اصول مشترک برای فرهنگ مشترک / سیدعلی موجانی

1395/3/4 ۰۹:۱۵

اصول مشترک برای فرهنگ مشترک / سیدعلی موجانی

یکی از محورهای اساسی فعالیت رایزنی فرهنگی در هر کشوری، توجه داشتن به معرفی ظرفیت‌های زبان ملی کشور خود است. حال اگر در میان جامعه مخاطب، اقلیت‌هایی از هم‌وطنان یا هم‌زبانانی غیرهم‌وطن نیز حضور داشته باشند، دیگر این برنامه تنها یک محور برای معرفی فرهنگ به‌شمار نخواهد آمد. در این شرایط، موضوع مأموریتی خواهد شد مقدس برای ایفای یک وظیفه در قبال انتظارات مخاطبانی که فراگیری زبان نیاکان خود را در جمله وظایف حاکمیتی می‌دانند که آن زبان را به‌عنوان زبان رسمی پذیرفته است.

 

 

یکی از محورهای اساسی فعالیت رایزنی فرهنگی در هر کشوری، توجه داشتن به معرفی ظرفیت‌های زبان ملی کشور خود است. حال اگر در میان جامعه مخاطب، اقلیت‌هایی از هم‌وطنان یا هم‌زبانانی غیرهم‌وطن نیز حضور داشته باشند، دیگر این برنامه تنها یک محور برای معرفی فرهنگ به‌شمار نخواهد آمد. در این شرایط، موضوع مأموریتی خواهد شد مقدس برای ایفای یک وظیفه در قبال انتظارات مخاطبانی که فراگیری زبان نیاکان خود را در جمله وظایف حاکمیتی می‌دانند که آن زبان را به‌عنوان زبان رسمی پذیرفته است.

 

آنها در حقیقت استمرار حفظ میراث زبان نیاکان را در وجه گفتاری و نوشتاری برای فرزندان خود از جمله حقوق و هویت شهروندی هم‌زبان تصور کرده و حتی اگر رابطه تابعیتی با کشور حامی این زبان، به مصداق فارسی‌زبانان افغان با جمهوری اسلامی ایران، نداشته باشند اما چون در بُعد هویتی واجد قرابت‌های تمدنی و فرهنگی متعدد هستند، پس ضروری است تا به انتظاراتشان پاسخی مناسب داده شود. با این مقدمه کوتاه می‌توان به بررسی اصل موضوع آن هم در کشور محل مأموریت، جمهوری فدرال آلمان، توجه مصداقی کرد.

 

با پذیرفته‌شدن امکان فراگیری زبان فارسی در برخی مدارس دو ایالت از میان ١٦ ایالت این کشور به‌عنوان زبان مکمل و درج نتیجه فراگیری این زبان در کارنامه آموزشی دانش‌آموزان می‌توان چنین تصویری را داشت که دیگر کمتر زبان و ادبیات فارسی برای نظام آموزشی آلمان بیگانه باشد. اینجا نقش مهاجران و پناه‌جویانی از کشورهای فارسی‌زبان حائز کمال توجه است که در ترکیب جمعیتی این زبان طی سال‌های اخیر تغییراتی را سبب شده است. اکنون در این فضا، فرض شود روزی قانون آموزش‌های فدرال، این مصوبه را به همه مدارس ابلاغ کند. در چنان شرایطی آیا ظرفیت‌ها و مأموریت‌های ما امکان آن را دارد که مخاطبان خود را با ارائه مواد آموزشی و روش‌های فراگیری قانع کنید؟

این پرسش در دو هفته گذشته توجه را معطوف به خود کرده است. شاید در نگاه نخست برای هم‌وطنان ایرانی ساکن در جغرافیای ایران کنونی بیان چنین پرسشی معنا نداشته باشد، اما دقت در چند عامل مهم می‌تواند نگرشی تازه را در درک و تصور ما ایجاد کند:

الف- می‌دانیم فارسی‌زبانان مقیم آلمان، الزاما هم‌وطنان ایرانی ما را شامل نمی‌شوند که به‌راحتی مواد آموزشی و سرفصل‌های کتب درسی ما را، آن‌گونه که در جمهوری‌اسلامی‌ایران تدریس می‌شود، پذیرا باشند. در حقیقت آنها نیز اگر فارسی را به شکل سازمان‌یافته بخواهند فراگیرند، نیاز دارند برای معادل‌سازی مدارک آموزشی خود به نظام ارزش‌گذاری کشورهایشان مثلا افغانستان و تاجیکستان رجوع کنند. در چنین وضعیتی آیا مسئولان و مروجان زبان فارسی توانسته‌اند در رایزنی با کشورهای دیگر فارسی‌زبان معیاری واحد و کتبی همسان را تدوین و عرضه کنند؟

ب- از آنجایی‌که در تدوین منابع و روش‌های آموزشی ما برای تنوع‌های موجود همچون: خانواده‌های ایرانیان مقیم، جامعه ایرانی‌تبار، فرزندانی دارای پدر یا مادری آلمانی – ایرانی، نسل‌های دوم و سوم و نیز مهاجران کمتر دقت‌نظر حاصل شده است، دور نیست به این متون نگاه‌هایی مختلف انداخته شود. گرچه نیک است اگر امکان همسان‌سازی روشمند این متون را در نیز در نظر آوریم.

ج- اگر روزی اقبالی بیشتر از زبان‌آموزان خارجی‌زبان نسل دوم و سوم یا هم‌زبانان تاجیک و افغان، حتی کُردهای مقیم برای فراگیری زبان‌فارسی به وجود آید، به عبارتی در این جوامع غربی که بعضا یک پدیده «مُد» می‌شود، فارسی آموزی هم «مُد» شود، آیا ما توان مهندسی عملیات و پشتیبانی از این فرصت‌های گذرا اما چه‌بسا پُرحاصل را خواهیم داشت؟

د- شاید دردناک‌ترین پدیده در این زمینه عدم امکان مدیریت فراگیر فعالیت‌های خودجوش، گاه از سر ایفای وظیفه ملی و گاه در تعارض‌طلبی با ساختارهای حاکمیتی توسط برخی جوامع مقیم فارسی‌زبان با نظامات خود در ایران و افغانستان و تاجیکستان است. به این معنا که حتی اگر این سه کشور فارسی‌زبان نیز در تدوین یک برنامه جهانی و استاندارد‌سازی روش‌ها و متون به قناعت برسند و مکانیسم واحدی را برگزینند، هستند مقیمانی از فارسی‌زبانان هر سه کشور که به دلیل رویکردهای سیاسی، صنفی، قومی و... به‌ویژه در آلمان که قدرت تمکن مالی مقیمان اجازه می‌دهد، دست به تکاپو برداشته و با ایجاد مدارس و کلاس‌های مختلف از این بازار برای خود کلاهی ساخته و بر سر ‌گیرند؛ امری که به یقین به اتلاف هزینه‌ها خواهد انجامید. باری؛ اندیشیدن درباره زبان فارسی با نگاهی بیشتر از حمایت ترویجی اندک‌اندک و با پذیرش پناه‌جویان جدید فارسی‌زبان از منطقه ما که الزاما همه آنها نیز ایرانی نیستند، بر کمیت جمعیت فارسی‌گوی - و نه شاید فارسی‌خوان- ناگهان خواهد افزود. اینکه در آلمان یا اروپا فارسی مُد شود یا به‌صورت رسمی پذیرفته شود یا مطلوب، سخن اصلی نیست بلکه در این وضعیت لزوم استاندارد‌سازی روش‌های آموزشی و متون ما با سایر جوامع هم‌زبان فارسی‌زبان و تدوین اصول مشترک باید مورد اهتمام جدی اهل نظر واقع شود.

منبع: روزنامه شرق

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: