1396/10/20 ۰۹:۵۰
جشنواره موسیقی فجر تا چند روز دیگر 33 ساله میشود، این جشنواره اگرچه در سالهای گذشته به تبع سایر جشنوارههای فرهنگی هنری با افتوخیزهای فراوانی مواجه بوده، اما به نظر میرسد اگرچه نه صددرصد ولی تاحدودی در ذائقهسازی صحیح مخاطبان جامعه در زمینه حفظ موسیقی جدی سهم داشته باشد. از اینها گذشته، در هر دوره، طیف گستردهای از هنرمندان جوان را در بخشهای مختلف ارکسترال، تلفیقی، پاپ، نواحی، بانوان، موسیقی ردیف دستگاهی و... به خود جلب کند. گفتوگو با حمیدرضا نوربخش دبیر این دوره از جشنواره، اگرچه در روزهایی محقق شد که او درگیر مسئولیتهایی است که دراین دوره به عهدهاش گذاشته شده، با اینحال، نوربخش تلاش کرده به سوالات ما درباره جشنواره و اساسا روند موسیقی در کشور پاسخ بدهد.
آزاده صالحی: جشنواره موسیقی فجر تا چند روز دیگر 33 ساله میشود، این جشنواره اگرچه در سالهای گذشته به تبع سایر جشنوارههای فرهنگی هنری با افتوخیزهای فراوانی مواجه بوده، اما به نظر میرسد اگرچه نه صددرصد ولی تاحدودی در ذائقهسازی صحیح مخاطبان جامعه در زمینه حفظ موسیقی جدی سهم داشته باشد. از اینها گذشته، در هر دوره، طیف گستردهای از هنرمندان جوان را در بخشهای مختلف ارکسترال، تلفیقی، پاپ، نواحی، بانوان، موسیقی ردیف دستگاهی و... به خود جلب کند. گفتوگو با حمیدرضا نوربخش دبیر این دوره از جشنواره، اگرچه در روزهایی محقق شد که او درگیر مسئولیتهایی است که دراین دوره به عهدهاش گذاشته شده، با اینحال، نوربخش تلاش کرده به سوالات ما درباره جشنواره و اساسا روند موسیقی در کشور پاسخ بدهد.
*****
میخواستم درابتدای گفتوگو سوالی درباره بخش بینالملل جشنواره موسیقی فجر بپرسم. در نشست خبری جشنواره هم به شکلی دیگر این سوال را پرسیدم ولی چون مجال در آن نشست کوتاه بود به پاسخی که میخواستم نرسیدم. نهتنها جشنواره موسیقی فجر که اغلب جشنوارههای هنری سالهاست عنوان بینالمللی را یدک میکشند، در حالی که عملا میبینیم این بخش فقط به یک اسم محدود مانده و واقعیت این است که هیچکدام از جشنوارههای ما به جایگاه جهانی دراین سالها نرسیدهاند و عنوان بینالمللی، بیشتر فرمالیته و فرمایشی است تا کاربردی، به نظر شما چرا نتوانستهایم با گذشت 33 دوره به این درجه برسیم؟
به این دلیل که جشنواره از ابتدا و زمانی که بنیانش گذاشته شد، رویکردی جدی نداشت. دستکم تا یک دهه رویکرد برگزاری جشنواره جدی نبود و به صرف آنکه جشن و گردهمایی با حضور هنرمندان این عرصه است برگزار میشد، چون در سالهای ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، همه نهادها به برگزاری جشن میپرداختند، در هنر هم این جشن به این شکل نمود پیدا کرد.
پس میتوان گفت تا 10 سال اول ساختار آن شکل نگرفته بود؟
دقیقا، همانطور که گفتم تا چندین سال به جشنواره بهعنوان گردهمایی هنری نگاه میشد و بهانهای برای شادمانی مردم. بعدها آرام آرام، جشنواره رویکرد جدیتری پیدا کرد. البته میتوان گفت در شاخههای دیگر، این رویکرد جدی بهمراتب زودتر شکل گرفت. بهعنوان مثال در حوزه سینما، هنرمندان این عرصه به این مساله فکر کردند که جشنواره فیلم فجر، علاوهبر دیگر کارکردها و اهدافی که دارد میتواند برآیند تولیدات سینمای ایران نیز باشد. به تدریج این روند قوت پیدا کرد و حالا جشنواره فیلم فجر به نقطهای رسیده که تولیدات سینمای ایران باید در درجه نخست از جشنواره عبور کند و بعد در طول سال به اکران عمومی دربیاید. ولی در حوزه موسیقی، هنوز این اتفاق نیفتاده و سازوکار آن به این سمتوسو نرفته است. به همین خاطر جشنواره موسیقی فجر، همچنان تا چندین سال ساختار جشنی خود را حفظ کرد و به آن شکلی که باید به آن نگاه حرفهای نشد. بهخصوص در دهه اول برگزاری جشنواره. ولی این حرف من به این معنی نیست که در آن برهههای برگزاری جشنواره موسیقی فجر، اجراهای خوبی صورت نگرفت. نه، اتفاقا محتوای جشنواره بهلحاظ اجراهای صحنهای و گروهها و هنرمندانی که در سالهای مختلف در جشنواره حضور داشتند مطلوب و ارزشمند بوده است. ولی همانطور که اشاره کردم، سازوکار و رویکرد جدی نسبت به جشنواره موسیقی فجر، دیر اتفاق افتاد. اگرچه در سالهای اخیر، با تغییر مدیریتها، رویکردهای جشنواره هم دستخوش تغییرات مطلوب بسیاری شده است.
ممکن است یک دلیل این مساله هم که موسیقی ایران بهرغم ظرفیت گستردهای که داشت از جهانی شدن بازماند، گسستهای تاریخی باشد که طی سالهای گذشته نسبت به این مقوله صورت گرفت؟
دقیقا، این مساله هم دخیل است، آنچه مسلم است اینکه تکلیف حاکمیت از گذشته تا امروز با موسیقی معلوم نبوده، طبعا وقتی چنین رویکردی هنوز در فضای داخلی کشورمان نسبت به موسیقی وجود دارد، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم در مجامع بینالمللی حضور داشته باشیم.
میخواهید بگویید اول باید به شکل حرفهای و اصولی به موسیقی در کشور خودمان بها بدهیم و بعد به دنبال راهیابی به بازارهای جهانی باشیم؟
همینطور است، ولی این اتفاق متاسفانه نیفتاده است. البته تلاشهایی صورت گرفت تا هنرمندان و گروههای شاخص در مجامع بینالمللی حضور داشته باشند، ولی باید بپذیریم این مسائل باعث نشد جشنواره ما تا جایی در کنار فستیوالهای مهم جهانی داشته باشد. بهعنوان مثال، هنوز نتوانستهایم ساختار جشنوارهمان را به شکل حرفهای به سمتی پیش ببریم که امروز بگوییم جشنواره موسیقی فجر در کنار پنج جشنواره مهم جهانی در آسیا، اروپا و... مطرح و شناختهشده است.
به نظر شما این یک آسیب نیست که از این رهگذر، کشورهای همسایه که شاید قدمت موسیقایی آنها به اندازه ما پربار هم نباشد توانستهاند موسیقی بومیشان را در مجامع بینالمللی در معرض دید قرار بدهند و ما از این قافله بازماندهایم؟
درست است، ولی فراموش نکنید اگر کشورهای همسایه توانستند در این مسیر موفق باشند به این خاطر بوده که تکلیف موسیقی آنها پیش از هرچیز در کشور خودشان روشن بوده و بههرحال حمایتهای لازم را هم دراین عرصه داشتهاند. درواقع آنها اول سازوکار موسیقی را در کشور خودشان تثبیت کردهاند و بعد به فکر یافتن جایگاه مناسبی در مارکت جهانی افتادهاند. ولی ما هنوز با بحران هویت در موسیقی مواجهیم. با تمام این اوصاف، در دو سه سال اخیر تلاش کردهایم ما هم بتوانیم بهتدریج مثل کشورهای دیگر به این سمت برویم. خوشبختانه از رهگذر این تلاشها، موفقیتهایی هم به دست آوردهایم، کمااینکه امروز توانستهایم با مدیران جشنوارههای مهم موسیقی در جهان ارتباط داشته باشیم.
در سالهای گذشته شاهد حضور هنرمندان و گروههای سرشناس در جشنواره بودیم، ولی هرچه جلوتر آمدیم جشنواره از وجود چهرهها خالی شد، به نظر شما دلیل فاصله میان این گروه از هنرمندان و جشنواره چیست؟
این مساله هم برمیگردد به بحث اولیه من در ابتدای گفتوگو، دلیلش این است که در جریان برگزاری جشنواره، اساسا سازوکاری نیندیشیدهایم و جشنواره هنوز بین جشن و جشنواره سرگردان است. بنابراین طبیعی است که در چنین شرایطی، بخش حرفهای تمایل چندانی به حضور در جشنواره موسیقی فجر نداشته باشد. ولی همانطور که گفتم در دو سه سال اخیر و بهطور مشخص از دوره سی ویکم جشنواره، تلاشهایی کردهایم به اهدافی که باید دراین زمینه برسیم و فکر میکنم توانستهایم گامهای مثبتی هم برداریم. واقعیت این است جشنواره موسیقی فجر تنها اتفاق موسیقایی در کشور است که حاکمیت از آن حمایت میکند و قبولش دارد و به هیچ عنوان هم تعطیلبردار نبوده است، بنابراین ضرورت دارد از ظرفیتهای موجود در جشنواره بیشتر بهره گرفته شود.
یک سوال هم درباره بخشهای مختلف جشنواره داشتم، امسال هم جشنواره به تبع همیشه، مشتمل بر بخشهای موسیقی ارکسترال، موسیقی تلفیقی، موسیقی ردیف دستگاهی، موسیقی پاپ، نواحی، بانوان و... بوده است، شما پیش از آنکه دبیر جشنواره باشید هنرمندی برخاسته از حیطه موسیقی ردیف دستگاهی هستید، با توجه به اینکه در سالهای اخیر برخی از هنرمندان اشاره میکنند موسیقی جدی به دلایل مختلف به حاشیه رانده شده، فکر میکنید جشنواره چقدر میتواند در پیوند دوباره مردم و موسیقی ردیف دستگاهی نقش داشته باشد؟
بههرحال آنچه مسلم است اینکه بخش هویتی موسیقی ما، موسیقی سنتی است، البته اگر این واژه کاملی باشد یا بهتر بگویم موسیقی ایرانی؛ چراکه این نوع موسیقی همواره در تاریخ و فرهنگ و سنت ما ریشه داشته است. بنابراین هدفمان بهعنوان دستاندرکاران برگزاری جشنواره این است که به پررنگ کردن موسیقی اصیل ایرانی بپردازیم. ضمن اینکه همانطور که اشاره کردید خود من هم برخاسته از این بخش هستم. اتفاقا به نظرم رسالت جشنواره و اساسا مدیریت فرهنگی این است که به حمایت از موسیقی اصیل ایرانی بپردازد. کمااینکه در تمام دنیا شرایط به این شکل است، چون موسیقی پاپ بههر صورت خرج خود را به طرق مختلف تامین میکند و طبعا موسیقی اصیل ایرانی است که نیازمند حمایت است.
ولی با وجود آنکه تا امروز این رسالت یعنی صیانت و فرهنگسازی نسبت به موسیقی اصیل ایرانی بهعهده دولت بوده، میبینیم اگر هم تا حدودی کارهایی دراین زمینه صورت گرفته شده فقط متکی به تلاشهای فردی هنرمندان این عرصه بوده و دولت عملا کاری دراین حیطه نکرده است؟
درست است، با وجود آنکه حمایت از موسیقی اصیل ایرانی، وظیفه دستگاههای فرهنگی بوده ولی این مساله اصلا و ابدا انجام نشده است. درواقع اگر برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سه مسئولیت در بخش فرهنگی قائل شویم مانند سیاستگذاری یا هدایت، نظارت و حمایت، میبینیم بخش نظارتی دراین بین پررنگتر بوده است. ولی نقش بخش حمایتی دراین بین چه میشود؟! عملکرد دفتر موسیقی دراین سالها بهگونهای بوده که وظیفه حمایتی از موسیقی عملا در آن دیده نشده است. به بیان سادهتر، در مرکز موسیقی وزارت ارشاد دراین سالها فقط بودجه نظارتی تعریف شده که محدود میشود به بودجه پرسنلی و حقوق کارکنان.
در ارتباط با همین بخش نظارتی دولت در حوزه موسیقی که اشاره کردید یک سوال مطرح میشود. به نظر شما بهتر نیست ما هم مثل کشورهای دیگر جشنوارههایی را برگزار کنیم که به جای پررنگ بودن نظارت و دخالت دولت، بخش خصوصی تصدی آن را بهعهده بگیرد؟
من هم معتقدم باید به این سمت برویم. هرچند به نظرم امروز، جشنواره دارد به این سمتوسو حرکت هم میکند. یعنی مطابق اصل 44 باید دیر یا زود این اتفاق هم بیفتد و بخش خصوصی برگزاری رویدادهای فرهنگی هنری را بهعهده بگیرد. همانطور که اشاره کردم در دو سه سال اخیر، جشنواره تقریبا به چنین سمتوسویی رفته، ولی با اینحال من هم با شما هم عقیدهام که جشنوارهها باید به شکل کامل برونسپاری شوند، چون وظیفه دولت جشنواره برگزار کردن نیست.
در سالهای اخیر بروز مشکلاتی نظیر نبود اسپانسر در حوزه موسیقی اصیل ایرانی، کمبود سالن استاندارد برای برگزاری کنسرتهایی از این دست و مشکلات دیگر باعث شده حجم انتقادات نسبت به موسیقی پاپ و تسهیلاتی که در مقایسه با موسیقی سنتی در اختیار دارد صورت بگیرد، خود شما چقدر این انتقادات را وارد و بهجا میدانید؟
انتقاد و اشکالاتی که به موسیقی پاپ صورت میگیرد درواقع متوجه مکانیسم فعالیت و گردش کار و گردونه اقتصاد هنر موسیقی است. واقعیت این است در حالحاضر در اقتصاد موسیقی ما، حلقههای مفقودهای وجود دارد که مانع از گردش چرخدندههای این عرصه میشود. این درحالی است که اگر میخواهیم اقتصاد هنر سالمی داشته باشیم، باید در درجه اول تمهیدی بیندیشیم تا قطعات این پازل درست در کنار هم قرار بگیرند. طبعا اگر این قطعات به درستی چیده نشوند مشکلاتی ایجاد میکنند. دراین بین سوالی که پیش میآید این است که چه کس باید به ذائقه جامعه را تربیت کند؟! مسلما وقتی ذائقه مخاطب تربیت نشود، افرادی دراین عرصه به فعالیت ناسالم میپردازند و باعث دو دستگی در حیطه موسیقی پاپ و سنتی میشوند و به نفع خود از این وادیها بهرهبرداری میکنند. اگرچه فراموش نکنیم رسانه ملی هم دراین بین مقصر است، چون سالها وظیفه ذائقهسازی به گردنش بوده و نسبت به این مساله عملا کوتاهی کرده است.
ولی اگر بخواهیم واقعبینانه نگاه کنیم، رسانه ملی هیچگاه حتی دراین سالها که تا حدودی فضا برای فعالیت موسیقایی بازتر شده جایگاهی برای موسیقی اصیل ایرانی قائل نشده است؟
همینطور است، در سالهای اخیر برنامههای زیادی مثل «هفت» و... به بررسی رویدادهای سینمایی در تلویزیون پرداخته است، ولی واقعا چند برنامه با محوریت موسیقی در تلویزیون داشتهایم! اگر هم احیانا برنامهای در این سالها به موسیقی در تلویزیون اختصاص یافته، رویکردهای آن برنامه، آنقدرها جدی نبوده که بتوان انتظار داشت از برآیند آن بخش هویتی موسیقی نزد مردم پررنگتر شود. آنچه جای تعجب دارد این است که امروز شبکههای کابلی هم به لحاظ عملکرد، سازوکاری شبیه رسانه ملی پیدا کردهاند. بهعنوان مثال، امروز صدوخردهای شبکه فارسی زبان ماهوارهای داریم، ولی از بین این تعداد، اغلب آنها هم ساز را نشان نمیدهند، در تلویزیون خودمان هم ساز را نشان نمیدهند. عملکرد صداوسیما نسبت به موسیقی چیزی کم از تهاجم فرهنگی ندارد. نتیجه همه این کمکاریها و اهمالها این است که امروز اغلب جوانان جامعه ما، سازهای اصیل ایرانی را نمیشناسند. به آواز ایرانی علاقهمند نمیشوند و نسبت به حوزه ادبیات کلاسیک ایران اشراف و آگاهی پیدا نمیکنند. اینها همان حلقههای مفقوده است که باعث میشود این چرخدندهها در حوزه موسیقی خوب حرکت نکند. بنابراین در چنین شرایطی، فقط موسیقی پاپ نیست که مقصر به حاشیه رانده شدن موسیقی جدی شده است، عواملی که اشاره کردم هم در بروز این آسیب دخیل است.
شما در میانه گفتوگو، به اقتصاد موسیقی اشاره کردید و من میخواهم در این مقال از شما سوال کنم، در شرایطی که دانلودهای غیرقانونی امان هنرمندان را بریده، تولید و فروش آلبومها با ورشکستگی مواجه شده، اهالی این عرصه از حاشیه امنی برای ارائه آثارشان برخوردار نیستند چطور میتوان به رونق این حیطه امیدوار بود؟
درست است، در سالهای اخیر میبینیم از طرفی، افزایش مجوزها و کنسرتها خوشحالکننده است و به رونق بازار موسیقی کمک کرده و از سوی دیگر، همانطور که اشاره کردید این حیطه با تهدیدهایی هم روبهرو است. یکی از این تهدیدها آن است که هنرمندان از رهگذر آثاری که تولید میکنند به ورطه عامهپسندی نیفتند. درعینحال هر چقدر سفره موسیقی بزرگتر شود، افراد بیشتری میتوانند از آن برخوردار شوند و این مساله در مجموع به نفع موسیقی است. با اینحال ترجیعبند همه حرفهای من در این سالها این بوده که معضل بزرگ موسیقی در کشور در حالحاضر، رعایت نکردن کپیرایت است، چه در بخش دانلودهای غیرقانونی که اشاره کردید و چه در بخش نادیده گرفتن حقوق مصنفان و مولفان از سوی رسانه ملی. اگر این مساله را مرتفع کنیم واقعا قدم بزرگی برای تعالی موسیقی برداشتهایم. مساله این است که در کشور خودمان، قانون این حیطه را داریم ولی آن را رعایت نمیکنیم و کسی هم این قانون را جدی نمیگیرد. مردم هم نسبت به این مساله آنطور که باید آگاهی ندارند، وگرنه من اطمینان دارم، اگر به مردم این آگاهی و دانش داده شود که دانلود غیرقانونی مساوی با دست کردن در جیب و کیف یک نفر و برداشتن پول اوست، هیچکس راضی به ادامه این روند نمیشود.
منبع: روزنامه فرهیختگان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید