ماده تاريخ دو تعمیر حرم عسکریّین (ع) / حسین واثقی

1395/5/18 ۰۹:۴۳

ماده تاريخ دو تعمیر حرم عسکریّین (ع) / حسین واثقی

در مسیر جستجو برای گردآوری مواد جهت موسوعۀ(ذخائر الحرمین الشریفین) گاهی به مطالبی برمی‌خورم که ربطی به آن موضوع ندارد، اما علائق مذهبی و اعتقادی نمی‌گذارد به آسانی بگذرم و آن‌ها را نادیده بگیرم، زیرا جدید و جذّاب هستند. از آن نویافته‌ها، مادّه تاریخ‌هایی است درباره آبادانی حرم مطهر امام علی النقی و امام حسن عسکری؟عهما؟ در سامرّا، در دو زمان مختلف؛ اولین مورد به سال 1109، و دومین آن به حدود سال 1200 هـ ق برمی‌گردد.

مقدمـه

در مسیر جستجو برای گردآوری مواد جهت موسوعۀ(ذخائر الحرمین الشریفین) گاهی به مطالبی برمی‌خورم که ربطی به آن موضوع ندارد، اما علائق مذهبی و اعتقادی نمی‌گذارد به آسانی بگذرم و آن‌ها را نادیده بگیرم، زیرا جدید و جذّاب هستند. از آن نویافته‌ها، مادّه تاریخ‌هایی است درباره آبادانی حرم مطهر امام علی النقی و امام حسن عسکری؟عهما؟ در سامرّا، در دو زمان مختلف؛ اولین مورد به سال 1109، و دومین آن به حدود سال 1200 هـ ق برمی‌گردد.

***

مورد اول سال 1109

سلطان حسین صفوی (حکومت 1105 ـ 1135 هـ ق) آخرین پادشاه سلسله صفوی ـ گذشته از نقاط ضعف او در حکومتداری که منجرّ به مرگ او و انقراض صفویه شد ـ خدمات شایانی به مرقدهای معصومین؟عهم؟ انجام داد و متصدّی این گونه خدمات، محمود جُبّه‌دار باشی از رجال دربار او بود.

یکی از این دست خدمات، نصب صندوق و ضریح بر روی قبر امام هادی و امام عسکری در سال 1109 هـ ق به امر همان سلطان و به مباشرت همان محمود جُبّه‌دار باشی بوده است.

در صفحات 245ــــ 246، از نسخه خطی شـماره 16362 کتابخانه آستان مقدس امام رضا؟ع؟ ، که کلّ مجموعه متعلّق به آقا جمال خوانساری فرزند آقا حسین خوانساری از علمای مشهور دورۀ صفویه است اشعار عربی و فارسی زیر درباره (تاریخ صندوق منوّر عسکریَّین؟عهما؟ که حسب الأمر الأعلی گفته شده) آمده است و چنین به نظر می‌رسد که از منشآت آقا جمال خوانساری باشد.

در قرائت این ابیات، ناهمواری‌ها و احیاناً اغلاطی وجود دارد که امید است با یافتن نسخه‌ای دیگر به ارائه متنی صحیح از آن دست یابیم. آنچه در این مقاله ارائه می‌شود گرچه از جنبه ادبی و شعری قوی نیست اما به جهت تاریخی حائز اهمیت است و همین سبب اهتمام ما به این ابیات بوده است.

حَبَّذا مِشْکاةُ نُورٍ جاءَ في تاریخه

(قَدْ وَعی صُندوقُ سِرّ الله نَجْلَ المصطفی=1109)

یا لَهُ مِن لَوْحِ مَحْفوظٍ تجلّی حاویاً

تالِیَ القرآن سِرّ الله نِـبْراسَ الهُدی

سُرَّ عَیْنٌ قد رَأَتْ منه حبابان اسبا [کذا]

ا

قد طفی فوقَ محیط النور سُرَّ مَنْ رأی

وَفَّقَ الباري لهذا عَبْدَهُ سلطان حسین

خادِمَ الدین القویمِ کَلْبَ بابِ المرتضی

زادَ مِنْ هذا السریر الْبَسْطَ في سُلطانِهِ

زاده اللهُ العُلی ما دامَتِ السَّبعُ العُلی

لَمْ یَزَلَ محمود آقا عَبْدُهُ الُحرُّ الذي

ما لَهُ في حُبّ مولاهُ نظیرٌ فی الوَری

ساعیاً فی كُلِّ ما یَعْنیه فی إتمامه

راجیاً خیرَ الجزاءِ عِنْدَ أَعْلامِ الهُدی

أیضاً:

أَیا للهِ صُندوقٌ لِمولیً

تَبَوَّأَ مَنْزِلاً فَوْقَ السَّماکین

یَراهُ کلُّ صادٍ عینَ فیضٍ

یُرَ وّي مَنْ تَوَخّاهُ من الغین

تَحَرّی عَبْدُهُ سُلطان حسین

لِإسْتتمامه جدّاً له زَین

بهذا الِجدِّ جُدِّدَ بسط مُلْکه

وکُرِّر نصرُهُ کرّ الجدیدین

فآیةُ مُلکِهِ الصُّندوق أَضْحی

لتابوت السکینة ثانِيَ اثنین

تصدّی عبدُهُ المحمودُ فعلاً

وُقِي في کلِّ حینٍ آفَةَ الحین

لِبَذْل السعي فی الإِتْمامِ أَبْدی

صُندوق عزیمةٍ بانَتْ من البین

ولمّا تمّ وَرَّخْنا فقلنا:

(تَبَدّی منه عَیْنُ النور کالعین=1109)

تاریخ به جهت نصب ضریح منوّر

بارَکَ اللُه تعالی نصبَ ذا العرش الذي

جاءَ فی تاریخه (مشکاتُ نور نازل)[1]

قَدْ أَتی مُسْتَمْسِکاً بِالْعُرْوةِ الوُثْقی مَتی

جاءَهُ مَنْ صَدَّق المولی بصدقٍ کاملِ

إنَّهُ نُورٌ علی نورٍ تَجَلّی فی الْوَری

تَسْتَضْيءُ منه فی الأَطرافِ عَیْنُ العاقل

أَیَّدَ المولی لهذا عَبْدَهُ سُلطان حُسین

کَلْبَ بابِ المرتضی شِبْلَ الهُزَبْرِ الصایل

زادَ مِنْ هذا العریش رفعةً في ملکه

خُلِّدَتْ أیّامُهُ مَوْصُولةً بالآجل

إنّ جُبّا دارباشی عَبْدَهُ الحرّ الذی

کان فی إتمامِهِ یَسْعی بوجهٍ کامل

کاسْـمِهِ لا زال محمودَ الأفاعیلِ وقد

حُصِّلَتْ آمالُهُ فی الآجل والعاجل

أیضاً به جهت ضریح مقدّس

بُورِ کَ ذا العرش إذْ

تَمَّ لِعَرْشَیِ العُلی

حُجَّتَی الإلهِ فِی الْـ

أرضِ إمامَی الْوَری

قُلْتُ لِعامٍ تَمَّهُ

یُوجَدُ مَنْ یُؤَرّخُ

قال مؤرّخٌ: (بَدا

مَشْرِقُ شـمسَيِِ الهُدی)[2]

هو. تاریخ صندوق منوّر ]به فارسی[

زهی صندوق رحمت مخزن اسرار ربّانی

که همچون نقطه بر بالای نور آن لا مکان باشد

به چشم روشنان عالم بالا زحق بینی

به بالای زمین چون آفتاب آسـمان باشد

در آغوش ضریح این چشمه سار نور یزدانی

بسان مردمک در دیدۀ روشندلان باشد

گشاد بستگی‌ها چون به این طوبی قرین بسته

از این لوح طلسم حاجت درماندگان باشد

ز شاهان جهان برد [آن که] این گوی سعادت را

سگ شیر خدا سلطان حسین کامران باشد

سَـمِّیِ خامس آل عبا شد از نکونامی

در اینجا نام او کرسی نشین عرش از آن باشد

عجب نقش مرادی از ره اخلاصمندی زد

که از نامش برین زیبانگین دائم نشان باشد

چو قابل آید از خاصّان خود محمود آقا را

به او فرمود تا سرکار این فیض آشیان باشد

مسیح از بهر تاریخش چراغ افروز چون گشتم

ندا آمد بگو: (فانوس شـمع دین عیان باشد=1109)

أیضاً:

این صندوق مقدّس نورفشان

چون شد به عنایت الهی سامان

تاریخش را ز هاتفی جستم گفت:

(باشد مهر و هاله ماهی تابان = 1109)

ایضا

أیضاً:

این صندوق سکینه ربّ ودود

آمد چو به توفیق الهی به وجود

تاریخش را ز هاتفی جستم گفت:

(تابوت سکینه جلوه‌ها باز نمود)[3]

أیضاً:

لفظی که معنی آن سرّ خداست باشد

این فیض باز صندوق کز چشم بد بُوَد دور

در چشم اهل بینش این عرش کبریایی

بالای کعبه باشد جایش چو بیت معمور

تاریخ آن چو جستم از بر عقل گفتا:

(داده بـدیده جلوه سر لوح سوره نور)[4]

أیضاً:

چو این ضریح مقدَّس بنای فیض قرین

تمام گشت به توفیق کردگار مجید

برای مصرع تاریخ نصب آن جمال گفت:

 (بیا بمجمع بحرین رحمت جاوید)[5]

***

مورد دوم در حدود سال 1200 هـ ق

احمد خان دُنْبُلی خوئی حاکم نیکوکار خوی و مقتول در سال 1200 هـ چند سال قبل از وفات خود تصمیم می‌گیرد عمارت مشهد عسکریّین؟عهما؟ را تجدید کند و متصدّی و مباشر آن پروژه بزرگ، عالم جامع میرزا محمد مستوفی الممالک (د 1223 هـ ق) بوده است. البته آن عمارت وسیع و عظیم در حيات او پایان نمی‌پذیرد بلکه حسینقلی خان فرزند احمدخان با اعتقادی راسخ و همّتی بلند و صرف اموال فراوان آن توسعه و بازسازی را ادامه می‌دهد و تکمیل می‌کند. در کتاب‌های تاریخ سامرّا تألیف شیخ ذبیح الله محلّاتی، و تحفة العالم تألیف عبد اللطیف شوشتری، و مرآة الشرق (ج 1 ص 90 ـ 91) تألیف صدر الإسلام خوئی و دیگر کتابها از این بازسازی یاد شده است و  به مناسبت همین عمارت و تجدید بنا، در مرآة الشرق، ج 2، ص 1388 ـ 1389 قصیدۀ عربی دیگری در 18 بیت چاپ شده با این مطلع:

أَلا إِنَّ هذا مَشْهدٌ قَدْ سـما عُلا

فَسامَی السَّما فَخْراً بِمَنْ فیه قد حَلّا

و بیت آخر که در مصراع آخر ماده تاریخ درج شده چنین است:

فقلتُ و قَدْ تَمَّ البناءُ مُؤَرَّخاً:

(سـماءٌ عَلا فاقَتْ علی الْفَلَکِ الأَعْلی=1197)

1197

و محلّ تردید است که آیا این قصیده از سید احمد هاتف اصفهانی است، و یا آنچنانکه محقّق فاضل آقای صدرایی در پاورقی ص 93 یادآوری کرده‌اند قصیده مذکور از آنِ سید احمد عطار کاظمینی است. که بررسی آن فرصتی دیگر می‌طلبد.

اکنون از قصیده‌ای سخن می‌گوئیم که در نسخه خطی شـماره (13715) کتابخانه مجلس شورای اسلامی که حاوی دیوان حاج عبدالنبی بغدادی و به مناسبت فوق درج شده است که عین آن قصیده با دو سطری که به عنوان مقدمه ذکر شده تقدیم می‌شود. مصراع آخر قصیده که ماده تاریخ آن بناست چنین است: (إخْلَعَنْ نَعْلَکَ فی الوادِ الْمُقدَّس) که به حساب جمّل مساوی 1288 است و این نادرست می‌نماید. امید می‌رود با پیدا شدن نسخه‌ای دیگر به وجه صحیح این مادّه تاریخ دست یابیم:

هذا تاریخ من کلام حاج عبدالنبی البغدادی أیّده الله تعالی لبناء أحمد خان الخوئی لتجدید مشهد العسکریَّین، علی مشرّفیها ما لا یُحصی من التحیّات و الصلوات والتسلیمات الزاکیات.

أَْرْقَلَتْ[6] مُشْتاقَةً و اللّیلُ عَسْعَسْ[7]

 وَ رَعیلُ[8] الشَّوقِ فی الأَحْشاءِ عرّس[9]

تَتَرامی کُلّما عَنَّ[10] لها

 غامِضُ الْبَرْقِ أَوِ الصبحُ تَنَفَّسْ

و تَریَ الْقَوْمَ سُكاري فَوْقَها

اري فَوْقَها

 مِنْ عِقارِ الشَّوْقِ لا الْخَمْرِ الْمُدَنَّسْ

کلّما حَنَّتْ غَراماً أَسْبَلَتْ

 مُقَلُ الْأجفانِ کَالتِّبرِ الْمُکَلَّسْ

تَنْتَحي حَضْرَةَ قُدْسٍ أَصْبَحَتْ

 لِکِتابِ الله وَالتأویلِ مَدْرَسْ

حَضْرةً حَلّا بها سِبْطا هُدیً

 طابَ مِنْها مَنْبَتٌ زاکٍ و مَغْرَسْ

نِلْتِ سامَرّاءُ فَخْراً بهما

 فَلَعَمْری بِهِما أَصْبَحْتَ مَقْدَسْ

قَلَّدَ الْوَسـْمِيُّ أَجْیاد الرُّبی

 مِنکِ عِقْداً مِنْ نَفیس الدّر أَ نْفَسْ

و علی قَبْرَیْکِ و القائم في

شِرْعَةِ الانصافِ و الْمُلْکِ المُرَوَّسْ

صلواتٌ و تحیّاتٌ بها

 یُصْبِح الأَدْجَنُ فی الأیّام أَشـمسْ

قلتُ فی عَلْیاکِ لمّا أرّخوا:

 (اِخْلَعَنْ نَعْلَکَ في الواد الْمُقَدَّس)

 

[1]. ارزش جمله (مشکات نور نازل) به حساب جمّل 1105 می‌باشد.

[2]. ارزش جمله (بدا مشرق شـمسی الهُدی) به حساب جمّل 1107 می‌باشد.

[3]. جمله (تابوت سکینه جلوه‌ها باز نمود) به حساب جمّل مساوی 1114 می‌شود.

[4]. جمله (داده بدیده جلوه سر لوح سوره نور) به حساب جمّل مساوی 914 می‌شود.

[5]. جمله (بیا بمجمع بحرین رحمت جاوید) به حساب جمّل مساوی 1110 می‌باشد.

توجه: اختلافاتی که در ماده تاریخ‌ها همچون 1105، 1107، 1109، 1110، 1114، مشاهده می‌شود اگر نخواهیم آنها را غلط بشماریم به این گونه توجیه پذیر است که بگوئیم از هنگام مشاوره و تصمیم بر ساخت و زمانی که صرف ساخت آن در ایران، و سپس حمل آن به سامرّا با امکانات آن روزگار، و نصب آن می‌شود، زمان قابل توجهی را می‌طلبد، و این اختلاف در ماده تاریخ‌ها به حسب مراحل انجام چنین کار وقت‌گیری است. لیکن سال 914 توجیه ناپذیر است.

[6]. أی: تحرّکت الناقة.

[7]. أی: دخل ظلامه.

[8]. أی: عسکر.

[9]. أی: نزل.

[10] . أی: ظهر.

میراث شهاب 81-82

منبع: بساتین

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: