1395/6/31 ۰۷:۳۱
این شاهنامه که به نام بانیاش ـ حسین پاشاخان امیر بهادر ـ به «شاهنامه بهادری» معروف است، از جهات بسیاری متفاوت با دیگر نسخههای چاپ سنگی است. اول اینکه شاهنامه بهادری از نظر اندازه از سایر نمونههای قبلی بزرگتر است. دوم اینکه از توالی تصویری کمتری برخوردار است (در این شاهنامه ۴۰ نمونه تصویری وجود دارد، در حالی که در نسخههای دیگر تعداد تصاویر دست کم ۵۷ عدد میباشد). سوم اینکه تصاویر این نسخه چه از لحاظ محتوا و چه از نظر شیوه و سبک طراحی، در مقایسه با نسخههای قبلی کاملا متفاوت میباشد
آخرین شاهنامه قاجاری:
این شاهنامه که به نام بانیاش ـ حسین پاشاخان امیر بهادر ـ به «شاهنامه بهادری» معروف است، از جهات بسیاری متفاوت با دیگر نسخههای چاپ سنگی است. اول اینکه شاهنامه بهادری از نظر اندازه از سایر نمونههای قبلی بزرگتر است. دوم اینکه از توالی تصویری کمتری برخوردار است (در این شاهنامه ۴۰ نمونه تصویری وجود دارد، در حالی که در نسخههای دیگر تعداد تصاویر دست کم ۵۷ عدد میباشد). سوم اینکه تصاویر این نسخه چه از لحاظ محتوا و چه از نظر شیوه و سبک طراحی، در مقایسه با نسخههای قبلی کاملا متفاوت میباشد.
توصیفی ظاهری نسخه
شاهنامه بهادری شامل ۶۸۴ صفحه چاپ شده از مجموع ۳۴۳ برگ میباشد. این کتاب با دو صفحه بدون شمارهگذاری در مدح و ستایش محمدعلی شاه شروع میشود. در ادامه آن چهار صفحه یک اندازه بدون شماره صفحه دیباچه کتاب قرار دارد که این صفحات شامل تمجید و ستایش مظفرالدین شاه میشود و همچنین چگونگی چاپ این نسخه را بیان میکند.
پس از این شش صفحه بدون شماره، صفحه b4، صفحات ۱ الی ۱۶ در برگیرنده قطعهای است که «ادیبالممالک» به عنوان مقدمه سروده است. با بهرهمندی از مقدمه مشهور شاهنامه بایسنغری، پیشگفتار به شرح احوال فردوسی توسی میپردازد، هجونامهای که ظاهراً فردوسی علیه سلطان محمود سروده است، سپس مختصر تاریخ و ترجمه سلطان محمود و همچنین دو صفحه بدون شمارهگذاری که شعری را در مدح مظفرالدین شاه ارائه میکند.
تمامی این کتب، از سمت راست صفحه گشوده میشوند، فصلهای سه و چهار با صفحهای خالی به اتمام میرسند. در انتهای متن معمولا ملحقات وجود دارد که شامل ۵۵ صفحه، تعلیقات که شامل واژههای مشکل و فهرست سلطنتی عجم میشود. آخرین جلد این نسخه به برگ ۳۴۳ با تصویری از امیربهادر به اتمام میرسد.
نوشته با سه خط ظریف و یک خط ضخیم که با یکدیگر جفت شدهاند، محدود میشود. جفت خطوط خارجی حاشیهای، در کنارههای بیرونی، منتهی به تزئیناتی میشوند که کمابیش در تمام کل اثر قابل مشاهده است. متن در شش ستون که حداکثر در هر کدام از آنها سی و سه سطر جای دارد، با دو خط ظریف از یکدیگر مجزا شده است.
هر فصل با کتیبهای شروع میشود که با حروف درشتتری خوشنویسی شده است و در وسط دو ستون مرکزی صفحه قرار گرفته است. این کتیبههای میانی که با خطی زیبا و درشتتر از متن کتابت شده است، در سمت راست به موضوع شاهنامه میپردازد، به همان شکل در سمت چپ نیز جدول کشی شده است.
در زیر کتیبه فتح الباب کتاب، در فاصله بین دو خط حاشیهای، تمام این چهار مجلد، چه در مقدمه و چه در پیوست، شماره صفحه قرار دارد و به منظور اینکه صفحات درست و پی در پی در کنار هم قرار بگیرند، در سمت چپ بیرونی حاشیه متن، اولین کلمه از صفحه بعدی قرار گرفته است تا از اشتباه احتمالی در صحافی کتاب جلوگیری شود.
شاهنامه بهادری زیر نظر عبدعلی بیدگلی تهیه شده است که خود حواشی کتاب را تألیف کرده است. همچنین کتابت سنگی این کتاب را محمد حسین عماد الکتاب بر عهده داشته است که در تفت خانه آقا سید مرتضی به همراه دو تن از استادان این حرفه یعنی آقا میرزا حسن و آقا میرزا عباس به اتمام رسید که بعداً به عنوان سربازان قدیمی گارد نصرت به خدمت مشغول شدند.
آخرین مرحله از انجام این نسخه تحت نظارت میرزاعمادالممالک تفرشی ـ مستوفی اول دیوان اعلا ـ با همکاری و حمایت مالی ناشر خبره، میرزا محمد خوانساری به اتمام رسید. به منظور آرایش صفحات شاهنامه بهادری، با این حال که مستقیماً به خود کتاب ارتباطی ندارند، سه چهره را میرزا مهدی مصورالملک طراحی کرده است. محمدعلی شاه (تصویر شماره۱)، مظفرالدینشاه (تصویر شماره۲)، امیر بهادر (تصویر شماره۳)، این هنرمند در واقعنمایی از چهرهها که در بالای صفحات آغازین روزنامه شرف و شرافت به چاپ میرسید، شهرت بسزایی داشت. همچنین تصویری بدون امضا وجود دارد که به نظر میرسد مقبره فردوسی در توس باشد.
بنا به نظر استاد ایرج افشار این بنای قدیمی که به تصویر درآمده است مقبره فردوسی نیست، بلکه به «هارونیه» شهرت دارد و در نزدیکی مقبره فردوسی است و به نظر میرسد مقبره امام محمد غزالی باشد. دو صفحه بعدی با تزئینات گیاهی آراسته شدهاند که در بالای آن فرشته کوچک بالداری دیده میشود. در مقابل صفحه تصویر مظفرالدینشاه، در رأس نشانههای قاجاری وجود دارد (تصویر شماره۵). دو شیر نر در حالی که تاج قاجاری را بالای سر بردهاند، به ما نگاه میکنند. هر کدام از این شیر شمشیری به همراه دارند که در پشت آنها خورشیدی با دو چشم نورافشانی میکند. این دو شیر بر روی نواری که سومین سال سلطنت مظفرالدین شاه را نشان میدهد (۱۹۰۱مر۱۳۱۹ق) ایستادهاند. در میان این دو شیر کره جغرافیایی وجود دارد که ایران در مرکز آن دیده میشود. هم تصویر مظفرالدینشاه و هم تصویر این دو شیر با حلقه گلی که مزین به برگهای بلوط و برگ بو میباشد، محصور شدهاند.
فتحالکتاب هر کدام از نسخههای شاهنامه با تزئیناتی آراسته شدهاند. متن کتاب دوم با تزئینات بیشتری آغاز میشود که در آن دو مرد در حال نزاع با اژدهایی تک شاخ دیده میشود. در ادامه، صفحهای تمام تصویری داریم که در بالای صفحه شاپور اردشیر و اردشیر بابکان در حالی که سوار بر اسب هستند دیده میشوند، همچنین اسفندیار و گشتاسب که رودرروی زرتشت قرار گرفتهاند.
آغاز کتاب سوم با تصویری از شاپور اردشیر بابکان در حالی که بر روی پشت اسب نشسته، طراحی شده است و در کنار وی هفت مرد مسلح ایستاده، دیده میشود. کتاب چهارم با تصویری از خسرو پرویز آغاز میشود که قیصر در سمت چپ آن و شیرین در سمت راست آن دیده میشود. در بالای اولین صفحه پیوست جداولی از قبل تنظیم شده است و مشخصاً برای قرار گرفتن نقوشی تزئینی بوده که ناتمام باقی مانده است. تصاویر شخصیتهای تاریخی همانطور که برای ایرانیان از طریق کتاب اسرارالعجم تألیف فرصت شیرازی همواره در دسترس بوده است از حجاریهای تخت سلیمان گرتهبرداری شده است.
تصاویر کتاب
تصاویر و تزئینات در کنار متن کتاب چاپ شدهاند، اما «شاهنامه بهادری» جدای از این تصاویر دارای ۴۰ تصویر دیگر میباشد که مربوط به داستانهای شاهنامه است که به روی صفحه جداگانه چاپ شدهاند و هنگام صحافی کتاب در کنار متن قرار گرفتهاند. تصاویر نیز همانند متن کتاب دارای جدولکشی میباشد در حالی که چهارگوشه این جداول صفحات مصور به اشکال گوناگون تزئین شدهاند.
کتیبه کوچکی در پایین بیرون سمت راست جدول عنوان داستان تصویر را مختصراً شرح میدهد و در سمت چپ نیز اطلاعاتی درباره اینکه این تصویر مربوط به چه صفحه و جلدی از کتاب میشود، آورده شده است. اغلب تصاویر عمودی طراحی شدهاند اما چهار تصویر نیز افقی هستند که اطلاعات مربوط به این تصاویر در بیرون صفحه سمت چپ قرار دارد.
کلیه تصاویر توسط سه هنرمند طراحی شدهاند که با امضاهایی مانند حسین علی (هفتتصویر)، محمد کاظم (دو تصویر) و علیخان (با یک تصویر) معرفی میشوند.
این تصاویر به صورت جداگانه بر روی تکبرگهایی چاپ شدهاند که کاغذ آنها از پیش و از میان تا شدهاند. پشت این صفحات سفید و یکدست است و اغلب این تصاویر بدون توجه به اینکه مربوط به کدام بخش ازمتن داستان بودهاند در لابلای متن گنجانده و صحافی شدهاند. در این بخش تنها تصاویر معرفی شده، مورد بررسی قرار گرفته است. مراحل تصویرسازی شاهنامه بهادری از جهات بسیاری با سایر شاهنامههای چاپ سنگی قبلی متفاوت است.
هنرمندان
نویسنده دیباچه، ادیبالممالک، به هنرمندانی که در طراحی شاهنامه بهادری نقش داشتهاند، به اینشکل اشاره میکند: «میرزا علی خان سپاهانی نیز که دومین مانی خوزستان است، در کنار نگارگری آن پرده ارژنگ و نمای انگالیون را تازه نمود.»
اگر چه این توصیف بسیار کوتاه مینماید، اما سلیقه نویسنده را برای استفاده از واژههای منسوخ و پرطمطراقی را نشان میدهد که آنچنان خیالپردازانه نبوده است. با مقایسه استعداد این هنرمند با مانی که دین خود را از طریق نقاشی سعی میکرد اشاعه دهد، توصیف قانعکنندهای برای کمال این هنرمند ارائه میدهد.
از این گونه تعاریف چه برای هنرمندان معاصر و چه هنرمندان قدیمی حتی زمانی که میخواستند خود را معرفی کنند، به کار برده شده است. این مقایسه که بسیار مفتخرانه است با آوردن نام ارژنگ ـ کتاب مانی ـ بسیار برجستهتر شده است. با توجه به این مقدمه پرجلال، بسیار عجیب است وقتی میبینیم که تنها یک تصویر به امضای علی خان (تصویر شماره ۲) رسیده است. از این گذشته ادیبالممالک صحبتی از سایر هنرمندانی که در تصویرسازی شاهنامه همکاری داشتهاند، به میان نیاورده است.
با این حال امضاهای بیشتری از دو هنرمند دیگر این مجموعه، دیده میشود. اما تنها یک چهارم تصاویر دارای امضای مشخص هستند و شیوه هر هنرمند با هنرمند دیگر آنقدر متفاوت نیست تا بتوان سبک یکی را از دیگری مشخص کرد بنابراین تعداد دقیق طراحیهای هر یک از این سه هنرمند مشخص نیست. در هر صورت دیباچه ادیبالممالک، علیخان را استاد برجسته این رشته معرفی میکند. با مشاهده آثار چاپ سنگی علیخان و کتب داستانی ارزان قیمتی که در فاصله سالهای ۱۸۸۰ مر ۱۲۹۸ ق تا ۱۹۱۳مر۱۳۳۲ ق چاپ شدهاند، میتوان به استادی وی در این رشته پی برد. با توجه به آثار وی، علیخان یکی از هنرمندان تراز اولی بوده است که در زمانی که شاهنامه بهادری سفارش داده شده بود، فعالیت میکرده است.
در بخش نخست به هنرمندانی اشاره شد که در طراحی شاهنامه بهادری نقش داشتهاند. از آن میان میرزا علیخان اصفهانی بود، نقاش تصویر شماره ۲٫ گرچه ادیبالممالک صحبتی از سایر هنرمندانی که در تصویرسازی شاهنامه همکاری داشتهاند، به میان نیاورده، با این حال امضاهای بیشتری از دو هنرمند دیگر این مجموعه، دیده میشود. اما تنها یکچهارم تصاویر دارای امضای مشخص هستند. اینک دیگر هنرمندان:
حسینعلی بن عبدالله خان که امضایش در مجموع هفتبار (شمارههای ۵، ۷، ۹، ۲۳، ۲۶ و ۳۰) دیده میشود. به خاطر کتب زیادی که مصور کرده، شناخته شده است. دوران فعالیت وی مابین سالهای ۱۳۱۷ـ ۱۳۲۳قر ۱۸۹۹ـ ۱۹۰۵م بوده است و با توجه به سالهایی که علیخان فعالیت میکرده، از وی کوچکتر بوده است.
وی یکی از هنرمندان برجسته تصاویر چاپ سنگی بوده که در حدود سه دهه فعالیت مستمر داشته است. حسینعلی همچنین به خاطر کاریکاتورهای سیاسی چاپ سنگیاش شناخته شده است که در نشریهای که زیر نظر ادیبالممالک در همان چاپخانهای که شاهنامه بهادری مورد طبع قرار داشت، تهیه میشد. اولین نسخه این نشریه به تاریخ ۲۷ رجب ۱۳۲۱ر ۱۹ اکتبر ۱۹۰۳ چاپ شد.
سومین هنرمند، محمدکاظم الهمدانی در مجموع دو تصویر را امضا کرده است (شمارههای ۱۰ و ۱۳) چه او را با نام محمدکاظم بشناسیم یا خیر، این موضوع که وی پسر محمدعلی سلطانالکتاب، یکی از طراحان و خطاطان مشهور دربار محمدشاه قاجار (۲۴ـ ۱۹۰۹م) بوده یا خیر، مورد شک و گمان است. محمدکاظم به غیر از همکاری در شاهنامه بهادری، دو تصویر مجزا از صحنه شهادت امام حسین(ع) در صحرای کربلا طراحی کرده است.
تهیه کتاب
بزرگترین تصویری که تا به حال برای نسخههای شاهنامه تهیه شده، متعلق به شاهنامه بهادری است. البته با توجه به اندازه بزرگ تصاویر، مانند نسخه تحفهالذاکرین بهرام کرمانشاهانی متعلق به سال۱۸۶۳م نیاز به چاپ بر روی یک ورق کامل نبوده است. اما بر خلاف انتظار، به نظر میرسد که چاپ تصاویر به صورت تکبرگ، از قصد انجام میشده است. البته هنوز این مسئله برای ما کاملاً روشن نیست.
در هر صورت، به نظر میرسد که برنامه مشخصی برای انتخاب صحنههای داستانی شاهنامه بهادری به منظور تصویرسازی وجود نداشته است. تولید تصاویر تکبرگی بر روی کاغذهای جداگانه این امکان را فراهم میآورد که از بین تصاویر چاپی موجود، کدام برای کتاب انتخاب شود و یا کدامین از متن کتاب کنار گذاشته شود. به عبارت دیگر انتخاب تصاویر بیشتر منوط به کیفیت تصاویر بوده است. به طوری که اگر نمونة چاپی رضایتبخش نبوده، قبل از الحاق آن به کتاب دوباره کار میشده است.
از آنجا که تصاویرمربوط به داستان، با کم حرفی و سادگی خود اطلاعات چندانی نمیدهند، این امکان فراهم میشد تا قبل از صحافی کتاب یک برنامه مشخص داستانی تنظیم شود. متعاقباً هر یک از نسخههای شاهنامه بهادری، دارای یک روند تصویری متفاوت است. چه از این امکان بالقوه استفاده شده باشد یا خیر، با بررسی هرچه دقیقتر نسخههای موجود این گونه تنوع در برنامة تصویری کتاب، قابل مشاهده است. تنها تفاوتی که بین دو نسخهای که در دست من بوده است، فقدان اولین تصویر یکی از آنها بوده ولی این نقصان تصویر نه به خاطر حذف عمدی از کتاب، بلکه به علت فرسودگی نسخه بوده است.
فرآیند تصویرسازی
شاهنامه بهادری شامل چهار تصویر از مجموع۵۸۳ صفحه کتاب میشود که در نتیجه، به طور متوسط ما بین هر چهارده، پانزده صفحه یک تصویر قرار دارد. نسخههای قبلی از شاهنامه که مورد طبع قرارگرفتهاند، به طور معمول دارای ۵۷ تصویر میباشند که در مقایسه، این شاهنامه تصاویر کمتری دارد. تقریباً نیمی از تصاویر، از لحاظ موضوعی مشابه نسخههای چاپ سنگی قبلی میباشد و سایر تصاویر به نسبت اهمیت کمتری دارند.
در حالی که تصاویر این نسخه به بررسی بیشتری احتیاج دارند، این نسخه حائز اهمیت است که در نمونههای چاپی پیشین مابین دو تصویر «کشتهشدن فیل سفید به دست رستم» و «زاری رستم بر مرگ سهراب»، هفت تصویر وجود دارد، در حالی که در نسخه شاهنامه بهادری بین این دو طرح هیچ تصویر دیگری نداریم و جای تعجب است که صحنه «کشته شدن دیو سپید به دست رستم» که بسیار مشهور میباشد، در این نسخه وجود ندارد. تصاویر شاهنامه بهادری بسیار تحت تأثیر هنر غربی است و نکته حائز اهمیت به غیر از پرسپکتیو، خالی گذاشتن فضای وسیعی از تصویر است که در اغلب تصاویر چاپ سنگی سعی شده تا با هاشور زدن از خالی گذاشتن سطوح یکدست دوری شود؛ نکتهای که در این تصاویر دیده نمیشود.
رویداد نگاری
از آنجا که کار تطبیق تاریخ شاهنامه بهادری بسیار مشکل میباشد، توجه خاصی را طلب میکند؛ زیرا قسمتهای مختلف این شاهنامه از لحاظ تاریخی منسجم نیست و در جاهای مختلف از شیوههای متفاوت تاریخگذاری استفاده شده است.
به غیر از استفاده از تاریخ هجری قمری که در آن زمان، شیوة رایج بوده، در بعضی جاها ذکر ماه و روز نیز آورده شده است. همچنین از شیوة تاریخگذاری یزدگردی بر اساس تاجگذاری آخرین پادشاه ساسانی ـ یزدگرد ـ به سال ۳۳ بعد از میلاد و همچنین از تقویم جلالی، شیوهای که ملکشاه سلجوقی در سال ۱۰۷۹مر ۴۷۱ق ابداع کرد استفاده شده است. تاریخهایی که در زیر آورده شده است، در بخشهای مختلف کتاب دیده میشود.
ـ ۱۰ شهریور ۱۲۷۳ یزدگردی = ۲۲ ژانویه ۱۹۰۴، مطابق با ۷ بهمنماه ۸۲۵ جلالی، که در انتهای دیباچه منثوری میبینیم که ادیبالممالک تألیف کرده است.
ـ ۱۳۲۱ق (۳۰ مارچ ۱۹۰۳) که در انتهای منظوم ستایشآمیزی که شامل دیباچه نیز میشود.
ـ ۱۳۲۲ق (۱۸ مارچ ۱۹۰۴) در کنار امضای خطاط در انتهای دیباچه دیده میشود.
ـ ۱۳۲۶ق (۳۰ جولای ۱۹۰۸) در کنار نام خطاط و چاپخانه آورده شده است.
ـ ۱۳۱۹ (۲۰آوریل ۱۹۰۱) در خود متن بر روی نواری که در گوشة سمت چپ دو صفحه آغازین کتاب آورده شده است، صفحه شماره a13.
ـ روز جلالی ۱۳۱۹ق (۲۸ سپتامبر ۱۹۰۱)، در کنار امضای خوشنویس در انتهای کتاب اول.
ـ۲ مرداد ۱۲۷۱ق (۱۵ دسامبر ۱۹۰۱)، ۴ رمضان۱۳۲۰، در انتهای بخش پایانی کتاب دوم.
ـ ۱۳۲۱ق در انتهای بخش پایانی کتاب۳٫
ـ آدینه ۲۶ صفر ۱۳۲۲ق (۱۲ می ۱۹۰۴)، مطابق ۲۳ اردیبهشت ۸۲۶ جلالی (۱ می ۱۹۰۴) در انتهای بخش پایانی کتاب.
این چنددستگی تاریخی، در ابتدا بسیار گیجکننده است و بایست که طبقهبندی شود. بسیار مهم است که تاریخهای کتابت اثر را با تاریخهای ادیبالممالک که در مقدمه آورده شده است، از یکدیگر تمییز دهیم. با این کار، به راحتی تصویر واضحی از کل تاریخ اثر خواهیم داشت.
متن اصلی شاهنامة بهادری احتمالاً مابین سپتامبر ۱۹۰۱ و می ۱۹۰۴، یعنی تقریبا هر روز یک صفحه انجام میشده است. بعد از اینکه کار خطاط به میزان معتنابهی به مرحلة پایانی رسیده بود و کتاب سوم در شرف اتمام بود، قسمتهای مختلف فاتحالکتاب در اوایل سال ۱۹۰۳ نگارش شده است. به نظر میرسد ادیبالممالک هم دیباچه و هم مقدمه را در مدت نسبتاً کوتاهی یعنی چهاردهماه فراهم آورده باشد.
با توجه به تاریخهای موجود، ادیبالممالک در یادداشتهای خود در انتهای فتحالکتاب متذکر میشود که متن پیشنویس را تنها در یک شب و بدون در دست داشتن اطلاعات کافی نوشته است: «این نامة مختصر را نگارنده در یک شب با وجود فراهم نبودن اسباب و نقصان کتاب لازم موسد نمود».
هرچند بخشی از کتاب از قبل در دسترس بوده است، دیباچه و احتمالاً برخی از بخشهای بدون تاریخ پیشگفتار برای نگارش در زمانی دیرتر در اختیار کاتب قرار گرفته است. بخش اصلی کتاب دارای تاریخ ۶ مارس ۱۹۰۴ است و دیباچه در کنار امضای خوشنویس تاریخ ۱۳۲۲ق را نشان میدهد (۱۸ مارس ۱۹۰۴).
در بهار سال ۱۹۰۴، کار نشر مورد بیتوجهی قرار گرفت. تنها پیشگفتار کتاب دقیقاً بعد از فوت مظفرالدینشاه در رجب ۱۳۲۶ (۳۰ جولای ۱۹۰۸) کتابت شده و هم مرحله خوشنویسی و هم مرحله چاپ کتاب بالاخره در همان سال به پایان رسید (۲۲ ژانویه۱۹۰۹).
با بررسی این تاریخنگاری، به هیچ وجه مراحل تولید کتاب چاپ سنگی به این بزرگی که چندین سال به طول بینجامد، دور از ذهن نیست. اولین نسخه ایرانی شاهنامه، همانطور که به آن اشاره شد، مراحل چاپ «شاهنامة کجوری» به عنوان مثال، در حدود سه سال به طول انجامید. در حالی که دربارة شاهنامة بهادری، چند نکته هنوز مبهم باقی مانده است.
مراحل مختلف
یکی از مسائل حلنشدنی که به احتمال زیاد مبهم باقی خواهد ماند، مربوط به تسلسل مراحل مختلف خوشنویسی، چاپ و نشر میباشد. یکی از نکتههای جالب توجه، مربوط به مدت زمان طولانی نشر این نسخه میباشد که بیش از چهار سال به طول انجامید (از مارس ۱۹۰۴ الی جولای ۱۹۰۸)، هرچند به نظر میرسد که تجدیدنظرهای نهایی در یک زمان دیرتری صورت پذیرفته است، به منظور برطرف کردن این ابهام، بد نیست تا نگاهی مختصر به وقایع سیاسی معاصر، به چاپ و انتشار شاهنامة بهادری بیندازیم. در ادامه، با این حال که بسیاری از وقایع سیاسی نادیده گرفته شده است، سعی شده تا بیشتر به بیان رویدادهایی بپردازیم که با مبحث اصلی ما در ارتباط باشد.
شاهنامة بهادری در دورهای تهیه شده است که ایران با آشوب و اغتشاشهای شدیدی دست به گریبان بوده است. اگرچه در آن زمان سلطنت در شرف از همپاشیدگی بود، اما شاهان ایرانی از اینکه بزرگترین حماسة ایرانیان، شاهنامه فردوسی، به آنها اختصاص داده شود، خرسند بودند.
منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید