، به كار افتاد و صفویان را در راس یك امپراتوری بر مسند قدرت نشاند.

 

از نظر اقتصادی برآمدن دولت مقتدر مركزی صفوی نتیجه چه شرایط و زمینه‌هایی بود؟

اگر اقتصاد پیشاصفوی را در شرق و غرب ایران در نظر بگیریم و نماینده این شرق و غرب را تیموریان و تركمانان بدانیم در هر دو سو، مایه‌های قوی از تحرك اقتصادی و اجتماعی می‌بینیم. واقعیت این است كه پس از یورش‌های تیمور به ایران‌زمین و بروز فتنه‌ها و فجایع هولناك، اوضاع تا حدودی به آرامش رسید و این بر اثر مساعی و درایت ایرانیان در هدایت حكومت تیموریان از شاهرخ به بعد بود. راه ترقی و بهبود هنر و اندیشه انسانی گشوده شد. خراسان، دوره‌ای از فراوانی و رونق را از سر گذراند. وجود بنیه مالی قوی و نیروی انسانی كارآمد، خراسان را به منطقه‌ای پربار و بر تبدیل كرد و شور و شوق زندگی را در مردم گیراند. مالكیت ارضی و به دنبال آن تولیدات زراعی، خزانه عامره را پر كرد و دو راه ابریشم (از چین) و ادویه (از هند) هم در كار آمدن و بر رونق تجاری و اقتصادی افزود. بعضی از منابع تصویری دلنشین از فعالیت‌های زراعی و تجاری این دوره در خراسان دارند. توسعه تجارت، رشد صنایع دستی و پیشه‌وری، ایجاد بازارهای جدید، ارتباط بازرگانی با امپراتوری چین و سرزمین‌های روسیه و شامات و شمال آفریقا موجبات ارتقای ثروت منطقه را فراهم كرد. شرایطی مشابه در غرب ایران هم با حضور تركمانان قراقویونلو و آق‌قویونلو و اصلاحات اوزون حسن رخ داد به ویژه در این منطقه اقتصاد دامی تركمانان هم در كار آمده بود و بر دامنه اقتصاد شهری و تجاری منطقه افزوده بود. اینكه می‌بینیم در این دوره چه در میان تیموریان و چه تركمانان، فعالیت‌های فرهنگی و ساخت و سازهای هنری ارتقا یافته، تابعی از این فعالیت‌های اقتصادی بوده است. البته در این دواعی نباید با مطلقیت نگریست. چون گاهی ضعف و فساد و بی‌كفایتی هم در كارها بود. اتفاقات ناگوار هم برای مردم رخ می‌داد. كابوس وحشتناك مردم به ویژه صاحبان املاك و اموال، مصادره‌هایی بود كه توسط امیران و حاكمان لجام‌گسیخته در شرایط ناپایدار سیاسی و نظامی صورت می‌گرفت و حس ناامنی و تشویش را در همگان افزایش می‌داد. اینكه می‌بینیم در این دوره بر حجم املاك موقوفه افزوده می‌شود، حكایت از بی‌اعتمادی صاحبان املاك به نظام سیاسی زمانه دارد و از این طریق می‌خواستند از معافیت‌های مالیاتی و مصادره‌ها مصون و در امان بمانند. مالیات‌هایی كه بر مردم بسته می‌شد، درد و تشویش و نگرانی آنها را در پی داشت و اندیشه را در آنها رشد می‌داد؛ اندیشه‌ای كه بارها از قرن پنجم هجری تا روی كار آمدن شاه اسماعیل، نمود عینی پیدا كرد و حربه‌ای برای مبارزه با مفاسد و فجایع شد.

 

نقش قدرت‌های منطقه‌ای مانند عثمانی تا چه اندازه در شكل‌گیری صفویه اثرگذار بود؟

شكل‌گیری حكومت صفویان و مایه‌های توفیق و ترقی آن وابسته به عوامل متعددی بود. نمی‌توان آن را تنها به عوامل خارجی نسبت داد. به نظر می‌رسد كه قدرت‌گیری صفویان در پی یك انقلاب اتفاق افتاد. اگر بپذیریم كه یكی از شرایط انقلاب، خیزش شماری از مردمان علیه نظام حاكم و تغییر آن نظام بر پایه یك آرمان است، چنین التزام و تعهدی در برآمدن صفویان جلوه دارد. در برآمدن یك نظام شاید دلایلی چند پررنگ‌تر باشد ولی عوامل دیگر را نیز نباید مغفول گذاشت. حیات عثمانیان در این ایام با حیات اروپا گره خورده بود. آنها قسطنطنیه (استانبول) را نیم‌قرنی بود در اختیار داشتند و شور و شوق وافری برای تسلط بر اروپا در آنها پدید آمده بود. گفتنی است كه آنها از تحولات فكری- مذهبی آناتولی تا حدودی غافل شده بودند. اسباب و جهات دگرگونی سیاسی و مذهبی این منطقه در اختیار نیرویی جدید به نام صفویان بود كه با مبانی و اصولی از پیش اندیشیده در پی قدرت‌گیری بودند و زمینه را هم حضور تركمانان آق‌قویونلو برای آنها فراهم كرده بود. فراموش نكنیم كه آق‌قویونلوها رقیب منطقه‌ای عثمانیان بودند و برای عقب‌رانی عثمانیان از وجود ونیزیان و امكانات تجهیزاتی آنها بهره می‌گرفتند. ارتباط سببی شیخ‌حیدر با خانواده اوزون‌حسن آق‌قویونلو كه ریشه در خانواده امپراتوری بیزانس داشت می‌توانست در توفیر كاریزمای مذهبی و تكریم اقتدار سیاسی صفویان، به‌ویژه شاه‌اسماعیل جوان، موثر باشد. به نظر من، عثمانیان زمانی متوجه ماجرا شدند كه نیروهای عظیمی از مردمان با آرمان‌های مذهبی و اجتماعی و حتی اقتصادی به حركت درآمده بودند و بخشی از این نیروهای مردمی از دل آناتولی، سوریه و شامات بودند كه عقبه جغرافیایی عثمانی را دربر می‌گرفت. شاملوها، استاجلوها، روملوها، ذوالقدرها، افشارها، قاجارها و غیره وسیله‌ای برای احراز برتری صفویان شدند كه جملگی در جغرافیای قدرت عثمانی می‌زیستند و طبیعی بود كه عثمانیان به تقابل برخیزند. نخستین ایده و آرمان صفویان رخنه در سرزمین‌های عثمانی و راهگشایی به سوی شامات و قدس و شمال آفریقا بود. عثمانیان بلافاصله خطر را دریافتند و به مقابله با آن برخاستند. جنگ چالدران یك جنگ بازدارنده بود و از گسترش نفوذ سیاسی- مذهبی نوخاستگان صفوی در سرزمین‌های عثمانی كاست. این جنگ در حقیقت جنگ كهنه و نو بود. كهنگی در ابزار و آلات جنگی ایرانیان كه با تیر و شمشیر و سنان به جنگ توپ و تفنگ نو رفتند و نتیجه هم پیشاپیش معلوم بود. ولی صفویان در ابزار و آلات فكری و مذهبی حرفی نو داشتند كه می‌توانست موجابه‌های وسیعی در سرزمین‌های دیگر پدید آورد به‌خصوص كه صحبت از عدالت و عدالت‌گستری در اندازه و اعتبار جهانی می‌كردند. البته جنگ چالدران در میان نتایج متعددی كه داشت، یك نتیجه چشمگیر و شاخص هم داشت و آن اینكه بعضی از جناح‌های قدرت صفوی را به اندیشه ساماندهی درون ایران انداخت تا با توزیع اقتدار ملی و مالی به سازماندهی فكری و فرهنگی و اجتماعی بپردازند و جامعه ایران را در آستانه ورود به دنیای مدرن ساماندهی كنند. دوره شاه‌عباس اول نتیجه این نوع برداشت و اندیشه بود.

 

درباره حكومت صفویان در ایران اظهارنظرهای فراوانی وجود دارد. گروهی از صاحب‌نظران صفویان را یك دولت ملی می‌دانند و گروهی دیگر دقیقا برعكس معتقدند صفویان را نمی‌توان «دولت» به معنای مدرن كلمه دانست و به كار بردن این اصطلاح را درباره صفویان اغراق‌آمیر می‌دانند. شما چطور فكر می‌كنید و چرا؟

البته «دولت» به معنای امروز كلمه با ساختارهای قدرت صفویان چندان همنوایی ندارد. ساختار قدرت صفویان، پیش از هر چیز، از دو عنصر اساسی شكل گرفته بود؛ اهل شمشیر یا نظامیان و اهل قلم یا دیوانیان. نظامیان یا قزلباشان عناصری از تركمانان قبایل بودند كه اشرافیت نظامی دوره صفوی را شكل دادند و مناصب عمده حكومت را از آن خود كردند و موقعیت متنفذی داشتند و همواره در رقابت با هم بودند. دیوانیان امور كشوری را دارا بودند و بیشتر از عناصر ایرانی محسوب می‌شدند و حتی از نظر فرهنگی با قزلباشان متفاوت بودند. البته علما، قضات، سادات، خطیبان، نویسندگان، فیلسوفان، طبیبان، هنرمندان و غیره هم در زمره دیوانیان محسوب می‌شدند. در صدر این دو طبقه، درگاه یا كاخ شاهرو و یا تعبیری دربار قرار داشت كه سلطنت مطلقه با گرایش مذهبی در اختیار آن بود. در منابع این دوره از دولت كمتر صحبت می‌شود بلكه بیشتر از اصطلاح ممالك محروسه، ملك ایران و مملكت ایران صحبت به میان می‌آید. منظور از اصطلاح اركان دولت و یا امرای عالیجاه، شورای امرای عالیرتبه بود كه امور جاری زیر نظر آنها اداره می‌شد. اینكه می‌بینیم امروزه شماری از محققان اصطلاح «دولت ملی» را درباره صفویان به كار می‌برند موقوف به تعریف امروزی از یك كشور یكپارچه با ارگان‌های تشكیلاتی هماهنگ و مرزهای جغرافیایی تعریف‌شده و فرهنگ یكدست درونی است كه ظاهرا دوره صفویان با این تعریف همخوانی‌هایی دارد و به‌ویژه پدیداری فرهنگ یكدست مذهبی این دوره بر قوت این تعریف می‌افزاید چون ایرانیان را زیر چتر مذهبی یكپارچه گرد آورد و مفهوم جدیدی به كل ملت ایران بخشید و این از جهت ادوار تاریخی ایران درخور توجه است.

 

چرا اولین گام صفویه شیعی‌سازی ایران بود؟ آیا صرفا شیعی‌مذهب بودن آنها دلیل این اقدام بود یا عوامل دیگر هم در این سیاست دخیل بودند؟ چقدر سختگیری برخی شاهان صفوی در اجرای این سیاست و عدم تساهل‌شان از عوامل سقوط صفویه است؟

این موضوع مسبوق به سابقه بود. در سال 656 هجری با سقوط خلافت عباسی، نوعی خلأ و كمبود مشروعیت در حكومت‌ها بروز كرد. پیش‌تر خلافت عباسی مشروعیت‌ساز بود و مشروعیت را بر پیكر حكومت‌هایی كه مورد تاییدش بودند، می‌دمید تا در بین همگان مقبول افتد. با سقوط آن حد و مرزها به هم ریخت. شیعیان امامی كه تا سقوط خلافت عباسی از كار سیاسی فاصله می‌گرفتند به تكاپو افتادند. تلاش و تكاپوی آنها دو وجه عمده داشت؛ اول شماری از اندیشه‌ورزان و علمای شیعه به تبیین تئوری سیاسی امامت از دیدگاه شیعه امامی پرداختند و رساله‌ها نوشتند تا این تئوری را مستقر كنند. گروهی دیگر، در شرایط پیش‌آمده در پس از حمله مغولان، عملا وارد مبارزه از برای تشكیل دولت شیعی شدند و این خود نیز دو مسیر را طی كرد؛ یك مسیر مسالمت‌آمیز بود و ورود علما به دربارها و تبلیغ تشیع و جذب حكمرانان به تعالیم شیعه را در پی داشت یعنی قضایایی كه در ایام اولجایتو (محمد خدابنده) و سلطان حسین بایقرا و غیره رخ داد. در این مسیر، گرچه كوتاه‌مدت، توفیقی حاصل شد ولی رقابت رقیبان آن را ناكام گذاشت. مسیر دوم قهرآلود بود و در قیام‌هایی چون سربداران، مرعشیان، آل‌كیا، مشعشعیان و غیره رخ نمود. در اینجا نیز گرچه موفقیتی حاصل شد، ولی باز فراگیر نبود و حالت بومی و محلی داشت. اما جملگی این فعالیت‌ها ذهن و زبان و ضمیر ایرانیان را برای یك قیام همه‌جانبه و فراگیر آماده كرد.

مهم‌تر از همه اینكه پس از حمله مغولان، جامعه ایران به مدت نزدیك به دو قرن متلاطم شد. در این مدت سه معیشت و یا سه تئوری زیستی جامعه ایران یعنی شهری، روستایی و عشیرتی در چالش با هم بودند و در تمامی تحولات سیاسی و اجتماعی حضور داشتند و در پی ایجاد كنشی وحدت‌یافته می‌گشتند. در این فاصله، بارها، اندیشه مهدویت به میان آمد و پیش‌درآمد آینده‌ای آكنده از عدالت و تركیبی جدید را نوید داد. بازتاب این اندیشه را می‌توان در بین الگوهای حكومتی همچون سربداران، مرعشیان، حروفیان، مشعشعیان، بدرالدینیان و الگوهای اجتماعی همچون فتیان و جوانمردان و پیشه‌وران و الگوهای سیاسی- مذهبی همچون صوفیان و قلندران و غیره دریافت. سایه‌هایی از این اندیشه حتی در بین آحاد شافعی و حنفی هم نفوذ داشت. آن بی‌عدالتی و جور و استخفافی كه هجوم مغولان و تاتاران در بین ایرانیان راه انداختند نیز در كار بود و از پاره‌ای جهات پیشرو انگیزه‌ها و محركه‌های حركت‌خیز محسوب می‌شد. در چنین شرایطی خوانشی از تئوری‌ سیاسی- مذهبی ایرانیان با حضور صفویان جلوه همگانی یافت. بسیاری از مردمان، گرچه در باطن روی الفت و موافقت نداشتند، سر به تسلیم فرود آوردند تا اوضاع تمشیت گیرد. اسماعیل كه خود را نماینده انتظار سالیان دراز ایرانیان برای احقاق حق خود می‌دانست در كانون دگردیسی مذهبی جامعه ایران قرار گرفت. طبیعی است كه در این دگردیسی بر شماری از مردم ایران ناامنی‌ها، ناملایمات و ناخرسندی‌ها و بلایا رفت. كوچ دسته‌جمعی هزار خانوار پیشه‌ور و هنرمند تبریزی به استانبول را پس از جنگ چالدران نباید تنها به پیروزی سلطان سلیم نسبت داد. شورش فتیان و جوانمردان تبریز در دوره شاه‌طهماسب كه مدت دو سال شهر را در اختیار گرفتند بازتابی از این ناخرسندی‌ها و ناملایمات تواند بود و یا مهاجرت شماری از اندیشمندان و هنرمندان و شاعران به دیار هند و ماوراء‌النهر و عثمانی ماجراهایی است كه بی‌وجه و دلیل نمی‌نماید. ولی به هر حال صفویان با رسمیت تشیع، جامعه گسیخته و پراكنده ایرانیان را از حاشیه به متن آوردند و آن را با مبادی و مجاری اندیشه و رفتارها و گفتارهای شیعی آكندند و گذشت زمان هم نوعی مسامحه و اغماض را پیش آورد و نتیجه آن موقعیت و دوره بخردانه شاه‌عباس اول بود. گفتنی است دوره صفویان نیز همچون ادوار پیشین تاریخی ایران عوامل ضد خود را هم در درونش پرورش داد و موجبات اضمحلال آن را فراهم كرد. مختصر بگویم بعد از دوره شاه عباس یعنی نیمه دوم قرن یازدهم هجری یا قرن هفدهم میلادی بنا و اساس كار صفویان رو به قهقرا رفت. قزلباشان در فساد درغلطیدند و به غارت امور مالی و اجتماعی و سیاسی پرداختند. شاهزادگان به درون حرمسراها رانده شدند و تبدیل به مشتی شاهزاده بزدل و خرافی شدند كه در تبدیل و تعدیل امور مملكت مدخلیتی نداشتند و جز به رونق سور و سرور خود نمی‌اندیشیدند. ساختار قدرت صفویان را به ساحتی كشید كه صحنه بازی را در مقابل اندكی رعیت ناراضی خالی كرد؛ آن هم در زمانه‌ای كه شاهد طلوع قدرت‌های منطقه‌ای همچون خاندان رومانوف‌ها در سوریه و دگرسانی قدرت‌های اروپایی از برای تسلط بر جهان آن روزگار بود.

 

رابطه صفویان و صوفی‌گری با نهاد قدرت و سیاست در عصر صفویان چگونه بود؟

بن و بدنه اصلی تفكر صفوی طریقت شیخ صفی در اردبیل بود. این طریقت پیش از آنكه حالت سیاسی پیدا كند زاهدان و عابدان را از گوشه و كنار منطقه به خود جذب می‌كرد و آموزه‌های مذهبی آنها را در بین عشایر و ایلات تركمان در آناتولی و شامات اشاعه می‌داد كه امروزه از آن به اسلام مردمی تعبیر می‌كنند. این آموزه‌ها در نیمه دوم قرن نهم هجری صورتی متفاوت پیدا كرد و به ویژه سفرها و تبلیغات شیخ جنید به آناتولی و سوریه و ارتباط او با تركمانان آق‌قویونلو بر اعتبار او افزود. از اینجا به بعد طریقت صفوی از لاك خود بیرون آمد و با جهان خارج ارتباط برقرار كرد. این جهان خارج بیشتر عناصر تركمان را شامل می‌شد. مناسبات زناشویی بین این دو گروه (صفویان و تركمانان) هر چه بیشتر آنها را به هم وابسته كرد. نكته مهم در فعالیت‌های منطقه‌ای جنید و فرزند او شیخ حیدر این بود كه ساختار مذهبی و عرفانی طریقت صفوی را به سوی نظامی شدن راند. از اینجا به بعد بازوی نظامی طریقت را تركمانانی به عهده گرفتند كه شیفته آموزه‌های مذهبی اسلام مردمی شیعه بودند. اقدامات و اصلاحات تشكیلاتی آنها در منطقه و به ویژه در آناتولی و شامات متمركز بود. ظاهرا در راس تشكیلات نظامی – عقیدتی آنها «اهل اختصاص» مشتمل بر چند تن بودند كه قدرتی خاص در اعمال نفوذ داشتند. اینها بودند كه اسماعیل خردسال را از زندان سلطان یعقوب آق‌قویونلو (دایی اسماعیل) رهانیدند و مخفیانه به لاهیجان بردند تا تربیت و آماده قیام كنند. شاه اسماعیل به عنوان مرشد كامل در راس نیروهای صفوی قرار گرفت و پیوند صوفیانه خود را حفظ كرد. از قرار معلوم هسته‌های محلی طریقت صفوی را دراختیار فردی به نام خلیفه الخلفا بود و این منصب، دست‌كم، تا اواسط دوره صفوی حلقه رابط طریقت با قدرت سیاسی – مذهبی صفوی محسوب می‌شد. هنگامی كه شاه اسماعیل مذهب شیعه امامی را رسمیت بخشید، رابطه‌ای نزدیك با جامعه پیدا كرد و احكام شیعی وسیله‌ای برای استحكام و همواری و صیانت امور شد و ورود علمای جبل‌عامل لبنان وبحرین به ایران از برای مددرسانی فكری – مذهبی به حكومت نوخاسته صفوی جانب جنیبت آنها را تقویت كرد ولی در مدار امور طریقت و شریعت پیكاری پدید آورد كه تا نیمه‌های دوره صفوی برقرار بود و در نهایت با پیروزی شریعت شیعی، طریقت صحنه را ترك گفت. تصوف و عرفان از نظرها افتاد و از دخل و تصرف در امور بازماند و شماری از صوفیان صفوی به یك شاهی بند و به یك لقمه خرسند شدند.

 

به نظر شما مهم‌ترین میراث صفویه برای ایران امروز چیست؟

واقعیت این است كه عقبه ایران امروز، به یك معنا‌، به دوره صفویه برمی‌گردد. پیدایی یك حكومت متمركز شیعی، ‌پدیداری آداب و سنن یكپارچه مذهبی، اقتدار سیاسی، فرهنگی، هنری ، علمی و اجتماعی از جمله مواریث دوره صفوی تواند بود. به نظر من مهم‌ترین میراث صفویان برای ایران امروز، دوره میانی آن یعنی اوج و شكوفایی ایران در دوره شاه عباس اول است كه با كنش تعقلی و تفكر منظم توانست موقعیت‌های متنوع جهانی و داخلی را به خدمت قاعده‌بندی زندگی و مناسبات اجتماعی ایرانیان درآورد و به كفایت و كاردانی در دستیابی به نظامی استوار بر خردباوری بكوشد و مردم را در پایگاه اجتماعی‌شان اقتدار بخشد. در این دوره است كه علم و دانش در مدارس ایران رونق می‌گیرد و مرزهای دانایی گسترش می‌یابد و افرادی چون ملاصدرا را تربیت می‌كند. دستاوردهای مادی ایران با تحولات جهانی همگام می‌شود و گاهی پیش‌تر می‌تازد و شگفتی اروپاییان را برمی‌انگیزد. در هنر دستاوردهای سترگ حاصل می‌شود كه هنوز بدان‌ها می‌بالیم. این همه با هم جز حاصل اداره درست و منظم امور نبود و شگفت اینكه از این دوره به بعد با چیرگی نابخردان و بی‌دانشان بر امور، چیزی جز انحطاط اخلاقی، بی‌انصافی و غرض‌ورزی و عقب‌ماندگی از دگرگونی‌های جهانی، دیده نشد.

منبع: روزنامه اعتماد

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: