1395/10/19 ۰۸:۰۵
سیدحیدر آملی از بزرگانی است که در سده هشتم هجری تلاش فراوانی در جهت گسترش معنویت و فهم عمیق معارف دینی کرد و جا دارد که او را در ردیف کسانی بگذاریم که در نشر و بسط حکمت و معنویت شیعی کوشیدند.
اشاره: سیدحیدر آملی از بزرگانی است که در سده هشتم هجری تلاش فراوانی در جهت گسترش معنویت و فهم عمیق معارف دینی کرد و جا دارد که او را در ردیف کسانی بگذاریم که در نشر و بسط حکمت و معنویت شیعی کوشیدند. بهتازگی انتشارات اطلاعات کتابی با عنوان «دریای راز و روشنایی» در دسترس خوانندگان قرار داده است که تا حدی به این موضوع میپردازد. آنچه در پی میآید، بخشهایی از آن است.
***
عرفان و معنویت اسلامی در قرآن و روایات آنقدر فراوان است که ما را از مراجعه به متون دیگر بینیاز میکند. در این میان سهم عرفای ایرانی و بهویژه عرفای شیعی در معرفی و شناساندن این گنجینه معنوی، بهسزا و عمده و قابل تحسین است. تلاش بیهوده برخی از شرقشناسان در جهت ارائه منشأ غیر اسلامی برای تشیع و عرفان و جنبه باطنی دین، راه به جایی نمیبرد؛ زیرا این دو واقعیت به عنوان جنبههای اساسی وحی اسلامی آنقدر بدیهی و استوار است که هیچگونه ادله کاذب تاریخی نمیتواند آنها را نادیده بگیرد. صرف وجود میوه بر روی درخت ثابت میکند که ریشههای آن در زمینی است که آن را تغذیه میکند و ثمره معنوی فقط میتواند حاصل شجری روحانی باشد که در حقیقت وحی ریشه دارد…
سیّدحیدر آملی ـ فقیه، متکلم، فیلسوف و عارف شیعی امامی سده هشتم هجری ـ کوشیده است تا در آثار خویش در دفاع از شیعه حقیقی و تبیین و تحلیل این مسئله، روشنگری و احیاگری کند. آثار و افکار وی ما را مستقیماً در بطن مسئله مهمی قرار میدهد که اسلام معنوی و عرفان شیعی نام دارد و سرچشمه آن را میتوان در تعالیم ائمه(ع) به عنوان معتبرترین منابع تفسیر باطنی آیات قرآن سراغ گرفت و سهم سیّد در این میان بیبدیل و قابل تأمل و کندوکاو است.
نگاهی به اوضاع تاریخی، سیاسی، اجتماعی و مذهبی
عصر مغول در ایران با حمله چنگیز در سال ۶۱۶ق آغاز شد و دوران اقتدار آنان در ۱۳ ربیعالثانی سال ۷۳۶ق با مرگ ابوسعید بهادرخان تقریباً به پایان رسید. بعد از این تاریخ، دوران هرج و مرج و اختلال در سرتاسر ایران آغاز شد که حدود نیم قرن ادامه داشت. حدود چهار ماه و نیم بعد از مرگ ابوسعید یعنی ۲۵ شعبان ۷۳۶ تیمور دیده به جهان گشود و ۴۶ سال بعد با شروع اولین لشکرکشی او به ایران در سال ۷۸۲، مقدرات این ملت دوباره به دست کسی افتاد که در قدرتطلبی تقریباً همانند چنگیزخان بود. در فاصله میان زمان مرگ سلطان ابوسعید تا استیلای قطعی تیمور بر ایران، یعنی سال ۷۹۵ هجری که حدود ۶۰ سال طول کشید، چندین سلسله از حکومتهای مستقل از جمله آلچوپان، آلجلایر و آلمظفر به وجود آمدند. در مازندران سادات مرعشی به حکومت رسیدند و سلسلههای محلی دیگر نیز که از قدیم وجود داشتند، قدرت یافتند. یکی از این خاندانها که دوره زندگی سیّدحیدر در طبرستان با آن مصادف بود، سلسله باوندیان است.
این خاندان ایرانی از امیران طبرستان که حدود هفتصد سال (۴۶ ـ ۷۵۰ق) در مناطق کوهستانی آن ناحیه فرمان راندند، سه بار در طول این مدت فروپاشیدند. نسب این خاندان از طریق یزدگرد، انوشیروان و پرویز به ساسانیان میرسد. این سلسله مشتمل بر سه شاخه کاووسیه (ملکالجبال)، اسپهبدان و کینهخواریه بود. پس از فروپاشی سلسله خوارزمشاهیان، حدود هجده سال از حکمرانان باوند نامی نبود تا در سال ۶۳۵ هجری حسامالدوله اردشیر بن کینخوار توانست قدرت را بار دیگر به دست گیرد و سومین شاخه باوندیان را بنیان نهد. فخرالدوله حسن بن شاه کیخسرو بن یزدگرد، هشتمین جانشین وی و آخرین امیر این سلسله بود که از سال ۷۳۴ تا ۷۵۰ق حکمرانی کرد.
این امیر، سیّدحیدر را به خود نزدیک کرد و بعد او را به وزارت رسانید. سیّدحیدر از وی و پدرش به نیکی یاد کرده و با لحنی پراحساس سخن میگوید. فخرالدوله در سال ۷۵۰ به قتل رسید. با کشته شدن او فرمانروایی باوندیان بر طبرستان پایان گرفت و اسفندیار خاندان جدیدی به نام خاندان «بنیاسفندیار» در مازندران تأسیس کرد.
اهمیت دوره تیموریان در تاریخ ایران، بیشتر در تحولات فکری، مذهبی و فرهنگی نهفته است که در این روزگار شکل گرفت. سیاست عدم تعصب نسبت به مذهب که در دربار بسیاری از ایلخانان، اتخاذ شده و کمکم در سراسر اجتماع بسط یافته بود، در این دوره ادامه نیافت. در این عصر، روح مذهبی بیش از پیش تقویت شد. از مشخصات دیگر این دوره ظهور جنبشهای شیعی ـ صوفی همانند حروفیه و نوربخشیه است که بیش از آن سربداریه و سادات مازندران نیز قیام کرده بودند. بررسی زمینههای تاریخی این نهضتها در ایران پس از اسلام، حاکی از آن است که اکثر آنها دارای ماهیت شیعی با گرایشهای آشکار صوفیانه بودهاند.
یکی دیگر از ویژگیهای دوران تیموری، بسط و توسعه و پیشرفت فوقالعاده تصوف و ازدیاد خانقاههاست. حاکمان تیموری نسبت به برخی سلسلههای صوفیه بر حسب عقاید و تعصبات دینی خاص خویش رفتار میکردند؛ اما بهطور کلی آنان به مشایخ صوفیه اعتقاد بسیار داشتند و همین امر باعث رونق تصوف در قرن هشتم و نهم شد. از مهمترین ویژگیهای تصوف در این دوره تأثیر عظیم محییالدین عربی (۵۶۰ـ۶۲۱ق) بر تصوف ایرانی است. با ظهور او عصر زرین حکمت عرفانی آغاز شد و بعد از پیوند با حکمت اشراقی سهروردی، جهش بزرگی را در الهیات شیعی به وجود آورد. برخی از فلاسفه و متألهان کوشیدهاند تا در تعالیم خود حکمت شیعی را ترویج کنند. ابنترکه اصفهانی (۷۶۱ـ۸۳۰ق) نویسنده «تمهیدالقواعد» در قرن هشتم هجری شاید اولین کسی بود که تلاش کرد میان فلسفه و عرفان پیوند دهد. در قرون بعد این گرایش به دست عده کمی از عرفا و حکمای شیعی نظیر سیّدحیدر تسریع شد. آثار و افکار وی در نوشتههای دوره صفوی از جمله ابنابیجمهور احسائی (۸۳۸ ـ بعد از ۹۰۱) صاحب کتاب المُجلی و حافظ رجب بُرسی (۷۴۳ ـ پس از ۸۱۳) صاحب کتاب مشارقالانوار تأثیر گذاشت.
زندگی و احوال سیّدحیدر
هرچند قالب تذکرهنویسان در مورد زندگی، احوال و آثار سیّدحیدر آملی باب سخن گشودهاند، اما بهترین و کاملترین منبعی که میتواند ما را به شناخت سیر زندگی و سلوک معنویاش راهنمایی کند، زندگینامه خودنوشت اوست. سلسله سیّدحیدر آنگونه که در تفسیر «المحیط الاعظم» آورده است، با هجده واسطه به امام سجاد(ع) میرسد.
از اشاره سیّد مبنی بر اتمام کتاب «المقدمات من کتاب نصالنصوص»، در ۷۸۲ق و اینکه سن خود را ۶۳ ذکر میکند، میتوان سال تولدش را در ۷۲۰ یا ۷۱۹ دانست. محل تولد وی نیز در آمل بوده است. او حدود سیسال به تحصیل عقاید اجداد خود(ع) مشغول بود، سپس به تحصیل علوم منقول و معقول پرداخت. تحصیلات وی ابتدا در آمل و سپس در خراسان و استرآباد بود وی از آنجا به اصفهان رفته، بیست سال در آنجا مقیم میشود، سپس به زادگاه خود بازمیگردد و به خدمت فخرالدوله فرزند شاهکیخسرو درمیآید و از نزدیکان و همدمان وی میشود و مدتی بعد از نایبان و حاجبان مخصوصش میگردد و مال و جاه فراوان مییابد و سرانجام به وزارت فخرالدوله منصوب میشـود.
چندی بدین منوال میگذرد تا اینکه داعیه حق در باطنش غلبه میکند و شوقی تام به تجرید و توحید در وی پیدا شد. در نصالنصوص میگوید: «باید بدانی که حقتعالی مرا به ترک ماسوای خود و توجه تام به سوی خویش فرمان داد، به من الهام فرمود تا مقام و منزلی بجویم که در آن ساکن شده و به موجب امر و اشارت او به طاعت و عبادت وی بپردازم؛ چنان جایی و مکانی که عالیتر و شریفتر از آن در این عالم نباشد. لذا پس از ترک وزارت و ریاست و مال و جاه و پدر و مادر و فرزند و تمام خویشان و برادران و یاران به سوی مکه ـ شرفها الله تعالی ـ روانه شدم و خرقهای ژنده که دور انداخته بودند و بهایی نداشت، به تن کردم.»
با خرقهای مستعمل برای زیارت اماکن مقدس شیعه و بیتالمقدس و سپس مکه قدم در راه میگذارد. در راه از ری، قزوین و اصفهان میگذرد و تنها با صوفیه مراوده میکند و با آنان عهد اخوت و فتوت میبندد و تحت تعلیم شیخی به نام نورالدین طهرانی قرار میگیرد. این شیخ محقق، عارف زاهدی است که عوام و خواص قبولش داشته و به وی ارادت میورزیدند. میان سیّدحیدر و شیخ نورالدین به مدت یک ماه یا کمتر صحبت و مجالست برقرار شد تا آنکه خرقه صوری را از دست او میپوشد و ذکر خاص را از او به تلقین دریافت نموده، از همصحبتی با او در این مدت کم، بهرههای فراوانی میبرد…
اگر بخواهیم همانند برخی از محققان دوران زندگی سیّدحیدر آملی را به دو دوره ایرانی و عراقی تقسیم نمائیم، میتوان سالهای ۷۲۰ تا ۷۵۰ق را دوره ایرانی زندگی وی دانست که تا اینجا مطالبی که ذکر شد مربوط به این دوره بوده است.
در عراق
دوره عراقی زندگی سیّدحیدر از سال ۷۵۱ با مسافرت از اصفهان به بغداد آغاز میگردد. او بعد از یک سال مجاورت و سکونت در مشاهد مقدسه نجف، کربلا، کاظمین و سامره، در سال ۷۵۱ به نیت حج، تنها و فقیر به سوی مکه و مدینه سفر میکند با این قصد که آنجا بماند. در آنجا انواع بلایا را تحمل نمود و در راه وصول به حقیقت، به مجاهده و ریاضت میپردازد و به تصریح خودش در اکثر حالات آیه «و من یخرج من بیته مهاجراً الی الله…» بر زبانش جاری بود. سپس به مدینه میرود و عزم مجاورت میکند؛ اما عواملی از جمله بیماری، مانع میشود، از اینرو روانه نجف اشرف شده و در آنجا به ریاضت، خلوت و عبادت سخت مشغول میشود.
در آنجا به عارف کامل بزرگوار، عبدالرحمن مقدسی برمیخورد و «منازلالسائرین» خواجه عبدالله انصاری و «فصوصالحکم» ابنعربی را با شروحشان و دیگر کتب مربوط به این فن را نزد وی میخواند و حقایق کتابهای تصوف، به کشف، بر او آشکار گشته، معارف و حقایقی بر قلبش افاضه میشود که به اظهار برخی از آنها میپردازد.
استادان منقول و معقول
سیّدحیدر پیش از این احوالات، از علوم اهل بیت(ع) بسیاری از کتب اصول و فروع را نزد شیخ فخرالدین حلّی (۷۷۱ ـ۶۸۲) فرزند علامه حلّی فرا گرفته بود. او از فخرالمحققین اجازههای متعددی دریافت کرده بود که متن یکی از آنها را در تفسیر المحیط الاعظم که در رمضان سال ۷۶۱ق در حله دریافت کرده، ذکر میکند.
ابوالمطهر حلی در آن اجازه، سیدحیدر را با لقب «زینالعابدین ثانی» خطاب نموده است! کتبی که وی اجازه نقل آنها را داشته است، عبارتند از: جوامعالجامع (در تفسیر تألیف امینالدین طبرسی)، شرائعالاسلام (تألیف نجمالدین محقق حلی)، مناهجالیقین (در کلام از علامه حلی)، تهذیب الاحکام (از شیخ طوسی)، نهجالبلاغه امیرالمؤمنین(ع) و شرح نهجالبلاغه ابنمیثم بحرانی، تمامی آثار ابوالمطهر حلی در علوم نقلی و عقلی، و همه آنچه او از کتابهای شیخ مفید، شیخ طوسی، سیدمرتضی و علامه حلّی روایت کرده است و تمامی احادیث کتابهای چهارگانه (تهذیب، استبصار، من لایحضره الفقیه و کافی). لازم به ذکر است که سیّدحیدر آملی رساله «رافعه الخلاف» را به درخواست ابنمطهر حلی نوشته و با او چند مکاتبه علمی هم داشته است.
از عالمان دیگری که وی از آنها اجازه روایت گرفت، حسنبن حمزه هاشمی را میتوان نام برد. تذکرهنویسان علاوه بر این دو فقیه، از شخص دیگری به نام مولانا نصیرالدین کاشانی حلّی (متوفی ۷۵۵ق) نیز به عنوان اساتید وی یاد میکنند.
استادان سید در طریقت
سیّدحیدر علوم طریقت و ذکر و خرقه خود را از شیخ نورالدین طهرانی اخذ کرد: «اما صورت اجازه من در پوشیدن خرقه صوری که از دست شیخ نورالدین اصفهانی با شرایطی که بین مشایخ این قوم مقرر و مرسوم است پوشیدم، و او هم از مشایخی که بر این شرایط بودند پوشیده، و به همین صورت هریکی از دیگری پوشیده، تا رسیده به آن کسی که از شیخ کامل مکمل، شیخ طایفه جنید بغدادی رحمهالله علیه و او از خال خود سری سقطی و او از معروف کرخی و او از علیبن موسیالرضا(ع) پوشیده است …» برخی محققان احتمال میدهند که سیّدحیدر از دست محمدبنابیبکر سمنانی نیز خرقه پوشیده باشد و از آنجایی که این دو ]نورالدین طهرانی و ابیبکر سمنانی[ از مشایخ طریقه کبرویهاند، بنابراین سیّدحیدر به طریقه کبرویه نوربخشیه و یا کبرویه اغتشاشیه و سرانجام به پیروان شیخ احمد غزالی متصل میگردد.
سیّدحیدر بعد از بیان إسناد خرقه مشایخ به امام علی(ع) و از طریق ایشان به رسول اکرم(ص) و تقسیم خرقه به صوری و معنوی، متذکر میشود که خرقه در نزد خواص و خواصالخواص عبارت از «سرّ ولایت» و «راز توحید الهی» است که از خداوند منان به آدم(ع) رسید. و در مورد خود نیز میگوید: «وصول به حقتعالی و کشف من موقوف بر این امورات که نقل نمودم نبود، بلکه وصول من به خداوند، بر سلوک و رفتن من پیشی داشته؛ چون از محبوبان بودم نه از محبّان، زیرا رسیدن محبوب، بر سلوک و رفتن سبقت دارد همانند انبیا و اولیا و پیروانشان بر قدم راستی و حقیقت، همانگونه که فرمود إنّ الذین سبقت لهم منّا الحسنی اولئک عنها مبعدون (آنان که وعده نیکوی ما بر آنها سبقت یافته باشد، از زشتی دور خواهند بود).
سال درگذشت سیّد و مزارش بهطور قطع معلوم نیست. بغدادی براساس آخر نسخهای از شرح وی بر تعریفات کاشانی، معتقد است او تا سال ۷۹۴ زنده بوده است. برخی نیز بر این باورند که پس از تألیف «رساله العلوم العالیه» در سال ۷۸۷، اثری از او گزارش نشده است و در این زمان سیّدحیدر شصت و پنج سال داشت. بعد از این تاریخ دیگر اطلاعی در مورد زندگی وی نداریم و سیّدحیدر هرگز به زادگاه خود بازنگشته است.
در خرابههای شمال آمل، بقعهای به نام «بقعه میرحیدر» معروف به امامزاده سهتن یا سید سه تن وجود دارد که سیّدحیدر و رویانی و سیدعزالدین پسر سیدکمالالدین در آنجا مدفونند و احتمالاً متعلق به قرن هفتم و هشتم هجری است. علامه حسنزاده آملی معتقد است قبری که در کنار مسجد امام حسن عسکری(ع) و به نام میرحیدر آملی وجود دارد، غیر از سیّدحیدر آملی است؛ زیرا ایشان خودش مینویسد: «من از آمل بیرون رفتم.» از نظر ایشان وی در حله ارتحال فرموده است.
لازم به ذکر است که در کتب تذکره و تراجم از هیچکس به عنوان شاگرد و یا کسی که از سیّدحیدر آملی اجازه در علوم و یا در امور معنوی و سیر و سلوک داشته باشد، ذکری به میان نیامده است؛ اما از آنجا که خود وی مینویسد گروهی از ارباب توحید و اهل الله از وی خواستند که شرحی بر فصوصالحکم محییالدین و یا کتاب جامعالاسرار بنویسد، میتواند حاکی از وجود مریدان و شاگردان سیّدحیدر آملی بوده باشند.
تجربههای عرفانی
عارفان تنها وسیله شناسایی حقیقت را شهود میدانند و معتقدند عارف برای رسیدن به مقام شهود باید ریاضتهایی را متحمل شود و مراحلی را بپیماید که از آن به مقامات و احوال یاد میکنند. مسئله مهم در اینجا ضرورت وجود شیخ است تا سالک با هدایت وی به مقصد وصول یابد. سیّدحیدر نیز همانند بسیاری از عرفا، از مکاشفات و تجارب عرفانی خود در آثارش صحبت به بیان آورده است؛ از جمله در «نصالنصوص» در بحث اثبات ولایت ابنعربی به واقعاتی که در ایام سلوک و ابتدای جوانی برایش رخ داد، اشاره کرده است: «بدان که من هنگام سیر و سلوک در اصفهان به سر میبردم و از آنجا قصد سفر به بغداد و زیارت مشاهد مقدس ائمه و زیارت اولیا و مشایخ و زیارت بیتاللهالحرام بر سبیل وجوب و اقامت در جوار آن را داشتم؛ اما شبی در خواب دیدم که در میان بازار بزازها ایستادهام و در حال نگریستن به جسم خود هستم که تیرخورده و بر زمین افتاده و مرده است و آن را در کفن سپیدی پیچیدهاند و من در حالی که به آن مینگریستم در تعجب بودم از اینکه چگونه ایستادهام و از طرف دیگر چگونه تیر خورده و مردهام؟ تا اینکه از خواب بیدار شدم و این واقعه در ابتدای موت ارادی و سلوک روحانی من بود؛ چنانکه رسول اکرم(ص) فرمود: موتوا قبل أن تموتوا و حکما گفتهاند: به اراده خویش بمیر تا به طبیعت زنده شوی…»
«نوبتی دیگر دیدم که در همان بازار بر در دکان یکی از یاران نشستهام و ظرفی مطلّا مانند ظرف آبفروشان دورهگرد بر دوش خود دارم و دهانه این ظرف شکل عجیبی داشت مانند ظروفی بزرگ که از گِل میسازند و من از این ظرف به حاضران آب میدادم و باز به خود نگاه میکردم که چگونه هم نشسته و هم ایستادهام، و چگونه هم آب مینوشم و هم مینوشانم و هر لحظه بیشتر به این حالت عجیب میخندیدم تا آنکه بیدار شدم و این خواب سبب انکشاف معارف فراوان و حقایق بزرگ الهی بر من گردید.»
«باز هم بار دیگر در خواب دیدم که نشستهام و سر بریده خود را بیآنکه از بریدهشدن آگاه باشم، در دست گرفته و میچرخانم و به آن مینگرم و پیوسته از این وضع و حال در تعجبم و میخندم تا اینکه بیدار شدم و این خواب نیز سبب دستیابی من به بسیاری از گوهرهای آسمانی و ثروتهای غیبی گردید…» در پایان این واقعه، خاطر نشان میکند که چنین چیزهایی برای او و دوستان عارفش بسیار روی داده است.
در بحث اثبات خاتمیت ولایت مقیده برای حضرت مهدی(عج) به واقعات دیگری از خود اشاره میکند: «سال ۷۵۵ در بغداد دیدم و مضمون آن چنین بود که دیدم بر بالای پل بغداد ایستادهام و به آسمان نگاه میکنم. سپس در طرف شمال صورتی مربع شکل دیدم که به چهارده دایره مدوّر تقسیم شده و بر هریک از آن دوایر اسم ائمه دوازدهگانه و رسولاکرم و فاطمهزهرا علیهمالسلام با طلای سرخ بر زمینه لاجوردی نوشته شده بود… و عالم از این دوایر و اشکال نورانی شده بود و مردمان به صدایی بلند صلوات میفرستادند، من نیز چنین میکردم. در این هنگام صدای هاتفی را شنیدم که میگفت: «هم اینان هستند که مقصود از وجود و ظهور پس از جدّشان رسول خدا(ص) میباشد و… به ایشان است که ولایت مطلقه و مقیّده ختم میشود؛ چنانکه نبوت مطلقه و مقیّده به جدّشان ختم گردیده و ایشان خلفای خدا در زمین و حاکمان و متصرفان در شهرها و بندگان اویند. و به آخرین اینان که مهدی(عج) است، ولایت مقیّده محمّدیه ختم شده…».
«بار دیگر در کربلا بودم و خواب دیدم که در صحن مطهر ایستادهام و به آسمان و ستارگان مینگرم که ناگاه هاتفی گفت: «خطوطی را که بر آسمان نوشته شده بخوان!» نگاه کردم، دیدم بر یک لوح زمرّدین در متن آسمان با نور سفید خطوطی نوشته شده که عبارت بودند از اسم اعظم حقتعالی و اسامی مبارک پنج تن از اولیا و خواص او، یعنی محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام. هاتف مرا مخاطب ساخته، گفت: «اینان خلاصه وجود و مقصود حضرت معبودند. اینان کسانی هستند که حقتعالی به نام ایشان و کلمات منسوب به ایشان، آدم را بخشید و توبه او را پذیرفت. و هماکنون به واسطه ایشان توبه تو را نیز پذیرفته است…» با شادی و خوشحالی از خواب بیدار شدم و خدای متعال را شکر کردم. امثال این چیزها برای من بسیار اتفاق افتاده…»
دریای راز و روشنایی
(مروری بر زندگی و افکار و آثار سیدحیدر آملی)
۱۲۸ص، قطع رقعی ـ شش هزار تومان
چاپ اول: ۱۳۹۵
مقدمه، فصل اول: زمانه و زندگی سیّدحیدر آملی
زندگی و احوال سیدحیدر از تولد تا مرگ
استادان وی در علوم منقول و معقول
نسبت خرقه سیّدحیدر و استادان وی در طریقت
تجربههای عرفانی سیدحیدر آملی
فصل دوم: آثار و تألیفات سیّدحیدر آملی
فصل سوم: مؤلفههای اصلی اندیشهسیّدحیدر
تصوف و تشیع
دیدگاه سیدحیدر آملی در باب تشیع و تصوف
تقیه و کتمان اسرار در نزد سیّدحیدر
سیّدحیدر آملی و نظریه ختم ولایت
توحید الوهی و توحید وجودی
علم و معرفت از دیدگاه سیّدحیدر آملی
انواع علوم و تقابل آن با معرفت
انواع معرفت وتقابل آن با علم
طرق تحصیل علوم رسمی و علوم حقیقی
حجاب قلب، مانع قبول معرفت
تثلیث معرفتشناسی (شریعت، طریقت و حقیقت)
اصول دین در مراتب سهگانه شریعت و طریقت و حقیقت
عدل (عدل اهل شریعت، عدل اهل طریقت، عدل اهل حقیقت)
نبوّت، امامت و معاد (نزد اهل شریعت، اهل طریقت، اهل حقیقت)
وضو، غسل و تیمم (اهل طریقت، اهل حقیقت)
معراج صوری، معراج معنوی
نماز و روزه(اهل طریقت، اهل حقیقت)
زکات، حج و جهاد(اهل شریعت، اهل طریقت)
تفسیر و تأویل از دیدگاه سیّدحیدر آملی
هنر جدولسازی سیّدحیدر آملی
منابع و مآخذ
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید