برخی از اشارات پزشکی در گلستان و بوستان سعدی / دکتر جواد وهاب‌زاده

1396/2/2 ۰۷:۴۴

برخی از اشارات پزشکی در گلستان و بوستان سعدی / دکتر جواد وهاب‌زاده

کسانی که سیر و سیاحتی در گلستان همیشه بهار و بوستان دل‌انگیز شیخ اجل شیراز دارند، در گشت و گذار خود به باغچۀ‌ زیبایی پر از ریاحین و گل‌های شفابخش می‌رسند و چه بسا در تمام عمر خود از عطر دل‌آویز این گل‌ها سرمست می‌شوند.

 

کسانی که سیر و سیاحتی در گلستان همیشه بهار و بوستان دل‌انگیز شیخ اجل شیراز دارند، در گشت و گذار خود به باغچۀ‌ زیبایی پر از ریاحین و گل‌های شفابخش می‌رسند و چه بسا در تمام عمر خود از عطر دل‌آویز این گل‌ها سرمست می‌شوند. این نوشته هم در واقع دامنی است پر از گل‌های چیده شده از این باغچه که به عنوان ارمغانی به خوانندۀ عزیز و خوش‌ذوق تقدیم می‌شود.

گل سرسبد این ارمغان، جملات آشنای دیباچۀ گلستان مستطاب است که در آن چنین آمده: «منت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت، هر نفسی که فرو می‌رود ممد حیات است و چون برمی‌آید مفرح ذات پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.

افصح‌المتکلمین، پس از حمد و ثنای خداوند بزرگ، با مهارت و فصاحت اعجاب‌انگیز خود، عمل دم و بازدم، یعنی فیزیولوژی تنفس ر ا در دو جمله مسجع و در عین حال کوتاه و ساده تشریح کرده است.

در مورد بهداشت تغذیه و پرهیز از پرخوری که امروزه عوارض و مضرات آن بر همه روشن است نیز چنین فرماید:

اندرون از طعام خالی دار

تا در آن نور معرفت بینی

تهی از دانشی بدان علت

که پری از طعام تا بینی

و باز در این زمینه ضمن نتیجه‌گیری از یک حکایت حکمت‌آموز می‌فرماید:

چو کم خوردن طبیعت شد کسی را

چو سختی پیش آید سهل گیرد

وگر تن‌پرور است اندر فراخی

چو تنگی بیند، از سختی بمیرد

که دقت در مفاهیم دو بیت بالا تداعی‌کنندۀ سندروم پرهیز (withdrawal) در طب نوین است و باز هم در همین مقوله می‌فرماید:

تنور شکم دم به دم تافتن

مصیبت بود روز نایافتن

و در جایی دربارۀ عوارض زودرس پرخوری می‌گوید:

معده چو پر گشت و شکم درد خاست

سود ندارد همه اسباب راست

و باز در پایان حکایتی دیگر (به منظور پرهیز از اطالۀ‌کلام از آوردن خود حکایت‌ها که دارای نثر عالی و والا هستند صرف‌نظر می‌شود) می‌فرماید:

خوردن برای زیستن و ذکر کردن است

تو معتقد که زیستن از بهر خوردن است

شیخ اجل در سه بیت زیر نیز دو موضوع از مباحث آسیب‌شناسی دستگاه گوارش، یعنی عارضه انسداد روده و اختلال اسهال غیرقابل کنترل را چنین تشریح کرده است:

مایۀ عیش آدمی شکم است

چون به‌ تدریج می‌رود چه غم است

گر ببندد چنانکه نگشاید

گو دل از عمر برکنی شاید

ور گشاید چنان‌ که نتوان بست

گو بشوی از حیات دنیا دست

در اینجا یادآوری این نکته ضروری است که منظور سعدی از پرهیز از پرخوری به معنی امساکی که منجر به فقر و سوء تغذیه می‌شود نیست، بلکه دوری از افراط و تفریط است که خود شیخ آن را راز تندرستی می‌داند و می‌فرماید:

سخن آنگه کند حکیم آغاز

یا سرانگشت سوی لقمه دراز

که زنا گفتنش خلل زاید

یا زنا خوردنش به جان آید

لاجرم حکمتش بود گفتار

خوردنش تندرستی آرد بار

و یا در جای دیگر خاطرنشان می‌سازد که:

اسیر بند شکم را دو شب نگیرد خواب

شبی ز معده خالی شبی ز پرخوردن

حکایت کوتاه زیر از باب سوم گلستان نیز در این زمینه جالب است:

یکی از حکما پسر را نهی همی کرد از بسیار خوردن که سیری مرد را رنجور دارد، گفت: ای پدر، گرسنگی نیز بکشد. نشنیده‌ای که ظریفان گفته‌اند به سیری مردن، به که گرسنگی بردن. گفت اندازه نگهدار «کلوا واشربوا ولاتسرفوا».

نه چندان بخور کز دهانت برآید

نه چندان که از ضعف جانت برآید

قطعه:

با آنکه در وجود طعام است حظ نفس

رنج آورد طعام که بیش از قدر بود

گر گل شکر خوری به تکلف، زیان کند

ور نان خشک دیر خوری گل شکر بود

و در باب هشتم بوستان با عنوان شکر بر عافیت چنین فرموده است:

درون تا بود قابل شرب و اکل

بدن تازه روی است و پاکیزه شکل

خراب آنگه این خانه گردد تمام

که با هم نازند طبع و طعام

مزاجت تر و خشک و گرم است و سرد

مرکب از این چار طبع است مرد

یکی زین چو بر دیگری یافت دست

ترازوی عدل طبیعت شکست

اگر باد سرد نفس نگذرد

تف معده، جان در خروش آورد

چو در دیگ معده نجوشد طعام

تن نازنین را شود کار خام

در اینان نبندد دل، اهل شناخت

که پیوسته با هم نخواهند ساخت

توانائی تن مدان از خورش

که لطف حقت می‌دهد پرورش

سعدی علیه‌الرحمه در ابیات بالا علاوه بر بهداشت تغذیه، به نکته مهم دیگر یعنی مزاج‌های چهارگانه سرد، گرم، مرطوب و خشک اشاره می‌کند که بنا به عقیدۀ حکما و پزشکان قدیم برقراری تعادل و توازن بین این چهار مزاج را از طرفی و حفظ تعادل بین طبایع چهارگانه صفرا، بلغم، سودا و خون را از طرفی دیگر، رمز سلامتی می‌دانستند و برعکس به هم خوردن تعادل و توازن بین آنها را موجب بیماری، که سعدی در این باره می‌فرماید:

چار طبع مخالف سرکش

چند روزی شوند با هم خوش

چون یکی زین چهار شد غالب

جان شیرین برآید از قالب

و یا:

دست بر هم زند طبیب ظریف

چون خرف ببیند اوفتاده حریف

چون مخبط شد اعتدال مزاج

نه عزیمت اثر کند نه علاج

با توجه به این واقعیت که نظریۀ مزاج‌ها و طبایع اربعه امروزه به صورت دیگری (مثل تعادل اسید و باز و الکترولیت‌ها و مقولۀ هومئوستاز) مورد تأیید دانشمندان فیزیولوژی و پزشکی است، اعتبار و اهمیت سخن سعدی به خوبی روشن می‌شود.

موضوع دیگری که شیخ اجل بدان اشاره کرده زیان و عارضه مصرف خودسرانه داروست و در حکایتی انتقادآمیز از ریاورزی بطور ضمنی به عوارض داروی خودسرانه می‌فرماید:

عابدی را پادشاهی طلب کرد. اندیشید که دارویی بخورم تا ضعیف شوم، مگر اعتقادی که دارد در حق من زیادت کند. آورده‌اند که داروی قاتل بخورد و بمرد.

در اشاره به سختی کار پرستاری نیز می‌فرماید:

منغض بود عیش آن تندرست

که باشد به پهلوی بیمار سست

شیخ شیراز در مورد بی‌ثمر بودن سعی طبیب در نجات جان بیمار رو به مرگ در حکایتی در باب ششم گلستان که «در ضعف و پیری» است می‌گوید:

دست بر هم زند طبیب ظریف

چون خرف ببند اوفتاده حریف

خانه از پای‌بست ویران است

خواجه در بند نقش ایوان است

مطلب دیگری که سعدی بر آن اشاره دارد، مشکل و سختی پیش‌بینی در حرفۀ پزشکی است که در حکایت منظومی می‌گوید: شبی بیمار کردی از پهلو درد شدیدی رنج می‌برد. طبیبی بعد از معاینه او گفت که بیمار همان شب خواهد مرد، اما در همان شب خود طبیب درگذشت و بیمار کرد چهل سال بعد از آن هنوز زنده است:

شبی کردی از درد پهلو نخفت

طبیبی در آن ناحیت بود و گفت

از آن است کو برگ رز می‌خورد

عجب دارم ار شب به پایان برد

قضا را طبیب اندر آن شب بمرد

چهل سال از این رفت و زنده است کرد

این حکایت سعدی، خاطره‌ای را در من زنده می‌کند که آوردن آن در اینجا خالی از لطف نیست؛ و آن اینکه سالها قبل روزی مریضی به مطب مراجعه کرد و ضمن دادن شرح حال خود گفت که: «حدود بیست و پنج سال پیش، به پزشک متخصصی مراجعه کرده و پزشک بعد از معاینه گفت که وضع قلب تو خیلی وخیم است و اگر فوراً در بیمارستان بستری نشوی در کمتر از یک هفته در اثر سکتۀ قلبی چشم از جهان خواهی بست ولی به خاطر ترس از بستری شدن به بیمارستان مراجعه نکردم و حالا بعد از ربع قرن حی و زنده در مطب شما هستم!»

شنیدن این شرح حال مرا به یاد منجمی ناشیانۀ انوری انداخت که شاعر دیگری در اعتراض طنزآمیز به او گفته بود:

گفت انوری که در اثر بادهای سخت

ویران شود سراچۀ کاخ سکندری

در روز حکم او نوزیده است هیچ باد

یا مرسل‌الریاح، تو دانی و انوری

و من با الهام از گفتۀ شاعر معترض، همان‌روز بعد از پایان کار مطب، دو بیت طنزآمیز زیر را در مورد بیمار و پزشک مورد بحث ساختم:

گفتا حکیم که در اثر سکتۀ وخیم

گردد سقط سقیم به یک هفته یا که نیم

بگذشت ربع قرن و سلیم است آن سقیم

یا شافی قدیم، تو دانی و آن حکیم!

جناب سعدی در حکایتی دیگر از گلستان توصیه می‌فرماید که برای حصول بهبودی و عافیت، باید به طبیب کارشناس مراجعه کرد:

امید عافیت آنگه بود موافق عدل

که نبض را به طبیعت‌شناس بنمایی

استاد سخن در مورد شکر بر عافیت که شامل سپاسگزاری از طبیب معالج نیز می‌شود، توصیه و پند و اندرزهایی دارد، نظیر:

چو به گشتی، طبیب از خود میازار

چراغ از بهر تاریکی نگهدار

حکایت منظوم زیر از کتاب «بوستان» نیز که حسن ختام این نوشته است، شاهدی بر این مدعاست:

ملکزاده‌ای ز اسب ادهم فتاد

به گردن درش، مهره برهم فتاد

چو پیلش فرو رفت گردن به تن

نگشتی سرش تا نگشتی بدن

پزشکان بماندند حیران در ین

مگر فیلسوفی ز یونان زمین

سرش باز پیچید و رگ راست شد

وگر وی نبودی ز من خواست شد

دگر نوبت آمد به نزدیک شاه

نکرد آن فرومایه دروی نگاه

خردمند را سر فرو شد به شرم

شنیدم که می‌رفت و می‌گفت نرم

اگر دی نپیچیدمی گردنش

نپیچیدی امروز، روی از منش

فرستاد تخمی بدست رهی

که باید که بر عود سوزش نهی

ملک را یکی عطسه آمد ز دود

سروگردنش همچنان شد که بود

بعذر از پی مرد بشتافتند

بجستند بسیار و کم یافتند

مکن، گردن از شکر منعم مپیچ

که روز پسین سر برآری به هیچ

—————-

منابع:

۱ـ ذکر جمیل سعدی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۷۳، تهران

۲ـ پزشکی در ادبیات ایران زمین، دکتر محمدجواد ابویی، انتشارات علم نوین، ۱۳۸۵، تهران

* دکتر جواد وهاب‌زاده؛ عضو هیأت علمی دانشکده پزشکی اردبیل

 

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: