1395/10/14 ۰۷:۵۵
پرسش و پرسشگری اساس تحقیق و تفکر صحیح و سلوک عقلی را تشکیل میدهد . محقق کاوشگر، پرسشگر دقیقی است که به سادگی از کنار نقاط مبهم و مجهولات نمیگذرد و با هر پاسخی، مجاب و قانع نمیگردد.
پرسش و پرسشگری اساس تحقیق و تفکر صحیح و سلوک عقلی را تشکیل میدهد . محقق کاوشگر، پرسشگر دقیقی است که به سادگی از کنار نقاط مبهم و مجهولات نمیگذرد و با هر پاسخی، مجاب و قانع نمیگردد. تیزبینی وی موجب میشود با یافتن هر معلوم جدیدی، پرسشهای جدیدتری برایش رخ نماید. آن کس که پرسش ندارد، تفکر نمیکند و آن کس که نیک میپرسد و پرسش خویش را دنبال میکند، سرانجام به مطلوب و معلومات جدید دست مییابد. آن که از کنار نادانستهها میگذرد و راحتی و نادانی را بر زحمت دانستن ترجیح میدهد، هرگز نمی پرسد و از دانش نیز بیبهره خواهد ماند. این جستجوگر کنجکاو است که با پرسشگری، خود را به زحمت انداخته و راه دانش را بر روی خویش میگشاید. پس در واقع با زمینه سازی برای کسب دانش، نیمی از راه را پیموده، چرا که پرسش جز با دقت و باریکاندیشی در معلومات موجود حاصل نمیگردد. پرسش با اندیشه پدید میآید و به اندیشه و دانش بیشتر میانجامد.
حضرت ختمی مرتبت (ص) چه زیبا این حقیقت را بیان میفرمایند: «حسنالمسأله نصفالعلم:۱ پرسش خوب و درست، نیمی از دانش است». و در جای دیگر میفرمایند: «العلم خزائن و مفاتیحه السؤال، فاسالوا رحمکم الله، فانه یوجر اربعه، السائل و المتکلم و المستمع و المحبُّ لهم:۲ علوم گنجینههایی هستند که با پرسشها گشوده میشوند، بنابر این [بسیار] بپرسید، چرا که پرسنده، پاسخدهنده، شنوندگان و دوستداران ایشان اجر میبرند».
اکنون که اهمیت و جایگاه پرسش در صحنه دانش و اندیشه روشن است، با یک پرسش درباره «پرسش» مواجهیم: آیا پرسش ـ خود، با صرفنظر از پاسخ ـ درست و نادرست و صحیح و غلط دارد؟ آیا نفس یک پرسش ممکن است نادرست باشد؟ آیا هر پرسشی راهی به سوی دانش و آگاهی میگشاید؟ و یا پرسشهای نادرست و گمراه کننده نیز در کار هستند؟
در ابتدای امر چنین به نظر میرسد که آنچه میتواند درست و یا غلط، صادق و یا کاذب باشد تنه گزارههای اخباری هستند، ولی پرسش و استفهام چون از معانی انشایی و درصدد دانستن و طلب فهم میباشد، درست و نادرست درباره آن معنایی ندارد، همانگونه که صدق و کذب در موردش جریان ندارد؛ ولی دقت در حقیقت پرسش ما را به جواب مثبت میرساند. آری، پرسش میتواند درست یا نادرست باشد، ولی نه به معنای صادق و کاذب بودن که اختصاص به قضایا و جملههای اخباری دارد.
توضیح: اگر کسی بپرسد: « آیا عدد ۷ از عدد ۶ بزرگتر است؟» و یا بپرسد: « آیا عدد ۶ از عدد ۷ بزرگتر است؟» گر چه پاسخ اولی مثبت و پاسخ دومی منفی است، ولی هر دو پرسش درست است؛ زیرا درباره نسبت «دو اندازه قابل مقایسه در متن واقعیت » است و آگاهی از فزونی یکی بر دیگری را طلب میکنند، ولی اگر کسی بپرسد: «آیا شکل دایره میدان آزادی تهران از عدد ۶ بزرگتر است؟» این پرسش غلط است؛ زیرا فرض و مبداء این پرسش، این پندار غلط است که اندازه دایره و عدد ۶ قابل مقایسه میباشند، لذا گر چه از حیث عدم تطابق با خارج میتوان گفت « دایره از عدد شش بزرگتر نیست»؛ ولی این بدان معنا نیست که دایره ازعدد ۶ کوچکتر و یا مساوی با آن است. پس باید گفت این پرسش اساسا غلط است و پاسخی ندارد. و اگر به آن پاسخ نفی دادیم، نفی در مقابل اثبات نیست، بلکه نفی خود پرسش و مبادی تصوری و تصدیقی آن است.
«نه»ای که در پاسخ «آیا دایره از ۶ بزرگتر است» داده میشود، با «نه»ای که در پاسخ به «آیا ۵ از ۶ بزرگتر است» داده میشود متفاوت است. از همین رو سخن صحیح و منطقی آن است که در پاسخ به پرسش غلط «آیا دایره میدان آزادی از تعداد ایستگاههای اتوبوس تهران بیشتر (یا بزرگتر) است؟» حتی پاسخ «نه» نیز ندهیم؛ زیرا ممکن است توهم مساوی و یا کمتر (کوچکتر) بودن را در پیآورد. پس باید بگوییم پرسش شما پاسخ ندارد و اساسا غلط است، زیرا برخاسته از این مبداء غلط و پندار نادرست است که «انواع مقوله کم متصل با انواع مقوله کم منفصل قابل مقایسه میباشند»، در حالی که انواع تحت هر مقولهای تنها با دیگر انواع همان مقوله قابل سنجشاند ، نه با انواع تحت مقولههای دیگر.
هر پرسشی براساس «معلوماتی» چند است نه «مجهولات»، براساس معلوماتی و برای رسیدن به معلومات جدید است. هرگز پرسش از جهل مطلق برنمیخیزد. یک کشاورز روستایی هیچگاه با پرسشی دربارة نحوة کاهش نقدینگی در اقتصاد ایران مواجه نمیشود، ولی با پرسشهای فراوانی درباره راههای رفع مشکلات معیشتی خانواده خویش و کسب درآمد بیشتر از راه کشاورزی خردهپای خود مواجه است.
همانگونه که یک ریاضیدان با اینکه دارای پرسشهای فراوان ریاضی است، هرگز پرسشی درباره یافتن روش بهتر برای نگهداری مواد غذایی در انبارها ندارد؛ زیرا نه آن کشاورز و نه این ریاضیدان هیچ معلوماتی درباره اقتصاد ایران و یا فن انبارداری ندارند؛ چون معلوماتی در این زمینه ندارند، پس پرسشی نیز ندارند، بنابراین هر پرسشی برآمده از تصورات و تصدیقاتی است که خاستگاه و مبادی آن راتشکیل میدهد. اگر مبادی تصوری و تصدیقی پرسش درست و صحیح باشد، بدین معنا است که این پرسش حقیقت و یا حقایقی را نشان گرفته و در پی کشف آنهاست و بر اساس معلوماتی صحیح و در پی معلومی جدید می باشد. پس پرسشی درست و به جا و در مسیر تحقیق است و بنابراین میتوان بر اساس شیوه صحیح مربوط به حوزه آن پرسش (روش تحقیق در علمی که پرسش مربوط به مسائل آن میباشد) به یافتن پاسخش پرداخت و پیگیری آن ما را به مطلب جدیدی خواهد رساند؛ ولی اگر مبادی تصوری و تصدیقی درستی نداشته باشد، ناشی از وهم و پندار است و تنها شبهه و وسوسه ای است که به شکل یک پرسش بروز نموده است و هرگز پاسخ به آن راه به جایی و حقیقتی نخواهد برد و بررسی آرا و پاسخهای داده شده به آن و ارزیابی جز به تحیر و انباشته شدن شبهات نخواهد افزود.
لذا هنگام برخورد با هر پرسشی ـ چه از سوی دیگران و یا هنگام مطالعه و تفکر ـ باید نخست به بررسی خاستگاه و مبادی آن بپردازیم: اگر براساس تصورات و تصدیقاتی درست باشد، برپایه علم و رساننده به علم جدید خواهد بود و پرسشی ارزشمند و درست است، وگرنه اصل پرسش خطا و نادرست است و راه به جایی جز سرگردانی و گمراهی نخواهد برد.
هنگام برخورد با پرسش در تحقیقات درست و کارآمد، بایدکارهای زیر به ترتیب انجام شود:
الف) نخست به خاستگاه پرسش و مبادی تصوری و تصدیقی آن پرداخته و درستی و نادرستی آنها به دقت بررسی گردد.
ب) سپس در صورت صحت مبادی و درستی پرسش،باید جایگاه مساله تعیین گردد. سنخ مبادی پرسش که از معلومات حقیقی و یا اعتباری و مربوط به کدام یک از حوزههای علوم میباشد، جایگاه پرسش را مشخص خواهد کرد.
ج) آنگاه با شیوه صحیح مربوط به حوزه آن پرسش، به تحقیق درباره آن و یافتن پاسخی صحیح پرداخت . اگر ریاضی است با برهان ریاضی، اگر تجربی است با آزمایش و تجربه، و اگر تعبدی است با مراجعه به ادله توقیفی آن، در پی یافتن پاسخ درست باید بود.
در صورتی که در مرحله نخست، تشخیص دادیم که پرسش از مبادی نادرستی برخاسته است، باید پیش از هر چیز به تصحیح تصورات و بازنگری در تصدیقات پرداخته ، مبادی پرسش را از اساس بازسازی کنیم. اگر غافل از بطلان مبادی و بدون تصحیح آنها به بررسی اقوال و آرای موجود بپردازیم و وارد بحث و ارزیابی پاسخ ها شویم، نتیجهای جز افزودن بر انباشت تصورات موهوم و تصدیقات باطل نخواهد داشت، که ما را از حقیقت هر چه دورتر و دورتر میگرداند. «ظلمات بعضها فوق بعض».۳
در صورتی که کار بررسی و تصحیح مبادی «پرسش نادرست» با دقت انجام شود، یکی از دو حالت زیر پیش خواهد آمد:
۱ـ پرسش از اساس نابود میشود و جهل و نادانی ، جای خود را به علم و آگاهی میدهد؛ زیرا این به ظاهر پرسش، بر بستری از تصورات و تصدیقات باطل قرار دارد. این تاریکی از عدم تصور صحیح معانی بوده که به شکل پرسش رخ نموده، پس این باورهای پنداری و تصدیقات باطل بوده که چنین سوالی را بر انگیخته است. در حقیقت ما با یک شبهه و تاریکی و یا وسوسه مواجه بودهایم، نه با یک جاهل فرورفته در تاریکی؛ با یک شیطان که در ستیز با آگاهی است نه با یک پرسشگرِ جویای حقیقت .
۲ـ با تصحیح مبادی فکری، پرسش تغییر کرده و صورتی عقلی و درست به خود میگیرد؛ نه تنها از بین نمیرود، بلکه گاه بر تعداد جوانب موردتحقیق افزوده میگردد. و این آنگاه است که پرسش برآمده از تصورات و معلوماتی واقعی ـ ولو مجمل ـ باشد.
بررسی دو نمونه
۱ـ پرسش: اگر قدرت خداوند مطلق و بی حد است و او بر هر چیزی تواناست، آیا میتواند جهان (یا کره زمین) را بی آنکه کوچکتر کند، در یک پوسته تخممرغ، بی آنکه بزرگترش کند، بگنجاند؟
منکران ربوبیت و قدرت لایزال و بیکرانه خداوند، گمان میکنند با این پرسش، باور موحدان را به چالش میکشند؛ زیرا ایشان در مواجهه با این پرسش، چارهای از دادن پاسخ منفی نمیبینند. گنجاندن یک چیز بزرگ در چیزی کوچکتر، محال است؛ پس قدرت مفروض خداوند محدود میباشد! حال آنکه این پرسش غلط است و پاسخی ندارد؛ زیرا پرسشی است که بر پایه تصور نادرست و موهوم از مفاد کلمه «چیز» شکل گرفته است. «شیء» یا «چیز»، مفهومی عام و فراگیر دارد که همسان و همسنگ (به اصطلاح فلسفی: «مساوق») وجود میباشد، لذا همه موجودات و هر چه را بهرهای از هستی داشته باشد، دربرمیگیرد؛ همچنین ممکناتی که به علت عدم اجتماع شرائط و عدم تحقق علت تامهشان، موجود نشدهاند نیز به اعتبار امکان «تحقق و وجود»، اشیا و چیزهایی به شمار میروند. به دیگر سخن، چون در مقام اندیشه، عقل تحقق این ممکنات را به تصویر میکشد، دارای بهرهای از وجود هستند و اطلاق «شیء» و «چیز» بر آنها صحیح میباشد.
بنابراین محالات و ناشدنیها اساساً هیچ بهرهای از شیئیت ندارند؛ یعنی محالات، چیزی نیستند تا قدرت به آنها تعلق بگیرد؛ مثلا عدد ۵ یک چیز است، ولی عدد پنجی که بزرگتر از ۶ باشد، «چیزی» نیست. عدد ? که از اعداد گنگ است، یک چیز است، ولی عدد ? که گویا باشد، یک «چیز» نیست. یک شکل ۱۸۹ ضلعی که هر ضلع آن ۱۳ کیلومتر طول داشته باشد، گرچه اکنون بالفعل در خارج وجود نداشته باشد، اما یک چیز است؛ زیرا دارای تصویر عقلی بوده و با وجود شرایط و عوامل لازم و کافی، قابل تحقق میباشد؛ ولی مثلثی که مجموع زوایای آن ۲۰۰ درجه باشد، یک «چیز» نیست، زیرا مُحال بوده و دارای تصویر عقلی نمیباشد.
پرسش و اشکال: اگر وجود ذهنی برای شیئیت و چیزی بودن کافی است، پس باید مثلث ۲۰۰ درجهای نیز همانند ۱۸۹ ضلعی مذکور، یک «چیز» به شمار آید؛ چون ما میتوانیم آن مثلث را همانند آن ۱۸۹ ضلعی فرض کنیم.
پاسخ: «مثلثی که مجموع زوایای داخلیاش ۲۰۰ درجه باشد»، مجموعه الفاضی است که تک تک آن الفاظ دارای مفاهیمی برگرفته از حقایق خارجی بوده و تصوری روشن نزد ما دارند: «مثلث»، «مجموع»، «زاویه»، «عدد ۲۰۰» و «داخل»، همه الفاظی هستند که دلالت بر «چیز»هایی میکنند و ما با این الفاظ بر آن «چیز»ها نام نهادهایم؛ ولی مجموعة «مثلثی که مجموع زوایای داخلیاش ۲۰۰ درجه باشد»، ساختة وهم است و هیچ حقیقت و شیئیتی ندارد. قوه وهم آدمی که دستگاهی پرقدرت و عجیب است، همانگونه که میتواند «مثلث»، «ضلع»، «متر» و «عدد ۲۰۰» را کنار هم بگذارد و «مثلثی که هر ضلعش ۲۰۰ متر است» را ترسیم نماید، گاه از سرِ بازی و شیطنت «مثلثی که مجموع زوایای داخلیاش ۲۰۰ درجه باشد» را کنار یکدیگر قرار میدهد، ولی تصویری معقول از آن به دست نمیآید؛ زیرا به حکم برهان عقلی هندسی، شکل سه ضلعی مثلث، اندازهای جز ۱۸۰ درجه میتواند داشته باشد، یعنی محال است. پس مثلثی که هر ضلعش ۲۰۰ متر باشد و ۱۸۹ ضلعی که هر ضلعش n متر باشد، دو چیز هستند؛ زیرا تصویری معقول دارند و تحققشان ممکن است؛ ولی عدد پنجِ بزرگتر از ۶، مثلث ۲۰۰ درجهای، کره زمینی که در پوسته تخم مرغی بگنجد و دیگر محالات، هیچ یک «چیزی» نیستند. بلکه فقط ساختة وهمِ بازیگر میباشند. هر یک از اینها، مجموعه الفاضی هستند که ترکیبشان بدون مفهوم و صورت معقول میباشد؛ یعنی هیچ بهرهای از شیئیت ـ حتی در مقام اندیشه نیز ـ ندارند؛ لذا «چیز»ی نیستند تا قدرت یک منبع قدرت، به آنها تعلق بگیرد یا نگیرد.
در نتیجه، پرسش بالا که «آیا خداوند میتواند کره زمین را در پوسته تخممرغی بگنجاند»، از اساس غلط است و هیچ پاسخی ندارند، و هرگز دلیلی بر محدودیت قدرت الهی نمیگردد؛ زیرا دارای یک مبداء فکری غلط میباشد که محالات را بهرهمند از شیئیت انگاشته است.
نمونه دوم
۲ـ ما با این پرسش مهم که متکلمان مطرح کردهاند و بحثها و نزاع فراوان برانگیختهاند، روبرو هستیم که: «آیا افعال خداوند دارای غرض و هدف است؟ یعنی آیا هر فعلی (اعم از تکوینی و تشریعی) که از خداوند صادر میشود، با یک هدف و غرض مشخص است؟»
اشاعره به این پرسش، پاسخ منفی داده و میگویند افعال صادره از خداوند دارای هدف و غرض نیست؛ زیرا اگر چنین باشد، بدان معنا خواهد بود که هر فعل صادر شده معلل به غرض یا اغراضی است و این با «فعال ما یشاء» بودن خدای سبحان منافات دارد؛ زیرا افعال صادره از حضرتش را مطابق با آن علل و تابعی از شرایط نموده و به مجبور بودن قادر متعال خواهد انجامید. این تفکر (پاسخ منفی به پرسش) مستلزم نتایج باطل ذیل میباشد که اشاعره به آن پایبند هستند:
۱ـ افعال حق تعالی تابع مصالح و در پی اهداف نیست؛ لذا از آنجایی که تشریع و احکام شرعی نیز افعال صادر از خداوند است، تابع مصالح و مفاسد نیست و فاقد ملاک نفسالامری میباشد. پس اگر کاری بر بندگان واجب میشود، چنین نیست که چون بر ایشان خیر و نیکوست، واجب گشته، بلکه چون واجب گشته، خیر و نیکوست.
۲ـ اشیا و افعال بندگان، خود حُسن و قبحی (خوبی و بدی، زیبایی و زشتی) ندارد.
۳ـ صدور آنچه عقل قبیح میداند، از خدا جایز است.
در مقابل، معتزله به این پرسش پاسخ مثبت میدهند و میگویند: «صدور فعال بدون غرض، بیهوده و لغو است و صدور کار لغو از عاقل قبیح است، چه رسد به خداوند حکیم؛ لذا افعال خداوند سبحان با اهداف و اغراض مشخص صادر میشود»، در نتیجه:
۱ـ افعال حق تعالی تابع مصالح و اهداف خارجی است؛ یعنی به غرض نیل به هدفی خاص صورت میگیرد.
۲ـ ذات اشیا و افعال انسانها در خارج دارای حُسن و قبح است و از همین رو مورد امر و نهی شارع مقدس قرار میگیرند.
این تفکر (پاسخ مثبت) مستلزم نتیجة باطلِ نیازمندی و تبعیت خداوند سبحان از مخلوقات خویش است!
ملاحظه میکنید که اشاعره پاسخ منفی میدهند و ملتزم به اموری میشوند که به پیامدهای فاسد میانجامد، از جمله «احکام بی ملاک» و «تشریع بدون غایت» و «نفی سعادت و شقاوت حقیقی» و معتزله با پاسخ مثبت خود، ملتزم به پیامد فاسد«تبعیت افعال حق تعالی از امور بیرونی و خارج از فعل حضرتش میگردند»!
اینکه پاسخهای مثبت و منفی، هر دو باطل بوده و پیامدها و ملازمات فاسد دارند، از آن روست که اصل پرسش نادرست بوده و از مبادی غلط برخاسته است؛ زیرا این پرسش و در نتیجه پاسخهای هر دو طرف بر این باور نهاده شده است که: اولاً صدور هر فعلی ـ از مطلق فاعلها ـ بالقصد و به انگیزه و دواعی بیرونی انجام میشود؛ ثانیاً حسن و مصلحت و قبح و مفسده از امور حقیقی خارجی هستند؛ ثالثاً غرض هر فاعلی از کارش، بیرون از خود او و فعلش میباشد.
آنگاه بر پایه همین باورهای نادرست، این پرسش مطرح شده و یکی به اثبات و دیگری به نفی آنها در مورد افعال خداوند سبحان پرداخته اند. حال آنکه در جای خود ثابت گشته است که فاعل بالقصد فقط در موجودات امکانی قابل فرض است، «حسن» و «قبح» از احکام عقل عملی و امور اعتباری است و واقعیتی در ذات اشیا خارجی ندارد و غرض هر فاعل امکانی در انجام فعلش نیز امری درونی و به دنبال تحصیل کمال میباشد.
لذا برای رفع شبهه ـ و نه پاسخ به سؤال ـ باید گفت: هر یک از افعال خداوند از این حیث که فعل اوست، معلل به هیچ غرض و هدفی نیست؛ زیرا بیرون از فعل حق تعالی چیزی وجود ندارد که مؤثر در صدور فعل و هدف آن باشد؛ ولی از حیث که خود فعل صادر شده، مخلوق خدا و یک موجود امکانی در میان موجودات دیگر است، خود دارای هدف و غایتی در سیر کمالیاش میباشد.
آنچه در این مقاله به اثبات رسید:
۱ـ «پرسشها» درست و نادرست دارند.
۲ـ هر پرسشی بر پایه مبادی (معلومات تصوری و تصدیقی) خاصی شکل گرفته است.
۳ـ درستی و نادرستی پرسش، بسته به درستی یا نادرستی مبادی آن است.
۴ـ پرسشهای نادرست، پاسخ ندارند.
۵ـ پرسشهای نادرست، هرگز در پی رسیدن به یک معلوم جدید نیستند، بلکه صرفا ظهور شبهات ناشی از تصورات موهوم یا تصدیقات پنداری میباشند.
۶ـ پاسخ به پرسش غلط، موجب انحراف در اندیشه و رسیدن به نتایج باطل میشود.
۷ـ بررسی درستی یا نادرستی پرسشها و سپس تصحیح پرسشهای نادرست، نخستین گام و مهمترین وظیفه استادان هرفن و دانشی است که پیش از تلاش برای یافتن پاسخ، باید به آن پرداخت.
پینوشتها: ــــــــــــــــــــــــ
۱٫ تحفالعقول، ص۵۶٫
۲٫ همان، ۴۱
۳٫ سوره نور، آیه ۴۰٫
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید