امام علی(ع) و زمانه‌اش / حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محمد مسجدجامعی - بخش دوم و پایانی

1395/4/9 ۱۰:۳۱

امام علی(ع) و زمانه‌اش / حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محمد مسجدجامعی - بخش دوم و پایانی

ویژگی‌های اخلاقی و شخصیتی قبایل عربستان ۷ـ نکات یادشده توضیح بیشتری می‌طلبد. امام علی(ع) در مصاف با اصحاب جمل و نهروان به پیروزی کامل دست یافت. در جریان جنگ نهروان و پس از صحبت‌ها و نصیحت‌های فراوان و قبل از آنکه نبرد آغاز شود، حضرت فرمود: «از ما کمتر از ده نفر کشته می‌شوند و از آنان کمتر از این عدد باقی خواهند ماند» و این یعنی پیروزی تمام‌عیار.

 

ویژگی‌های اخلاقی و شخصیتی قبایل عربستان

۷ـ نکات یادشده توضیح بیشتری می‌طلبد. امام علی(ع) در مصاف با اصحاب جمل و نهروان به پیروزی کامل دست یافت. در جریان جنگ نهروان و پس از صحبت‌ها و نصیحت‌های فراوان و قبل از آنکه نبرد آغاز شود، حضرت فرمود: «از ما کمتر از ده نفر کشته می‌شوند و از آنان کمتر از این عدد باقی خواهند ماند» و این یعنی پیروزی تمام‌عیار. این عمدتاً بدان علت بود که اصولاً ساختارهای شخصیتی، قبیله‌ای و اجتماعی شورشیان کم‌مایه و کم‌توان بود. تودة بی‌شکلی بودند که به دنبال هر غوغاگری می‌دویدند، بدون آنکه بدانند چرا چنین می‌کنند و با اولین هجمه به عقب می‌نشستند و فرو می‌پاشیدند! آنها عمدتاً ساکنان کوفه و بصره بودند و اکثر قریب به اتفاقشان از مناطق درونی شبه‌جزیره و یمن بدان مهاجرت کرده بودند.

نویسندگان و محققان مختلفی، از عرب و مسلمان گرفته تا جهانگردان اروپایی و پژوهشگران غربی، آن نواحی و مناطق مجاورش را تحلیل کرده و بازشمرده‌اند. یکی از بهترین‌ها، حافظ وهبه ـ مشاور شخصی عبدالعزیز، مؤسس کشور عربستان سعودی ـ است. او مصری و تحصیل‌کردة الازهر است و قبل از ویژگی‌های اخلاقی و شخصیتی مردم و قبایل موجود در عربستان تأسیس کشور سعودی، به عبدالعزیز پیوست و پیوسته با وی بود و سپس به عنوان اولین سفیر عربستان در انگلستان اعزام گردید.

کتاب او «تاریخ جزیره‌العرب فی قرن العشرین» منبع معتبری است برای شناخت این منطقه و نیز تاریخ وهابیت و تحولات آن در زمان عبدالعزیز، خصوصاً که او اصولاً رویکردی مثبت و هوادارانه دارد و نه رویکردی انتقادی. توضیحات وی درباره خصوصیات زندگی قبیله‌ای واجد نکات مهم کلیدی فراوانی است. و مهمتر آنکه به دلیل انزوای این مناطق و دست‌ناخورده ماندنش تا زمان مؤلف، آنچه توضیح می‌دهد، روایتی است از چنین خصوصیاتی در طول تاریخ این قبایل.

او می‌گوید هنگامی که قبیله‌ای، با قبیله دیگر علیه قبیله سوم متحد می‌شود، در جریان جنگ بین آنها اگر قبیلة متحدشونده احساس کند که قبیله سوم در آستانه پیروزی است، خود به غارت قبیله‌ای که با او متحد شده، می‌پردازد و چنین استدلال می‌کند که: «چرا قبیله سوم اموال را به غارت برَد؟ ما خود چنین می‌کنیم!» و می‌افزاید که چنین روشی موجب نهایت تعجب انگلیسی‌ها در ابتدای ورودشان به عراق شد. و این یک نمونه است.

در پرتو شناخت ویژگی‌های روان‌شناسانه قبایل موجود در قلمرو عراق در دوران امام علی(ع) و نیز ساختار شخصیت فردی و جمعی آنان، می‌توان تصویر دقیق‌تری از مشکلاتی که حضرتش با آن مواجه بود، به دست داد و با توجه به این نکات، خطبه‌های دردمندانه و آکنده از شکایت و گله ‌ایشان در اواخر عمر شریفشان، بهتر مفهوم خواهد شد.

به هرحال در شام مسئله چنین نبود. آنان وارثان تمدن‌های مختلفی بودند و قرنها تحت سیطره رومیان و رومیان شرقی زندگی کرده بودند و ساختارهای زندگی جمعی و فرهنگ شهری در آنان شکل گرفته بود و عموماً آیین مسیحیت را پذیرفته بودند و می‌توان گفت در آن زمان توسعه‌یافته‌ترین کسانی بودند که به زبان عربی و یا زبان‌های دیگری که هم‌خانوادة این زبان بود، صحبت می‌کردند.

این منطقه به طور نهایی پس از «جنگ یرموک» در قلمرو اسلامی قرار گرفت و برادر معاویه حاکمش گردید. پس از مدت کوتاهی، او درگذشت و معاویه حاکم شد و چنان که از قرائن برمی‌آید، او از ابتدا در پی حاکمیت مادام‌العمر بود و متناسب با این هدف، سیاست‌گذاری می‌کرد. کوشید به شامیان نزدیک ‌شود، به‌ویژه که آنان به دلایل دینی و نیز غیر دینی، خاطرات ناخوشایندی از رومیان داشتند؛ چرا که مسیحیت موجود در این منطقه با مسیحیت رسمی رومی تفاوت‌هایی داشت و هنوز هم متفاوت است و لذا حاکمیت مسلمانان را بر حاکمیت رومیان ترجیح می‌دادند.

شامیان از سیاست معاویه استقبال کردند. همسر او (‌مادر یزید) و برخی از مشاوران اصلی‌اش مسیحی بودند و این اقدامات شامیان را خوش می‌آمد. مضافاً که او کوشید این منطقه را به لحاظ دینی و فرهنگی از سایر مناطق اسلامی جدا و بلکه متفاوت نگاه دارد؛ لذا او عملاً به تنها منبع دینی تبدیل شد. آنچه به این جریان کمک می‌کرد، اتحاد بنی‌امیه و پذیرش رهبری معاویه بود. آنان به عناوین مختلف به او کمک می‌کردند و پس از به خلافت رسیدن امام علی بن ابیطالب(ع)، عموم کسانی که حضرتش را نمی‌پسندیدند و یا به دلایلی می‌ترسیدند ـ همچون عبیدالله بن عمرـ ‌به نزد او شتافتند؛ اما این همه به تنهایی نمی‌توانست کارساز باشد، ‌مهم شامیانی بودند که به معاویه ارادت می‌ورزیدند، ضمن آنکه عملاً توسعه‌یافته‌ترین و منسجم‌ترین منطقه مسلمان‌نشین بودند.

این ویژگی‌ها در آنجا که به سطح فرهنگی و تمدنی و انسجام اجتماعی ناشی از توسعه‌یافتگی مربوط می‌شد، ‌در ایران آن روزگار هم وجود داشت؛ اما اولاً ایران قلمروی به مراتب وسیعتر بود و ثانیاً شرایطی که در منطقه شام وجود داشت و به عنوانی ایجاد شد، در ایران تحقق نیافت، اگرچه عوامل مختلف دیگری هم دخالت داشت.

 

تنهایی بزرگ

۸ـ به هرحال مشکل امام در آنجا که به معاویه بازمی‌گشت، به‌کلی متفاوت بود با مشکل حضرتش با اصحاب جمل و نهروان و هر آن کس دیگری هم که در جای امام بود، با مشکل معاویه روبرو می‌شد؛ چرا که او در رأس منسجم‌ترین بخش قلمرو وسیع اسلامی بود و هیچ منطقه دیگری چنین ویژگیی نداشت. این خصوصیت در کنار زیاده‌خواهی شخصی معاویه و همراهی امویان و بلکه قریشیان، او را در موقعیت فراتری نسبت به رقبای واقعی و یا احتمالی‌اش قرار داد. چنان که دیدیم این ظرفیت توانست به رغم تمامی نارضایتی‌ها و قیام‌ها، حدود یک قرن امویان را در مسند قدرت نگاه دارد، در حالی که بسیاری از آنان رفتاری بدویانه و به دور از دین و اخلاق و عدالت و حتی ظواهر شرعی ‌داشتند.

آنچه معاویه را کمک می‌کرد، بیش از آنکه تیزهوشی شخصی و سیاست معروف «مدارای همراه با خشونت» وی باشد، همین نیروی منسجم و در عین حال توسعه‌یافته شام بود. ویژگی‌های شخصی او موجب شد تا در رأس بنی‌امیه و بلکه قریشیان قرار گیرد و آنان را در پشت خود قرار دهد. اما این به‌تنهایی کافی نبود، محتاج به سپاهی فرمانبردار و آموزش‌دیده بود و اگر این عامل نبود، عامل نخست نقش تعیین‌کننده‌ای نداشت و نمی‌توانست داشته باشد.

چنان که گفتیم، امام فاقد چنین امکاناتی بود. تکیه‌گاه اصلی حضرتش، یاران پاکباخته‌ای بودند که مراتب بلند روحی و معنوی و علمی ایشان را می‌شناختند و به او عشق می‌ورزیدند و از سفارش‌های مؤکد پیامبر(ص) مطلع بودند و امام را چنان یافته بودند که پیامبر توصیف کرده بود. اینان بودند که مردم را به دفاع از امام تشویق و ترغیب می‌کردند. پس از سه جنگ تحمیل‌شده، بسیاری از آنان به شهادت رسیدند و حضرت احساس تنهایی می‌کرد. ترکتازی‌های لشکر شام را به قلمرو خویش می‌دید و اینکه چگونه مردم مظلومانه مورد هجوم و تعدی قرار می‌گیرند؛ اما نمی‌توانست لشکر را برای دفع تجاوز برانگیزاند. بسیاری از اصحاب وفادار هم رخ در نقاب خاک کشیده بودند و خطبه‌های حضرت به تنهایی کارساز نبود. مضافاً که نوعی بی‌توجهی و کاهش غیرت و حماسه دینی نیز بر آنها حاکم شده بود.

این از ویژگی‌های روان‌شناسانه قبایل عرب است که در برابر ضعیف کرّ و فرّ می‌کنند، اما در برابر قدرت عقب می‌نشینند و پای در دامن می‌کشند! آن گونه که از شواهد برمی‌آید، کوفیان احساس می‌کردند شامیان نیرومندتر از آنند که می‌انگاشتند. به‌ویژه که امام به دلیل مسلمان بودن اصحاب جمل و نهروان، غنیمت‌گرفتن را ممنوع ساخته بود، حال آنکه معاویه آن را اجازه می‌داد و بلکه تشویق می‌کرد. این خود انگیزه‌ها را برای رفتن به جنگ تضعیف می‌کرد.

در آن ایام جنگ تداعی‌کنندة غنیمت بود و لذا بسیاری از منع امام پس از جنگ تعجب کردند. تنها هنگامی مسئله برایشان مفهوم شد که حضرت فرمود: «چه کسی حاضر است عایشه را به عنوان اسیر به غنیمت گیرد؟!»

در اینجا می‌باید از کسانی که به دلایل مختلف مردم را علیه امام برمی‌انگیختند و یا می‌کوشیدند موقعیت ایشان را تنزل دهند، یاد کرد. به احتمال فراوان معاویه با کسانی چون اشعث بن قیس مرتبط بوده است. اگرچه اشعث که خود دستی در قتل امام داشت، چند روزی پس از امام درگذشت، اما پسرش محمد و خاندان او در نزد معاویه و جانشینانش جایگاهی داشتند و بدون شک اینان برای بدبینی و دلسردکردن مردم اقدام می‌کرده‌اند.

کسانی هم بودند که شخصاً با امام مخالف بودند. اینان با حضرت بیعت نکردند و امام آنان را به عکس خلفای قبل تحت فشار قرار نداد. برخی همچون ابوموسی گرایشی به خوارج داشتند و بعضی چون سعد وقاص در پی نفی فضائل و مقامات امام بودند. مطمئناً آنها در تشویش ذهنی و اعتقادی مردم سهمی داشتند. اگرچه امام هیچ گاه بر آنان سخت نگرفت، ‌اما آنان به حاکم جباری نیاز داشتند که زبان از کامشان بیرون کشد، تا به شهروندانی رام و آرام تبدیل شوند؛ چنان که مدتی بعد چنین شد. ابن‌زیاد و حَجّاج و بلکه عموم حاکمان اموی این گونه با آنان رفتار ‌کردند.

آری، عدالت و سماحت و بزرگواری امام بسیار فراتر از ظرفیت جامعه بدوی آن روز بود. اگر هدف صرف حکومت ‌بود، می‌بایست بر آنان سخت گرفت؛ چنان که بعدها چنین کردند، اما هدف به مراتب فراتر و والاتر بود. این بود که اصول دینی و اخلاقی رعایت شود. حقی ضایع نشود و حقوق ضایع شده احیا گردد و عدالت تحقق یابد و قطعه‌ای از تاریخ به مثابه مدلی اسلامی برای آیندگان به یادگار ماند.

امام در روزهای پایانی دلتنگ و فرسوده شده بود. یاران مخلصش را از دست داده بود و احساس تنهایی می‌کرد. فضای عمومی به گونه‌ای بود که حتی یار وفاداری چون حجر بن عدی و دوستانش را به طرح سؤالاتی واداشت که امام را سخت ناراحت و متعجب ساخت و در پاسخ بدانها بیانی مفصل ایراد فرمود. از پاسخ امام(ع) می‌توان حجم دردمندی‌های حضرتش را دریافت.

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: