انقلاب اسلامی به روایتی عمیق اما ساده‎گو نیازمند است

1396/11/21 ۱۰:۰۵

انقلاب اسلامی به روایتی عمیق اما ساده‎گو نیازمند است

ایام پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر مراسم گوناگون بزرگداشت و جشن‎های گوناگون فرصتی برای بازاندیشی آفات و آسیب‎هایی است که انقلاب را در حوزه‌های گوناگون تهدید می‎کند. به اعتقاد نگارنده، یکی از این آسیب‎ها، روایت انقلاب است.


ساده‎سازی در روایت انقلاب
 

 

رضا مختاری اصفهانی: ایام پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر مراسم گوناگون بزرگداشت و جشن‎های گوناگون فرصتی برای بازاندیشی آفات و آسیب‎هایی است که انقلاب را در حوزه‌های گوناگون تهدید می‎کند. به اعتقاد نگارنده، یکی از این آسیب‎ها، روایت انقلاب است. روایت‎های غالب در این باره امروزه از رسانه فراگیر و سهل‎الوصول تلویزیون ترویج می‎شود. رسانه‎ای که غالباً صاحبان تفکر مستقل و محققان منصف در آن تریبون ندارند. رسانه‎های کتاب و مطبوعات هم زیر انبوهی از مصلحت‎اندیشی‌ها و محافظه‎کاری‎ها قرار دارند که گاه از تیغ سانسور (یا لفظ محترمانه‎اش ممیزی) تندتر هستند. نتیجه آن شده که روایت انقلاب دچار ساده‎سازی از سوی دو طیف شود. در سر یک طیف رسانه ملی قرار دارد و در سرِ طیف دیگر شبکه‎های ماهواره‎ای و بعضی کانال‎های تلگرامی. ساده‎سازی مفاهیم و پدیده‎های تاریخی حکایت «پیل در تاریکی» مولانا است. مردمانی که هرکدام بر اساس آنچه لمس می‎کردند، بخشی از فیل را توصیف کردند و تصویری ناقص و سطحی از آن ارائه می‎دادند. به قول مولانا باید شناختمان را عمق ببخشیم:
چشم دریا دیگرست و کف دگر
کف بهل وز دیده دریا نگر
ساده‎سازی در تاریخ چشم‎بستن بر پیچیدگی‎های یک پدیده و ندیدن انطباق وقایع داخلی و سیاست خارجی در ایجاد یک پدیده مهمی مانند انقلاب است.انقلاب اسلامی دارای پیشینه‎ای از مبارزات آزادیخواهانه و قانون‎خواهی ایرانیان است که انقلاب مشروطه نقطه عطف آن است. پس از مشروطه اگرچه در دوره‎ای (دوره رضاشاه) در حوزه سیاست تعلیق رخ داد، اما در حوزه فرهنگی و اجتماعی تحولاتی رخ داد که پس از شهریور بیست همان نسلی که از دل این تحولات سر برآورده بود، نهضت ملی‎شدن صنعت نفت را رقم زد. این نسل اگرچه با تفکرات و عقاید گوناگون بودند، اما در نهایت آمال مشروطه را دنبال می‎کردند. همچنان که تحولات پس از کودتای 28 مرداد 1332 و بویژه تحولات دهه چهل و سال‎های ابتدایی دهه پنجاه در حوزه‏‌های گوناگون جهش‎هایی در فرهنگ، اقتصاد، صنعت، ترکیب جمعیتی و... به وجود آورد، اما تعلیق در حوزه سیاست حجمی از مطالبات را متراکم ساخت. محمدرضا شاه در سال‎های پایانی سلطنت خود تنها با تورم اقتصادی مواجه نبود، بلکه تورم مطالبات سیاسی که با اصلاحات و گردش نخبگان قابل علاج بود، کار را به بن‎بست کشاند. شاه که از همان دهه بیست که تصور می‎شود شاهی مشروطه بوده، پا در صراط خودکامگی نهاده بود. او با تغییر در قانون اساسی که مهم‎ترین اصل تغییری همانا حق انحلال مجلس بود و همچنین با احیای اصل تشکیل مجلس نیمه‎انتخابی و نیمه‎انتصابی سنا که مصوبات مجلس شورا باید به تصویب آن می‎رسید، مهمترین نماد مشروطه، مجلس شورا، را با محدودیت مواجه ساخت. میراث عدلیه نوین را هم که با قضات مستقل شناخته می‎شد، با واگذاری بعضی پرونده‎ها به دادگاه‌های نظامی بر باد داد. حتی نخست‎وزیری چون علی امینی را که می‎توانست مسیر اصلاحات را به روی سلطنت او بگشاید، تحمل نکرد. از همین رو در اواخر سلطنتش با انتخاب افرادی چون جمشید آموزگار و جعفر شریف‎امامی نتوانست اعتمادسازی کند. چون این افراد از رجالی بودند که در دوره سلطه مطلقه‎اش بر امور به مناصب مهم دست یافته بودند.
بختیار هم مصداق زمان رسیدن کار ماهی به دمش بود. بر این مبنا جامعه آنچه را او انجام می‎داد، باور نداشت. شاه در برهه‎های مختلف با تضعیف و حذف نیروهای اجتماعی مهمی مانند مالکان و برخی متولیان دینی که  بعضاً خاستگاه طبقاتی و اجتماعی نهاد سلطنت بودند، خود را از حامیان سنتی‎اش محروم ساخته بود. در نتیجه، نهاد سلطنت در مقابله با مخالفانش از قدرت بسیج‏‌کنندگی بی‎بهره بود. در حالی که مخالفانش با بهره از چنین قدرتی می‎توانستند مشروعیت او را در کف خیابان‎ها به چالش بکشند.
توصیف و تحلیل آنچه در طول سالیان رخ داد تا به انقلاب 57 منجر شد، در توان و مجال یک یادداشت نیست. منظور آنکه ابعاد این پدیده چنان وسیع و متنوع است که اگر واکاوی نشود، به ساده‎سازی در روایت انقلاب منجر می‎شود. این ساده‎سازی می‎تواند از جنس روایت تکراری با راویانی تکراری از یک طیف فکری و سیاسی باشد که چشم بر جامعه متکثر ایران می‎بندد. یا ساده‎سازی از جنس روایت یک شبکه ماهواره‌ای است که تنها پوسته‎ای از حوادث انقلاب را به‌تصویر می‎کشد. روایتی که شاه خواهان اصلاحات را در مقابل خشم و خشونت انقلابی یکه و تنها تصویر می‎کند.
ساده‎سازی از نوع دوم چون با تصاویری همراه است که رسانه ملی از مخاطبانش دریغ می‎دارد، برای مخاطبان جذاب‎تر است.انقلاب اسلامی به روایتی عمیق اما ساده‎گو نیازمند است. روایتی که تصویری واقعی از جامعه متکثر اما دارای وحدت در زمانه انقلاب ارائه دهد. ساده‎سازی در روایات تاریخی چون تمام واقعیت‎ها را نمی‎گوید، به تحریف پهلو می‎زند. اگر نسل امروز روایت‎های رسمی از انقلاب را با تشکیک می‎نگرد، برآمده از ساده‎سازی‎لنگرهای ناشیانه راویان رسمی است.چ

 

منبع: ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: