1395/8/18 ۰۸:۲۷
گر مروری بر تاریخ رسانه داشته باشیم، در خواهیم یافت رسانهها سه عصر را پشتسر گذاشتهاند؛ «عصر چاپ گوتنبرگ»، «عصر رسانههای الکترونیک» و «عصر رسانههای مجازی» و اکنون در آستانه عصر چهارم حیات رسانهای؛ یعنی در «اتاق شیشهای» به سر میبریم.
چه آیندهای در انتظار رسانههاست؟ کشورهای فیس بوکی در راه هستند
دکتر مهدی مطهرنیا : اگر مروری بر تاریخ رسانه داشته باشیم، در خواهیم یافت رسانهها سه عصر را پشتسر گذاشتهاند؛ «عصر چاپ گوتنبرگ»، «عصر رسانههای الکترونیک» و «عصر رسانههای مجازی» و اکنون در آستانه عصر چهارم حیات رسانهای؛ یعنی در «اتاق شیشهای» به سر میبریم. کارکرد هر یک از این عصرها در «کنترل افکار» متفاوت بوده است؛ در عصر نخست رسانهها، هدف مدیران رسانهای کنترل، سانسور و دروازه بانی خبر بود. در عصر دوم، ارائه انبوهی از اطلاعات به مخاطب مدنظر قرار گرفت. در عصر سوم رسانهها، تقسیم کار بینالمللی اطلاعات بین مخاطب و رسانه برای کنترل افکار را شاهد هستیم، اما با این حال، مخاطب هنوز «پیامگیر» است. امروزه عصر چهارم رسانهها در حال آغاز است، این عصر تنها به کنترل بسنده نمیکند بلکه افکار را نیز تغییر میدهد. در این وضعیت، دهکده جهانی مک لوهان و جهان یکدست شده توماس فریدمن دیگر نمیتواند پاسخگو باشد. آنچه برای مک لوهان مهم بود، افکار عمومی جهان بود، به زعم او افکار عمومی در جهان آنقدر در حال نزدیک شدن به هم هستند که قدرت را به حوزه باورها، دیدگاهها و نگرشها کشانده است. حال این سؤال مطرح میشود که جهان آینده چه رهبرانی را در خود پرورش خواهد داد؟ واقعیت این است که رهبر، اساساً ایدهپرداز است و مدیریت نمیکند؛ به عبارتی، حتی نظارت بر اجرای ایدهها یا اجرایی کردن آنها را هم بر عهده ندارد. در این صورت مجدداً سؤال دیگری مطرح میشود و آن اینکه مدیریت ایدهها را چه کسی انجام خواهد داد و چه کسانی آنها را اجرا خواهند کرد؟ اینجاست که باید به تفاوتها و تمایزهایی که جهان آینده با جهان امروز دارد، فکر کرد. توماس فریدمن معتقد است که دیگر منابع انرژی جهان، چیزی به اسم نفت و قدرت نظامی نیست چراکه جهان آینده دنبال پارادایم جنگهای بدون سرنشین است، جنگ روایتها است، ماهیت قدرت در حال تغییر است. امروز تیر و کمان تنها یک ورزش است، زمانی تیر و کمان مرزهای ایران را مشخص میکرد. در آینده و حتی امروز، دیگر قدرت نظامی جایگاه ویژه و رفیع گذشته خود را نخواهد داشت. آنچه امروز رخ میدهد تحولات فناورانهای است که همه ما را در «اتاقهای شیشهای» محصور کرده است. در این جهان، ما با مرگ فاصلهها مواجهیم. ارتباطات آنی و لحظهای شده است و نه تنها فاصلههای جغرافیایی که فاصلههای بین زبانی هم در حال از میان رفتن است؛ چراکه دنیای فناورانه امروز در حال ساخت دستگاههایی است که بدون عاملیت انسانی کار ترجمه همزمان را انجام میدهد. بنابراین، باید به دنبال نظریه دیگری باشیم که بتواند این جهان جدید را توضیح دهد. همانطور که پیشتر تأکید شد تا عصر سوم رسانهها، رسانهها «پیامرسان» و مخاطب «پیامگیر» است به این دلیل که دیالوگی برقرار نبود و ارتباط یکسویه و در قالب منولوگ بود. تفاوتی که این شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنها ایجاد کردند، این است که شما دیگر تنها یک شنونده منفعل نیستید. شبکههای اجتماعی، انقلابی را ایجاد کردند که ذات این انقلاب، نه در اپلیکیشنها نه در ویژگیهای فناورانه آن نیست (که البته آنها هم در جایگاه خود اثربخش هستند) بلکه در تغییر و تحولی است که در ارتباطات و هویت آن ایجاد کردند به طوری که «پیامگیر» را به یک «پیاماندیش» فعال بدل کرده است. بر این اساس، دیگر نگرانی بابت اثرات منفی رسانهها موضوعیت ندارد. در اتاق شیشهای نمیتوان دروغ گفت، دیر یا زود میفهمیم که باید همان باشیم که هستیم؛ چرا که همه یکدیگر را میبینیم. از این رو، معادله قدرت نیز دچار تغییر و تحول ذاتی میشود. قدرت فقط یک سقف نیست، نرم نیست، هوشمند نیست. قدرت امروز تغییر و تحولات دیگری را تجربه میکند. وقتی «مرگ مرزهای زبانی» رخ دهد، انقلابی به مراتب اثرگذارتر از انقلاب گوتنبرگ رخ خواهد داد. یک فرو ریزش بزرگ در انتظار قدرت در دنیای آینده است. آنچه رسانههای آینده در جامعه جهانی بازتولید خواهند کرد، نقطه عزیمتش یک bigbang دیگر است. یک زایش جدید در پیش است و اگر ما برای آن زایش جدید آماده نباشیم، دچار «غافلگیری استراتژیک» خواهیم شد. مثل بسیاری از زایشهای بزرگ دیگری که رخ داد و ما همواره مانند «آلیس در سرزمین عجایب» سرگردانیم؛ به تعبیری، کنده شدن آدمی از زمان و مکان و داخل شدن آدمی به دنیای واقعیتهای موازی اتفاق افتاده است. باید واقعیت دنیای مجازی را باور کرد. وقتی به اتاق شیشهای برچسب مجازی میزنیم، آن را واقعی نمیپنداریم، جدی نمیگیریم و در نتیجه نمیتوانیم آن را کنترل، هدایت و رهبری کنیم.این تغییر و تحول حتی هویت فردی ما را هم دچار تغییر میکند. از این جهت، من «هویتهای تک سرنشین دانش بنیاد» را مطرح میکنم. تغییر هویت بسیار سخت است. هویت یکی از با ثباتترین پدیدههای نظام هستی است اما هویت هم، از لغزندگی برای دگرگونی برخوردار است. امروز هویتها از شکل «ملی» خود خارج شده و بعد «فردی» یافتهاند. از این رو، وقتی هویت فردی در حال تغییر و تحول است، به تبع هویتهای ملی ما را نیز تغییر خواهند داد.براین اساس، وقتی هویتها، ملتها را تغییر دهند، مرزها دیگر بیمعنی میشوند و جغرافیا تنها زیستگاه جسمی ما خواهد بود. کشورهای فیسبوکی در آینده برای فرزندان ما در راهند و رسانهها و آنها که در رسانه پیام را تولید میکنند، رهبری آینده جهان را برعهده خواهند گرفت. در دنیای آینده، پیشگامی با آدمها نیست بلکه با رسانههایی است که انقلاب میکنند. همانطور که در بهار عربی رخ داد. براستی چه کسی رهبری بهار عربی را بر عهده داشت؟ واقعیت این است که فرو ریزش بزرگ، نخستین نتیجه خود را در حوزه سیاست نشان خواهد داد. آنچه در آینده شاهد خواهیم بود، رهبری جهانی رسانهها ست. از یک طرف جهان میکرو و کوچک میشود و از طرف دیگر، اثراتش ماکرو و بزرگ میشود و باید از «دولت- انسان»های آینده یا «انسان- دولت»های آینده سخن گفت.
٭ مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده « ایران» از سخنرانی دکتر مهدی مطهرنیا، دکترای آینده پژوهی وعضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی است که با موضوع « آینده رسانهها و رسانه های آینده» در تاریخ 11 آبان ماه در محل انجمن جامعه شناسی ایران ایراد شد.
منبع: ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید