رستاخیزکلمات / سروش مظفر مقدم

1395/5/18 ۱۰:۳۲

رستاخیزکلمات /  سروش مظفر مقدم

یکی از مهم‌ترین چالش‌های پیش روی نویسندگان جوان، مبحث ارزش‌گذاری و نقد آثار ادبی تولیدی است. بسیاری از اهل قلم معتقدند در فضای ادبی کنونی، سنجه و معیار قابل قبولی برای نقد منصفانه و علمی اثر ادبی (به معنای اخص کلمه) وجود ندارد. ادبیات داستانی ایران در سال‌های اخیر، بیشتر دچار معضل بی‌معیاری بوده است. بی‌معیاری، به معنای نبود جریانی منسجم و علمی در بررسی، تفسیر و تحلیل اثر ادبی (این واژه با صحه گذاری بر هنجارهای رایج اشتباه گرفته نشود). این وضعیت به ناچار سمت و سوی هرج و مرج یافته است.


یکی از مهم‌ترین چالش‌های پیش روی نویسندگان جوان، مبحث ارزش‌گذاری و نقد آثار ادبی تولیدی است. بسیاری از اهل قلم معتقدند در فضای ادبی کنونی، سنجه و معیار قابل قبولی برای نقد منصفانه و علمی اثر ادبی (به معنای اخص کلمه) وجود ندارد. ادبیات داستانی ایران در سال‌های اخیر، بیشتر دچار معضل بی‌معیاری بوده است. بی‌معیاری، به معنای نبود جریانی منسجم و علمی در بررسی، تفسیر و تحلیل اثر ادبی (این واژه با صحه گذاری بر هنجارهای رایج اشتباه گرفته نشود). این وضعیت به ناچار سمت و سوی هرج و مرج یافته است. سوال اینجاست؛ در غیاب صداهای رساتر و چهره‌های قدیمی و صاحب نفوذ، چه کسانی می‌توانند در باب آثار ادبی داوری کنند؟ آیا داوری امری مطلق و انتزاعی محسوب می‌شود و باید مورد پذیرش همگان واقع شود؟ و نکته مهم‌تر اینکه اساسا آثار ادبی به چنین داوری نیاز دارند یا نه؟ با توجه به داده‌های موجود، برگزاری نشست‌ها، رونمایی‌ها و جلسات نقد و بررسی کتاب، تاکنون کمک چندانی به بیشتر خوانده شدن آثار ادبی ایرانی نکرده است و شاید دلیل این ناکامی را بتوانیم در تبیین همین پرسش‌های ساده پیدا کنیم.
عده‌ای از داستان‌نویسان معتقدند که نقد‌های نوشته‌شده بر آثارشان بیشتر بر مبنای رابطه و سلیقه شخصی بوده است تا ملاک‌های حقیقی نقد. این تشکیک ما را به سوی پرسش اصلی خواهد برد. نقد چیست؟ به زعم نگارنده، نقد ادبی بررسی و ایجاد ارتباط میان تعدادی کثیر از عناصر موجود در یک اثر ادبی است. این نشانه‌ها و مناسبت‌ها که درنهایت موجب شکل گرفتن نوعی هارمونی و ساختار زیباشناسانه (هارمونیک) منحصربه‌فرد می‌شوند، به شکلی بالقوه یا حتی بالفعل می‌توانند منجر به لذت ادبی یا به قول بارت: لذت از متن شوند. این لذت ادبی، در خوانش یا فرآیند بازخوانی متن ادبی توسط مخاطب به نقطه اوج خویش می‌رسد. در این فرآیند، درک، هوشمندی و ذهنیت‌های فرهنگی خوانندگان اثر ادبی نقش و جایگاه ویژه‌ای خواهند داشت. چه، اثر ادبی در ابتدای راه می‌تواند قراردادی با خواننده خویش ببندد و در ساختار بازنمایانه، خویش را به خواننده انتقال یا تسری بخشد. بنابراین نوع برخورد خواننده و در مرحله بعدی، منتقد ادبی با اثر بازیافته، براساس متر و معیارهای هارمونیک و زیباشناسانه همان اثر شکل می‌گیرد. برخی منتقدان به درست یا نادرست با متر و معیارهای از پیش تعیین شده خویش به سراغ اثر ادبی می‌روند. به این معنا که ذهنیت‌ها (و نه صرفا سلیقه ادبی آنان) به جنگ اثر می‌رود. این معیارهای از پیش معین شده، با متن پیش رو سر ستیز دارند و به جای بررسی آن، سعی در تطبیق داده‌های اثر با ذهنیات معین خویش را دارند. نتیجه چنین ستیزی از پیش مشخص است: سوژه ادبی بدل به موجودی بی‌دفاع خواهد شد که بیشتر مورد سلاخی قرار می‌گیرد و هر نوع نو‌آوری یا احتمالا خرق عادتی، به مثابه فرار از هنجار‌ها و قواعد پذیرفته شده و درنهایت خطرناک تلقی خواهد شد. اینچنین است که نگاه چارچوب‌مدار منتقد مذکور، کلیت انضمامی اثر را مردود دانسته و تنها به نقد ساختار صوری آن، یا انگشت گذاردن بر محتوایش تاکید خواهد ورزید. در این میان، سلسله ارجاعات، داده‌ها و مناسبت‌های ارگانیک متن و همچنین ساختار استتیک آن، گم و مغفول خواهد ماند. از سوی دیگر، برخی نویسندگان نیز که به اصطلاح سعی در نو‌آوری دارند، یکی از علل اصلی عدم استقبال جامعه کتابخوان از اثرشان را، ضعف معلومات یا عقب‌ماندگی جامعه هدف می‌پندارند. این قول نیز به مانند رویکرد قبلی، فاقد پشتوانه محکم و دلایل قابل قبول است، چراکه پیش از هر چیزی این اثر ادبی است که می‌تواند اقبال یا عدم اقبال خویش را رقم بزند. هر چند در هیاهوی کنونی رسانه‌ای و ظهور هر از چند گاهی چهره‌های تازه ادبی و برخی منتقدان مطبوعاتی، بسیاری از صداهای تازه شنیده نمی‌شوند. شاید یکی از معضلات اصلی نوشتن در فضای کنونی همین باشد. حال بازگردیم به بحث سلیقه ادبی: به یقین هر خواننده یا منتقدی دارای سلیقه خاص خویش است. در مورد خوانندگان ادبیات تکلیف روشن است. آنان به طرف آثاری خواهند رفت که با ذهنیات و سلیقه‌شان هم‌خوانی داشته باشد و در هر دوره  تاریخی، نوعی از نوشتن، بدل به پارامتر نظری عامل مسلط در فضای فرهنگی جامعه محسوب می‌شود. اما در مورد منتقد ادبی وضعیت قدری پیچیده‌تر است: منتقدی که تنها بر اساس سلیقه خویش دست به تحلیل یا بررسی اثر ادبی بزند، عملا موجب افت وضعیت خلاقانه  نقد و درنهایت متهم به غرض‌ورزی خواهد شد. سلیقه شخصی به‌رغم واقعیت انکار‌ناپذیرش، تنها می‌تواند شکلی نامحسوس از سوگیری زیباشناسانه را رقم بزند. در حین عمل نقد، منتقد می‌کوشد با عطف به دلالت‌ها و مناسبات درونی اثر، دست به بررسی و تشریح آن بزند و به جای ارزش داوری سلیقه‌ای، این ساختار را از دل مناسبت‌های مذکور استخراج کند و نشان دهد که چگونه و از چه زاویه‌ای می‌توان وارد جهان برساخته متن شد. چنین است که حتی با وجود مغایرت ذائقه  منتقد با متن، او می‌کوشد استتیک و ساختار ادبی متن ادبی را با توجه به داده‌های مستتر در آن، و دانش و تیزهوشی خویش کشف کند. این چنین نقدی، بی‌طرفانه‌تر جلوه می‌کند و به جای حرکت در خیابانی یک طرفه، به خواننده نیز مجال بازشناسی یا حتی تغییر ذائقه ادبی‌اش (در دراز مدت) را خواهد داد. بدون اشاره به نمونه‌های موجود، می‌توان اذعان کرد جریان نقد کنونی ادبیات ایران در بیشتر مواقع، از این رویکرد‌ها بی‌بهره بوده است. مطلق‌انگاری و جزم‌اندیشی که حاصل دلبستگی عاطفی به نوعی خاص از نگاه ادبی است، از منتقد مذکور پلیسی ادبی می‌سازد که بیشتر قصد بازجویی و تفتیش دارد تا تحلیل و تشریح متن مورد نظر. این برخورد بیگانه‌انگارانه و قلمرو مدارانه، ذات خلاق و اکتشاف گر را از فرآیند نقد ادبی می‌ستاند. در بسیاری موارد، نویسندگان نقد، چنین زاویه‌ای اتخاذ می‌کنند و در برخی موارد دیگر، با اخذ شیوه‌های صرفا فرمالیستی دچار نوعی اسنوبیسم ادبی و ندیده گرفتن ارزش‌های نهان ویژه متن می‌شوند. باری... در این مجال اندک سعی کردیم به آسیب‌شناسی جریان رایج نقد ادبی بپردازیم. باشد که در فرصتی دیگر بتوانیم به ذکر نمونه‌ها و مصداق‌ها نیز توفیق حاصل کنیم.


منبع:فرهیختگان

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: