مدنیت و اخلاقیات ایرانى / محمد کریمی زنجانی اصل ـ دانشگاه مونستر ‌آلمان

1395/4/26 ۰۸:۳۴

مدنیت و اخلاقیات ایرانى / محمد کریمی زنجانی اصل ـ دانشگاه مونستر ‌آلمان

بررسی میراث فرمانروایان گورکانی هند و همکاران مسلمان و هندو و زرتشتى و مسیحى آنان، اکنون بیش از یک سده است که بخش مهمی از پژوهش هایی را به خود اختصاص داده است که در طیفی از رویکردهای شرق‌شناسانه تا بومی‌نگاری را در بر می‌گیرند. در طول دهه‌های گذشته، این پژوهشها بیشتر بر بررسی این میراث در روزگار اکبر گورگانی متمرکز بوده‌اند و اکنون یک دهه‌ است که شماری از محققان به میراث روزگار بنیانگذار سلسله گورکانی هند، ظهیرالدین محمد بابُر (م۹۳۷قر ۱۵۳۰م) نیز توجه کرده‌اند. مقاله پیش رو بخشی است از پژوهش چندساله نگارنده درباره میراث این روزگار که می‌کوشد بازتاب اخلاقیات ایرانی در اندیشه و عمل بابُر را از رهگذر بررسی دو متن برنماید: بابُرنامه که زندگینامه خودنوشت نخستین فرمانروای تیموری هند است و رساله اخلاق همایونى نوشته قاضى اختیارالدین حسن بن غیاث‏الدین حسینى (م۹۲۸قر ۱۵۲۲م) که از جمله نخستین آثاری است که به نام بابر نوشته می‌شود و زمینه آشنایی او با میراث اخلاقی فیلسوفان ایرانی و از جمله آرای ابوعلی مسکویه را فراهم می‌کند. به نظر نگارنده، تلاش پیگیر بابُر براى توسعه زندگى اجتماعى ساکنان قلمرو حکومتش و توجه خاص او به مفاهیم شهر و باغ، در آشنایی او با چنین میراثی ریشه دارد؛ تلاش و توجهی که از آن به «استعاره بابُرى» یاد کرده‌ام؛ استعاره‌ای که در بازنمود جهان مطلوب بنیانگذار سلسله گورکانی مددیار ما تواند بود.

 

بابُر و استعاره بابرى با نگاهی به بابُرنامه و اخلاق همایونی

 

اشاره: بررسی میراث فرمانروایان گورکانی هند و همکاران مسلمان و هندو و زرتشتى و مسیحى آنان، اکنون بیش از یک سده است که بخش مهمی از پژوهش هایی را به خود اختصاص داده است که در طیفی از رویکردهای شرق‌شناسانه تا بومی‌نگاری را در بر می‌گیرند. در طول دهه‌های گذشته، این پژوهش ها بیشتر بر بررسی این میراث در روزگار اکبر گورگانی متمرکز بوده‌اند و اکنون یک دهه‌ است که شماری از محققان به میراث روزگار بنیانگذار سلسله گورکانی هند، ظهیرالدین محمد بابُر (م۹۳۷قر ۱۵۳۰م) نیز توجه کرده‌اند. مقاله پیش رو بخشی است از پژوهش چندساله نگارنده درباره میراث این روزگار که می‌کوشد بازتاب اخلاقیات ایرانی در اندیشه و عمل بابُر را از رهگذر بررسی دو متن برنماید: بابُرنامه که زندگینامه خودنوشت نخستین فرمانروای تیموری هند است و رساله اخلاق همایونى نوشته قاضى اختیارالدین حسن بن غیاث‏ الدین حسینى (م۹۲۸قر ۱۵۲۲م) که از جمله نخستین آثاری است که به نام بابر نوشته می‌شود و زمینه آشنایی او با میراث اخلاقی فیلسوفان ایرانی و از جمله آرای ابوعلی مسکویه را فراهم می‌کند. به نظر نگارنده، تلاش پیگیر بابُر براى توسعه زندگى اجتماعى ساکنان قلمرو حکومتش و توجه خاص او به مفاهیم شهر و باغ، در آشنایی او با چنین میراثی ریشه دارد؛ تلاش و توجهی که از آن به «استعاره بابُرى» یاد کرده‌ام؛ استعاره‌ای که در بازنمود جهان مطلوب بنیانگذار سلسله گورکانی مددیار ما تواند بود.

 

به قدرت رسیدن فرمانروایان مغولى ـ تیمورى در هند در نیمه نخست سده دهم هجرى، به ایجاد فضایى راه برد که در آن، نخبگان هندى و ایرانى و ترک با بهره‏ گیرى از ثروت دربار، براى ‏ره‏ سپردن به رنسانسى فرهنگى کوشیدند که با جرأت مى‏ توان گفت بنیادهاى مدنى هند امروز بر آن استوار است و هنوز هم الهام‌بخش روشن‏ اندیشانى مى‏ تواند بود که اندیشه «صلح کل» را ارزشمندترین راه براى هم‏ اندیشى و هم زیستى فرهنگ‏ها مى‏ دانند. در واقع، درست در زمانى که درگیری‌هاى ازبکان و صفویان و عثمانی‌ها، ققنوس ‏روشنگرى بزرگانى همچون ابن‏ سینا و خیام و سهروردى را به خاک مى‏ سپرد و آزاداندیشی نسبى روزگار مغولى ـ تیمورى در سده ‏هاى هشتم و نهم هجرى جایش را به قشرى‏ گرى و خشونت‌هاى مذهبى می‌ سپرد، در هند فرمانروایانى سر کار آمدند که توسعه فرهنگى را موازى با توسعه سرزمینى پیش بردند و برآمده از تجربیات سیاسى خود، بلندنظرانه از تجربیات و همکارى مسلمان و هندو و زرتشتى و مسیحى و… بهره گرفتند. آنان در ادامه سیا ستهاى امیران بزرگ تیمورى مانند شاهرخ و الغ‏بیگ، به فرهنگ ایرانى توجهى ویژه داشتند و در بزرگداشت زبان فارسى از هیچ تلاشى فروگذار نمى‏ کردند؛ آن هم در روزگارى که خلافت عثمانى در تقویت زبان ترکی مى ‏کوشید و مهاجران جبل عاملى در دربار صفوى به کاربرد زبان عربى اصرار مى ‏ورزیدند.

گویى سرنوشت چنین ‏رقم زده بود که ققنوس روشنگران ایرانى دیگر بار از خاکستر برخیزد و این بار در جامه دبیران دربار تیمورى هند رخ برنماید؛ و طُرفه آنکه این ققنوس از همان نخستین دهه‏ هاى حکمرانی امیرى بال و پر گرفت که شخصیتى برجسته داشت و به ویژگی‌هایى آراسته بود که از بسیاری از حکمرانان مغولى ـ تیمورى پیشین متمایزش مى‏کرد: ظهیرالدین محمد بابُر (۸۸۸ ـ ۹۳۷قر ۱۴۸۳ـ ۱۵۳۰م)؛ فرمانروایى کوشا، هوشیار، دلیر، محتاط، بردبار، با انضباطى دقیق، آداب‏ دان و با محبت، با تجربه، و مشتاق و پیگیر بهره‏ گیرى از افراد لایق بود؛ مردى که برخلاف چنگیز و تیمور، از زندگى عشیرتى فاصله ‏اى آگاهانه گرفت و بر توسعه شهرها و بالا بردن کیفیت زندگى اجتماعى و نهادهاى جمعى اهتمام ورزید.

بابُر که در اندیجان (پایتخت فرغانه) در ۵ رمضان ۸۹۹قر ژوئن ۱۴۹۴م در دوازده‌سالگى به جاى پدر بر تخت نشست، پسر عمر شیخ و از نوادگان تیمور بود که نسبش از طرف مادرى به چنگیز مى‏ رسید. او در محیطى چندصدایى و درهم‏ بافته از عناصر فرهنگ جغتایى و ایرانى با نقش ‏مایه‏ هایى ادبى  صوفیانه پرورش یافت، و در تعریف و تنظیم روش و منش حکمرانى‏ خود، از شیوه و روش پدر و پدربزرگش در حکمروایى بر فرغانه بهره فراوان گرفت.

بابُر که به ریشه‏ هاى فرهنگ جغتایى خود دلبستگى فراوان داشت و رساله‏ هاى متعددی به این زبان نگاشت، همزمان در برکشیدن نقش بندیان به عنوان صوفیانى با روابط دیرینه با دربار تیمورى کوشید و دلبستگى خود به طریقت ایشان را با ترجمه «رساله والدیه» خواجه عبیدالله احرار به ترکى جغتایى در ۹۳۵ق، به نیت و نذر رهایى از بیمارى، نشان داد (بابر ۱۸۹۰م، ص۲۲۷؛ فرشته ۱۲۹۰ق، ج۱، ص۲۱۰).

با این حال، او بسى آزموده ‏تر از آن بود که بخواهد منش شریعتمدارانه نقش بندیان سیاست‏ پیشه را در پیش گیرد. در واقع، به نظر مى‏رسد که پیشینه خانوادگى و دلبستگى پدر و جد بابُر به فرهنگ ایرانى و رواج شاهنامه‏ خوانى در دربار آنها، در کنار حضور دبیران اخلاق‌گراى ایرانى مانند خواندمیر (م۹۴۲قر ۱۵۳۵م) و یوسفى هروى (م۹۵۰قر ۱۵۴۳م) در دربار بابُر، زمینه‏اى فراهم آورد که او روادارى و تسامح آموزه‏ هاى صوفیانه را با اخلاقیات ایرانى درآمیزد و در عمل، دریافت متفاوتى از حکمرانى را عرضه دارد؛ دریافتى که بازنمود روشن آن را در «بابُرنامه» مى‏توان دید؛ در متنى که روایت شخصى فرمانروایی سخت کوش و بادرایت است از ماهیت شکننده قدرت در جریان فتوحات و تثبیت مشروعیت امپراتورى‏ اش با بهره‏ گیرى از نخبگان محلى، و در عین حال، تصویرى درخشان است از آگاهى او به محدودیت‌هاى انسانى ‏اش؛ محدودیت‌هایى که بى ‏هیچ پروایى از آنها سخن مى‏ گوید تا برنماید که چگونه با هوشمندى، از درگیرشدن در روابط پیچیده انسانى و اجتماعى نهراسیده است و در آن روزگار پر هرج و مرج و از نظر سیاسى غیر قابل پیش‏بینى، کوشیده است که به مسائل، نگاهى کنجکاوانه و چند وجهى داشته باشد و بر قطعى نبودن امور تأکید کند. در واقع، برآمده از چنین دریافتى است که بابُرنامه را برخلاف بسیارى از تاریخ نامه‏ هاى دربارى آن روزگار، چنین سرشار از احساسات انسانى مى ‏یابیم؛ احساساتی همچون اضطراب‌هاى عاطفى نوجوانى نوامارت، خوش‏بودن فراوان او در جمع دوستان و اندوهگین شدنش در پى مرگ آنها، روابط پُر تنش او با عموزادگانش، خشمگین شدنش از نابسامانى کارها، ستایشگرى‏ اش از زیبایی هاى طبیعت، و برخورد شاعرانه‏ اش با بیمارى و بهره ‏جستن از آن براى ارضاى قریحه شاعرى خود (Dale 2004, p. 467).

همان‏طور که اشتفان دیل (p. 466) نیز اشاره کرده است، بابُر در زندگینامه خودنوشتش کوشیده است که راه پر پیچ و خم گذار زندگى‏ اش را تصویر کند: راهى که از ناامنى نوجوانى تازه بر سریر قدرت نشسته آغاز شد و به فرمانروایى پادشاهى کاردان و ماهر انجامید؛ راهى که در آن از بى‏ کفایتى نظامى تا پیروزی‌هاى هوشمندانه را شاهدیم؛ راهى که نشان می‌دهد نویسنده‏ ای نوآموز و بى‏ تجربه چگونه به شاعرى ورزیده و نظریه ‏پرداز علم عروض تبدیل مى‏ شود، همچنان که از طلبه ‏اى جوان به فقیهى اهل نظر و صاحب اثر. و این چنین است که بابُرنامه از هر آنچه در روزگارش مایه فخر و مباهات بود، ترکیبى خوشایند ارائه مى ‏دهد: از نبرد، از مذهب، از ادب و از هنر.

بابُرنامه در عین حال، بر دلبستگى فراوان بابُر به میراث اخلاقى ادب فارسى دلالت مى‏ کند، و به‌ویژه به چهار اثر شاخص آن، یعنى شاهنامه فردوسى و خمسه نظامى و بوستان و گلستان سعدى. در واقع این دلبستگى بدان پایه بود که او در نقل خاطرات خود، ابیات و بخشهایى از آنها را به عنوان شاهدى بر مشروعیت و درستى سخن و استنباط خود نقل می‌کند.

 

سنت اندرزنامه ‏نگاری ایرانى

بی‌گمان همنشینى بابُر با دبیران و متفکران آشنا با سنت اندرزنامه ‏نگاری ایرانى، در آشنایى او با این میراث اخلاقى مؤثر بوده است؛ و از یاد نباید برد که شمارى از این دبیران به نام او آثارى نگاشته‏ اند که نیک بختانه اکنون شمارى از آنها را در اختیار داریم. سرسلسله این آثار، رساله «اخلاق همایونى» نوشته قاضى اختیارالدین حسن بن غیاث ‏الدین حسینى (م۹۲۸قر ۱۵۲۲م) است که در ۹۱۳قر۱۵۰۷م به نام بابُر نگاشته شد. این کتاب که با بهره‏ گیرى از کتابهایى مانند تهذیب‌الأخلاق ابوعلى مسکویه و اخلاق ناصرى خواجه نصیرالدین طوسى تألیف شده است، به‌ویژه از این نظر اهمیت دارد که در ترسیم خطوط کلى اخلاق سیاسى و دستگاه ادارى فرمانروایى مى‏ کوشد که در ۲۶ سالگى و پس از ناکامی‌هاى چندى در عرصه حکمروایى، در پى گسترش قلمرو حکومت خود برآمده بود.

اخلاق همایونى پس از حمد خدا و نعت رسول اکرم(ص)، با دیباچه‏ اى آغاز مى‏ شود که حسینى در آن، با شکوه از فتنه و آشوب روزگار بعد از سلطان حسین بایقرا (م۹۱۱قر ۱۵۰۶م)، شادمانى ‏اش از رهیدن از اضطراب و پریشانى در پى ظهور بابُر و پیوستن به دربار او را بیان (حسینى، نسخه شماره ۲۶۶، برگهاى ۳ پ ـ ۵ رو)، و ولى ‏نعمت خود را برخوردار از چنین اوصافى دانسته است: شجاع و دلاور، با اصابت رأى و تدبیر صواب، کوشا در «مباحثه علوم و مذاکره منشور و منظوم» (همان، برگ ۵ رو). او علت نگارش این رساله را پاسخگویى به پرسشهاى فراوان پادشاه جوان از «قواعد آداب ریاست و دستور آیین احکام سیاست» برشمرده است (همان، برگهاى ۵ رو ـ ۵ پ). آنگاه با یادکرد منابع نوشته خود، مقدمه‏ اى در بیان شرف علم اخلاق و فایده عمل بدان و طبیعى یا کسبى بودن اخلاق نوشته و در ادامه، مطالب رساله خود را در سه «قانون» و هر «قانون» در دو «قاعده» و هر «قاعده» در دو «بحث»، به شرح زیر ارائه کرده است (همان، برگ ۸ پ): قانون اول در تهذیب اخلاق، مشتمل بر دو قاعده: ۱٫ «در باب رعایا»، و ۲٫ «در باب ملازمان بارگاه پادشاه»؛ قانون دویم در تدبیر اموال، مشتمل بر دو قاعده: ۱٫ «در آنچه متعلق است به خرج کردن مال»، و ۲٫ «در آنچه متعلق است به کسب مال»؛ قانون سیوم در تقویم رعایا و مملکت، مشتمل بر دو قاعده: ۱٫ «در آنچه متعلق است به رذایل»، و ۲٫ «در آنچه متعلق است به فضایل».

حسینى اساس دو بخش نخست کتاب خود را بر تهذیب‌الأخلاق مسکویه نهاده است. من بر این نکته از این رو تأکید مى‏ کنم که آن را مرتبط مى ‏دانم با تصویرى که از بابُر به عنوان یکى از شیفتگان شهر و مدنیت و زندگى اجتماعى ترسیم شده است. مسکویه که سعادت را غایت زندگى اخلاقى آدمى برمى ‏شمرد، دستیابى بدان را تنها از راه زندگى اجتماعى و مدنیت ممکن مى‏ دانست و از فضیلت‌هاى انسانى، دریافتى مدنى داشت. بدین‏سان، مى‏ توان پرسید که آیا این شیفتگى بابُر، امرى بود صرفاً برآمده از خاستگاه تیمورى او و یا آنکه درنگ و اندیشه‌اش در میراث برجاى مانده از سده‏ ها پیش، در ایجاد آن نقش داشت؟

این درست است که میان بابُر و مسکویه و هم ‏اندیشان فیلسوفش سده ‏ها فاصله بود، اما این بدان معنا نیست که او نمى ‏توانست قدردان و بهره‏ گیر از چنان میراثى باشد و تلاش پیگیرش براى توسعه زندگى اجتماعى ساکنان قلمرو حکومتش در این بافت است که معنا مى‏ یابد؛ تلاشى که در بابُرنامه، بازنمودش را در توجه خاص او به دو مقوله مى‏توان بازیافت: نخست مفهوم «شهر»، و دو دیگر، مفهوم «باغ» به عنوان مکانى پیوسته به شهر با ویژگی‌هاى هندسى منحصر به فرد؛ مکانى که ساختارى ریاضى دارد و مى ‏توانش نظم بخشید و به این واسطه براى متجلى‏ شدن صفات تک‌ تک اجزایش در تعادلى هندسى، مجالى مناسب فراهم آورد. و این همان نکته‏ اى است که نگارنده از آن به «استعاره بابُرى» یاد مى‏ کند؛ استعاره‏ای که جهان مطلوب بابُرى را نشان می‌دهد؛ جهانى که مى ‏کوشد ارزشهاى زندگى اجتماعى را در بسامانى و تناسبى هندسى بازجوید که با ترکیب کمیّت ریاضى و دقت و درنگ انسانى، و ساختارى زیباشناسانه دارد.

توجه به این نکته از آن رو بایسته است که کلیدى است براى فهم کُنش واقعی سیاسات بابُرى. اگر تلاش براى عینیت ‏بخشیدن به مفاهیم انتزاعى تعادل و هماهنگى را مهمترین خصیصه سیاسات بابُرى بدانیم، درخواهیم یافت که اصرار او بر شکل‏ بخشیدن به ‌امور بى‏ شکل و منتظم کردن آنها چه معنایى دارد. این تلاش، در عین حال، به برداشتى مربوط است که بابُر از روزگار جوانى از مفهوم عدالت پیش رو داشته: عدالت به مثابه «جامع جمع کلمات، متمم تمام سعادات» که «مدار آن بر حفظ مناسبت است» (حسینى، نسخه شماره ۲۶۶، برگهای ۱۳ پ، ۱۵ رو)؛ چنان که در رساله اخلاق همایونى حسینی از آن یاد و بدان پرداخته شده است.

حسینى در این کتاب، پس از تقسیم قوتهاى آدمى به «تمییزى و غضبى و شهوى»، از قوه تمییز به «نفس ملکى» یاد کرده و آن را همان قوه عاقله مفکره‏اى مى‏داند که ویژه آدمى و موجب تمایز او از حیوانات و نباتات است. در نظر او، این قوه منقسم است به دو قسمت (همان، برگ ۱۰ پ): اول نظرى، و آن قوّتى است که آدمى به سبب آن متوجه مى ‏شود به شناخت حقایق موجودات و احکام و عوارض آن؛ و کمال این قوت «حکمت» است. دوم عملى، و آن قوتى است که آدمى بدان متوجه مى‏ شود به سوى تصرف در موضوعات افعال نیک و بد؛ و کمال این قوت، «عدالت» است.

اما عدالت به مثابه کمال قوت عملى، چگونه پدیدار مى ‏شود؟ حسینى این پدیدارى را به همکارى دیگر قوت هاى آدمى و پیروى آنها از قوه تمیز وابسته مى‏ داند: «و عدالت… وقتى حاصل مى‏ شود که همه قوتها با یکدیگر اتفاق نمایند و قوه ممیزه را امتثال کنند تا اختلاف هواها و کشاکش قوتها صاحبش را در ورطه حیرت نیفکند و اثر انصاف و انتصاف از او ظاهر شود.»

در نظر او، صاحب عدالت، شانزده فضیلت از مکارم اخلاق را به کردارهایش ظاهر مى‏تواند نمود که از آن جمله‏ اند: اخلاص، صداقت، الفت، وفا، صله رحم، رضا، تسلیم و عبادت (همان، برگ ۱۳ پ)؛ اما این تمام ماجرا نیست. براى حسینى، رعایت عدالت، وجهى هستى‏ شناسانه نیز دارد. در اخلاق همایونى، مدار آفرینش همه موجودات، از جمادات تا نباتات و حیوانات و آدمى، بر «اعتدال» است و «وحدت تناسب» (همان، برگ ۱۴ پ): «نخستین عکسى که نور ظهور آن در آینه عقول و افهام صورت هویدا مى‏ پذیرد، وحدت است؛ نه وحدتى که مقابل کثرت است که آن ظلى از ظلال اوست، و نه وحدتى که سارى در عدد است که آن پرتوى از خورشید جمال بى ‏زوال اوست، بل وحدتى که اگر شمع جمال برافروزد، فروغ اشعه ظهورش کثرت را پروانه ‏وار بسوزد. پس هر موجودى که با وجود اشتمال بر کثرت احکام، قهرمان وحدت در او ظاهرتر باشد، اشرف تواند بود و تأثیر ایقاعات نغمات متناسبه و شعرهای موزون و شکل هاى زیبا بر شرف وحدت تناسب است.»

در نوشته حسینى، مفاهیم عدالت و وحدت و تناسب و زیبایى، مقولاتى بازبسته یکدیگر تصویر شده‏ اند؛ چنان که در بابُرنامه نیز هم. این شباهت در رویکرد دو نوشته، به روشنی برمى ‏نماید که بابُر به هنگام نگارش اثر خود، پس از گذشت بیش از دو دهه، هنوز پژواک سخن حسینى را در گوش داشته است که عدالت را کاملترین فضیلت مى ‏داند و دایره وجود را به ‏هم رسیده به واسطه آن، و در عین حال، عدالت سلطان را اعم و اهم وجوه آن (همان، برگهای ۱۳ پ، ۱۵ رو).

 

فهرست منابع

ـ ظهیرالدین محمد بابر (۱۸۹۰م)، بابُرنامه، ترجمه عبدالرحیم خان‌خانان، به کوشش ملک‏ الکتاب شیرازى، بمبئى.

ـ ظهیرالدین محمد بابر (۱۹۹۵م)، بابُرنامه، به کوشش ایْجى مانو، کیوتو.

ـ عبدالقادر بداؤنى (۱۳۸۰ش)، منتخب‌التواریخ، به کوشش توفیق سبحانى، تهران.

ـ على بن طیفور بسطامی (بى تا)، حدایق‌السلاطین فی کلام الخواقین، به کوشش شریف‌النساء انصارى، دهلی.

ـ عبدالحى حبیبى (۱۳۵۰ش آ)، «بابر و شخصیت علمى و ادبى وى»، آریانا، سال بیست ونهم، شماره ۲۹۴، جوزا و سرطان (خرداد و تیر) ۱۳۵۰ش، صص۱ ـ ۱۸٫

ـ عبدالحى حبیبى (۱۳۵۰ش ب)، «بابر و شخصیت علمى و ادبى وى»، آریانا، سال بیست ونهم، شماره ۲۹۵، اسد و سنبله (مرداد و شهریور) ۱۳۵۰ش، صص۱ ـ ۸ .

ـ عبدالحى حبیبى (۱۳۵۰ش ج)، «شخصیت سیاسى و ادارى بابر»، آریانا، سال بیست ونهم، شماره ۲۹۷، قوس و جدى (آذر و دى) ۱۳۵۰ش، صص ۱ ـ ۱۱٫

ـ عبدالحى حبیبى (۱۳۵۰ش د)، «تعمیرات عصر بابر و اثر آن در هند»، آریانا، سال سى‏ام، شماره ۲۹۸، دلو و حوت (بهمن و اسفند) ۱۳۵۰ش، صص ۱ ـ ۸ .

ـ قاضى اختیارالدین حسن بن غیاث‌الدین حسینى (نسخه شماره ۲۶۶)، اخلاق همایونى، نسخه کتابخانه ملى پاریس، مورخ ۱۱۸۲ق.

ـ حیدر میرزا دوغلات (۱۳۸۳ش)، تاریخ رشیدى، به کوشش عباسقلى غفارى‏فرد، تهران.

ـ هدی سید حسین زاده (۱۳۸۱ش)، «بابر، ظهیرالدین محمد»، دایره‌المعارف بزرگ اسلامى، زیر نظر کاظم موسوى بجنوردى، تهران، ج ۱۱، صص۱۷ ـ ۲۰٫

ـ احمد طاهرى عراقى (۱۳۸۲ش)، «نقشى از نقشبندیان»، یادگار طاهر (مجموعه مقالات دکتر احمد طاهرى عراقى)، تهران، صص ۶۷ ـ ۸۳ .

ـ شاه طهاسب صفوى (۱۳۶۳ش)، تذکره شاه طهماسب، به کوشش امرالله صفرى، تهران.

ـ ابوالفضل علامى (۱۳۸۵ش)، اکبرنامه، به کوشش غلامرضا طباطبائى مجد، تهران، ج۱٫

ـ محمد قاسم فرشته (۱۲۹۰ق)، تاریخ، کانپور، ج۱٫

ـ عبدالنبى قزوینى (۱۴۰۷ق)، تتمیم أمل الآمل، به کوشش سید احمد حسینى اشکورى، قم.

ـ قاضى احمد قمى (۱۳۵۹ش)، خلاصه‌التواریخ، به کوشش احسان اشراقى، تهران.

ـ محمد کریمى زنجانى اصل (۱۳۷۷ش)، «حکمت صدرایى، سیاست از چشم‏اندازى دیگر»، ماهنامه چیستا، شماره ۱۵۲ ـ ۱۵۳، آبان و آذر ۱۳۷۷ش، صص۱۶۴ ـ ۱۷۴٫

ـ (۱۳۸۳ش)، «بهاءالدین نقشبند»، دایره‌المعارف بزرگ اسلامى، ج۱۳، صص۷۲ ـ ۷۵٫

ـ (۱۳۸۶ش)، «فضیلت مدنى و سعادت شرعى در تهذیب‌الأخلاق مسکویه»، حکمت و معنویت در ایران نخستین سده‏ هاى اسلامى، محمد کریمی زنجانى اصل، تهران، صص۱۸۷ ـ ۲۰۳٫

ـ احمد منزوى (۱۳۴۸ش)، فهرست نسخه‏ هاى خطى فارسى، ج۲، بخش۲، تهران.

ـ (۱۳۸۱ش)، فهرستواره کتابهاى فارسى، ج۶، تهران.

Stephen F. Dale (2004), The Garden of the Eight Paradises: Babur and the Culture of Empire in Central Asia, Afghanistan and Indian (1483-1530), Leiden-Boston.

F. Lemann (1998), “Babor”, Encyclopaedia Iranican, ed. by E. Yarshater, vol. III, London, pp. 320-323.

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: