گشت و گذاری در مجموعه تاریخی مسعودیه

1393/4/7 ۰۸:۴۶

گشت و گذاری در مجموعه تاریخی مسعودیه

باورش آسان نیست كه تنها چند قدم آن طرف‌تر از هیاهوی میدان بهارستان، ناگهان دروازه چوبی بزرگی به رویت باز شود و جاده‌ای سنگفرش شده كه از دو طرف با درختان سرسبز احاطه شده است، تو را به دیدن مجموعه‌ای تاریخی و زیبا دعوت كند. به رویا می‌ماند پا گذاشتن به آن سوی در چوبی و ورود به كاخ - باغی كه در زمان خود، حوادث تاریخی تاثیرگذاری را از سر گذرانده است.

 

 

باورش آسان نیست كه تنها چند قدم آن طرف‌تر از هیاهوی میدان بهارستان، ناگهان دروازه چوبی بزرگی به رویت باز شود و جاده‌ای سنگفرش شده كه از دو طرف با درختان سرسبز احاطه شده است، تو را به دیدن مجموعه‌ای تاریخی و زیبا دعوت كند. به رویا می‌ماند پا گذاشتن به آن سوی در چوبی و ورود به كاخ - باغی كه در زمان خود، حوادث تاریخی تاثیرگذاری را از سر گذرانده است.

شنیده‌ای كه اینجا كاخ تابستانی ظل‌السلطان، بزرگ‌ترین پسر ناصرالدین شاه قاجار بوده كه به امید حمایت مشروطه‌خواهان و برکناری محمد علی شاه، گاهی به آنان كمك می‌كرده است، به طوری كه در روز به توپ بستن مجلس توسط لیاخوف روسی، خانه وی- همین عمارت مسعودیه- یکی از اماكنی بود که مشروطه ‌خواهان در آن سنگرگرفته بودند و به سوی قزاقان، تیراندازی می‌کردند.‏

اما نسیم خنكی كه از لابه لای شاخ و برگ درختان و از فراز حوض بزرگ وسط حیاط می‌آید و هنگام قدم زدن در میان جاده سنگفرش و عبور از كنار بناهای متعدد و زیبای مجموعه مسعودیه، صورتت را نوازش می‌دهد، چنان آرامشی به جانت می‌ریزد كه حتی یك لحظه هم نمی‌توانی تصورش را بكنی كه این باغ زیبا از كانون‌های یك درگیری تاریخی بوده و طنین صدای شلیك گلوله و فریاد مشروطه‌خواهان، آرامش آن را به هم ریخته باشد.

و دیوارها... معمای دیوارها مثل همیشه برایت حل نشده باقی می‌ماند كه چگونه می‌توانند با صبوری و پرده پوشی، دو مكان كاملاً متفاوت را از هم جدا كنند، به گونه‌ای كه حتی ذره‌ای از اتفاقات این دو مكان به یكدیگر نفوذ نكند. تو این طرف دیوار، در باغی كهنسال و ‌آرام قدم می‌زنی كه سكوت سایه سار درختان و خنكای نسیمش، موسیقی تهران قدیم است و به گوش دادن سمفونی كلاسیكی می‌ماند موقع نوشیدن چای عصر و آن طرف دیوار، صدای فریاد دستفروشان و همهمه رهگذران و عبور و مرور خودروها، موسیقی تهران جدید است و به ترانه‌های رپ می‌ماند كه ساز ناآشنایی می‌نوازند و درست نمی‌شود فهمید چه می‌گویند. این، معجزه دیوارهاست!‏

 

میدان تاریخی بهارستان

میدان بهارستان تا اواخر دوره سلطنت رضا شاه، میدان نگارستان نامیده می‌شد. این نام از باغ و کاخ نگارستان گرفته شده ‌بود كه در شمال میدان قرارداشت و به ‌دستور فتحعلی شاه قاجار به عنوان خانه تابستانی او در خارج از تهران آن دوران، ساخته شده بود.‏

این میدان محل رخدادهای مهم تاریخی در تاریخ معاصر ایران بوده ‌است. مهمترین این رخدادها ایجاد ساختمان نخستین مجلس قانونگذاری ایران در دوره مشروطه، ترور میرزا علی‌ اصغر خان اتابک در هنگام خروج از مجلس، به توپ بسته شدن مجلس توسط قزاقان تحت فرمان لیاخوف روسی، راهپیمایی‌های متعدد مردم در حمایت از دولت مصدق و راهپیمایی مخالفان دولت مصدق در این میدان است. عمارت مسعودیه، به عنوان یك مجموعه تاریخی در یكی از كوچه‌های همجوار میدان بهارستان، جا خوش كرده و تاریخ بهارستان را زنده نگه داشته است.

در سال 1287 خورشیدی در نزدیکی این عمارت بمبی دست ساز زیر کالسکه محمد علی شاه منفجر شد که بهانه لازم را برای به توپ بستن مجلس به دست او داد. پس از واقعه بهارستان، عمارت مسعودیه نیز به همراه خانه ظهیرالدوله و سایر مشروطه خواهان به رگبار بسته شد.‏

 

تاریخچه مجموعه مسعودیه

سلطان مسعود میرزا ملقب به ظل‌السلطان، در 15 دی 1228هجری خورشیدی در تبریز زاده شد. او بزرگترین پسر ناصرالدین شاه بود و به خاطر همین خود را مالک بر حق تاج ‌و تخت می‌دانست، اما پس از مرگ ناصرالدین شاه با این که مسن‌تر از مظفرالدین شاه بود، به این دلیل که از مادری غیر قاجار-عفّت‌السلطنه، از زنان صیغه‌ای شاه و دختر رضا قلی بیگ، غلام پیشخدمت بهمن میرزا برادر اعیانی محمدشاه- زاده شده بود، از تاج ‌و تخت محروم شد. مسعودمیرزا در جوانی حکمران مازندران بود و از سال 1288 حاکم اصفهان شد. در طول سال‌های بعد، حکومت ایالت‌های فارس، کردستان، لرستان و یزد نیز به او داده شد. او برای نشان دادن قدرت خود، کارهای منفی زیادی انجام داد که تخریب کاخ‌های صفوی از جمله آنهاست.

به گفته امین بداغی ـ كارشناس ارشد معماری و مسئول پروژه مرمت و احیای عمارت مسعودیه، احداث این مجموعه در سال 1295 هجری قمری به اتمام می‌رسد، به این ترتیب كه مسعود میرزا بخشی از زمین‌های باغ نظامیه را می‌خرد و در آن عمارت‌هایی بنا می‌كند. برخی جنبه‌های معماری عمارت‌های اصلی تحت تاثیر كاخ گلستان است و برخی از فضاهای آن، اسامی مشابهی مثل سفره خانه، تالار آیینه و حوض‌خانه دارند.

آقای بداغی به گزارشگر روزنامه اطلاعات می‌گوید: مجموعه مسعودیه، مفصل‌تر از آنچه كه امروز به ما رسیده، بوده است و به جز باغ- عمارت (كاخ- باغ) فعلی، عمارت اندرونی نیز در ضلع شرقی مجموعه وجود داشته است كه امروز دیگر اثری از آن نیست. علاوه بر آن مطابق اسناد، مجموعه ملحقات دیگری شامل كالسكه خانه و حسینیه و حمام هم داشته است. از برخی از این بناها، عكس‌هایی وجود دارد و محل برخی از آنها مشخص است، اما در طول زمان از مجموعه جدا و فروخته یا تخریب شده اند.

 

اولین‌ها در عمارت مسعودیه

مالکیت عمارت مسعودیه پس از ظل‌السلطان، نخست به همدم السلطنه، سپس سردار سپه و در نهایت به وزارت معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه واگذار شده است.

سرگذشت عمارت مسعودیه آکنده از لایه‌های متفاوت تاریخی و ارزش‌ها و مفاخر فرهنگی کشور است، به طوری كه بسیاری از رویدادهای فرهنگی کشور در این عمارت پایه‌گذاری شده است.

نخستین کتابخانه و موزه ملی ایران جایی در گوشه این عمارت برپا شد. در حدود سال‌های 1304 خورشیدی انجمن معارف با استفاده از یکی از اتاق‌های آن، نخستین کتابخانه رسمی کشور را که پایه اصلی و اولیه کتابخانه ملی بود، بنا نهاد، ضمن این که نخستین كتاب‌های درسی در همین محل به چاپ رسیده است. چند سال بعد نیز یکی دیگر از اتاق‌های آن به عتیقه‌هایی که از گوشه و کنار ایران به دست آمده بود، اختصاص یافت و نخستین موزه ایران در آن پایه‌گذاری شد. آن اشیای عتیقه در سال 1318 خورشیدی به موزه ملی منتقل شد.

مدارک موجود نشان می‌دهد که اولین مدرسه طب و حقوق در حیاط خلوت مشیرالملکی عمارت مسعودیه شكل گرفت، که بعدها هسته اولیه شکل‌گیری دانشگاه تهران شد. در فاصله سال‌های 1342 و 1343 از عمارت مسعودیه برای مدت کوتاهی به عنوان دانشكده افسری استفاده شد. در سال 1345 هجری شمسی با تفکیک وزارت آموزش و پرورش از فرهنگ و هنر، عمارت مسعودیه را به وزارت آموزش و پرورش سپردند و نخستین وزارتخانه آموزش و پرورش در آنجا مستقر شد.

 

مسعودیه، پس از انقلاب

امین بداغی ـ مسئول پروژه مرمت و احیای عمارت مسعودیه، می‌گوید: مالکیت مسعودیه در سال 1377 طبق مصوبه دولت به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتقل شد و در حال حاضر در اختیار سازمان میراث فرهنگی است. این سازمان سعی داشته است با بودجه محدود دولتی، بخش‌هایی از بنای مسعودیه را مرمت كند. این فعالیت‌ها زیر نظر دكتر آیت‌الله‌زاده شیرازی، از اساتید بنام سازمان، انجام می‌گرفت.

پس از درگذشت دكتر شیرازی، بخش‌هایی از دیگر عمارت‌ها و محوطه باغ مرمت شد و در نهایت در سال 1388 تصمیم گرفته شد كه احیا و «باز زنده سازی» مجموعه به بخش خصوصی واگذار شود و تحقق آن مقارن با انتقال بخش‌هایی از سازمان میراث فرهنگی به شیراز بود، برای این منظور در بدو امر برای مجموعه مسعودیه كاربری اقامتی(هتل) در نظر گرفته شده بود، ولی پس از آن طبق مطالعات انجام گرفته و کسب آرای صاحب نظران، کاربری هتل برای مجموعه مناسب تشخیص داده نشد و جای آن را کاربری فرهنگی گرفت.

هم اكنون علاوه بر پژوهش و شناسایی این مجموعه تاریخی، طرح‌ها و مدارک لازم توسط مشاور و زیر نظر ناظران سازمان میراث فرهنگی، به تدریج در حال تهیه است و مرحله به مرحله در كمیته‌های فنی سازمان میراث فرهنگی توسط كارشناسان خبره بررسی و تصویب می‌شود تا به پیمانكاران كارشناس مرمت آثار تاریخی، سپرده و انجام شود.

 

تبدیل مسعودیه به مركز بزرگ فرهنگی ‏

آقای بداغی می‌گوید: بسیاری از شهروندان تهرانی حتی نمی‌دانند بنایی به نام عمارت مسعودیه در دو قدمی میدان بهارستان وجود دارد و هدف ما این است كه مسعودیه با توجه به اهمیتی كه در گذشته داشته و ارزش‌هایی که برایمان حفظ کرده است، شأن و جایگاه خودش را دوباره در میان شهروندان، پیدا كند. چشم‌انداز مجموعه تاریخی عمارت مسعودیه در چند سال آینده به نحوی است که آن را در جایگاه مهمترین مراكز فرهنگی پایتخت و حتی در سطح کشور و منطقه بنشاند.

آقای بداغی در پاسخ به این پرسش كه چند سال دیگر ممكن است این اتفاق بیفتد، می‌گوید: پیش بینی ما یك دوره 6-5 ساله است. اما تلاش‌ها در این خصوص شروع شده و رویدادهایی خاص در ایامی مثل اعیاد و نوروز، در آن برگزار شده است، مانند برگزاری جشن خانه سینما یا راه اندازی شربت خانه و فروشگاه‌های عرضه محصولات فرهنگی که در حال حاضر در روزهای آخر هفته دایر هستند. طی سال‌های‌آینده، به تدریج عمارت‌های مجموعه مسعودیه مرمت و آماده پذیرش عملکرد جدید می‌شوند. اتفاق دیگری که قابل توجه است، بازگشایی مجموعه بر روی عموم برای بازدید است، در حالی كه تا پیش از حضور بخش خصوصی، ورود به مجموعه دشوار بود و برای این كار باید مراحل اداری خاصی طی می‌شد. هم اكنون برای تسهیل بیشتر این موضوع و بالا بردن کیفیت بازدیدها، در حال آموزش راهنمایان گردشگری هستیم تا برای شهروندان و علاقه مندان، تورهای هفتگی و ماهیانه برگزار شود.

 

خصوصی یا دولتی، مساله این است!

اداره بناهای تاریخی از سوی بخش خصوصی موفق‌تر است یا دولتی؟ ‏

امین بداغی، در پاسخ به این پرسش می‌گوید: در سازمان میراث فرهنگی برای تصمیم‌گیری در این خصوص فرآیندی وجود دارد كه طی آن محوطه‌ها و بناهای تاریخی را به 2 دسته تقسیم می‌كنند، بناهای نفیس و منحصر به فرد مانند مسجد جامع اصفهان،کاخ گلستان یا تخت جمشید كه جزو میراث بشری به شمار می‌آیند، به شكل مستقیم به وسیله سازمان میراث فرهنگی حفاظت و مرمت می‌شوند و به دلیل ‌ارزش‌های فرهنگی، انتظار سودآوری و برگشت هزینه از آنها نمی‌رود. در همین حال بناهای زیادی داریم كه تاریخی و ارزشمند هستند، اما جزو نفایس ملی به حساب نمی‌آیند. تعداد این بناها آن قدر زیاد است كه دولت عملا امكان حضور مستقیم و فعالیت در راستای حفاظت و مرمت همه آنها را ندارد، در عین حال به واسطه این که این بناها فضای قابل توجهی از شهرهای ما را تشکیل می‌دهند، ضرورت دارد ضمن حفاظت از آنها، اقداماتی صورت پذیرد تا در زندگی امروز مورد استفاده قرار گیرند و متروکه باقی نمانند و عامل تهدیدهای اجتماعی نشوند.

آقای بداغی تاكید می‌كند: بزرگ‌ترین خطر برای بناهای تاریخی، متروکه ماندن و زوال تدریجی ناشی از رها شدگی و نبود متولی برای آن‌ها است، زیرا این بناها نیازمند توجه و مراقبت و نگهداری مستمر هستند. تجربیات جهانی نشان می‌دهد که یکی از موثرترین راه‌های حفاظت از بناهای تاریخی، استفاده از آن‌ها در زندگی امروز و سپردن حفاظت به دست مالکان و بهره برداران آنهاست، ضمن این که می‌دانیم بسیاری از این عمارت‌ها در حال حاضر در مالكیت بخش خصوصی است و دولت برای مداخله در آنها همیشه با محدودیت‌های قانونی و امتناع مالكان مواجه است. پس چه بهتر كه ساز و کارها و قوانین به نحوی ترتیب داده شوند که حفاظت با رضایت و مشارکت مالکان آنها انجام شود.

آقای بداغی می‌افزاید: مطلوب آن است كه مردم به ارزش این گونه بناها پی ببرند، چرا كه هیچ کس مال با ارزش خود را رها نمی‌کند یا اجازه نمی‌دهد که آسیب ببیند. اگر برای بازسازی و حفاظت از این بناها فرهنگ سازی شود و توجیه اقتصادی هم داشته باشد، مردم در این كار مشاركت می‌كنند. آنها باید باور کنندكه حفاظت از این بناها كاری مهم و سودآور و ارزشمند است. تلاش سازمان میراث فرهنگی بر این است كه با ارائه نمونه‌های ممتاز و مساعدت در موفقیت مجموعه‌هایی مانند عمارت مسعودیه، در این مسیر گام‌های بلندی بردارد و الگو سازی کند. تا مدتی قبل، بناهای تاریخی به طور معمول تبدیل به موزه، کتابخانه یا محل استقرار ادارات دولتی و نهادهای فرهنگی می‌شد که برای بخش خصوصی کارکردهای جالبی در سرمایه گذاری محسوب نمی‌شدند. پس از آن در قالب «طرح پردیسان» یا حمایت از بخش خصوصی در برخی استان‌ها، بسیاری از بناهای تاریخی به رستوران‌های سنتی و هتل تبدیل شدند. این تجربه در شهرهایی مثل یزد و كاشان و اصفهان موفق بود و نشان داد حفاظت از آثار تاریخی می‌تواند در عین حال یك كار اقتصادی هم باشد، بنابراین بخش خصوصی تمایل پیدا می‌كند كه چنین مجموعه‌هایی را در اختیار بگیرد و مرمت كند تا قابل استفاده شوند.‏

 

از بازار تبریز تا عودلاجان تهران

امین بداغی، از بازار تبریز به عنوان یكی از نمونه‌های بازسازی آثار تاریخی نام می‌برد و می‌گوید: این بازار با مشارکت کسبه و بازاری‌ها مرمت و حفاظت شده است. پروژه بازسازی بازار تبریز برنده جایزه معماری پرنس آقاخان شد، جایزه‌ای که هر 3 سال یک بار از سوی بنیاد شبکه توسعه آقاخان به یک یا چند معمار زنده اعطا می‌شود و ازجوایز معتبر معماری در جهان به شمارمی‌آید.‏ مشابه آنچه در بازار تبریز انجام گرفت، در محله عودلاجان تهران نیز در حال تجربه است و بازارچه‌ای كه در این بافت تاریخی قرار دارد، با مشارکت کسبه، شهرداری و میراث فرهنگی در حال مرمت است، هر چند مشکلات فراوانی در این مسیر ایجاد شده است و کار با دشواری پیش می‌رود.

مسئول طرح مرمت عمارت مسعودیه می‌افزاید: متاسفانه سال‌هاست تفكر اشتباهی در برخی مدیران شكل گرفته است، مبنی بر این که «توسعه» را با نوسازی پس از تخریب معادل می‌دانند؛ یعنی خود آگاهانه یا ناخودآگاه، راه حل مشکلات را در «نو شدن» و پاک کردن گذشته می‌بینند. این دیدگاه هنوز در میان بسیاری از مهندسان و مدیران بخش‌های دولتی و خصوصی وجود دارد. نوسازی پس از تخریب، به معنای توسعه نیست و اگر این تخریب متوجه آثار تاریخی شود، به از میان بردن ثروت‌های ملی می‌انجامد. بنابراین یکی از شروط موفقیت در حفاظت و صیانت از بافت‌های تاریخی، نهادینه شدن و رسیدن به این باور در مدیران ارشد بخش‌های مختلف دولت است كه چنین محلاتی حاوی فرصت‌های منحصر به فرد برای شهروندان و اقتصاد ملی است و به همین دلیل، نیازمند توجه ویژه‌هستند. خوشبختانه در این زمینه شاهد رشد فرهنگی مردم و مسئولان هستیم و در نقطه صفر قرار نداریم.

 

ارتباط هویت شهر با تعلق خاطر شهروندان

یكی از جالب‌ترین رویدادهای بعد از بازگشایی مجموعه عمارت مسعودیه، این بود كه این رویداد همزمان شد با تورهای تهران گردی كه شهرداری تهران در نوروز سال 1390 برگزار می‌كرد.‏

‏ آقای بداغی می‌گوید: شهروندانی از مناطق مختلف با پیشینه فرهنگی و طبقات اجتماعی بسیار متنوع از چهارسوی پایتخت، ضمن بازدید از جاذبه‌های شهر به عمارت مسعودیه می‌آمدند و اغلب به هیچ وجه باورشان نمی‌شد چنین اماكنی در تهران وجود داشته باشد. آنان خیال می‌كردند عمارت‌های تاریخی مختص شهرهای تاریخی مثل اصفهان و یزد و كاشان است. تصورشان این بود که تهران، شهری است با خانه‌های نوساز و سیمانی و زشت و از نظر معماری بی هویت. اما به نظر می‌رسید آن بازدیدها بر روی این تصور رایج و اشتباه، خط بطلان كشیده است. ‏

آقای بداغی از ابراز احساسات تهرانی‌ها در بازدید از عمارت مسعودیه به عنوان خاطره‌ای خوش یاد می‌كند و می‌افزاید: دیدن این كه یك فرد تهرانی كه شهرش برای مدت 200 سال پایتخت بوده است به یکباره احساس هویت می‌كند و متوجه می‌شود كه او هم مثل اهالی دیگر شهرهای تاریخی، ریشه‌های محکمی برای رجوع و تکیه دارد، جالب و جذاب است. به نظر می‌رسد برای آن كه تهران شهر بهتری بشود، لازم است مردمانش نسبت به آن احساس تعلق خاطر كنند و بخشی از احساس تعلق آدم‌ها به شهر هم از هویت تاریخی می‌آید. تهرانی‌ها با شگفتی و تحسین به «عمارت ظل السلطان» نگاه می‌كنند و وقتی می‌بینند شهرشان هویت دارد، لذت می‌برند.

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: