چرا همچنان ازدکتر روحانی حمایت می‌کنم؟ / کاظم موسوی بجنوردی

1396/2/28 ۱۲:۱۰

چرا همچنان ازدکتر روحانی حمایت می‌کنم؟ / کاظم موسوی بجنوردی

دبا: تا چند هفته دیگر انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم در کشور برگزار خواهد شد. هر چند انتخاباتهای قبلی هر یک به نوبه خود از اهمیت زیادی برخوردار بوده‌اند ولی به نظر می‌رسد که در شرایط کنونی جهان، این انتخابات برای کشور ما از اهمیت فزاینده‌ای نسبت به دوره‌های پیش برخوردار است.

 

دبا: تا چند هفته دیگر انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم در کشور برگزار خواهد شد. هر چند انتخاباتهای قبلی هر یک به نوبه خود از اهمیت زیادی برخوردار بوده‌اند ولی به نظر می‌رسد که در شرایط کنونی جهان، این انتخابات برای کشور ما از اهمیت فزاینده‌ای نسبت به دوره‌های پیش برخوردار است.طبیعی است که مانند همیشه علاوه بر رئیس جمهور مستقر شخصیتهای دیگری کاندیدای انتخابات خواهند شد و با همدیگر رقابت خواهند کرد. در جریان رقابتها هم هر کدام از کاندیداها فهرست بلندی از نقاط قوت خود و نقاط ضعف رقبایشان ارائه خواهند داد. تاکنون مشخص نیست که رقیبان آقای روحانی در این کارزار چه کسانی هستند؛ اما روشن است که با توجه به فعالیت چهار ساله جناب آقای دکتر روحانی در مقام ریاست جمهوری بیشترین نگاهها متوجه ارزیابی کارنامه ایشان خواهد بود. باید انتظار داشت که رقیبان ایشان با شدت و حدت زیادی کارنامه دوره نخست ریاست جمهوری ایشان را زیر سؤال ببرند و حتی نقاط قوت آن را نقاط ضعف جلوه دهند. ایشان و حامیانشان نیز در دفاع از خود فهرست مطولی از نقاط قوت دولت یازدهم را به افکار عمومی ارائه خواهند داد. نگارنده که از چهار سال گذشته تاکنون از حامیان آقای دکتر روحانی بوده بارها از کارنامه ایشان در عرصه‌های مختلف دفاع کرده و نیازی به تکرار مطالب گذشته نمی‌بیند. به یقین کارنامه ایشان از تصویب برجام و تعامل سازنده با دنیا تا کاهش نرخ تورم از از46 درصد به 8 درصد، افزایش رشد اقتصادی از منفی 6 درصد به 3 درصد مثبت، کاهش 25 درصدی واردات، افزایش 40 درصدی صادرات و هزاران کار مثبت دیگر در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی چنان درخشان است که نیازی به دفاع ندارد و به قول معروف، " آفتاب آمد دلیل آفتاب ".

 

با وجود این نگارنده در این یادداشت قصد دارد به نکته‌ای مهم در ارزیابی عملکرد جناب آقای دکتر روحانی بپردازد که در سخنان و نوشته‌های حامیان ایشان کمتر دیده می‌شود و آن هم برقراری موازنۀ مثبت در عرصه‌های ایرانی، اسلامی و جهانی است. برای نگارنده همین ویژگی دکتر روحانی کافی است تا همچون گذشته از ایشان حمایت کنم.

هر چند در عرصۀ تئوری و نظر گروهی خود را ایرانگرا یا اسلامگرا و یا جهانی و بین المللی می‌دانند؛ ولی در عرصۀ واقعیت، ایران و اسلام و جهان جدای از هم نیستند و هیچ کس نمی‌تواند میان این سه عرصه دیوار و مرز بکشد. بدون تردید فرهنگ ایرانی، اسلامی و جهانی چنان در عرصه مادی و معنوی جامعه ما تنیده شده که هرگز از هم تفکیک نخواهند شد و یکی را نمی‌توان به نفع دیگری حذف کرد. از سوی دیگر تنها راه توسعه و پیشرفت بلند مدت ایران توجه همزمان به این سه فرهنگ و به بیان دیگر برقراری موازنه مثبت میان. آنهاست.تجربه تاریخ ایران در عصر اسلامی هم به ما نشان می‌دهد که دوره طلایی پیشرفت علمی و فرهنگی ایران در سده‌های 3-5 ق رخ داد که میان ایران و اسلام و جهان آن روز موازنه برقرار شد و دانشمندان ایرانی درکسوت مسلمانی با تسامح و تساهل فلسفه یونانی و دیگر شاخه‌های دانش را از زبانهای مختلف ملل دیگر ترجمه می‌کردند.

تاریخ معاصر کشور ما آکنده از بدفهمی درنگاه همگرایانه به ایران و اسلام و جهان و نگاه گزینشی به آنهاست. دریک دوره کفه موازنه به نفع ایران، آن هم نه همه ایران بلکه ایران باستان، سنگین تر می‌شود و اسلام و جهان نادیده گرفته می‌شوند. در دوره‌ای دیگر همه دروازه‌های کشور به روی جهان بازمی شود و به این نکته که این کار ممکن است سبب تضعیف و حتی حذف ایرانیت و اسلامیت از زندگی مردم گردد، دقت نمی‌شود. زمانی هم تنها بر اسلام و فرهنگ اسلامی تأکید می‌شود و به ایران و جهان بهای چندانی داده نمی‌شود. به نظر می‌رسد یکی از علل اصلی به تأخیر افتادن روند مدرنیته در ایران و توسعه کشور ما نگاه گزینشی به این سه فرهنگ و نفی یکی یا دوتا از آنها و عمل بر پایه همین نگاه است. در شرایط کنونی که جهان به شکل شبکه‌ای به هم مرتبط شده، دوستداران ایران و اسلام و جهان باید به این نکته دقت کنند که تفکیک این سه از یکدیگر نه تنها به نفع آنها نخواهد بود، بلکه ضررهای جبران ناپذیری را متوجهشان خواهد کرد. ایران و اسلام در عرصه تئوری و تاریخ خدمت زیادی به رشد اندیشه و تمدن جهانی کرده‌اند و در شرایط امروز هم در صورت معرفی صحیح باز می‌توانند به جهان خدمت کنند. از سوی دیگر نیک روشن است که جهان امروز جهان ظروف مرتبط است و با نادیده گرفتن این ظروف هرگز نمی‌توان به ایران و اسلام خدمت کرد.

روشنفکران و اندیشمندان و رجال صاحب نام کشور هم، به لحاظ شخصیت و اندیشه درذیل گفتمانهای تفکیک ایران، اسلام و جهان زیسته و عمل کرده‌اند. گروهی نام اسلامگرا بر خود گذاشته و خواسته یا ناخواسته به ایران و جهان بی مهری کرده‌اند. گروهی نیز با داشتن لقب ایرانگرا، اسلام و جهان را در ذیل ایران قرار داده و حتی نادیده گرفته‌اند. دسته‌ای نیز با توصیف خود به عنوان سکولار، لیبرال، چپ، راست، دموکرات، جهانی اندیش یا هر صفت دیگری، ایران و اسلام را در حاشیه اندیشه و عمل خود قرار داده‌اند.

البته در یکصد سال اخیر اندیشمندانی هم بوده‌اند که به موازنه مثبت میان ایران، اسلام و جهان باور داشته‌اند؛ اما هرگز فرصت دولتمداری و مجال تبدیل اندیشه خود به عمل را پیدا نکرده‌اند؛ یا اگر چنین مجالی را هم یافته‌اند، معمولا کوتاه مدت و همراه با بحران بوده است.

به باور نگارنده در دوره ریاست جمهوری جناب آقای دکترروحانی کشور و مردم ایران این بخت و اقبال را پیدا کردند که میان ایران و اسلام و جهان یک موازنه مثبت برقرارشود و این موازنه به توسعه و پیشرفت کشورکمک کند. آقای روحانی از معدود اندیشمندان معتقد به برقراری موازنه میان این سه فرهنگ است که فرصت تحقق اندیشه اش را در عرصه اجرایی پیدا کرده است. بی تردید توسعه ایران بدون وجود این موازنه تحقق نخواهد یافت و در شرایط فعلی هیچ کس بهتراز جناب آقای دکترروحانی که شخصیتی ملی، اسلامی و جهانی است، به تحقق این مهم کمک نخواهد کرد. امیدوارم مردم ایران به ایشان این فرصت را بدهند که در چهار سال آینده با اتکا به توان و تخصص خود و همکارانش کارناتمامش را در زمینه سازی برای تحقق رؤیای توسعه همه جانبه ایران تمام کند.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: