1396/11/29 ۰۸:۲۷
گسترش اخلاق کاربردی در دهههای اخیر، برای فلسفه و جامعه اهمیت بهسزایی داشته است. این مقاله بر آن است که این حوزه از تحقیق فلسفی را توصیف کند. همچنین دربارۀ رابطه اخلاق کاربردی با سیاستهای اجتماعی و اخلاق حرفهای بحث میشود.
ترجمه: محمدجواد موحدی
گسترش اخلاق کاربردی در دهههای اخیر، برای فلسفه و جامعه اهمیت بهسزایی داشته است. این مقاله بر آن است که این حوزه از تحقیق فلسفی را توصیف کند. همچنین دربارۀ رابطه اخلاق کاربردی با سیاستهای اجتماعی و اخلاق حرفهای بحث میشود. در بخش نخست، پرسشهای زیر بررسی میشود: اخلاق کاربردی چیست؟ چه وقت و چرا اخلاق کاربردی پدیدار میشود؟ و تعامل ما با اخلاق کاربردی چگونه است؟ روشها چیستند؟ در بخش دوم مقاله، اخلاق حرفهای را معرفی میشود واین که اخلاق حرفهای چیست، و چگونه میتوانیم آن را از اخلاق کاربردی متمایز کنیم؟ به باور مؤلف که استاد اخلاق کاربردی دانشگاه لینکوپینگ سوئد است، محتوای اخلاقی اخلاق حرفهای، نتیجۀ روابط حرفهای است و اخلاق حرفهای، بهعنوان نمونهای از «اخلاق فضیلت»، بهتر قابل فهم خواهد بود. متن کامل این نوشتار در «اطلاعات حکمت و معرفت» به چاپ رسیده است.
مقدمه: اخلاق ویژگی طبیعی زندگی بشر است. انسانها موجوداتی اجتماعی هستند و درگیر تعاملات اجتماعی؛ به عنوان انسان، ما از حکمکردن دربارۀ خطا و صواب، گریزی نداریم، انجام دادن چه کاری درست است و چه چیز ارزشمند است. تعامل ما با اخلاق، زمانی آغاز میشود که بر احکام اخلاقی و اعمالمان متمرکز میشویم: چرا این رفتار درست است؟ دلیل این عمل چیست؟ آیا این عمل، موجّه است؟ و… از اینرو اخلاق (Ethics) تأمل بر اخلاقیّات (Morality) است، یا کسی ممکن است بگوید نظریۀ اخلاقی.
به عنوان انسان، با نقشها و قابلیتهای متفاوتی عمل میکنیم. احکام اخلاقی ساخته میشوند و اعمال اخلاقی در بافتهای اجتماعی متفاوت، نظیر مراقبتهای بهداشتی، سیاست، کار و مدرسه، انجام میشوند. در مراقبتهای بهداشتی، مسائل اخلاقی به طور خاص با زندگی و مرگ و خوشی انسانها ارتباط دارند: آیا همه اقدامات منجی جان، رضایتبخش هستند؟ آیا ما باید برای بیماریهای ژنتیک اقدام به غربالگری کنیم؟ در سیاست، احکام اغلب مرتبط با اختلافات ارزشی هستند؛ برای مثال تصمیمگیرنده، خواه سیاستمدار خواه کارمند دولت، باید شقّی را انتخاب کند که ممکن است یک ارزش را به بهای دیگری از دست دهد: رشد اقتصادی به بهای ثبات، آزادی فردی به بهای برابری و غیره. وقتی که ما بر این نوع تصمیمگیری تأمل میکنیم، تعامل ما با اخلاق کاربردی شروع شده است؛ ازاینرو اخلاق کاربردی، اخلاقی است مرتبط با جنبههای حیاتی زندگی انسان و توسعۀ اجتماعی.
اخلاق کاربردی
اخلاق کاربردی، هنر یا علم تأمل بر تناقضات و مسائل اخلاقی در بافتهای اجتماعی متفاوت است. یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان در حوزه اخلاق کاربردی، جیمز چیلدرس (Childress) اخلاق کاربردی را اینگونه تعریف میکند: «دو تعبیر اخلاق کاربردی و اخلاق عملی به جای یکدیگر، در اشاره به کاربرد اخلاق در عرصههای خاص فعالیتهای انسانی، نظیر تجارت، سیاست و پزشکی و در مسائل خاص، نظیر سقطجنین به کار میروند.»
تعداد «عرصههای خاص»، دائماً در حال افزایش است و از اینرو، اخلاق کاربردی زمینهای در حال گسترش. پزشکی و مراقبتهای بهداشتی و درمانی، نقاط شروع بودند و سیاست و تجارت به دنبال آنها. اکنون بیش از گذشته، فعالیتهای انسان از دیدگاه اخلاقی موضوع ارزیابی قرار میگیرند: کشاورزی، دامداری، فناوری و غیره. اخیرا حتی از پروژۀ تحقیقاتی با عنوان «اخلاق فضا» سخن بهمیان آمده است! از سال ۱۹۷۰، اخلاق کاربردی به عنوان شاخهای از اخلاق با زیرشاخههای متعدد توسعه پیدا کرده است: اخلاق پزشکی، اخلاق حیوانات، اخلاق محیطزیست، اخلاق تجارت، اخلاق پژوهش، فنّاوری و اخلاق، اخلاق در فناوری اطلاعات و ارتباطات(ICT)، سیاست و اخلاق، و غیره. هر کدام از این زیرمجموعهها، کنفرانسها، مجلات و مؤسسات پژوهشی مختلفی دارند.
به هر حال، اولین عبارت در تعریف چیلدرس، نیازمند بررسی بیشتری است. مراد چیلدرس از این جمله که اخلاق کاربردی حاکی از «کاربرد اخلاق در عرصههای خاص فعالیتهای انسانی» است، چیست؟ شاید با دیدی سادهانگارانه بگوییم نگرش استقرایی اخلاق کاربردی. مؤلفان زیادی این نگرش را که بر اساس آن اخلاق کاربردی، فقط کاربرد نظریۀ اخلاقی در مسائل عملی است، محل استفهام قرار دادهاند. در مخالفت با چیلدرس، اینان تأکید میکنند که به دلیل ارتباطی که میان تجربه و تفکر و شهود و اصول وجود دارد، اخلاق کاربردی، تأثیر متقابل بین نظر و عمل را پیشفرض گرفته است.
تام بوچامپ (Beauchamp) تعریف زیر را از اخلاق کاربردی پیشنهاد میکند: «اخلاق کاربردی به هر استفادهای از روشهای فلسفی در حل مسائل، رویهها و خطمشیهای اخلاقی در مشاغل، فناوری، حکومت و مانند آن اشاره دارد.» او اضافه میکند که از روشهای دیگری نیز میتوان استفاده کرد. در این مقاله، نشان میدهم که پژوهش در اخلاق کاربردی، مستلزم تعدد روشهاست. من نمیخواهم تعریف بوچامپ را رد کنم؛ تحلیل اخلاق، آشکارا دال بر استفاده از روشهای فلسفی است. به هر حال، برخلاف زمینۀ تمایلات اخیر پژوهشهای بینرشتهای در اخلاق کاربردی، دستیابی به نتایج محکم و استوار مستلزم استفاده از روشهای متعدد است.
کی و چرا اخلاق کاربردی پدیدار میشود؟
در تعبیری مشهور، استفان تولمینِ (Toulmin) فیلسوف گفته است: «پزشکی، حیات اخلاق را نجات داده است.» در دهه ۱۹۶۰ رشته دانشگاهی اخلاق در حال افول بود. اکثر فلاسفۀ اخلاق به پرسشهای مفهومی و معرفتشناختی میپرداختند. کمتر کسی به اخلاق هنجاری اشتغال داشت و حتی به تحلیل مسائل اخلاقی در جهان واقعی کمتر میپرداختند. درنتیجه بیشتر مردم اخلاق دانشگاهی را یک موضوع فلسفی عجیب و غریب تصور میکردند. در اوایل دهه ۱۹۷۰ وضعیت تغییر کرد: پزشکی، جان اخلاق را نجات داد؛ مسائل اخلاقی جدید و حاد در پزشکی که هیچ پاسخ دمدستی نداشتند، ظهور کردند و سبب شدند اخلاقدانان یکی پس از دیگری وارد این عرصه شوند.
دلایل متفاوتی در پسِ توسعه اخلاق کاربردی قرار دارد؛ اما سه دلیل مهمش از این قرار است: در طول قرن بیستم، جهان غرب دورهای از عرفیشدن (سکولاریزاسیون) را تجربه میکرد. مردم بسیار کمی در کلیسا حضور مییافتند و عده اندکی به دنبال موعظههای اخلاقی کلیسائیان بودند. به بیان ماکس وبر (Weber) جامعهشناس، «دیگر آیینی اخلاقی» که به موجب آن پاسخهای اخلاقی توسط یک مرجع فراهم میشد که اغلب کلیسا بود، به «خودآیینی اخلاقی» تبدیل گشت، که به سبب آن افراد، خود به تدوین پاسخها میپرداختند. این توسعه در زمانی رخ داد که در پزشکی و دیگر حوزههای اجتماعی، مسائل اخلاقی جدید و متفاوتی در حال بروز بود: آیا باید در تشخیصهای پیش از تولد، محدودیتهایی اعمال کرد؟ آیا اتانازی باید مجاز شود؟ ما چگونه باید احتمالات جدید ژنتیک، مانند تحقیقات سلولهای بنیادی و شبیهسازی انسان را بررسی کنیم؟
دلیل دوم که نیاز به توسعۀ اخلاق کاربردی را در جهت تکمیل دلیل اول توضیح میدهد، عبارت است از: ارتباط اخلاق کاربردی با مسائل اخلاقی جدیدی که جامعه بهعنوان پیامد فنّاوریهای نوین با آنها مواجه است؛ برای مثال، در مراقبتهای ویژۀ نوزادان، زندگی نوزادان بسیار نارس را هم میتوان نجات داد. با این حال، در بسیاری از موارد، کودکان نجاتدادهشده برای زمان کوتاهی و همراه با معلولیت زنده میمانند. پزشکان تا چه اندازه باید در درمان محدودیت قائل شوند؟ چه وقت باید کودکی را نجات داد و چه وقت باید اجازه داد تا بمیرد؟ در مثالی از حوزهای دیگر، فناوری پیشرفتۀ کامپیوتر، ذخیره بیش از پیش اطلاعات را میسر ساخته است که شامل اطلاعات فردی راجع به زندگی خصوصی نیز میشود. به هر حال، این توسعه ممکن است تبدیل به تهدیدی علیه حق حفظ حریم خصوصی شود. افراد چگونه بین نیاز به اطلاعات و حفظ حریم خصوصی، تعادل درست برقرار کنند؟
مسائل ذکرشده، مثالهایی از خلأهای سیاستگذاری هستند: ما نمیدانیم که چگونه در موقعیتهای جدید رفتار کنیم و همچنین، فاقد مفاهیم و اصول اخلاقی و حقوقی برای بیان کردن آنها هستیم. پس ظهور اخلاق کاربردی را میتوان با نیاز به کامل کردن خلأهای سیاستگذاری توضیح داد. پیشرفتهای علوم اجتماعی و علوم انسانی، اغلب بازتاب تغییر اجتماعی هستند. در پایان دهۀ ۱۹۶۰ و آغاز دهۀ ۱۹۷۰، جنبشهای دانشجویی و چپ جدید، جامعۀ مستقر را به پرسش گرفتند. بحثهای داغی راجع به موضوعاتی نظیر جنگ ویتنام، بیعدالتیهای اجتماعی، فقر در جهان سوم، نابرابری جنسیّت و رفتار بد با حیوانات درگرفت. بسیاری از فلاسفه به این مباحث مشغول شدند. از این منظر، توسعۀ اخلاق کاربردی را میتوان به عنوان پاسخ فلسفی به محیط اجتماعی جدید بهحساب آورد.
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید