1396/1/26 ۱۰:۰۶
نقد آثار یك متفكر بزرگترین ارجی است كه میتوان به كار او داد، چراكه در كمترین دلالتش به معنای اهمیت قایل شدن به آثار آن اندیشمند است، ضمن آنكه هر نقدی زوایای پنهان و تاریك را نه فقط بر خود مولف كه بر خوانندگان نیز میگشاید و زمینه بحث و گفتوگو را فراهم میسازد.
نگاهی انتقادی به روایت سیدجواد طباطبایی
نقد آثار یك متفكر بزرگترین ارجی است كه میتوان به كار او داد، چراكه در كمترین دلالتش به معنای اهمیت قایل شدن به آثار آن اندیشمند است، ضمن آنكه هر نقدی زوایای پنهان و تاریك را نه فقط بر خود مولف كه بر خوانندگان نیز میگشاید و زمینه بحث و گفتوگو را فراهم میسازد. جواد طباطبایی نظریه پرداز اندیشه سیاسی در ایران از معدود پژوهشگران ایرانی است كه آثار فراوانی نگاشته و نظریهای را به نام خود ثبت كرده است و میتوان برای او به اصطلاح یك «طرح فكری» ترسیم كرد با مفاهیمی نامآشنا همچون «زوال اندیشه سیاسی»، «شرایط امتناع اندیشه»، «تداوم فرهنگی ایران زمین» و... او در طول بیش از سه دهه تلاش فكری آثار متعددی را تالیف كرده كه هر یك در زمان انتشار اتفاق مهمی در حوزه فرهنگ تلقی میشد. یكی از این آثار خواجه نظامالملك است كه اینك از چاپ نخستین آن (١٣٧٥) ٢٠ سال میگذرد. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در همكاری با انجمن جامعهشناسی ایران در ادامه سلسله نشستهای نقد و بررسی آثار سید جواد طباطبایی به كتاب خواجه نظام او پرداخت. در این نشست شماری از استادان علوم انسانی ایران از رشتههای جامعهشناسی، فلسفه و تاریخ حضور داشتند و هر یك از منظر خود به بحث پیرامون كتاب مذكور پرداختند.
*****
نباید انتظار داشت همه مثل هم بیندیشند / حسین سراجزاده (رییس انجمن جامعهشناسی ایران)
حسین سراجزاده، رییس انجمن جامعهشناسی ایران در آغاز با تاكید بر آنكه بحث از انحطاط و عقب ماندگی از محوریترین مباحثی بوده كه ذهن اندیشمندان و روشنفكران ایرانی را به خود مشغول داشته، گفت: از دوره مشروطه تاكنون مباحث زیادی در این باره مطرح شده و از دهه ۵۰ به بعد متفكرانی چون شایگان، آلاحمد، نراقی، كاتوزیان، سروش، توسلی و... در این باره فكر و نظریهپردازی كردند. این متفكران در پارهای از موارد با یكدیگر تفاوتهای جدی داشتند به طور مثال اغلب آنها تفاوتهای رشتهای داشته و با توجه به حوزه تخصصی خود به این موضوع نگاه كردهاند و از سوی دیگر گاهی تفاوتهای آنها ناشی از دیدگاه فلسفی و مشرب فكری آنها بوده است. اغلب این متفكران ذیل نظام اندیشهای مغربزمین مباحث خود را طرح كردند و باوجود نقدهای جدی آنها به یكدیگر نباید از تلاشها و مجاهدتهای فكری این افراد برای پاسخدادن به دلایل توسعهنیافتگی جامعه ایران چشم پوشید. اعتلای جامعه ایران و مسائل مبتلابه آن وجه مشترك اغلب این متفكران بوده و انجمن جامعهشناسی ایران نیز از سه سال گذشته تاكنون دو پروژه را در این راستا دنبال كرده كه نخست برگزاری سلسله سمینارهای جامعهشناسان و جامعه ایرانی است كه تاكنون سه جلسه از آنها برگزار شده است و دیگری پروژه مشتركی بوده كه با همكاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با هدف برگزاری هماندیشیهای متعدد برگزار شده است.
سراجزاده در ادامه به تلاشهای جواد طباطبایی در تاریخ معاصر ایران اشاره كرد و گفت: طباطبایی به شهادت كارها و آثارش یكی از افراد پركار و جدی در این عرصه فارغ از داوریها و قضاوتهای دیگران است. در نقد و بررسی آثار او همواره باید به یاد داشته باشیم كه ادب گفتوگو را رعایت كنیم چرا كه گاهی مشاهده میكنیم كه خود ایشان در نقد آرا و نظرات رقبایش چندان مقید به ادب گفتوگو نیست.
وی سپس به گفتارهای كسانی كه از امتناع اندیشه، فكر فلسفی و انحطاط آن در دوره كنونی سخن میگویند، اشاره كرد و گفت: كسانی كه این مباحث را مطرح میكنند گویی قرار است نظام اندیشهای را ارایه كنند تا دیگران هم در این نظام فكر كنند. در حالی كه این گونه نباید با موضوع تفكر برخورد كرد چون بازتاب واقعیت اندیشه در جامعه ایران نبوده و برای ما و هیچ كسی هم مفید نیست. جامعه ایران با همه ظرفیتهایش اعم از سنتی و مدرن متفكرانی داشته كه آموزههای خود را از همین نظامها گرفتهاند. بنابراین همواره جریان اندیشه براساس مسائل مبتلابه جامعه ایران پس از مشروطه به بعد وجود داشته و این مسیر رو به رشد بوده است. اما اینكه بگوییم اینها اندیشه نیستند و باید دیگران در دستگاه فكری دلخواه ما بیندیشند غلط است. این موضوع درباره جامعهشناسی اسلامی هم مصداق دارد كه امروزه ما با آن روبهرویم. نباید تصور كرد كه همه آنچه دیگران و گذشتگان انجام دادهاند بیهوده و عبث است. ما نباید انتظار این را داشته باشیم كه همه در یك دستگاه فكری خاص بیندیشند.
تاریخ مدرن با تاریخ سوژه آغاز میشود / رحیم محمدی (استاد جامعهشناسی دانشگاه امام حسین (ع))
رحیم محمدی، استاد جامعهشناسی دانشگاه امام حسین (ع) بحث خود را با اشاره به اینكه طباطبایی پیش از كتاب «خواجه نظامالملك» كتاب «درآمدی فلسفی در تاریخ اندیشه سیاسی در ایران» را نگاشته و این دو كتاب مكمل یكدیگر هستند، آغاز كرد و گفت: زمانی كه سیدجواد طباطبایی كتاب «تاریخ اندیشه سیاسی در ایران» را به ما تدریس میكرد این پرسش به صورت مبهم در ذهن ما بود كه سخنان طباطبایی اگر اندیشه اجتماعی است پس اندیشه سیاسی چیست؟ و درواقع ایشان به ما اندیشه سیاسی درس میداد. خواجه نظامالملك در مرحلهای از تاریخ ایران واقع شده كه قبل از او متفكران بزرگی در ایران مانند خوارزمی، ابونصر فارابی، ابوالحسن عامری نیشابوری، ابنسینا و... درباره مفهوم ایرانزمین سخن گفته بودند. من زمانی كه كتاب طباطبایی را مطالعه كردم به پرسشهایی رسیدم مانند اینكه نظام الملك چقدر توانسته است روایتی دقیق و كامل و صحیح از اندیشه سیاسی ایران (یا ایرانشهری) ارایه كند؟ در این میان تفاوت خواجه نظام و ابن خلدون چیست؟ همان طور كه پیشتر هم گفتم ابنخلدون نسبتی با ایران ندارد، اما طباطبایی به این موضوع التفاتی ندارد. این در حالی است كه خواجه نظامالملك از میان اندیشه، زبان و فكر ایرانی بیرون آمده است.
وی در ادامه گفت: زمانی خواجه نظامالملك كتاب سیاستنامه را مینویسد كه در تاریخ ایران سستی و فترت آغاز شده و نگارش این كتاب هم نمیتواند كاری را از پیش برده و در نهایت حمله مغولان رخ میدهد. بنابراین همزمان با آغاز اندیشیدن خواجهنظامالملك به سیرت پادشاهان ایرانی سستی در تاریخ سیاست ایران آغاز شده است. نظامالملك بین دستگاه فكری خلیفگی و شاهآرمانی ایستاده بود. آن گونه كه فردوسی از امتزاج سه عنصر تركی، تازی و ایرانی حرف میزند و به بحران در ایران اشاره میكند، خواجه نظامالملك این سه عنصر را تثبیت میكند. این در حالی است كه چنین موضوعی در تحلیل طباطبایی وجود ندارد. در حالی كه فردوسی به جداسازی و بحران فكر میكرد خواجه نظامالملك به تلفیق و تركیب میاندیشد و این مباحث در تحلیلهای سیدجواد طباطبایی مغفول است چرا كه او بیشتر به دنبال این است كه تاریخنویسی در اندیشه سیاسی را انجام دهد. خواجه نظام به تعبیر ریچارد فرای در آخرین مراحل عصر زرین فرهنگ ایرانی میزیست و به تداوم آن مدد رساند. محمدی در ادامه گفت: تاریخ مدرن با تاریخ سوژه آغاز شده است، تاریخ ایران مدرن هم با تاریخ سوژه ایرانی پیوسته و وابسته است. تاریخ «اندیشه سیاسی» یك جایی به تاریخ «اندیشه اجتماعی» تبدیل شده است. اندیشه اجتماعی به امر اجتماعی فكر میكند، به سوژه و سوژگی میاندیشد، به نتایج و پیامدهای سوژگی میاندیشد. در واقع نتیجه و محصول فلسفه سیاسی و اندیشه سیاسی شهریاری بود، اما نتیجه اندیشه اجتماعی و سوژگی، حقوق انسان و آزادی و شهروندی و قانون و برابری و دموكراسی و سیاست مدرن است. اگر این گسست- و- پیوست تاریخی اندیشه درست درك نشود، برون رفتی بر وضع كنونی ایران هم متصور نیست. وی در پایان گفت: سوژگی وضع بودن انسان در تاریخ و در جامعه است. انسان به واسطه بودن در تاریخ و در جامعه عوض میشود و در هر دوری و در هر زمانهای وضع بودن جدیدی پیدا میكند. ما «وضع بودن امروزین انسان» در تاریخ و در جامعه را سوژگی مینامیم و این سوژگی اقتضائات و الزامات و پیامدهای خاص خود را دارد.
فلسفه در ایران در محاق است / محمدعلی مرادی (پژوهشگر فلسفه)
محمد علی مرادی دیگر سخنران این نشست بود كه بحث خود را نقد پدیدارشناسانه كتاب خواجه نظامالملك و تداوم فرهنگی ایران خواند و گفت: نقد پدیدارشناسانه به نویسنده كمك میكند كه مفاهیم پنهان متن را بیشتر شرح دهد. از این منظر ما باید با پروژه سیدجواد طباطبایی همدلی كنیم تا بتوانیم آن را ارتقا دهیم این در حالی است كه اغلب منتقدان كتابهای او با وی همدلی ندارند. آن گونه كه از سوی منتقدین مطرح میشود سیدجواد طباطبایی تمام مفاهیمش را از متفكران دیگر اخذ نكرده بلكه تغییراتی در آنها رخ داده تا ایده خود را شرح دهد. در دوره مشروطه تاكنون ایده دولت در ایران شكل نگرفته و دغدغه شكلگیری تئوری دولت یكی از مفاهیمی است كه در متن كتابهای طباطبایی مشاهده میشود و او سعی میكند ایده ایرانشهری را در مقابل خلیفهگری نشان دهد البته طباطبایی در بستر مباحثی كه روشنفكران فرانسوی مانند الجابری مطرح میكنند مفاهیمش را بیان میكند.
مرادی در پاسخ به اینكه ریشههای تفكر طباطبایی كجاست، گفت: آقای طباطبایی در كانتكس فرانسوی بحث میكند البته نه خود فرانسویان بلكه اعرابی كه در فرانسه كار میكنند. ماننند محمد آرگون، الجابری و... اینها اعرابی هستند كه در فرانسه شكل گرفتهاند و مهمترین آدمی كه با آن رفرنس میدهند آدام بت است. تاریخنویسی ایرانیان روی هیچ پایهای استوار نیست. طباطبایی معتقد است تاریخنویسی باید براساس بنیانهای نظری شكل بگیرد در غیر این صورت تاریخ افسانه میشود، بنابراین از منظر او اگر فلسفه شكل نگیرد تاریخنویسی هم صورت نخواهد كرد. اندیشه یك نوع عمل است پس تا زمانی كه كسی عمل میكند نمیتوان گفت كه انحطاط اندیشه است. اما چگونه میتوانیم اندیشههایمان را بفلسفیم؟ چرا كه فلسفه در ایران در محاق فراموشی است.
مرادی در پایان گفت: اگر فردی بخواهد تاریخ بنویسد ابتدا باید فلسفه تاریخ بنویسد درواقع یك من تاریخی مان مشخص شود. اما امروز ما این من را نمیتوانیم در خودمان بخوانیم و به شرطی میشود این كار را كرد كه ابتدا فلسفه در ما به وجود بیاید. از همین منظر است كه ما تاكنون نتوانستهایم آثاری چون شاهنامه، حافظ و... را مورد تامل فلسفی قرار دهیم چرا كه باید تلاش ما براین باشد كه پروژه خود را براساس «من» بازتعریف كرده و به دنبال طرح مباحث سیاسی از این موضوع نباشیم.
بازخوانی خواجه نظام لازم است / قاسم پورحسن (استاد فلسفه دانشگاه علامه)
قاسم پورحسن، استاد فلسفه دانشگاه علامه بحث خود را با اشاره به اینكه نمیتوان خواجه نظامالملك را بدون بررسی مذهب شافعی و در مقابل آن كندری مطالعه كرد، شروع كرد و گفت: بر این اساس بررسی دقیق تحولات سیاسی اجتماعی ایران از برآمدن ساسانیان تا كوچ سلجوقیان به آناتولی و... همگی را باید در شرایط و مختصات زمان خود و با در نظر گرفتن مذاهب آن دوره مطالعه كرد. به انضمام اینكه خواجه سیرالملوك را در ابتدای صدراتش نمینویسد بلكه آن را در پایان صدراتش مینویسد. كتاب سیرالملوك با دیدگاه سید جواد طباطبایی از آن حیث كه از ایرانشهری دفاع میكند اهمیت دارد اما سوال این است كه طباطبایی چگونه به این نتیجه میرسد؟ از كتاب سیرالملوك این نتیجه حاصل نمیشود و از تمام كتاب، مذهب شافعی بیرون میآید و تنها بخشهای چهار و پنج است كه درباره ایران یعنی عدالت و دادگری صحبت میكند. بنابراین از كتاب نظریه ایرانشهری استخراج نمیشود. وی گفت: ما اگر تحلیل درستی از وزیران ایران داشته باشیم میبینیم كه به طور كلی آنها معتقدند كه با حمله اعراب نهاد دولت از بین رفت. خواجه نظام در هیچ جا از پادشاه ستایش نمیكند بلكه حتی بد و بیراه هم میگوید و در واقع او از یك بنیادی دفاع میكند. همچنین نظریه دادگری به همراه اخلاق در اثر خواجه نظام بسیار مهم است. مسالهای كه خواجه نظام را از دیگران متمایز میكند این است كه در ایران بعد از اشعریان مناظره مذهبی ترویج پیدا كند كه در دوره اول به صورت خونین و در دورههای بعدی به صورت مسالمتآمیز است. دغدغه خواجه نظام وحدت سرزمینی است. این تصور كه خواجه بهدنبال حفظ قدرت یا پادشاهی است، فهم درستی نیست البته این فهم نادرستی است كه درباره غزالی هم داریم یعنی دغدغه خواجه تثبیت قدرت تركان نیست بلكه دغدغه آن وحدت سرزمینی است. خواجه در تمام ۱۲ نظامیه مساله محوریاش فقه شافعی است. وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینكه خواجه نظام به خلیفه نمیاندیشد گفت: خواجه نظام میخواهد یك حكومت ایرانی بنیان بگذارد، پس این سخن كه فیلسوفان دغدغه سیاسی داشتند ناكارآمد بود و فهم درستی نیست. همچنین بدین صورت هم نیست كه حجم انبوهی از نوشتههای ما سیاست نامهنویسی است و اینها رهزن است. خواجه حقیقتا بهدنبال دفاع از مذهب شافعی است. وی در پایان گفت: دفاع از ایران لزوما به معنی بازگشت به نظریه ایرانشهری نیست. اساسا خواجه نظامالملك ترك بودن سلجوقیان را به هیچ و آنها را به استخدام میگیرد و به همین دلیل است كه مهمتر از ملكشاه است اما اگر ما بخواهیم خواجه را به درستی بفهمیم باید ۵۰ باب كتاب آن را سنخشناسی كنیم و به همین سبب دفاع او از حكومت، دفاع از شخص پادشاه نیست بلكه دفاع از نهاد قدرت است. متاسفانه ما همواره خواجه و غزالی را در سایه ابن سینا و حكومت تركان خواندهایم كه سبب شده است خوانشمان درست نباشد.
تاریخ مفهومی در ایران نداریم / داریوش رحمانیان (استاد تاریخ دانشگاه تهران)
داریوش رحمانیان، استاد تاریخ دانشگاه تهران در آغاز بر ضرورت نقدپذیری تاكید كرد و در ادامه به سالهای طولانی درگیری خود با پروژه طباطبایی اشاره كرد و گفت: وی ادامه داد: من شاگرد طباطبایی بودم اما به ایشان نقد دارم. در آن زمان كه من شاگرد وی بودم تنها كتاب ایشان كه منتشر شده بود «درآمدی فلسفی بر تاریخ اندیشه سیاسی در ایران» بود، من سالهای بسیار طولانی با پروژه طباطبایی درگیر بودم. طباطبایی در زمان نوشتن این نسخه ۵۱ سال داشته و همانطور كه میدانید متون زندگی دارند و طباطبایی جزو متفكران صاحب پروژه و برنامه ما است. او در رابطه با پروژهاش آثار متفاوت نوشته و نقد او فقط با نقد یك اثر ممكن نیست. رحمانیان مساله طباطبایی را ایران خواند و گفت: او متفكری است كه هدفش تاسیس نظریهای مدرن برای فهم ایران آن هم به شكل تاریخی است. تمام آثار دكتر طباطبایی حكایت از خلأ، بنبست و... دارد. بارها در همین كتاب به وضعیت سست تاریخنگاری و فلسفه در ایران اشاره میكند و خودش اقرار میكند كه من در حد توانم تلاش میكنم كه نظریهای را مطرح كنم اما بارها اشاره میكند كه وضعیت علوم انسانی به گونهای است كه به من اجازه بیشتر نمیدهد. طباطبایی به وضعیت علوم انسانی در ایران یك نگاه آسیبشناسی دارد كه بسیار مهم است. در كتاب خواجه نظام الملك دغدغه ایشان این است مفهومهایی بسازد كه منجر به ایجاد چارچوب نظری برای تدوین یك نظریه عمومی و فراگیر برای تاریخ شود. تاثیرپذیری او از ذهنیت برخی شرق شناسان در برخی قسمتها مشهود است اما وابستگی نیست و اسیر آن قالبها و دوگانگیسازیها نیست.
رحمانیان در ادامه با بحث از تعبیر برساختهاش شرقشناسان بومی گفت: به نظر من طباطبایی اینگونه نیست. او كوششی در درون ایران دارد. طباطبایی مفهوم استمرار ایران كه شرقشناسان به وجود میآورند را به وام میگیرد و از آن استفاده میكند. یكی از مفاهیم كلیدی پروژه دكتر طباطبایی تداوم در ایران است، طباطبایی به درستی میگوید كه شرقشناسان از آنجایی كه حوزه مطالعهشان از زبان و ادبیات شكل گرفته استمرار تاریخ را هم متاثر از زبان و ادبیات میدانندطباطبایی معتقد است استمرار ایران در بعد اندیشه سیاسی ایرانشهری مغفول مانده است و این پیام محوری این كتاب و كتابهای دیگر طباطبایی است. اما این سخن به اینجا ختم نمیشود. طباطبایی میگوید اگر بخواهیم در راه تدوین نظریهای برای فهم منطق و تحولات ایران گامبرداریم شرطش این است كه متون ادب فارسی را در حوزه تتبعات ادبی ببریم و كوشش كنیم جوهر اندیشه آنها را بهویژه در بعد اندیشه سیاسی دریابیم.
رحمانیان با بیان اینكه در ایران منطق پژوهش درباره متون نداریم گفت: متاسفانه ما در روشها و چارچوبهای متن پژوهشی بسیار ضعیف هستیم. در تحقیقات مربوط به تاریخ اندیشه هم بسیار ضعیف هستیم و میتوان گفت اصلا آن را نداریم. دكتر طباطبایی ادعایش این است كه میخواهد تاریخ اندیشه بنویسد اما آیا ایشان روش و مقدمات این كار را دارد؟ در تاریخنویسی ما یك ژانر بهنام تاریخ فكری داریم كه خود تاریخ موضوع آن است و متاسفانه در ایران آن را نداریم همانند آنكه تاریخ اجتماعی نداریم. این ضعف، ضعف طباطبایی نیست بلكه ضعف علم در ایران است و مهمتر از همه این است كه ما تاریخ مفهومی در ایران نداریم.
استاد تاریخ دانشگاه تهران گفت: ما نسبت به كارگرفتن مفاهیم دقت نمیكنیم و به همین دلیل دچار یك مشكل به نام زمان پریشی میشویم البته من در این تردید ندارم كه میشود وحدت ملی، وحدت سرزمینی و... بهكار برد اما اینكه بگوییم آرمان خواجه نظام الملك وحدت سرزمینی بوده به نظرم درست نیست. فردوسی یكی از عجایب تاریخ بشریت است اما تردید دارم كه بگویم خواجه آرمانش وحدت سرزمینی ایران بوده است. البته طباطبایی این را نمیگوید و هدف كتاب این است كه بگوید خواجه نظامالملك آگاه شده بود كه بازگشت ناممكن است. اینجا یكی از نقدهایی است كه من به ایشان دارم. طباطبایی بهشدت تاریخ را هگلی میبیند. كتاب «سیاستنامه» بیانگر این است كه بازگشت به آن آرمانشهر ناممكن است. اینجاست كه ایشان مفهوم وجدان نگونبخت ایرانی را ساخته و معتقد است كه ما باید بر اساس این نظریه منطق تحول ایران را بسازیم و جز این راهی نداریم كه عملا وارد بحث تاریخ اخلاقی شده است.
وی گفت: طباطبایی میگوید راه برونرفت ما از این وضعیت این است كه بر اساس پدیدارشناسی روح هگلی این وضعیت را فهم و علاج كنیم. ایشان در واقع تاریخ را بنا بر مفروضات اندیشه فهم میكند و بر این اساس كه عقیده دارد و تاسیس یك اندیشه جدید را راه برون رفت از این وضعیت نشان میدهد، در واقع طباطبایی در اینجا به عنوان یك منجی است و معتقد است كه راه را من پیدا كردهام. ادعاهای دكتر طباطبایی من را به یاد افرادی میاندازد كه بهدنبال علتالعلل برای تاریخ ایران هستند. طباطبایی در تبیین تاریخ ایران تكعاملی بحث میكند كه به نظر من درست نیست. ما باید منطق دوره مندی تاریخمان را اصلاح و نو بكنیم و بر اساس تاریخ اجتماعی، اقتصادی و... آن را دورهبندی كنیم. من دوگانه ایران بعد از اسلام و قبل از اسلام را قبول ندارم و آن را كافی نمیدانم بلكه دوره خاندانی ایران و دوره قبیلهای تاریخ ایران را بهتر میبینم. پس بنابراین طبق این فرض اعتقاد ندارم كه دوره تاریخ باستانی یا تاریخ خاندانی ما با سامانیان تمام میشود بلكه آخر تاریخ باستان پایان سلجوقیان است و دوره بعدی تاریخ و قبیلهای ما آغاز میشود. آقای طباطبایی به دلیل اینكه هگلی به تاریخ نگاه میكند راه را بر خود بسته است هرچند به این دیدگاه نزدیك شده است.
ابهام در مفاهیم طباطبایی / سید جواد میری (استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)
سید جواد میری بحث خود را با اشاره به ابهام مفاهیم قوم ایران و گسست در بحث طباطبایی آغاز كرد و در ادامه گفت: طباطبایی مفهوم گسست را با ارجاع چیرگی تركان بارها تكرار میكند ولی پارادوكس مفهوم این است كه طباطبایی از یك سو در مفهومسازی ادوار گسست ایران چیرگی تركان را یكی از آن گسستها برمیشمارد ولی وحدت ایران را منوط به آن میداند و از قضا خواجه نظامالملك را نظریهپرداز این گسست ناگسستنی میپندارد؛ به زبان دیگر نشانههای ژرف از نوعی تاریخنگاری جهتدار و- نمیگوییم ایدئولوژیك- در روایت طباطبایی موج میزند. همچنین اصرار طباطبایی به مفهوم ایرانزمین این شایبه را به وجود میآورد كه او در تاریخنگاری خویش از مفاهیم اكنونی و جهتدار برای تبیین گذشته استفاده میكند.
میری در ادامه به مفهوم تداوم فرهنگی نزد سیدجواد طباطبایی اشاره كرد و گفت: مساله تداوم فرهنگی مبتنی بر یك قرائت مفردانه و ضد پلورالیستی از تاریخ پرفراز و نشیب ایران است. در اینجا این سوال مطرح میشود كه آیا ما یك تداوم داشتیم یا با تداومها روبهرو هستیم؟ به زبان دیگر آیا مساله ایران با یك دیدگاه فلسفی تحدید میشود یا با دیدگاهها؟ مساله دیگر مفهوم زبان ملی است كه طباطبایی اصرار دارد آن را به پیش از مشروطیت و دوران پیشامدرن گسترش دهد این نكته مهم قابل بحث و مناقشه است و ربط وثیقی به خوانش طباطبایی از شاهنامه فردوسی دارد.
میری در بخش دیگری از سخنانش به نابسندگی مفهوم نیروهای پایدار فرهنگی نزد طباطبایی پرداخت و گفت: همین موضوع این ابهام را ایجاد میكند كه چنین مفهوم بس سترگ چرا بدون هیچ پردازشی رها شده است. به زبان دیگر این نیرو از چه جنسی است؟ نژادی است؟ مذهبی است؟ دینی است؟ در این میان نهتنها این نیرو مبهم پرتاب شده بلكه مفهوم پایداری فرهنگی نیز مفهومسازی نشده بلكه ما نمیدانیم این مفهوم از چه جنسی است.
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به مفهوم وحدت سرزمینی كه از سوی خواجه نظامالملك مطرح میشود اظهار كرد: آنچه طباطبایی از آن در كتاب با عنوان وحدت سرزمینی از نگاه خواجه نظامالملك یاد میكند این سوال را به ذهن متبادر میسازد كه آیا واقعا خواجه نظام مفهوم ملی را درك میكرده یا این مفهوم برساخته از دستگاه فكری طباطبایی است كه آن را به خواجه تزریق كرده است و اگر پاسخ به این پرسش این باشد كه طباطبایی این مفهوم را جعل كرده آنگاه پرسش بنیادیتر مطرح میشود و آن این است كه اساسا بنیاد تاریخنگاری طباطبایی بر چه مبنایی استوار است. به نظر من در این عرصه مفاهیم از جنس پیشامدرن نیستند بلكه از نوع معاصر هستند.
وی سخنان خود را با طرح پرسش به پایان رساند و یادآور شد: پرسش دیگری كه اینجا مطرح میشود این است كه اگر نظریه شاهی - آرمانی بنیادیترین عنصر اندیشه سیاسی ایرانشهری است نسبت این بنیادیترین ایده ایرانشهری با ایران معاصر چیست؟
نگاه طباطبایی ایدهآلیستی است / حسن محدثی (استاد جامعهشناسی دانشگاه آزاد اسلامی)
حسن محدثی، استاد دانشگاه آزاد اسلامی در ابتدا به نقد نحوه نگارش این كتاب پرداخت و آن را در مقایسه با كتاب ابن خلدون بسیار بهتر خواند و گفت: البته انتظار از این كتاب این بود كه یك روال منطقی داشته باشد، تقریبا میتوان گفت كه هیچ یك از این انتظارات برای من برآورده نشد. یعنی مبانی نظری بحث روشن نشده است و در كتاب مفاهیم كلیدی وجود دارد كه مشخص نشده است كه خواننده باید تلاش كند تا آنها را در لابه لای متن دریافت كند و نویسنده آنها را مشخص نكرده است. مثلا مفهوم تداوم فرهنگی یا مفهوم اندیشه سیاسی ایرانشهری از این موارد است كه در متن آمده است. یا مفهوم نیروی پایداری ایرانی یا مفهوم فرزانگی ایرانی كه هیچ كدام مشخص نشدهاند. سوال این است كه این چه اثری است آیا اثری محققانه است؟ یا اثری است كه میخواهد بحث ایدئولوژیك بكند. از مفاهیم كه بگذریم به مبانی نظری اثر میرسیم كه متاسفانه هیچ بحثی از مبانی نظری نشده است به نظر من آثار ایشان آثاری فرسایشی است یعنی شما باید نیروی بسیاری صرف كنید تا بتوانید بفهمید كه با چه اثری مواجه هستید. لااقل این دو اثر نشان میدهد كه ایشان با روش تحقیق آشنا نیست. بنابراین ما ناچاریم جستوجوهای شخصی انجام بدهیم. اما آن چیزی كه از مطالعه این دو اثر یافتم این بود كه محور اصلی این بحث تداوم تاریخ ایران و تداوم فرهنگی ایران است. البته اینها با هم متفاوتند و برای ایشان روشن نیست. بنابراین به نظر میرسد موضع نظری كه در این كتاب وجود دارد نظریه تداوم فرهنگی ایران است. طبیعتا چون درباره مبانی نظری بحث نشده است نمیشود گفت چه كسانی به تداوم فرهنگی قایل هستند.
محدثی افزود: به نظرم در این اثر نظریههای دیگران عنوان شده و به نام خودشان آنها را نوشتهاند. مثلا نظریات ریچارد فرای در این اثر بسیار به چشم میخورد و نظریه تداوم فرهنگی ایران از نظریات ایشان است كه مبنای نظری بحث آقای طباطبایی قرار گرفته است. لااقل انتظار میرفت كه نویسنده به صاحبان این نظریه اشاره میكرد. این چیزی است كه من به آن انتحال نظری میگویم. انتظار دیگر درباره یك كار محققانه این است كه به آثار دیگر درباره آن تحقیق اشاره شود. نكته مهم دیگر این است كه یك پیش فرض در افكار آقای طباطبایی وجود دارد كه به نظرم اندیشهگرایی است. به این معنا كه گویی افكار هستند كه تاریخ را میسازند و عمل و عملكرد انسانها تابع اندیشهها هستند در بخشهای مختلف كتاب این اندیشه را میبینیم. این در حالی است كه ما به عنوان یك جامعهشناس اساسا با این نگاه ایدهآلیستی به تاریخ مشكل داریم و معتقدیم تعامل دوسویه بین اندیشه و تاریخ وجود دارد و قایل به تعین نسبی اندیشه هستیم. بههرحال طباطبایی با این نگاه به كتاب سیاستنامه خواجه نظامالملك پرداخته است.
محدثی نتیجه این رویكرد طباطبایی را تنش بین عمل و نظریه در متن كتاب دانست و گفت: در بخشهای مختلف كتاب بیان میشود كه خواجه نظامالملك نظریهپرداز بزرگی است كه نظریهای برای حیات نظام سیاسی تدوین كرده در حالی كه خود طباطبایی در نهایت در توجیه ناهمسازی بین عمل و نظر خواجه میماند. طباطبایی میگوید كتاب سیاستنامه وقتی منتشر شده كه خواجه نظامالملك دیگر زندگی نمیكرده و حتی ملكشاه هم به قول خود خواجه فرمان الهی را اطاعت كرده و مرده است پس باز با این تناقض جدی روبهرو میشویم كه اگر نظریه خواجهنظام مبنای اداره سرزمین بوده باید از قبل در اختیار شاه قرار میگرفته است با این وجود باید اذعان داشت كه كتاب سیاستنامه اثر بسیار جذابی است هرچند خواجه نظام نمیتواند الگوی مناسبی برای من باشد.
محدثی گفت: در این اثر مانند اثرهای دیگر طباطبایی ادعاهای بسیاری مطرح شده است كه در حد ادعا باقی ماندهاند و ذكر شواهدی برای آنها نیامده است. به نظرم یكی از خصوصیات ایشان مرعوبكنندگی است. در صورتی كه وقتی آثار محققان برجسته را میخوانیم نویسنده بسیار فروتنانه سخن میگوید و به ضعفهای خودش اشاره میكند و برای مخاطب اثر رعب برانگیزی نیست. آن چیزی كه در این اثر حاكم است یعنی تفكر اسطورهای فره ایزدی در ایران باستان، به یك تفكر افسانهای تبدیل شده است. طباطبایی این را به عنوان بنیاد اندیشه سیاسی ایرانی در نظر گرفته كه خواجه آن را بازخوانی كرده است. در صورتی كه به نظرم روح خواجه از آن بیخبر است و به نظرم اثر طباطبایی یك اثر ایدئولوژیك است تا علمی است.
محدثی در پایان گفت: مولفه اندیشه ایرانی در كتاب سیاستنامه دیده نمیشود خواجه نظام فقط از شاهان عجم داستانپردازی میكند اما طباطبایی به دنبال این است كه از متن سیاستنامه تفسیر دلبخواهانه داشته باشد. با این نگاه در كتاب سیاستنامه چیزی از اندیشه ایرانی دیده نمیشود.
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید