1395/9/7 ۱۲:۰۱
ساقینامه و مغنینامه، اجزای منظومهای مستقل است که معمولاً در قالب مثنوی و به بحر متقارب مثمن مقصور یا محذوف سروده میشود، البته خطاب به مغنّی در همه ساقینامهها وجود ندارد. معروفترین قالب ساقینامه مثنوی است و استفاده بسیار شاعران از این قالب، سبب شده است که اغلب، ساقینامه را در قالب مثنوی تعریف کنند، گرچه برخی نیز در قالبهای ترجیعبند، ترکیببند و رباعی، ساقینامه سرودهاند. ساقینامهها را میتوان به دو دسته «وابسته» و «مستقل» تقسیم کرد. نخستین ساقینامه وابسته، سروده نظامی گنجوی در قالب مثنوی و نخستین نمونه مستقل، سروده فخرالدین عراقی و در قالب ترجیعبند است و از آنجا که عراقی سالیانی از عمر خود را در هندوستان به سر برد، در سرایش ساقینامه، حلقه اتصال میان ایران و هند به شمار میرود.
ساقینامه و مغنینامه، اجزای منظومهای مستقل است که معمولاً در قالب مثنوی و به بحر متقارب مثمن مقصور یا محذوف سروده میشود، البته خطاب به مغنّی در همه ساقینامهها وجود ندارد. معروفترین قالب ساقینامه مثنوی است و استفاده بسیار شاعران از این قالب، سبب شده است که اغلب، ساقینامه را در قالب مثنوی تعریف کنند، گرچه برخی نیز در قالبهای ترجیعبند، ترکیببند و رباعی، ساقینامه سرودهاند. ساقینامهها را میتوان به دو دسته «وابسته» و «مستقل» تقسیم کرد. نخستین ساقینامه وابسته، سروده نظامی گنجوی در قالب مثنوی و نخستین نمونه مستقل، سروده فخرالدین عراقی و در قالب ترجیعبند است و از آنجا که عراقی سالیانی از عمر خود را در هندوستان به سر برد، در سرایش ساقینامه، حلقه اتصال میان ایران و هند به شمار میرود. از سده ده ق به بعد، سرودن ساقینامه رواج یافت و اغلب شاعران در این زمینه طبعآزمایی کردند. با توجه به مهاجرت شمار چشمگیری از شاعران این دوره به هند، بسیاری از ساقینامهها را شاعران مهاجر و برخی دیگر را پارسیگویان آن دیار سرودهاند.
ساقینامهسرایی در عصر اکبری، تحت تأثیر ثنایی مشهدی و بیشتر در حوزه ادبی لاهور رواج داشت و سپس در عهد جهانگیری در سراسر هند در اوزان و قالبهای مختلف عام شد. برخی مضامین، از جمله دعوت به اغتنام فرصت، گله از روزگار و بیوفایی دهر، بین ساقینامهها و دیگر انواع ادبی مشترک است، ولی به تدریج، مضامین دیگری نیز وارد ساقینامهها شد و حجم آنها را به طور چشمگیر افزایش داد. محیط و فرهنگ هند نیز از جمله مضامینی است که در ساقینامههای شاعران سرزمین هند بازتاب یافته است. سرودن ساقینامه تا سده سیزدهم ق همچنان در شبه قاره رواج داشت.
کلیات: اجزا، انواع و خاستگاه ساقینامهها
ساقینامه و مغنینامه، اجزای منظومهای مستقل است که معمولاً در قالب مثنوی و به بحر متقارب مثمن مقصور یا محذوف سروده میشود و شاعر در آن، با طلب باده از ساقی و اغلب درخواست نواختن موسیقی از مغنی، به بیان مکنونات قلبی خود درباره بیاعتباری دنیای فانی، بیوفایی روزگار، دورویی ابنای زمان و مذمت زاهدان ریایی میپردازد1 و خواننده شعر را به اغتنام فرصت اندرز میدهد و به اصطلاح، موتیف آن، «دم را دریاب» است2. بنا بر نظر ذبیح الله صفا، ساقینامه واقعی با مغنّی نامه همراه است3، اما نخست باید توجه داشت که خطاب به مغنّی در همه ساقینامهها وجود ندارد و نکته دیگر اینکه، ساقینامههای اولیه، ابیات پراکندهای هستند در ضمن منظومهای دیگر و در واقع این نوع ادبی به تدریج مستقل شده است، بنابراین، میتوان ساقینامه را به دو دسته «وابسته» و «مستقل» تقسیم کرد4. معروفترین قالب ساقینامه مثنوی است و استفاده بسیار شاعران از این قالب، سبب شده است که اغلب، ساقینامه را در قالب مثنوی تعریف کنند5، گرچه برخی نیز در قالبهای ترجیعبند، ترکیببند و رباعی، ساقینامه سرودهاند6.
شماری از پژوهشگران، ساقینامه را برآمده از خمریات فارسی میدانند7و ریشه خمریات فارسی را نیز در خمریات ادب عربی جستوجو میکنند8. اما به نظر برخی دیگر، ساقینامه را نمیتوان مولود خمریات فارسی و عربی دانست9؛ از جمله به این سبب که این نوع ادبی، خلاف خمریات، حاصل حس رنج و حرمان است10. به هر حال، گرچه میان خمریه و ساقینامه شباهتهایی هست، ولی نقاط افتراق هم اندک نیست11، به عنوان مثال، بیشتر خمریات در قالب قصیده سروده شدهاند، در حالی که هیچ ساقینامهای در این قالب وجود ندارد12. برخی نیز به دلیل وجود تلمیحاتی به زندگی قهرمانان شاهنامه و شخصیتهای تاریخی و اساطیری مانند جمشید، کیقباد، کاووس، انوشیروان و اسکندر13 و همچنین شباهتهایی مانند یکسانی بحر عروضی ساقینامهها با شاهنامه فردوسی، ساقینامه را متأثر از شاهنامه دانستهاند14.
درباره سرآغاز پیدایش این نوع ادبی و سرایش نخستین ساقینامه وابسته، نظریات متفاوتی وجود دارد؛ بنا بر نظر محجوب، نخستین منظومهای که در آن، خطاب به ساقی و مغنی دیده میشود، از آنِ فخرالدین گرگانی (زنده در 446ق) است. وی در این باره مینویسد: «در میان شعرهایی که در فرهنگها به صراحت، به فخرالدین اسعد گرگانی نسبت داده شده است، چند بیتی در بحر متقارب مثمن مقصور (یا محذوف) است که بسیار جالب توجه مینماید. پیداست که فخرالدین منظومهای در این بحر سروده بوده است که متأسفانه از آن جز چند بیتی پراکنده بر جای نیست. این بیتها نیز اغلب با تحریف و تصحیف، نقل شده است و از مقابله فرهنگ های مختلف، صورتی از آن که نسبتاً صحیحتر است به دست میآید:
اگر دشــمنت نیز آیــد فــراز تـو اســپی بگـــیر و برو برمتاز
چنان شـو تواضعکنان سوی او که بازآیـد از دژخـمی خـوی او
(جهانگیری- ص434)
گشـایم یکـی راز بگشــوده را سپــارم یکــی جنــس پالـوده را
به شرطی که داری ز اغیار پاس نیــاری دری معنـوی را قیــاس
(جهانگیری- ص113)
بیا ساقی آن آب آتـش فـروغ که از دل برد زنـگ وز جان وروغ
(فرهنگ رشیدی، چاپ تهران، ص1459)
این بیت در فرهنگ رشیدی به عنوان شاهد لغت وروغ (= تاریکی، ضد فروغ) نقل شده و در جهانگیری (ص415) بدین صورت آمده است:
بیا ساقی آن آب صـافی فـروغ که از دل برد زنگ و وز جان دروغ
و بیتی دیگر که در جهانگیری (ج2، ص126) آمده است، خطاب به مغنی است:
مغنی بیــا و بیار آن ســـرود که ریزم ز هر دیده صـد زنـده رود
… بنابراین، اگر این دو بیت، خطاب به مغنی و ساقی از فخرالدین گرگانی باشد (و تا سندی در رد آن به دست نیامده است، حقاً باید آنها را از او دانست)، قدیمترین خطابی است که در شعر فارسی به مغنی و ساقی شده است»15. به عقیده وی، نظامی گنجوی (وفات: 614 ق) هم در سرودن ساقینامه معروف خویش در اسکندرنامه، به منظومه فخرالدین اسعد نظر داشته است16.
اما از آنجا که صحّت انتساب این منظومه به فخرالدین اسعد محل تردید است17، بهتر است تا پیدا شدن سندی متقن در این باره، ابیات پراکنده موجود در لیلی و مجنون نظامی18، در خطاب به ساقی و همچنین ابیات پراکنده اسکندرنامه19 او را به ترتیب از نخستین نمونههای ساقینامه وابسته دانست20.
با توجه به شواهد، نخستین ساقینامه مستقل سروده فخرالدین عراقی (وفات: 680ق) و در قالب ترجیعبند است21. پس از او، شاه شجاع (وفات: 786ق) و حافظ (وفات: 792ق) نیز نخستین ساقینامههای مستقل قالب مثنوی را سرودهاند22. اما عراقی که سالیانی از عمر خود را در هندوستان و در خدمت بهاءالدین زکریای مولتانی (وفات: 661 یا 666ق) به سر برد23، در سرایش ساقینامه، حلقه اتصال میان ایران و هند به شمار میرود. پس از او، امیرخسرو دهلوی (وفات: 725ق) در آیینه اسکندری24 و حسن دهلوی (زنده در 728 ق) در مثنوی عشقنامه25 از نخستین شاعران مقیم هند هستند که اشعاری پراکنده در قالب مثنوی و خطاب به ساقی و مطرب سرودهاند. بعدها فخرالزمانی قزوینی، مؤلف تذکره میخانه ابیاتی از آیینه اسکندری امیرخسرو برگزید و ساقی نامهای ترتیب داد26.
رواج ساقینامه سرایی در شبه قاره
از سده ده ق به بعد، سرودن ساقینامه رواج یافت و اغلب شاعران در این زمینه طبعآزمایی کردند27. با توجه به مهاجرت شمار چشمگیری از شاعران این دوره به هند، بسیاری از ساقینامهها را شاعران مهاجر و برخی دیگر را پارسیگویان آن دیار سرودهاند: از مجموع پنجاه و نه ساقی نامه – از پنجاه و هفت شاعر- مندرج در تذکره میخانه و حواشی و لاحقه آن، سی و شش ساقینامه سروده شاعران مهاجر و پنج ساقینامه، زاده طبع پارسیگویان هند است. از شصت و شش ساقینامه مذکور در تذکره پیمانه (ذیل تذکره میخانه) نیز، بیست و یك ساقینامه را شاعران مهاجر و شش ساقینامه را هم شاعران پارسیگوی آن دیار سرودهاند28.
در اینجا به مشهورترین ساقینامههای فارسی هند، بر اساس قالبهای شعری اشاره میشود:
1- مثنوی، رایجترین قالب ساقینامه است و اغلب شاعران، ساقینامههای خود را در این قالب و در بحر متقارب مثمن محذوف یا مقصور سرودهاند؛ مانند ساقینامههای عرفی شیرازی (وفات: 999ق)، نوعی خبوشانی (وفات: 1019ق)، سنجر کاشی(وفات: 1021ق)، ظهوری ترشیزی (وفات: 1025ق)، صوفی مازندرانی (وفات: 1035ق)، فخرالزمانی قزوینی (زنده در1041ق)، منیر لاهوری (وفات: 1054ق)، فانی کشمیری (وفات: 1081یا 1082 ق)، طغرای مشهدی (وفات: 1100ق) و خان آروز (وفات: 1169ق)29.
برخی شاعران هم اگرچه قالب مثنوی را برگزیدهاند، اما در بحرهای دیگر ساقینامه سرودهاند، مانند ساقینامههای وابسته حسن دهلوی در مثنوی عشقنامه30، روح الامین شهرستانی در مثنوی خسرو و شیرین31، ناصرعلی سرهندی (وفات: 1108ق) در مثنوی نقاش و صورت32، جویا تبریزی (وفات: 1118ق) در مثنوی حسن معنی33 و ساقینامه حزین لاهیجی (وفات: 1180ق) در مثنوی تذکره العاشقین34 که همه در بحر هزج سروده شدهاند.
باید یادآوری کرد که شماری از شاعران، در خلال ساقینامههای مثنوی، غزلهایی نیز سرودهاند که گاه از لحاظ محتوایی، با مضامین محوری ساقینامهها ارتباط دارد35.
2-ترجیعبند، مانند ساقینامههای کامل جهرمی (وفات: 1028ق)، حکیم فغفورگیلانی (وفات: 1029ق)، میرزا نظام دستغیب (وفات: 1029ق) و قدسی مشهدی (وفات: 1056ق) که در بحر هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف سروده شدهاند36.
3-ترکیببند، مانند ساقینامههای حکیم رکنا مسیح کاشی (وفات: 1066ق) و سروری کاشی37.
ساقینامهسرایی در عصر اکبری (حکـ : 963-1014ق)، تحت تأثیر ثنایی مشهدی (وفات: 995ق) و بیشتر در حوزه ادبی لاهور رواج داشت38 و سپس در عهد جهانگیری (حکـ : 1014-1037ق) در سراسر هند در اوزان و قالبهای مختلف عام شد39، گاه حال و هوای عرفانی به خود گرفت و گاه به تفصیل گرایید. نخستین ساقینامه مفصل، سروده ظهوری ترشیزی است، مشتمل بر چهار هزار و پانصد بیت که ارتباط چندانی با ساقینامه و مغنّینامه ندارد. این ساقینامه از نظر طول و تفصیل و تنوع مطالب مورد توجه و تقلید شاعران بسیاری واقع شد40. بهعنوان مثال، سراجالدین علیخان آرزو، ساقینامه خود، عالم آب را در جواب ساقینامه ظهوری سرود41. ساقینامه طغرای مشهدی نیز در تقلید از همین ساقینامه سروده شد42. بسیاری از تذکرهنویسان نیز ساقینامه ظهوری را ستودهاند43. از دیگر ساقینامههای مفصل، محیط اعظم، سروده بیدل دهلوی است در شش هزار بیت44 و ساقینامه طغرای مشهدی در نه هزار بیت45 و یا به روایت دیگر بیست هزار بیت46.
مضامین ساقینامهها
ساقینامه دارای شکل معمولاً ثابت (مثنوی، متقارب) و مضمون مشخصی است و با این نظریه که نوع ادبی در اصل باید، هم مبتنی بر شکل بیرونی باشد و هم شکل درونی، مطابقت میکند. دیگر اینکه کمابیش با موسیقی تلازم دارد و گویا ساقینامهها را با آواز میخواندهاند47 . ساقینامهها از نظر ظاهری جنبه غنایی دارند، ولی این نوع ادبی اغلب با آهنگ حماسی سروده شده است و از طرفی سرایندگان متأخر، مفاهیم عرفانی از آن اراده کردهاند48. بارزترین ویژگی ساقینامهها، مخاطب قرار دادن ساقی است و این خطاب در تمام ساقینامههای فارسی، با عبارت «بیا ساقی» معمول است. خطاب به ساقی، از اواخر قرن نهم ق به بعد در ساقی نامه به تدریج افزایش یافت و در سبک هندی به اوج رسید. ساقی در شعر این دوره، ارزش والایی داشت، چندان که در برخی از ساقینامهها، مطلوب واقعی ساقی است، نه باده49.
خطاب به مغنّی (مطرب) یا مغنّینامه نیز در بسیاری از ساقینامهها به چشم میخورد50. در برخی از ساقینامهها مانند ساقینامه غالب دهلوی در مثنوی ابرگهربار خطاب به مغنّی، صورت مستقلی یافته، تا آنجا که به صورت منظومهای کمابیش مستقل درآمده است51. بعضی از شاعران هم تنها مغنّینامه سرودهاند52 و برخی نیز ساقینامه را با سوگند، مناجات و توبه درآمیختهاند53.
برخی مضامین، از جمله دعوت به اغتنام فرصت، گله از روزگار و بیوفایی دهر، شکایت از معشوق، مذمت زهد ریایی و از این قبیل، بین ساقینامهها و دیگر انواع ادبی مشترک است، ولی به تدریج، مضامین دیگری نیز وارد ساقینامهها شد و حجم آنها را به طور چشمگیر افزایش داد. برخی از این مضامین به ترتیب ورود به ساقینامهها عبارتاند از: تمثیل و حکایت، مانند آنچه در ساقینامه فخرالزمانی قزوینی و سنجر کاشی آمده است. مدیحهسرایی، مانند ساقینامه نوعی خبوشانی و قدسی مشهدی، حمد و ثنای الهی مانند ساقینامه طغرای مشهدی و منیر لاهوری، توصیف و تعریف مانند ساقینامه ظهوری ترشیزی و فانی کشمیری. مضامین اجتماعی، سیاسی و شخصی مانند ساقینامه نوعی خبوشانی که از بیماری چشم و رنج زندان میگوید و سنجر کاشی که از اوضاع نابسامان خویش در هند شکوه میکند54 (نکـ : رضایی، 68 به بعد). برخی هم مانند فوقی یزدی در نکوهش اوضاع زمانه، دهان به هزل آلودهاند55 .
برخی مضامین، همچون توصیف ساقی، می، مطرب و مغنّی، از مضامین ویژه ساقینامهها است و تا حدودی از طریق همین مضامین می توان ساقینامهها را تعریف و شناسایی کرد56. تنوع ترکیبات و توصیفات برای برخی از این معانی در ساقینامهها، شاید در تمام ادوار شعر فارسی بی نظیر باشد . پاره ای از این توصیفات و ترکیبات در زیر نقل میشود:
در توصیف می:
شمع مجلسافروز، گوهر شبچراغ، توتیای نظر، خون حلال، چشمه آفتاب، کوثر موجخیز، نوشداروی روح، بیبدل کیمیا، نار خلیل، آتش عیبسوز.
در توصیف ساقی:
ابر نیسان جود، گلشنراز دل، گوهر فروش، آبیار طرب، گازر کینهها، خصم زهد و صلاح.
در توصیف جام:
خورشید چهر، چشم و چراغ دل، عنبرسرشت، بختی مست کف کرده لب.
در توصیف مغنی:
طرفهروی و طرفهگوی، نکیسا صفت، شفابخش دلها.
در توصیف ساز:
مست هنگامهساز، دستگیر افتادگان، روشنکننده شب تار، آرامبخش دلها، فروزنده چراغهای مرده57 .
محیط و فرهنگ هند نیز از جمله مضامینی است که در ساقینامههای شاعران سرزمین هند بازتاب یافته است که از آن جمله میتوان به موارد نیز اشاره کرد:
1-استفاده از لغات و اصطلاحات هندی و پدیدههای خاص آن سرزمین، مانند ساقینامه طغرای مشهدی که آکنده از لغات و اصطلاحات هندی و توصیف سازهای هندی مانند جنتر و تال و مندل است58 و ساقینامه ظهوری ترشیزی که در آن به توصیف پان، فیل و انبه پرداخته59 و قدسی مشهدی که بخشی از ساقینامه خود را به «تعریف فیل» اختصاص داده است60. در ساقینامه فانی کشمیری هم توصیف پان، پان فروش و نیشکر به چشم میخورد61.
2- توصیف شهرها و ابنیه و عمارات هند، مانند منیر لاهوری که شهر لاهور را توصیف کرده62 و فانی کشمیری، که بخشی از ساقینامه خود را به وصف کشمیر اختصاص داده است63. قدسی مشهدی هم در ساقینامه خود از قلعه دولتآباد و شاه برج و گرمابه سلطنتی و مسجد اجمیر سخن به میان آورده است64.
3- شکایت از سرزمین هند، مانند ساقینامه سنجر کاشی65 و یا ساقینامه طغرای مشهدی که در آن شهرآشوبی گنجانده و به شکایت از اصناف سرزمین هند پرداخته است66.
اغلب تذکرهنویسان به طور پراکنده در آثار خود از ساقینامهها و سرایندگان آنها یاد کردهاند، اما نخستین بار عبدالنبی فخرالزمانی قزوینی در 1028ق به گردآوری ساقینامهها و شرح احوال و اشعار سرایندگان آنها در کتابی به نام میخانه پرداخت67. این تذکره، نخستین بار در 1926م به اهتمام محمد شفیع در لاهور به چاپ سنگی رسید. پس از او احمد گلچین معانی در1340ش، بار دیگر این تذکره را تصحیح و با تحشیه و تکمیل تراجم در تهران منتشر کرد. گلچین معانی، ذیلی نیز بر این تذکره فراهم آورد و آن را با نام پیمانه در مشهد (1359ش) به چاپ رسانید.
مجموعههایی نیز وجود دارند که به طور خاص به ساقینامهها پرداختهاند و یا فصلی خاص درباره ساقینامهها دارند؛ همچون مجمع المضامین، گزیدهای از چند ساقینامه، تألیف کوکب بن قمرخان سیفی قزوینی، در سال 1042ق به نام شاهجهان (حکـ : 1037-1068ق)؛ مجموعه دلگشا، تألیف میرکرم علیخان تالپور (وفات: 1244ق)، والی سند که در آن فصلی با عنوان «ساقی نامجات» آمده است69 ؛ خمکده، تألیف میرعیسی مخاطب به همتخان، پسر اسلامخان بدخشی، که در خدمت اورنگ زیب عالمگیر (حکـ : 1068-1118ق) بوده، مشتمل بر حدود صد و بیست ساقینامه از تازهگویان70.
سرودن ساقینامه تا سده سیزدهم ق همچنان در شبه قاره رواج داشت. از میان متأخران، ولی محمدخان لغاری71(وفات: 1248ق؛ درباره او، نکـ: خلیل تتوی، 466)، مایل تتوی (وفات: 1251ق) و از همه مشهورتر، غالب دهلوی (وفات: 1285ق) از واپسین شاعرانی هستند که در این نوع ادبی طبعآزمایی کردهاند.
سرودن ساقینامه به زبان اردو نیز تحت تأثیر زبان فارسی و در قرن دوازدهم ق آغاز شد. نخستین ساقینامه اردو سروده محمدفقیه دردمند (وفات: 1179ق) است، که از نظر قالب، مضمون و سبک، تحت تأثیر ساقینامههای فارسی است73. از دیگر ساقینامههای مشهور اردو میتوان به ساقینامههای عزلت سورتی (وفات: 1189ق) و حاتم دهلوی (وفات: 1197ق) اشاره کرد74.
* دانشگاه دولتی روسی- ارمنی (اسلاونی)، ایروان
پینوشتها
1. گلچین معانی، تذکره پیمانه، ص1؛ شمیسا، انواع ادبی، ص259. // 2. شمیسا، همانجا؛ درباره موتیف مذکور، نکـ : Abrams, A glossary of literary terms, p.32. // 3. صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج3، بخش1، ص334. // 4. رضایی، ساقینامه در شعر فارسی، ص15. // 5. نکـ : محمد شفیع، مقدمه بر تذکره میخانه، ص با؛ مؤتمن، شعر و ادب فارسی، ص235. // 6. نکـ : رستگار فسایی، انواع شعر فارسی، ص265- 266؛ نیز: رضایی، همان، ص228-232. // 7. نکـ : مؤتمن، همانجا؛ صفا، همانجا؛ فرشیدورد، درباره ادبیات و نقد ادبی، ج1، ص70. // 8. نکـ : محمد شفیع، همان، غ- با؛ صفا، همانجا. // 9. برای تفصیل، نکـ : ترابی، «حکیم نظامی و ساقینامه در شعر فارسی»، ص231- 234. // 10. همان، ص233؛ برای نقد این نظر، نکـ : رضایی، همان، ص185. // 11. برای تفصیل، نکـ : همان، ص186؛ درباره تفاوت ساقینامههای فارسی و خمریات ادب عربی، نکـ : زرین چیان، «ساقینامه در ادب فارسی»، ص573. // 12. رضایی، همان جا. // 13. به عنوان نمونه، نکـ : خواجوی کرمانی، همای و همایون، ص15- 19.؛ حافظ، دیوان، ج2، ص1052-1053. // 14. نکـ : گودرزی، «نظری بر شاهنامه و تأثیر آن بر ساقینامهها»، ص97. // 15. محجوب، «ساقینامه- مغنینامه»، ص78- 79. // 16. نکـ : همان، ص79؛ برای نقد این نظر و ردّ انتساب نخستین ساقینامه به فخرالدین اسعد گرگانی، نکـ : ترابی، همان، ص225-230. // 17. برای تفصیل، نکـ : همان جا // 18. نظامی، لیلی و مجنون، ص33-40. // 19. همو، شرفنامه، ص32 به بعد؛ همو، اقبالنامه، ص44 به بعد. // 20. نکـ : زنجانی، مقدمه بر خسرو و شیرین نظامی، ص چهل و دو- چهل و سه. // 21. نکـ : عراقی، مجموعه آثار، ص91- 98، 264- 268 // 22. نکـ : محمد شفیع، همان، ص بب؛ گلچین معانی، همان، ص 7؛ رضایی، همان، ص198. // 23. نکـ : عراقی، همان، ص536. // 24. امیرخسرو دهلوی، خمسه، ص417، 424، 428. // 25. حسن دهلوی، دیوان، ص570 به بعد. // 26. نکـ : فخرالزمانی قزوینی، تذکره میخانه، ص66- 67. // 27. صفا، همان، ج5، بخش1، ص615. // 28. درباره رشدی وگدایی، دو شاعر ناشناختهای که در دربار عبدالرحیم خان خانان به سر میبردهاند، نکـ : عبدالباقی نهاوندی، مآثر رحیمی، ج3، ص656، حاشیه؛ برای ملاحظه ساقینامههای آنها، نیز نکـ :گلچین معانی، همان، ص179-183، 443- 446. // 29. نکـ : رضایی، همان، ص225-226. // 30. حسن دهلوی، همان، ص559 به بعد. // 31. روح الامین شهرستانی، خمسه، گ168آ- 171ب // 32. ناصر علی سرهندی، «نقاش و صورت»، ص231و234. // 33. جویا تبریزی، کلیات، ص208 به بعد. // 34. حزین لاهیجی، دیوان، ص368- 635. // 35. برای نمونه، نکـ : سالک قزوینی، دیوان، ص674- 675؛ نکـ : برای غزلهایی با مضامین مستقل، نکـ : طغرای مشهدی، کلیات، گ90 آ؛ اشرف مازندرانی، دیوان اشعار، ص152- 153. // 36. رضایی، همان، ص231. // 37. نکـ : فخرالزمانی قزوینی، همان، ص518- 522؛ گلچین معانی، همان، ص245-248. // 38. یمینخان لاهوری، تاریخ شعر و سخنوران فارسی در لاهور، ص204. // 39. همان جا؛ نیز نکـ : محمد شفیع، همان، ص بج- بد // 40. گلچین معانی، همان، ص9. // 41. زیب النساء علیخان، مقدمه بر مجمع النفایس، ج1، ص22. // 42. خلیل، خلاصه الکلام، ج2، ص943؛
Ethé, Catalogue of Persian manuscripts in the library of the India Office, Vol. , p.868.
43. از جمله، نکـ : سرخوش، کلماتالشعراء، ص129؛ آزاد بلگرامی، خزانه عامره، ص460؛ خلیل، صحف ابراهیم، گ243ب. // 44. نکـ : بهداروند، مقدمه بر شعله آواز، ص9؛ درباره اختلاف در شمار ابیات این ساقینامه، نکـ : عبدالغفور آرزو، در خانه آفتاب، ص72. // 45. قهرمان، مقدمه بر ارغوان زار شفق، ص20. // 46. گلچین معانی، همان، ص10. // 47. شمیسا، همان، ص260. // 48. منزوی، «ساقینامههای خطی»، ج1، ص19؛ برای آگاهی بیشتر درباره مفاهیم عرفانی ساقینامهها، نکـ : حسینی کازرونی، «تبیین حقایق عرفانی و معرفتشناختی در ساقینامههای ادب فارسی»، ص31-51. // 49. برای تفصیل، نکـ : رضایی، همان، ص92-94. // 50. به عنوان نمونه، نکـ : غزالی مشهدی، دیوان، ص307-309؛ عرفی شیرازی، کلیات، ج3، ص111؛ اشرف مازندرانی، همان، ص150-152. // 51. غالب دهلوی، کلیات غالب فارسی، ج2، ص1342- 1353. // 52. به عنوان نمونه، نکـ : سقای بخارایی، دیوان، ص451-458. // 53. رستگار فسایی، همان، ص267. // 54. نکـ : رضایی، همان، 68 به بعد. // 55. فوقی یزدی، دیوان، ص153-157. // 56. رضایی، همان، ص91. // 57. نکـ : زرینچیان، همان، ص582-583؛ نیز: رضایی، همان، ص94 به بعد. // 58. نکـ : طغرای مشهدی، همان، گ2، 48؛ نیز: قهرمان، همان، ص20. // 59. ظهوری ترشیزی، ساقینامه،گ26ب- 27آ، گ46آ-49آ، گ56ب- 57آ. // 60. قدسی مشهدی، دیوان، ص863-866. // 61. فانی کشمیری، مثنویات، ص193-197. // 62. منیر لاهوری، سرودهها و نوشتههای منیر لاهوری، ص113-114. // 63. فانی کشمیری، همان، ص150- 152. // 64. قدسی مشهدی، همان، ص876-885، 887- 895. // 65. سنجر کاشی، دیوان، ص432. // 66. طغرای مشهدی، همان، گ92. // 67. گلچین معانی، مقدمه بر تذکره میخانه، ص یک؛ همو، تذکره پیمانه، ص12-13. // 68. گلچین معانی، همان، ص13. // 69. همان جا // 70. صفا، همان، ج5، بخش1،ص621. // 71. درباره او، نکـ : خلیل تتوی، تکمله مقالات الشعراء، ص466. // 72. جمیل جالبی، تاریخ ادب اردو، ج2، بخش1، ص327. // 73. همان، ج2، بخش1، ص392 // 74. همان، ج2، بخش1، ص327.
منابع و مآخذ
-آزاد بلگرامی، میر غلامعلی، خزانه عامره، تصحیح ناصر نیکو بخت و شکیل اسلم بیگ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، 1390ش. // -اشرف مازندرانی، دیوان اشعار، به کوشش محمد حسن سیدان، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، تهران، 1373ش. // - امیر خسرو دهلوی، خمسه، با مقدمه و تصحیح امیراحمد اشرفی، انتشارات شقایق، تهران، 1362ش. // - بهداروند، اکبر، مقدمه بر شعلهآواز (مثنویهای بیدل دهلوی)، انتشارات نگاه، تهران، 1388ش. // - ترابی، محمد، «حکیم نظامی و ساقینامه در شعر فارسی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، س29، شمـ 3-4، تهران، 1370ش. // - جمیل جالبی، تاریخ ادب اردو، مجلس ترقی ادب، دهلی، 1984م. // - جویا تبریزی، کلیات، به اهتمام محمد باقر، انتشارات دانشگاه پنجاب، لاهور، 1377ش. // حافظ، خواجه شمسالدین محمد، دیوان، به کوشش پرویز ناتل خانلری، انتشارات خوارزمی، تهران، 1375ش. // - حزین لاهیجی، محمدعلی، دیوان، به تصحیح ذبیحالله صاحبکار، نشر سایه، تهران، 1374ش. // - حسن دهلوی، دیوان، به اهتمام احمد بهشتی شیرازی و حمیدرضا قلیچخانی، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، تهران، 1383ش. // حسینی کازرونی، سید احمد، «تبیین حقایق عرفانی و معرفتشناختی در ساقینامههای ادب فارسی»، ادبیات تطبیقی، شمـ 2، تهران، تابستان 1386ش. // خلیل، علیابراهیم، صحف ابراهیم، نسخه خطی کتابخانه توبینگن (شم 711)، میکروفیلم کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران (شمـ 808). // - ـــــــــــــ، خلاصه الکلام، نسخه خطی کتابخانه بادلیان (شمـ 183 الیوت)، میکروفیلم کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران (شمـ 904). // - خلیل تتوی، مخدوم محمدابراهیم، تکمله مقالات الشعراء، به تصحیح و حواشی سید حسامالدین راشدی، سندهی ادبی بورد، کراچی، 1958م. // - خواجوی کرمانی، همای و همایون، به تصحیح کمالالدین عینی، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، تهران، 1348ش. // - رستگار فسایی، منصور، انواع شعر فارسی، انتشارات نوید شیراز، شیراز، 1380ش. // - رضایی، احترام، ساقینامه در شعر فارسی، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1388ش. // - روحالامین شهرستانی، خمسه، نسخه خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی (شمـ 9182). // - زرینچیان، غلامرضا، «ساقینامه در ادب فارسی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی، س12، شمـ 3، مشهد، 1355ش. // - زنجانی، برات، مقدمه بر خسرو و شیرین نظامی، تهران، 1376ش. // زیب النساء علیخان، مقدمه بر مجمع النفایس، سراجالدین علیخان آرزو، مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، اسلام آباد، 1383ش. // - سالک قزوینی، محمدابراهیم، دیوان، تصحیح عبدالصمد حقیقت، به کوشش احمد کرمی، تهران، 1372ش. // - سرخوش، محمد افضل، کلمات الشعراء، تصحیح علیرضا قزوه، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، تهران، 1389ش. // -سقای بخارایی، حاجی بهرام، دیوان، به کوشش محمد یوسف، مرکز تحقیقات فارسی رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران، دهلی نو، 1388ش. // - سنجر کاشی، میرمحمد هاشم، دیوان، تصحیح و تحقیق حسن عاطفی و عباس بهنیا، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، تهران، 1387ش. // - شمیسا، سیروس، انواع ادبی، انتشارات فردوس، تهران، 1381ش. // - صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، ج3و 5، انتشارات فردوس، 1369ش. // - طغرای مشهدی، کلیات، نسخه خطی کتابخانه دیوان هند (شماره 1586). // - ظهوری ترشیزی، ساقینامه، نسخه خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی (شمـ 375). // - عبدالباقی نهاوندی، مآثر رحیمی، به اهتمام عبدالحسین نوایی، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، تهران، 1381ش. // - عبدالغفور آرزو، در خانه آفتاب (سیری در احوال وآثار بیدل)، انتشارات سوره مهر، تهران، 1387ش. // - عراقی، فخرالدین، مجموعه آثار، به تصحیح و توضیح نسرین محتشم (خزاعی)، انتشارات زوّار، تهران، 1372ش. // - عرفی شیرازی، کلیات، به کوشش و تصحیح محمد ولیالحق انصاری، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1378ش. // - غالب دهلوی، کلیات غالب فارسی، به کوشش سید تقی عابدی، غالب انستیتو، دهلی نو، 2008م. // - غزالی مشهدی، دیوان، تصحیح حسین قربانپور آرانی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1388ش. // - فانی کشمیری، مثنویات، به اهتمام امیرحسن عابدی، اكیدمی آف آرتس، كلچر اینه لنگویجر، سرینگر، 1964م. // فخرالزمانی قزوینی، عبدالنبی، تذکره میخانه، به اهتمام احمد گلچین معانی، انتشارات اقبال، تهران، 1367ش. // - فرشیدورد، خسرو، درباره ادبیات و نقد ادبی، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1378ش. // - فوقی یزدی، دیوان، نسخه خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی (شمـ 1041). // - قدسی مشهدی، محمد جان، دیوان، مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمد قهرمان، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، 1375ش. // قهرمان، محمد، مقدمه بر ارغوانزار شفق (برگزیده دیوان طغرای مشهدی)، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1384ش. // - گلچین معانی، احمد، تذکره پیمانه، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، 1359ش. // - ــــــــــــــ ، مقدمه و تعلیقات بر تذکره میخانه (نکـ : همین منابع، فخرالزمانی قزوینی). // - گودرزی، فرامرز، «نظری بر شاهنامه و تأثیر آن بر ساقینامهها»، هنر و مردم، شمـ 153-154، 1353ش. // - مؤتمن، زینالعابدین، شعر و ادب فارسی، انتشارات ابنسینا، افشاری، تهران، 1332ش. // -محجوب، محمدجعفر، «ساقینامه- مغنینامه»، سخن، س11، شمـ 1، تهران، 1339ش. // - محمد شفیع، مقدمه بر تذکره میخانه، عبدالنبی فخرالزمانی قزوینی، بینا، لاهور، 1926م. // - منزوی، علینقی، «ساقینامههای خطی»، نشریه کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، تهران، 1340ش. // - منیر لاهوری، سرودهها و نوشتههای منیر لاهوری، به کوشش سید فرید اکرم، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، تهران، 1388ش. // - ناصر علی سرهندی، «نقاش و صورت»، به کوشش مهدی داداشی آرانی، گنجینه بهارستان، به کوشش بهروز ایمانی، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، تهران، 1379ش. // - نظامی گنجوی، اقبالنامه، تصحیح و حواشی حسن وحید دستگردی، به کوشش سعید حمیدیان، نشر قطره، تهران، 1376ش. // - ــــــــــــ ، شرفنامه، تصحیح و حواشی حسن وحید دستگردی، به کوشش سعید حمیدیان، نشر قطره، تهران، 1381ش. // - ــــــــــ ، لیلی و مجنون، با حواشی و تصحیح حسن وحید دستگردی، تهران، 1335ش. // - یمینخان لاهوری، تاریخ شعر و سخنوران فارسی در لاهور، نیشنل پبلشنگ هاوس لمیتد، کراچی، 1971م.
-Abrams, M. H., A glossary of literary terms, Boston, 2005. // - Ethé, Hermann, Catalogue of Persian manuscripts in the library of the India Office, Oxford, 1903.
منبع: اطلاعات حکمت و معرفت
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید