با فرهنگ بومی جهانی شویم / اردشیر صالح‌پور

1396/10/2 ۰۸:۱۹

با فرهنگ بومی جهانی شویم / اردشیر صالح‌پور

یلدا یك كلمه سریانی است كه در فرهنگ كهن ایران كاركرد و آثار زیادی دارد. این واژه به معنای تولد است به این معنا كه وقتی از تولد صحبت می‌كنیم لاجرم پای آیین میترا و میتراییسم به میان می‌آید؛ آیینی كه مردم ایران مدت‌ها پیش از ظهور زرتشت به آن علقه و گرایش داشتند.

 

یلدا یك كلمه سریانی است كه در فرهنگ كهن ایران كاركرد و آثار زیادی دارد. این واژه به معنای تولد است به این معنا كه وقتی از تولد صحبت می‌كنیم لاجرم پای آیین میترا و میتراییسم به میان می‌آید؛ آیینی كه مردم ایران مدت‌ها پیش از ظهور زرتشت به آن علقه و گرایش داشتند. نكته جالب اینجا است كه تا قرن چهارم میلادی این آیین در اروپا و روز ٢١ دسامبر جشن گرفته می‌شد چراكه مسیحیان عیسی(ع) را به پسر خورشید منتسب می‌كردند. فرزندی كه پس از تولد به سوی خورشید بازگشت و غایب است. بخش عمده آیین مسیحیت از سنت میتراییسم ایرانی سرچشمه می‌گیرد و اتفاقا در بعضی منابع اشاره شده كه هنگام تولد حضرت مسیح سه نفر از مغ‌های ایرانی به آنجا سفر می‌كنند. به همین دلیل روز ٢١ دسامبر جشن گرفته می‌شد اما بعدها تاریخ جشن میسحیان از ٢١ به ٢٥ دسامبر تغییر كرد. دلیل این چهار روز اختلاف از آنجا ناشی می‌شد كه كلیسای واتیكان نمی‌توانست سال كبیسه را محاسبه كند بنابراین چهار روز اضافه شد و زمان برپایی جشن در تقویم از ٢١ به ٢٥ دسامبر رفت.

پس می‌بینیم با آیین‌هایی مواجه هستیم كه به سراسر جهان تسری پیدا كرده‌ است. عیسی را فرزند خورشید می‌دانند و ما در آیین مهر نیز خورشید را ستایش می‌كردیم. اشتباه نشود كه هرگز بحث پرستش مطرح نبوده بلكه به دلیل گرما، زایش ناشی از خورشید و پاكی كه به همراه داشته مورد توجه و احترام ایرانیان بوده است. استفاده از میوه‌های قرمز بر سر سفره شب یلدا هم اتفاقا بی‌ارتباط به خورشید نیست. انار، نارنج، هندوانه و غیره نماد گوی آتش – خورشید- هستند.  خورشید از دل تاریكی سر بر می‌آورده و اگر به موضوع اصلی یعنی یلدا بازگردیم، چون اول دی با (شتا) آغاز انقلاب زمستانی مصادف بوده و خورشید به تاریكی می‌رفته است. به همین علت هم مردم با برپایی آیین‌هایی تا پاسی از شب بیدار می‌ماندند كه مبادا خورشید دوباره طلوع نكند. سنتی كه در نواحی مختلف ایران با ضرب‌المثل‌ها، آیین‌ها، شعرخوانی، خوراكی‌ها، موسیقی و كیفیات متفاوت زنده نگه داشته می‌شود.

بعد از جشن «مهرگان» كه جشن سپاس و برداشت محصول محسوب می‌شده «یلدا» آخرین جشن بزرگ ما ایرانیان تا زمان برپایی نوروز بوده است. تیرگان (روز آب‌ها)، مهرگان (سپاس و برداشت محصول)، جشن یلدا تا وقتی به ١٠ بهمن و جشن سده می‌رسیدیم. بنابراین تمام اقلیم‌های ایران برای خورشید و گرما حرمت قایل بودند.

شاید فروغ فرخزاد با نگاهی به شب یلدا می‌گوید: «آنگاه خورشید سرد شد. و بركت از زمین‌ها رفت. سبزه‌ها به صحراها خشكیدند و...» در فرهنگ بختیاری شاهنامه‌خوانی و خسروشیرین‌خوانی می‌كنند یا در شیراز و نواحی مركزی فال می‌گیرند. هر اقلیم غذاها، خوراكی‌های متنوع خودش را سر سفره می‌آورد و رنگارنگی نعمت‌ها را به نمایش می‌گذارد.

اصولا معتقدم جامعه بدون آیین، یك جامعه خشك و بی‌روح است درصورتی‌كه با وجود همین آیین‌ها بین خانواده‌ها و مردم همدلی و همبستگی ایجاد می‌شود. به آیین شال‌اندازی در نواحی مركزی و جنوبی ایران نگاه كنید. به این ترتیب است كه با حضور ساز و شعر و هنرهای بومی با القای فرهنگی مواجه می‌شویم.

در كتیبه داریوش می‌خوانیم: «اهورامزدا را می‌استایم كه آسمان را آفرید، كه زمین را آفرید، كه مردمان را آفرید و شادی را برای مردم آفرید.» بنابراین شادی در فرهنگ ایران یك آیین دینی و ستایش یزدان پاك است.

وقتی كسی از دنیا می‌رود تنها كاری كه از دست ما برمی‌آید آرزوی آمرزش روح است به همین دلیل در مقابل ایرانیان زندگی را جشن می‌گرفتند. ایرانیان زمان را دریافتند و همواره با نبض طبیعت و زندگی حركت كردند. از همین رو برای هر فصل جشن و پایكوبی برپا شد. اینها نشان‌دهنده آمیختگی مردم این اقلیم با طبیعت است. پس جشن با اصالت و هویت فرهنگی و آیینی ما آمیخته بوده تا حدی كه نگاه به ریشه واژه هم همین واقعیت را نشان می‌دهد. «جشن» از ریشه «یشن» یا «یسن»، «یزن» و در نهایت «یزدان» می‌آید. چون (سین)، (شین) و (ر)، (ز) در زبان پهلوی هم مخرج هستند. مانند عبارت‌هایی در زبان انگلیسی كه sو z نزدیك به‌هم تلفظ می‌شوند. بنابراین چنین به ذهن متبادر می‌شود كه «هرگاه دل‌ها شاد می‌شود خداوند نیز شاد است.» شادی در فرهنگ ایران یك آیین دینی و ستایش یزدان پاك است.

در سال‌های اخیر به نظر توجه جوانان و خانواده‌ها به آیین‌های ایرانی بیشتر شده و گروهی متوجه شده‌اند كه باید با شناسنامه ایرانی به فرهنگ جهانی وارد شویم. تكثر و تنوع جزو زیبایی‌های طبیعت و جهان به شمار می‌رود، پس حفظ این سنت‌ها اهمیت زیادی دارد. چهارشنبه‌سوری یكی از زیباترین جشن‌های ایرانی بوده كه به دلیل سوءمدیریت دولت‌ها به معضل بدل شده درحالی كه ریشه‌های ملی و مذهبی ایرانیان هیچگاه قابل تفكیك از یكدیگر نبوده و نیستند. مولوی می‌گوید: «شیر خدا و رستم و دستانم آرزوست.» جهان نیز با ثبت جهانی نوروز نشان داده این رسوم را به عنوان بخشی از هویت جهان پذیرفته است. حالا این ما هستیم كه باید هویت مستقل خودمان را باور داشته باشیم. ایران سرزمینی از مجموعه فرهنگ‌ها است و ما با همین تكثر فرهنگی زیبا هستیم.

منبع: روزنامه اعتماد

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: