1397/2/30 ۱۰:۰۸
روزی از روزها در مجلسی از موبدان و بخردان، انوشیروان از آنان میخواهد که هریک دفتر دانش خود را بگشاید؛ پس هر کس از علم خود میگوید. بزرگمهر نیز به پا میخیزد و آنچه میگوید، از مصادیق بارز حکمت در شاهنامه است. (حکمت به معنایی که از آن سخن گفتیم و نه الزاماً قواعد و بنیانهای فلسفی). نخستین کلام بزرگمهر تأکید بر این معناست که انسان پرگوی در میان مردمان خوار میگردد. پس از آن نکات نغز و حکیمانهای گفته میشود که پندهای لقمان در قرآن را به یاد میآورد و نیز برخی مبانی حکمی در تمدن اسلامی را.
روزی از روزها در مجلسی از موبدان و بخردان، انوشیروان از آنان میخواهد که هریک دفتر دانش خود را بگشاید؛ پس هر کس از علم خود میگوید. بزرگمهر نیز به پا میخیزد و آنچه میگوید، از مصادیق بارز حکمت در شاهنامه است. (حکمت به معنایی که از آن سخن گفتیم و نه الزاماً قواعد و بنیانهای فلسفی). نخستین کلام بزرگمهر تأکید بر این معناست که انسان پرگوی در میان مردمان خوار میگردد. پس از آن نکات نغز و حکیمانهای گفته میشود که پندهای لقمان در قرآن را به یاد میآورد و نیز برخی مبانی حکمی در تمدن اسلامی را. این خود نشان میدهد که فردوسی حکمت ایران باستان را به زبان عصر و زمانه خود روایت میکند. بنیان درستی معرفت به حق است و گر این معرفت صید آدمی گردد، آدمی را هیچ باک نیست. مصداق چنین صاحب معرفتی را تن ز این جهان و جان از آن جهان است و صفات حمیده دیگر:
ز نیرو بوَد مرد را راستی
زسستی دروغ آید و کاستی
ز دانش چو جان تو را مایه نیست
بهْ از خامشی هیچ پیرایه نیست
چو بر دانش خویش مهر آوری
خرد را ز تو بگسلد داوری
توانگر بود هر که را آز نیست
خنُک بنده کش آز انباز نیست
مدارا خرد را برادر بوَد
خرد بر سر جان، چو افسر بود
چو دانا تو را دشمن جان بود
بهْ از دوستمردی که نادان بود
توانگر شد آن کس که خشنود گشت
بد و آز و تیمار او سود گشت
به آموختن گر فروتر شوی
سخن را ز دانندگان بشنوی
به گفتار گر خیره شد رأی مرد
نگردد کسی خیره همتای مرد
هر آن کس که دانش فرامُش کند
زبان را به گفتار خامش کند
(همان، ابیات ۱۰۹۰ تا ۱۱۰۹)
حکیمان بزرگمهر را بر این گفتار نیک، مدح و آفرین میگویند؛ بهویژه که پس از آن، بزرگمهر شاه دادگر را شبان گوسفندان میخواند و صاحب فرّ یزدان. این مجلس و این گفتار بر شأن و منزلت بزرگمهر میافزاید و انوشیروان که از آن حظ فراوان برده، مجلس دیگر میآراید و به تعبیر فردوسی حکیمان داننده و هوشمند را بار دیگر به مباحثه با بزرگمهر فرا میخواند. مفهوم «حکیم» برای کسانی که در این مجلس حاضر میگردند، با استناد به نوع سؤالشان روشن میشود و بدین صورت حکمت در نزد فردوسی تعریف میگردد:
حکیمان داننده و هوشمند
رسیدند نزدیک تخت بلند
(همان، بیت ۱۱۳۶)
اولین پرسش حکیمان از بزرگمهر قضا و قدر است. پاسخ وی، حکمتی از حکمتهای شاهنامه است. پاسخ ساده و مناقشهبرانگیز بزرگممهر و در اصل فردوسی به آن، نشاندهندة قلت بضاعت فردوسی در مقام استدلالات فلسفی و مباحثات کلامی (و از جمله پیچیدهترینشان چون قضا و قدر) نسبت به حکمای آن دوره است. جواب بزرگمهر به سؤال قضا و قدر چنین است:
از ایشان یکی بود فرزانهتر
بپرسید از او از قضا و قدر
که: انجام و فرجام چونین سَخُن
چگونهست و این بر چه آید به بُن؟
چنین داد پاسخ که: جوینده مرد
دوان و شب و روز با کارکرد
بوَد راه روزی بر او تار و تنگ
به جوی اندرون آب او با درنگ
یکی بیهنر خفته بر تخت بخت
همی گل فشاند بر اوبر درخت
چنین است رسم قضا و قدر
ز بخشش نیابی به کوشش گذر
جهاندار دانا و پروردگار
چنین آفرید اختر روزگار
(همان، ابیات ۱۱۳۸ تا ۱۱۴۴)
در این ابیات قضا و قدر رسماً به حق تعالی وانهاده میشود و آدمی نیز در تغییر و تصرف در آنها ناتوان. آیا این ابیات همان اندیشه رایج اشعریان در آن روزگار نیست؟
سؤال دیگر آن است که شئ افزون چیست و شخص شایسته کیست؟ از دیدگاه بزرگمهر شئ افزون دانش است و شایستگان صاحبان صفاتی چون آهستگی، کریمی، خوبی و شایستگیاند. دیگری از هنر به هنگام نبرد میپرسد. پاسخ مییابد که هنر آن است که مرد جنگی چون عیب خود دید، آیین و کیش خود بگرداند، یعنی از آن عیب دوری گزیند و راه و رسمی دیگر در پیش گیرد.
حکیمی دیگر راز رنج کمتر بردن در زیستن را جویا میشود. وی خردمندی، بردباری، راستی در تجارت، فروگذاشتن کژی و ناراستی و بخشندگی به هنگام کامکاری را راههای کاهش رنج در زندگی میداند. سؤال دیگر پیرامون ماهیت کسانی است که حافظ و نگهبان نفس خویشند. کسانی که چون به آرزوهای خود میرسند، کریمی و نیکخویی خود را وانمینهند و چون بدی روزگار اوج گیرد در درستی و راستی، سستی نمیورزند. حکیمی دیگر از طریق نیکنامی و عاقبت به خیری سؤال میکند:
چه سازیم تا نام نیک آوریم
در آغاز فرجام نیک آوریم
دوری از گناه و آنچه در مکتب کنفوسیوس قانون سیمین، نام نهادهاند و در مسیحیت قانون زرین (یعنی هر آنچه بر خود نمیپسندی، بر دیگران مپسند) از جمله حکمتهای بزرگمهر است برای وصول به نیک نامی و فرجام پاک. سالکی دیگر ازعیوب پادشاه میپرسد. بزرگمهر چهار صفت را برمیشمارد: ترس از دشمن به هنگام نبرد، دستتنگی (خست)، فروگذاشتن رأی و نادیده گرفتن نظر خردمند به هنگام جنگ، چهارم شتاب در تدبیر امور و پندهایی دیگر:
بپرسید دیگر که بیعیب کیست؟
نکوهیدن آزادگان را به چیست؟
چنین گفت کین را ببخشیم راست
که جان و خرد در سخن پادشاست
گرانمایگان را فسون و دروغ
به کژّی و بیداد جستن فروغ
میانه بوَد مرد کنداوری
نکوهشگر و سر پر از داوری
منش پستی و کام بر پادشا
به بیهوده خستن دل پارسا
زبان راندن و دیده بی آب شرم
گزیدن خروش اندر آواز نرم
خردمند مردم که دارد روا
خرد دور کردن ز بهر هوا
بپرسید دیگر یکی هوشمند
که: اندر جهان چیست آن بی گزند؟
چنین داد پاسخ که: او از نخست
در پاک یزدان بدانست جست
کزویت سپاس و بدویت پناه
خداوند روز و شب و هور و ماه
دل خویش را آشکار و نهان
سپردن به به فرمان شاه جهان
تن خویش پروریدن به ناز
بر او سخت بستن در رنج و آز
نگه داشتن مردم خویش را
گسستن تن از رنج درویش را
سپردن به فرهنگ فرزند خود
که گیتی به نادان نشاید سپرد
چو فرمان پذیرنده باشد پسر
نوازنده باید که باشد پدر
بپرسید دیگر که: فرزند راست
به نزد پدر جایگاهش کجاست؟
چنین داد پاسخ که: نزد پدر
گرامی چو جان است فرّخپسر
پس از مرگ نامش بماند به جای
ازیرا پسر خواندش رهنمای
بپرسید دیگر که: از خواسته
که دانی که دارد دل آراسته؟
چنین داد پاسخ که: مردم به چیز
گرامیست، وز چیز خوارست نیز
نخست آنک یابی بدو آرزوی
ز هستیش پیدا کنی نیکخوی
وگر چون بباید نیاری به کار
همان سنگ و هم گوهر شاهوار
دگر گفت: با تاج و نام بلند
که را خوانی از خسروان سودمند؟
چنین داد پاسخ کزان شهریار
که ایمن بود مرد پرهیزگار
وز آواز او بد هراسان بوَد
زمین زیر تختش تن آسان بود
دگر گفت: مردم توانگر به چیست؟
به گیتی پر از رنج و درویش کیست؟
چنین گفت: آن کس که هستش بسند
به بخش خداوند چرخ بلند
کسی را کجا بخت انباز نیست
بدی در جهان بهتر از آز نیست
از او نامداران فروماندند
همه همزبان آفرین خواندند
(همان، ابیات ۱۱۹۵ تا ۱۲۲۳)
داستان بوذرجمهر شاهنامه از این مجالس پند و معرفت، نقلهای دیگری نیز دارد که تفصیل آن را باید در شاهنامه پی گرفت؛ اما این مختصر بهتنهایی کفایت از تبیین معنا و مفهوم حکمت در ذهن و زبان سراینده شاهنامه دارد. از دیدگاه فردوسی، حکیمْ صاحب معرفتی دانا و هوشمند و خردمند است که از دانش و حکمت خود در راه بهگزینی معنا و راهنمایی جویندگان دانایی استفاده میکند. فردوسی در شاهنامه حکمت را بازتکرار قوانین راستی و درستی در ساحت یک نظام اخلاقی متقن میداند؛ درست همان گونه که حکیمی چون لقمان فرزند خود را چنین پند میدهد: «و لقد آتینا لقمان الحکمه ان اشکر لله و…: ما به لقمان حکمت عطا کردیم که خدا را شاکر باش؛ هر که شکر گوید، به نفع خود شکر کرده و هرکه ناسپاسی کند، خدا بینیاز و ستودنی است. به یاد آور زمانی را که لقمان فرزندش را موعظه میکرد که: ای پسر عزیزم به خدا شرک میاور که شرک ظلم بزرگی است. فرزند عزیزم، نماز را به پا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن و به هرچه به تو رسد، صبر پیشه گیر که این از کارهای مهم است. به تکبر از مردم رخ برمتاب و با غرور بر زمین قدم مگذار که خدا هیچ متکبر فخرفروشی را دوست نمیدارد. در رفتارت میانهروی اختیار کن و از صدای خود بکاه که زشتترین صداها صدای خران است. (لقمان، ۱۲ـ ۱۹)
کتابنامه
۱ـ قرآن کریم
۲ـ فردوسی، حکیم ابوالقاسم (۱۳۸۲ش) شاهنامه (متن کامل براساس چاپ مسکو) به کوشش دکتر سعید حمیدیان، نشر قطره، تهران
۳ـ اخوان الصفا و خلان الوفاء (۱۴۲۶ق) رسائل، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات لبنان بیروت
۴ـ ابن سینا (۱۳۸۱) الاشارات و التنبیهات، التحقیق مجتبی الزارعی، نشر بوستان کتاب، قم
۵ـ حنا الفاخوری ـ خلیل الجر (۱۳۵۸) تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ترجمه عبدالمحمد آیتی، دوره دوجلدی نشر زمان، چاپ دوم
۶ـ الراغب الاصفهانی، ابیالقاسم الحسین بن محمد(؟)، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق محمد سیدگیلانی، چاپ المکتبه المرتضویه تهران
۷ـ قرشی، سید علیاکبر (۱۳۷۱) قاموس قرآن، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ ششم
۸ـ اباذری، یوسف و دیگران (۱۳۷۲) ادیان جهان باستان، چاپ مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی تهران
۹ـ بی ناس، جان (۱۳۷۰) تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، نشر انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی چاپ پنجم
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید