1395/1/31 ۰۹:۵۶
چندی پیش اخباری پیرامون واگذاری موزه هنرهای معاصر مطرح شد که نگرانی هنرمندان فعال در عرصه هنرهای تجسمی را در پی داشت. ظاهرا از سوی وزارت ارشاد مقرر شده بود که موزه هنرهای معاصر تهران از این پس زیر نظر بنیاد رودکی به فعالیتش ادامه دهد. عدم تطابق سازمانی موسسه یا بنیادی همچون رودکی برای اداره موزه هنرهای معاصر از یکسو و سابقه نهچندان موفق این بنیاد در اداره موزه آزادی از سوی دیگر دلایل اصلی هنرمندان این عرصه برای تشکیل یک تجمع اعتراضی در ٢١فروردینماه جاری بود
علی نامج: چندی پیش اخباری پیرامون واگذاری موزه هنرهای معاصر مطرح شد که نگرانی هنرمندان فعال در عرصه هنرهای تجسمی را در پی داشت. ظاهرا از سوی وزارت ارشاد مقرر شده بود که موزه هنرهای معاصر تهران از این پس زیر نظر بنیاد رودکی به فعالیتش ادامه دهد. عدم تطابق سازمانی موسسه یا بنیادی همچون رودکی برای اداره موزه هنرهای معاصر از یکسو و سابقه نهچندان موفق این بنیاد در اداره موزه آزادی از سوی دیگر دلایل اصلی هنرمندان این عرصه برای تشکیل یک تجمع اعتراضی در ٢١فروردینماه جاری بود. در این تجمع اما یکباره اوضاع تغییر کرد و اعلام شد بحث واگذاری این موزه بهطور کامل از دستور کار خارج شده است. این تغییر مسیر رفتاری از جانب مسئولان مربوطه در شرایطی اتفاق افتاد که معترضان به نظریه واگذاری پلاکارتهایی با مضمون آقای رئیسجمهوری موزه هنرهای معاصر را نجات دهید، در دست داشتند. طوماری از قبل آماده شده بود تا به امضای موافقانش برسد. عذرخواهی رسمی مسئولان به دلیل پنهانکاری در ماجرای واگذاری و ایجاد آرامش در جامعه فرهنگی بهعنوان دو خواست اصلی در این طومار مطالبه شده بود. بهرام دبیری، فرح اصولی، عباس مشهدیزاده، معصومه مظفری، علیرضا مجابی، مهدی احمدی، بهنام کامرانی و... ازجمله هنرمندان حاضر در این تجمع بودند. مجید ملانوروزی بهعنوان سرپرست موزه هنرهای معاصر در میان معترضان حاضر شده بود تا سخنانش را اینطور آغاز کند: همه جریانهای هنری از چپ و راست و سایتها و روزنامههای مختلف به جریان واگذاری موزه واکنش نشان دادند و این نشاندهنده اهمیت موزه و وابستهنبودن آن به جریانهای مختلف است. همه آنهایی که اینجا جمع شدهاند چه اخبار درستی شنیده باشند و چه نادرست، برای ماندگاری موزه آمدهاند. مخاطب نامههایی که خوانده شد، من نبودم؛ اما به جهت اینکه شما در مقابل موزه هنرهای معاصر جمع شدهاید، خود را ملزم به پاسخگویی میدانم. او از درآمد موزه در طول دوسال اخیر و دستور دولت برای واریز همه مبالغ دریافتی به خزانه صحبت کرد و درباره مشکلات سختافزاری که فضای موزه با آن دست به گریبان است، سخن گفت. روزنامه شهروند با او گفتوگویی انجام داده و درباره نمایشگاه یکونیممیلیون یورویی که قرار است با آثار موزه و در کشور آلمان برگزار شود، سوالاتی پرسیده است. ظاهرا درآمد این نمایشگاه قرار است به موزه هنرهای معاصر بهصورت کهن یعنی کالا به کالا پرداخت شود تا مگر پولی دریافت نکنند که مجبور باشند آن را به خزانه بسپارند و از این طریق جلوی خرابی ساختمان ٤٠ساله موزه را بگیرند. لطفا این مصاحبه را در ادامه بخوانید:
آقای ملانوروزی باوجود توقعی که ممکن است عموم از یک مدیر دولتی داشته باشد که طبق تصمیمات مقامهای بالاتر حرکت کند، با توجه به انعکاس اخبار در رسانهها، شما جزو مخالفان انتقال موزه به بنیاد رودکی بودید. درست است؟ به هرحال کسانی که به عرصه هنر و بهخصوص هنرهای تجسمی تعلقخاطر داشته باشند میدانند که موزه هنرهای معاصر مرکز آمالشان و برایشان بسیار پراهمیت است. نه اینکه فعالان در دیگر عرصههای هنر ندانند اما شاید هنرمندان و فعالان در عرصه هنرهای تجسمی این موضوع را بیشتر درک کنند، چون تمامی جریانهای هنری در موزه هنرهای معاصر مستند شده و درای موزه تمامی سمت و سوی هنرهای معاصر رقم زده شده است. بنابراین باید پذیرفت که موزه هنرهای معاصر جایگاه ویژهای دارد و نمیتواند زیر سایه بنیاد یا موسسهای برود که کارش مربوط به فضای عمومی هنر است. حالا ممکن است صحبت انتقال موزه هنرهای معاصر به یک بنیاد کاملا دولتی باشد اما در اینجا دولتی یا خصوصیبودن بنیادها اهمیت چندانی ندارد، چون این موزه بههرحال یکی از ١٠مرکز هنرهای معاصر جهان است و به همین دلیل اهمیت خاصی برای هنرمندان فعال در رشتههای مختلف هنرهای تجسمی دارد. به همین خاطر از دیدگاه من اینکه موزه هنرهای معاصر بخواهد زیرمجموعه موسسه یا بنیادی هرچند دولتی بشود، کاملا غلط است. با این حساب تکلیف مشکلاتی که امروز برای ادارهکردن موزه هنرهای معاصر وجود دارد، چه میشود؟ من میپذیرم که برای اداره موزه هنرهای معاصر مشکلات ساختاری داریم. گاهی ما نمیتوانیم اسپانسر بگیریم، درآمدهای موزه را خرج خودش کنیم و مسائل دیگری از این دست. بهنظر من باید برای این موانع راهحلهایی پیدا کنیم. به عقیده شما چه راهحلی برای مرتفعکردن این موانع و مشکلات وجود دارد؟ راهحلهای زیادی البته بهعنوان پیشنهاد میتوان مطرح کرد. یکی از این راهحلها این است که خود موزه هنرهای معاصر تبدیل به بنیاد شود و بتواند بهعنوان یک سازمان فعالیت کند. اگر این اتفاق بیفتد شاید نگرانی زیادی برای هنرمندان فعال در این عرصه به وجود نیاید، تا اینکه بخواهد برود زیر نظر بنیادی که شاخههای متفاوت از مد و لباس، موسیقی، تئاتر، سمینار و جشنوارههای مختلف را انجام میدهد. با این توضیح گمان میکنم واضح است که این بنیاد بهطور تخصصی روی هنرهای تجسمی متمرکز نیست و همین عدم تمرکز میتواند موزه را در آینده دچار ضعف کند. درست است که مالکیت بنیاد متعلق به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است اما به جهت اینکه ساختار حقوقی و مالیاش خصوصی است، احتمال آسیبپذیری گنجینه موزه بالا میرود. اما ظاهرا مسئولان گفته بودند بحث گنجینه جداست و قرار بوده فقط مدیریت موزه هنرهای معاصر به بنیاد رودکی واگذار شود... بله، این مطلب از جانب برخی دوستان عنوان شده بود اما بهنظر من نمیتواند درست باشد. چطور امکان دارد که یک نفر بهعنوان مدیر موزه نتواند به گنجینه موزه تحت مدیریتش دسترسی داشته باشد، آن را به نمایش بگذارد و به سالنهای معتبر ببرد؟ با این توضیح بهنظر نمیرسد گفته آن دسته از دوستان که مدیریت موزه را از دسترسی به گنجینه تفکیک کرده بودند، خیلی شفاف باشد. اصلا چه اتفاقی افتاد که در وزارت ارشاد واگذاری موزه هنرهای معاصر به بنیاد رودکی مطرح شد؟ ما خودمان رأسا وجود مشکلات ساختاری را به مدیران ارشاد اعلام کرده بودیم. بعدا در وزارتخانه، واگذاری موزه به بنیاد رودکی بهعنوان یک راهحل مطرح شده بود اما چون ما در جلسهای که در آن این تصمیم گرفته شده بود، حاضر نبودیم به محض قرارگرفتن در جریان ماجرا، مشکلات احتمالی را که این انتقال میتواند در آینده دربرداشته باشد به گوش مدیران رساندیم و این مسأله به گوش آقای وزیر هم رسید. وقتی آقای وزیر در جریان صحبتهایی قرار گرفتند که خبر از احتمال بروز مشکلات عمیقتر در مسیر موزه هنرهای معاصر میداد، این انتقال که در ابتدا بهعنوان راهحلی برای مشکلات موجود موزه هنرهای معاصر تهران مطرح شده بود، منتفی شد. بههرحال نامهای که شورای تحول اداری به موزه هنرهای معاصر داد که در آن کارمندان و گردش مالی موزه مورد بحث بود، بعد از قضیه انتقال اتفاق افتاد و همین مسأله باعث ایجاد نگرانیهایی بین هنرمندان فعال در عرصه تجسمی شد. هنرمندان بعد از این نامه بود که تصور کردند قرار بر این شده موزه بهطور کامل واگذار شود، یا خدای نخواسته به تاراج برود. این کل موضوع بود. در این بین با تجمع هنرمندان فعال در عرصه تجسمی روبهرو شدیم. با توجه به مصائب پیشآمده تجمع اعتراضآمیز هنرمندان را در مسأله موزه چطور ارزیابی میکنید؟ بههرحال این ماجرا فرصتی را ایجاد کرد که هنرمندان در قبال موزه هنرهای معاصر حساسیتهایشان را نشان دهند و برنامهها و مدیریت موزه را نقد کنند. از سوی دیگر دولتمردان هم متوجه حساسیت ویژه این موزه بین هنرمندان شدند و فهمیدند که در موردش حتی در مقام بحث باید مراقبت و محافظت بیشتری صورت بگیرد. در خبرها آمده بود نامهای توسط یکی از معاونتهای وزارت ارشاد زده شده که موزه بدون تشریفات اداری انتقال یابد. اما در صحبتهایی که شما و آقای جمالی (مدیر بنیاد رودکی) قبل از سال جدید داشتید، این موضوع را با این عنوان مطرح کردید که چنین اتفاقی نیفتاده و اگر هم افتاده دستکم ما نمیدانیم. آیا واقعا چنین نامهای به دست شما نرسیده بود؟ بله. ما در این مورد تا زمانی که یکی از خبرگزاریها با من تماس گرفت، اطلاعی نداشتیم. زمانی که از طرف همان خبرگزاری به من زنگ زدند، برای رفتن به ارمنستان و شرکت در یک نمایشگاه نگارگری در فرودگاه امام خمینی(ره) بودم. من اصلا به ذهنم خطور نمیکرد در مورد موزه چنین حرفهایی زده و چنین حرفهایی مکتوب شده باشد، چون حدود یکسال و اندی بر سر اهمیت موزه هنرهای معاصر و امکانی که برای تبدیل شدن به یک سازمان داشت، بحث شده بود تا از این طریق موزه بتواند مقداری از مشکلاتش را حل کند اما اینکه قرار باشد زیر نظر تالار رودکی برود، همان زمان در وزارتخانه مطرح شد و ما گفتیم این امکان وجود ندارد. من تا آن زمان از نامه منتشرشده توسط خبرگزاری بیخبر بودم. گویا قبل از اینکه نامه بخواهد به دست ما برسد، خبرگزاری یادشده از آن خبر داشت و من تازه زمانی که از ارمنستان بازگشتم، نامه را دیدم. بنابراین اگر تجمع هنرمندان فعال در عرصه هنرهای تجسمی و اقدامات افراد مختلف صورت نمیگرفت، امکان انتقال موزه هنرهای معاصر به بنیاد رودکی وجود داشت؟ نه. شورای تحول اداری، شورایی است که به استانها تفویض اختیار میکند، از این طریق ما اختیار نگارخانهها را به استانها میدهیم، موضوع موسسات تکمنظوره را تفویض میکند. بنابراین این شورا کارکرد حرفهای آنچنانی ندارد، به این معنا که هنر تجسمی باید برود آنجا و دفاع کند تا بتواند نظر بدهد. بحثی که از طرف این شورا مطرح شده بود بیشتر به این خاطر بود که از تعداد کارمندان مشغول در موزه مطلع شوند، در جریان شاکله موزه هنرهای معاصر قرار بگیرند و از درآمد و هزینههای موزه باخبر شوند. ناگفته نماند که این نامه از طرف آقای مرادخانی نبود، بلکه از سوی آقای خسروی ارسال شده بود که در ابتدا به دست آقای مرادخانی رسید و پس از آن، دفتر آقای مرادخانی نامه را برای ما ارسال کرده بود. شاید اصلا آقای مرادخانی در جریان نامه ارسالشده نبوده باشند. منظورتان این است که نامه دستوری واگذاری موزه بدون تشریفات به بنیاد رودکی از سوی آقای خسروی و شورای تحول اداری صورت گرفته بود؟ نه. اساسا اماکنی که میخواهد زیر نظر بنیاد رودکی برود، به دلیل مالکیت دولت بر آن بنیاد، بدون تشرفات منتقل میشود. البته به ما گفته شده بود اطلاعاتتان را بدهید. وقتی ما این نامه را دیدیم، گفتیم موضوع موزه منتفی است. به هیچ عنوان امکانش وجود ندارد. وقتی هم متوجه شدم، همهجا گفتم که این انتقال نه میتواند درست باشد و نه قانونی، چون اینجا گنجینه دارد. آنجا بحث گنجینه را نکرده بودند و بحث فقط مربوط به تعداد کارمندان و درآمد و هزینهها بود. ما گفتیم اینجا گنجینه دارد از طرف دیگر این امکان وجود ندارد که برود زیرنظر یک بنیادی که کارش تجسمی بهصورت تخصصی نیست. با این توضیحات بود که ما گفتیم اگر چنین اقدامی انجام شود هنرمندان عرصه تجسمی آن را برنمیتابند. بنابر آنچه فعالان در عرصه هنرهای تجسمی عنوان کردند، طبق مصوبههای دولت تمامی درآمدهای موزه باید در اختیار دولت قرار میگرفت. با این توضیح که حداقل امسال درآمد موزه هنرهای معاصر در حد قابل توجهی بوده، موزه مجبور بود همه درآمدهایش را به خزانه بسپارد و بعد از یک تأخیر حداقل ٦ماهه درصد کمی از هزینههایش را دریافت کند... بله. ما باید همه درآمدهایمان را در اختیار خزانه قرار میدادیم. آن بخش از هزینهها که برای اداره موزه هم وجود داشت در اختیار ما بهطور مستقیم قرار نمیگرفت، بلکه آن بخش به وزارت ارشاد بازگردانده میشد. به هر صورت وزارت ارشاد هم آنقدر در جریانهای مختلف مشکلات مالی دارد که ما ناچار بودیم در ارشاد به دنبال آن مبلغ بگردیم تا به دست یکی از معاونتها برسد و نهایتا بتوانیم بخشی از آن را برای پرداخت هزینههای موزه دریافت کنیم. طبق صحبتهای انجامشده هنرمندان در روز تجمع، پیشپاافتادهترین مشکلی که میتواند وجود داشته باشد قضیه تهویه هواست که نهتنها میتواند برای افرادی که به موزه رفتوآمد دارند، مشکلاتی را ایجاد کند، این نگرانی را ایجاد کرده که آثار موجود در موزه هنرهای معاصر دچار آسیبهای جدی بشوند. نظر شما دراینباره چیست؟ نه. اینطور نیست. گنجینه ما به اعتراف همه رئیس موزههایی که آثارمان را دیدهاند، در بهترین شرایط نگهداری است. این را از آن جهت مطرح کردم که ما آثارمان را گاهی به خارج از کشور میفرستیم، رؤسای موزههای دیگر کشورها در خود گنجینه از آثار دیدن کرده و در نمایشگاههای مختلف آثار را از نظر گذراندهاند. البته نگهداری خوب که مدیران موزههای خارجی به گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران نسبت میدهند، به این دلیل است که اثر خیلی زیر نور نبوده و من نمیگویم ما این آثار را خوب نگهداشتهایم. به عبارت دیگر اثر یک هنرمند مشخص که در موزه هنرهای معاصر ما وجود دارد، در مقایسه با آثار همان هنرمند در دیگر موزههای جهان کیفیت بهتری دارد، چون در گنجینه بوده است. سیستم گنجینه از کل فضای موزه جداست. هرچند پایش هوا و دما دستی است و مربوط به ٤٠سال قبل است اما ما مشکلی در باب آسیب به اثر نداریم. ناگفته نماند که بحث تأسیسات و سیستم تهویه فضای داخلی موزه با مشکل روبهرو است و نیاز به پیگیری دارد. بههرحال تکنولوژی مورد استفاده در موزه هنرهای معاصر مربوط به ٤٠سال قبل است، بنابراین در شرایط کنونی باید بهروزرسانی شود. به هر شکل شما بهعنوان مدیر موزه مشکلات سختافزاری مربوط به فضای موزه را باید به اطلاع مسئولان رده بالا در وزارت ارشاد میرساندید. اگر این کار انجام شده، واکنش مسئولان در قبال صحبتهای شما چه بوده است؟ درباره شرایط و مشکلات فضای داخلی موزه به مدیران در وزارتخانه اطلاعرسانی شده است. به هر شکل مسئولان رفع این مشکلات را در برنامهها قرار خواهند داد. حتی سال قبل هم آمدند تا آنجا را درست کنند. نصف کار را هم انجام دادند اما چون گفتند وسایل خریداریشده در مناقصه شرکت نکرده است، بههرحال کار تعطیل شد و ما در نیمه کار ماندیم. در مورد سینما تک ٤٠سال بود که سیستم صوت و تصویر ما عوض نشده بود و دیگر واقعا امکان تماشای فیلم وجود نداشت. در همین شرایط جوری شد که ما گفتیم باید بهترین نمونه برای موزه هنرهای معاصر تهیه شود. این کالاها معمولا بهطور تخصصی توسط یک شرکت تولید میشود و در ایران یک نماینده دارد اما متاسفانه بنابر شرایطی که سازمان بازرسی و کشور برای خرید کالا در بخشهای دولتی درنظر گرفته، وزارتخانه برای خرید چنین کالاهایی با مشکل روبهرو است، چون باید استعلام قیمت از چند جا گرفته شود اما بنابر همان دلایلی که گفتم فروش چنین کالاهایی در ایران فقط از سوی یک نمایندگی صورت میگیرد. برای مثال نور مورد نیاز ما در موزه یک نور سرد است و فقط به درد نقاشی میخورد، بنابراین امکان حضور شرکتهای مختلف در بازار فروشش در کشور چندان فراهم نیست. از سوی دیگر درباره ساختمان موزه هم شرکت خاصی که مدیرعاملش آقای پورفتحی است، کار را انجام داده. این شرکت همانی است که نیاوران و آزادی را هم ساخته است. ما میگوییم وقتی این شرکت وجود دارد، بهعنوان مشاور یا کارفرما از آن استفاده کنید اما آنها میگویند ما نمیتوانیم این کار را انجام دهیم، بلکه طبق شرایط، هر شرکتی قیمت پیشنهادی پایینتری را برای انجام کار ارایه داد باید بیاید و کار را در دست بگیرد. همین عامل هم باعث میشود قبل از آمدن من برای مرمت چکه آب از یک نقطه کار را به دست شرکتی بدهند که در مناقصه برنده شده و بعد از اتمام کار آن شرکت به جای رفعشدن چکه از یک نقطه، مشکل چکه از ١٠جای سقف شروع شود. اینها موضوعاتی است که متاسفانه در سیستم دولتی به آن دچار هستیم، چون بههرحال باید کارها را طبق چارچوبهای قانونی موجود دولتی جلو ببریم. بههرحال با توجه به اینکه داریم نمایشگاههای خوب خارجی برگزار میکنیم و همینطور موزه را در این یکی، دوسال نسبت به گذشته فعالتر کردهایم، درآمد موزه از محل فروش بلیت و همینطور برگزاری نمایشگاهها سه یا چهار برابر شده است. با این توضیح تا پیش از این دوسال که موزه کارش را بهطور معمول انجام میداد، درآمدهایش خرج خودش میشد اما در این مدت که فعالیت موزه بیشتر شده و تبعا درآمد هم افزایش پیدا کرده، دولت گفته است که باید پولها به خزانه ریخته شود. البته این اقدام دولت شاید از آن جهت باشد که در گذشته نسبت به این درآمدها توجه چندانی وجود نداشته و نظارت مناسبی روی آن صورت نگرفته است. ما گفته بودیم برای مشکلات موزه فکری بشود. هدفمان این بود که موزه بتواند برای خودش درآمد داشته باشد و اگر خواست کاری را بهصورت امانت به جایی بدهد بتواند پولی دریافت کند. الان اگر پولی گرفته شود باید مستقیما به خزانه دولت واریز شود. بر همین اساس ما قراردادی را با برلینها داریم که قرار است نمایشگاهی را برایشان برگزار کنیم. مبلغ توافقشده برای برگزاری این نمایشگاه یکونیممیلیون یورو است اما چون اگر پول بگیریم باید مستقیما آن را به خزانه واریز کنیم، ناچاریم از آنها خدمات دریافت کنیم. به این معنا که بیایند سیستم نور، مرمت آثار و گنجینه موزه را درست کنند. متاسفانه این موانع، مشکلاتی است که در سیستم دولتی وجود دارد و باید برایش فکری بشود. اما در مجموع آسیبهای محتمل در مورد موزه در شرایط حضور در سیستم دولتی در مقایسه با اینکه موزه به بنیاد یا موسسهای واگذار شود، بسیار کمتر خواهد بود. البته هنرمندان میتوانند با برگزاری جلسات به تشکیل سازمانی رأی بدهند که شهرداری و حتی وزارت نفت هم در آن سازمان بهعنوان یکی از اعضا حضور دارد اما این اقدامات باید به شکل کاملا مستقل و بدون رفتن زیر سایه هر موسسه یا بنیادی اتفاق بیفتد.
منبع: شهروند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید