1395/3/8 ۰۸:۲۶
فلسفه یک نظام یا شبهنظام فکری و نظری است که یک یا چند متفکر و صاحبنظر آن را تنظیم و تدوین کرده عرضه داشتهاند، به منظور تبیین یک سلسله موضوعات و پاسخ دادن به شماری از مسائل عالیه در انسجامی واحد.۱ و به این معنی، ما فلسفهها و شبهفلسفههای چندی داریم، از قدیم و جدید و شرقی و غربی، و اسلامی و غیراسلامی، که البته کاملترین فلسفهها ـ در الهیات ـ فلسفه اسلامی است.
در تعریف معروف فلسفه گفته شده است: «فلسفه علم به حقایق اشیا است به قدر طاقت بشری…» لیکن به نظر بزرگانی بسیار، از جمله ابنسینا و ملاصدرا ـ و هم بنا بر تجربه در علوم تجربی ـ علم (بهویژه علم کامل خالی از سؤالهای جدید دیگر)، درباره حقایق اشیا برای بشر ـ از طریق عقل یا تجربه ـ هیچگاه حاصل نمیشود.۲ و در هر حال قید «به قدر طاقت (توان، استعداد) بشری» کافی است که فلسفهها و علوم بشری را از علوم وحیانی، هم از نظر عمق و هم گستره ـ جدا کنند؛۳ زیرا در آنجا طاقت بشری مطرح نیست، و علم علم الهی است (عیون صافیه تجری بأمر ربها…).
در تعریف دیگری برای فلسفه گفتهاند: «صیروره النفس عالماً عقلیا (معقولاً)، مضاهیاً للعالم الحسی (المحسوس)». یعنی «نفس فیلسوف کامل، به صورت جهانی عقلی در میآید (از راه حضور علمی همه کائنات جهان در آن اگرچه اجمالاً)، که چون آینهای است برای جهان محسوس». در این تعریف، غایت آرمانی، جزء تعریف قرار داده شده است. و روشن است که اطلاع از مقداری مفاهیم و اصطلاحات با ادله نظری آنها (که اغلب در تعارض با ادله نظری مخالف قرار دارد و میتواند داشت، و با تصریح خواجه نصیر طوسی به «عقلی ـ وهمی» بودن دادههای عقلی فلسفی)، صیرورت یادشده تحقق نخواهد یافت.
و در فلسفههای عرفانی و عرفان نظری، دایره حجیت ادله (که مبتنی بر کشف است) محدود به خود مکاشفان است، و اگر دیگران از آنها پیروی کنند ـ چون دورنمایه و شالوده بر کشف است ـ خود تقلیدی است از فیلسوفان و عارفان مدعی مکاشفات، نه وصول از راه مکاشفه به فهم اجتهادی حقایق، و نه صیرورت حقیقی نفس به صیرورتهای عقلی و شناختی. و این مطالب در نزد معارفشناسان و ورزیدگان در این ابواب و مسائل، و رستگان از حوزه تقلیدهای حفظی و تقریری، و رسیدگان به آستان اجتهاد معارفی و ترک تقلید عقلی، بهخوبی روشن است.
بنابراین هنگامی که میگوییم: «فلسفه تلاشی است عقلانی از سوی بشر، برای شناخت حقایق هستی»، از این تعبیر نباید چنین بفهمیم که ثمرة این تلاش، همواره و در همه فلسفهها ـ با ضعف توانهای انسانی، و با اختلاف شدیدی که در مقدمات و نتایج دارند ـ کامل است؛ یا با چنین تلاشی، شناخت مطلوب حقایق به دست میآید و ما دیگر نیازی به چیزی نداریم. و معارفی فرا فلسفی وجود ندارد؛ معارفی که در عین اینکه مبنای وحیانی دارد، بر «دفائن عقول» ـ به تعبیر امام علی(ع) ـ مبتنی است، نه بر سطوح عقول و عقل ابزاری.
نظیر یاد شده، یعنی انحصار فهم حقایق به فلسفه و تعقلهای صناعی فلسفی، هم مخالف اظهارات بزرگان فلسفه است و هم مخالف تجربههای هزارههای فلسفه. به هر حال، «عقل خودبنیاد دینی»، عقلی است که پس از ایمان اجمالی و ابتدایی به وحی، به دست وحی و اوصیا(ع) پرورده شود. مربی واقعی عقل، شخص معصوم و تعالیم معصوم است. عقل بالاتر از آن است که به دست «انسان عادی» داده شود، بلکه باید در شعاع تعالیم «انسان هادی» پرورش یابد، تا به مرتبه «سلمان منا اهل البیت» برسد، یا چون کمیل بن زیاد نخعی، «یا کمیل! لا تأخذ إلا عنّا، تکن منّا» بشود.
عقل فلسفی که ابنسینا و خواجه طوسی و میرفندرسکی و صدرالمتألهین تصریح کردهاند که به حقایق نمیرسد، «عقل ابزاری» است و «عقل یونانیبنیاد التقاطی». ما زیر بار این ننگ تربیتی و فرهنگی نمیرویم که در دین اسلام عقل خودبنیاد (یعنی عقلی که بنیاد بالیدنش بر تعالیم وحیانی و معالم اوصیایی گذاشته باشد) و عقلانیت مستقل وجود ندارد، و مسلمین باید در عقلیات کاسه گدایی به آتن و اسکندریه و… ببرند، و تازه به عقل ابزاری برسند، و فیثاغورس ساموسی (متوفای ۴۹۵قم) چیزی بگوید، طالس ملطی یونانی (متوفای حدود ۵۴۸ قم)، چیزی، افلاطون سیراکوزی آتنی (م: ح۳۴۷ قم) مؤسس «آکادیما» چیزی، ارسطو استاگیرائی (م: ۳۲۲ قم)، شاگرد افلاطون و معلم اسکندر مقدونی و مدون منطق یونای و مؤسس نحله مشائی در «لوکیون» آتن چیزی، زنون رواقی (م: ح ۲۴۶قم) چیزی، و فلوطین یونانی اسکندرانی (م: ۲۶۳قم) چیزی، تا برسیم به ساحل رود «گنگ»، و وحدت وجودیهای کنارههای رود «جهلوم» و…
مراتب عقل
در اینجا مناسب است به این نکته مهم نیز اشاره کنیم که عقل و تعقل را میتوان به هفت مرتبه تقسیم کرد که از اهم به مهم از این قرار است:
۱ـ عقل و تعقل وحیانی (دفائنی ـ فطری، نوری، العقل نور…)
۲ـ عقل و تعقل عرفانی (با قلمروی بسیار محدود).
۳ـ عقل و تعقل فلسفی (اشراقی ـ رواقی).
۴ـ عقل و تعقل فلسفی (مشائی).
۵ـ عقل و تعقل فلسفی ـ عرفانی (صدرائی)، که البته در این فلسفه، آنچه نهادینه است، کشف است. از این رو از نظر اعمال عقل مؤخر است از فلسفه مشاء، و از نظر اعمال کشف مقدم بر فلسفه اشراق.
۶ـ عقل و تعقل استقرائی.
۷ـ عقل و تعقل تجربی.۴
بالاترین این مراتب، مرتبه نخست است که عقل در آن در مداری باز قرار میگیرد و همه بالقوههای عقل بالفعل میشود. و پایینتر از همه، دو مرتبه آخر است که با اندکی از مظاهر مادی و عالم ماده (یعنی جزء کوچکی از جهان کائنات و هستیها) سر و کار دارد و از آن بالاتر نمیرود.
تعبیر «عقلانیت و دین» نیز تعبیری است غیرعلمی و غیرواقعی، و اگر کاربردی داشته باشد، در دنیای مسیحیت و یهودیت است و در مورد «عهدین» موجود که در آن مطالبی است غیرقابل انتساب به وحی و عقل؛ بنابراین چنین تعبیری در دنیای اسلام، بهخصوص جهان تشیع، با غنای عقلانی ـ معارفی بیکرانی که از برکت قرآن کریم و سنت نبوی و تعالیم معصومین(ع) دارد، هرگز نباید به کار برده شود، که تعبیری است ناشی از جهل به ابواب معارف، یا خدای ناخواسته خیانت به حقایق تعالیم.
فاضلان آگاه و متعهد نباید آن را بپذیرند، تا چه رسد که در کتابها و مقالهها بنویسند، و در رسانهها آن را عنوان کنند که بسیاری را گمراه خواهد کرد. اصل این تعبیر، از سوی ایادی استشراقی و استعماری و عوامل آنان وارد حوزه فرهنگ اسلامی و قرآنی شده است، و خواستهاند دین اسلام را هم تا سر حد مسیحیت و یهودیت پایین آورند و غیرقابل تعقل وانمایند، و معارفش را در شمار آن معارف کذایی قرار دهند و قرآن کریم را کتابی از گونه «عهدین» معرفی کنند!
پینوشتها:
۱- البته با در نظر داشتن اختلافهایی که میان تابعان یک فلسفه، یا تابعان فلسفهای با مخالفان آن فلسفه هست، که کار به نفی و اثباتهای بنیادین میکشد، مانند مسئله «اتحاد عاقل و معقول» و «حرکت جوهری»، و اصل «اصالت وجود» یا «اصالت ماهیت» و…
۲- مقالة «حدگرایی در علم و فلسفه»، در کتاب «اجتهاد و تقلید در فلسفه»، ملاحظه شود، آنجا مطلب به وضوح و مستند، تبیین گشته است.
۳- بهویژه با تعبیر روشن قرآن کریم: «و خُلق الانسان ضعیفا: بشر طاقت چندانی ندارد» سوره نساء(۴)، آیه ۲۸٫
۴- مرتبه دیگری هم هست که آن مرتبه در واقع، «تخیل» است که «تعقل» گمان میشود. این مرتبه را باید «تعقل کاذب» (تخیل به جای تعقل) نامید. منبع: روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید