1394/12/22 ۰۹:۱۲
سیدحسين فاطمی که تا سال روزنامه باختر را تا سال 1324 منتشر میکرد در همين سال تصميم گرفت برای تحصيل در روزنامه نگاری و آموزش مطبوعات در اروپا، سفری به فرانسه داشته باشد. در مدت اقامت در اروپا روابط خود را با مطبوعات ايران قطع نکرد و مقالاتی برای روزنامه «مرد امروز» و روزنامه «ستاره» تنظيم و ارسال میداشت. در سال 1327 به تهران بازگشت و تصميم به انتشار روزنامه گرفت و در سال 1328 امتياز روزنامه باختر امروز به نام فاطمی صادر شد.
سیدحسين فاطمی که تا سال روزنامه باختر را تا سال 1324 منتشر میکرد در همين سال تصميم گرفت برای تحصيل در روزنامه نگاری و آموزش مطبوعات در اروپا، سفری به فرانسه داشته باشد. در مدت اقامت در اروپا روابط خود را با مطبوعات ايران قطع نکرد و مقالاتی برای روزنامه «مرد امروز» و روزنامه «ستاره» تنظيم و ارسال میداشت. در سال 1327 به تهران بازگشت و تصميم به انتشار روزنامه گرفت و در سال 1328 امتياز روزنامه باختر امروز به نام فاطمی صادر شد. عصر روز 8 مرداد 1328، دو روز پس از پايان عمر مجلس پانزدهم و معلق ماندن قرارداد الحاقی نفت، نخستين شماره باختر امروز با سرمقالهای تحت عنوان «يا مرگ يا آزادی» منتشر شد و از همان آغاز به انتقاد شديد و گزنده از هيئت حاکمه پرداخت. افشاگری صادقانه و بيان حقايق، روزنامه باختر امروز را در صف اول مطبوعات ايران قرار داد. به دنبال تشکيل جبهه ملی، فاطمی در کنار دکتر مصدق قرار گرفت و روزنامه خود را ارگان جبهه ملی کرد. وی توسط اين روزنامه افکار و عقايد جبهه ملی را انتشار میداد. بنا به شهادت صريح مصدق، ابتکار پيشنهاد ملی کردن نفت از سوی فاطمی بود. این پیشنهاد نه تنها در ايران بلكه در تمام دنيا به روزگار خود انفجاری بس عظيم آفريد.
فاطمی كه خود مبتكر نظريه اقتصاد بدون نفت برای ايران بود درباره حل و فصل دعوای نفت عقيده داشت يافتن يك راه حل دوستانه برای اين مساله در آينده نزديك امكان پذير نبوده و ايران ناگزير است تعطيل شدن نامحدود صنعت نفت خود را بپذيرد و مملكت ما، قرنها بدون نفت زندگی كرده است. اگر اين بهايی است كه بايد برای حفظ حيثيت و تماميت ما پرداخت گردد بگذار چنين شود.
پس از مدتی از شروع به كار دولت مصدق در بهار 1330با تلاش فاطمی اسناد جاسوسی فراوانی از دخالتها و جاسوسی انگليس در ايران در خانه مستر سدان كشف شد و بزرگترين رسوايی جاسوسی تا آن تاريخ را برای انگليس به ارمغان آورد و با تلاش فاطمی اين مساله به مجامع بينالمللی كشانده شد. پس از شكايت انگليس از ايران به شورای امنيت، فاطمی به همراه مصدق به نيويورك سفر كرد و با تمام قوا از حقوق ملت ايران دفاع نمود. او در اين زمان به عنوان سخنگوی ايران هر روز تعدادی روزنامه نگار را از كشورهای مختلف میپذيرفت و از حقوق ملت ايران دفاع میکرد.
به هنگام نخستوزيری دکتر مصدق، فاطمی معاونت سياسی و پارلمانی او را عهده دار بود. در سال 1330 در اواخر آذر ماه برای شرکت در انتخابات مجلس شورای ملی از سمت خود کناره گيری نمود. در بهمن ماه 1330 و در انتخابات مجلس هفدهم فاطمی به عنوان نماينده مردم تهران انتخاب شد اما در 25 بهمن 1330 در حالی كه بر مزار روزنامه نگار محمد مسعود مشغول سخنرانی و گراميداشت ياد و خاطره اين روزنامه نگار بود ناگهان صدای گلولهای سخنان او را قطع نمود و او نقش بر زمين شد. در اين هنگام جمعيت فدائيان اسلام به رهبری نواب صفوی در زمرۀ مخالفان دولت در آمده و يکی از اعضای جوان آن عامل سوءقصد به دکتر فاطمی بود. ضارب جوانی17 ساله و عضو گروه فدائيان اسلام به نام مهدی عبدخدايی بود كه سريعا دستگير شد. به گفته برخی دکتر فاطمی ضمن آنکه معاون سیاسی دکتر مصدق بود، ایدئولوگ و خط دهنده وی نیز محسوب میشد. فدائیان اسلام او را یکی از عوامل موثر جدایی خط اسلامی نواب صفوی از دولت ملی میشناختند. عبدالحسین واحدی در جمع اعضای فدائیان اسلام نیز ضمن حمله شدید به فاطمی وی را عامل دستگیری دو نفر از اعضای جمعیت معرفی کرده بود. آثار اين گلوله حتی پس از عزیمت به آلمان و عمل جراحی تا آخر عمر فاطمی او را آزار میداد.
مصدق و يارانش مخالفت خود را با قرارداد گس-گلشائيان كه دولت انگليس را در غارت منابع ايران آسوده خاطر میساخت آغاز کردند و اين در حالی بود كه شاه به انگليسیها قول داده بود كه با گرفتن اختيار انحلال مجلسين خواهد توانست لايحه نفت گس- گلشائيان را از تصويب بگذراند و چون حسين علا كاری از پيش نبرد تيمسار رزم آرا بر سر كار آمد. مصدق و يارانش قاطعانه در برابر رزم آرا ايستادند و عملا كار او را متوقف كردند.
فاطمی در انتخابات دوره 17 مجلس شورای ملی، به وکالت از طرف مردم تهران انتخاب شد ولی تا چند ماه به علت بيماری نتوانست در مجلس شرکت کند. در مهر ماه 1331 فاطمی عهدهدار وزارت امور خارجه شد. در اين سمت در اجرای سياست خارجی دولت قاطعانه عمل نمود و وزارت امور خارجه را تصفيه نمود. از جمله کارهای اساسی او در وزارت امور خارجه، قطع رابطه سياسی با انگلیس و بستن سفارت این کشور در تهران و کنسولگریهای آنها در شهرستانها بود. در تاريخ 30 مهر 1331 دکتر فاطمی وزير خارجه ايران، ضمن يادداشتی خطاب به سفارت انگليس، تصميم دولت ايران را به قطع رابطه سياسی با دولت انگلستان اعلام کرد و دليل اخذ اين تصميم را خودداری انگلستان از کمک به حل اختلاف فيمابين و حمايت غير قانونی از شرکت سابق و مداخلات مأمورين رسمی آن دولت در ايجاد تحرکات و اخلال در نظم و آرامش کشور بيان نمود.
شب 25 مرداد دكتر فاطمی كه تازه به منزل آمده بود ناگهان با هجوم وحشيانه ماموران به منزلش روبرو شد. وی به گونهای اهانت آمیز بازداشت شد. با همسر و بچه خردسالش نيز بدرفتاری كردند. فاطمی پس از شكست كودتای اول و مراجعه به منزلش و اطلاع از بدرفتاریهای شديد ماموران با همسر و فرزندش شديدا خشمناك شد. در اين هنگام از مصدق میخواست تا او را وزير دفاع كند تا قاطعانه با دشمنان برخورد كند. به مصدق پیشنهاد اعلام جمهوری داد اما مصدق كه میديد همه چيز با آرامش به نفع او خاتمه يافته است او را دعوت به آرامش و ميانه روی میكرد.
در 26 مرداد 1332 پس از خروج شاه از ايران، تظاهراتی بزرگ به دعوت فراکسیون نهضت ملی و احزاب هوادار مصدق در ميدان بهارستان انجام شد و در آن جبهه ملی انتقاد شديداللحنی از شاه نمود. فاطمی نيز خواستار لغو نظام سلطنتی در ايران شد. به دنبال کودتای 28 مرداد 1332 فاطمی از مصدق خواست طی بيانيهای مردم را به كمك بخواهد اما هنگامی كه نوار ضبط شده سخن مصدق را به راديو رساند آنجا را در تصرف كودتاچيان ديد و با زحمت به منزل مصدق بازگشت. فاطمی با فداكاری سعيد فاطمی خواهر زادهاش و برخی محافظان نخست وزير از آن مهلكه گريخت. ابتدا به باغ پور رضا نماينده قشقايیها و پس از تاريك شدن هوا به خانه حسن مصطفوی رفته و سپس از طريق ناصر خان قشقايی و كاظم قطب به منزل دكتر محسنی كه دوره خدمتش را در ارتش میگذراند منتقل شد و قريب 7 ماه در مخفيگاه به سر برد.
رژيم که همه جا به دنبال دكتر فاطمی میگشت و سرانجام سروان جليلوند به رئيس شهربانی گزارش داد كه مرد مشكوكی در خانه روبروی خانه خواهرش زندگ میكند و شايد افسر تودهای باشد. در 22 اسفند 1332 سرگرد مولوی زنگ منزل را به صدا در آورد و دكتر فاطمی كه منتظر دكتر محسنی بود در را باز كرد و با سرگرد مولوی روبرو شد. مولوی ابتدا با قساوت تمام با هفت تير بر سر دكتر فاطمی میكوبد و با همان لباس منزل او را به نزد نصيری میبرد. نصيری ابتدا به دكتر فاطمی بد دهنی میكند و دكتر فاطمی در پاسخ میگويد ما برای مملكت به جز خدمت كاری نكردهايم، آينده اين را به شما اثبات میكند و در جواب ناسزای نصيری میگويد تيمسار شما مودبتر صحبت كنيد و نصيری در جواب چنان با مشت به صورت دكتر فاطمی میكوبد كه تمام صورت و لباس دكتر فاطمی پر خون میشود و بینی او میشكند.
در ساعت دو بعدازظهر فاطمی را در حالی که دست بند به دستهای او زده بودند و هنگامی كه دكتر فاطمی از پلههای شهربانی به پائين میآيد شعبان بیمخ و اوباش وی با هماهنگی تيمور بختيار پای پلههای شهربانی با چاقو بر سر دكتر فاطمی میريزند و اگر فداكاری خواهر از جان گذشته دكتر فاطمی بانو سلطنت فاطمی نبود وی به قتل میرسید. ماموران فرمانداری نظامی فاطمی را بیهوش را با اتومبیل جیپ به بیمارستان شماره یک ارتش بردند و خواهرش را به بیمارستان نجمیه منتقل ساختند. اما شعبان جعفری (شعبان بیمخ) مدعی است «من هیچوقت چاقو نزدم. ولی زدمش. نمیگم نزدمش، میگم خواهرشو نزدم. تو زندگیم تا امروز هیچوقت دست به چاقو نزدم!».(1)
همسر دکتر فاطمی (پریوش سطوت) روایت خود را از روز دستگیری فاطمی چنین میگوید:«بعد از 28 مرداد دکتر فاطمی برای دو الی سه ماه در منزل بردار خانم قطب که نزدیکترین دوست اینجانب میباشد، مخفی بود. بعد از چند ماه توسط سلطنت خانم همشیره دکتر فاطمی، ایشان به منزل دکتر محسنی که داروساز بودند رفتند و تا پایان زمان دستگیری در آنجا بودند، دکتر محسنی نیز این خانه را از آقای جلیلوند که در شهربانی شاغل بودند اجاره کرده بودند. یک روز یکی از خدمههای خانم که در آنجا مشغول به کار بود این خبر را به بیرون منتقل کرد که کسی در این منزل مخفی است و بعد از آن ساواک به آن خانه ریخت و دکتر را دستگیر کرد، در آن زمان رژیم در تمام تهران به دنبال فاطمی بود و جایزه زیادی را برای سر دکتر گذاشته بود. دکتر فاطمی پس از دستگیری بلافاصله خود را معرفی میکند و ارتشبد نصیری با ماشین فاطمی را به دم کاخ میبرد تا به شاه اطلاع دهد که فاطمی را دستگیر کرده است. نصیری وقتی فاطمی را به داخل ماشین میبرد با ته هفت تیر بر سر دکتر فاطمی میزند و جالب است بدانید در موقع انقلاب و دستگیری نصیری، دکتر ابراهیم یزدی همین عمل را با نصیری انجام داد. در موقع دستگیری دکتر فاطمی، شعبان جعفری معروف به شعبان بیمخ با چندین ضربه چاقو و سرگرد مولوی و امجدی با لگد مفصل دکتر را مورد ضرب و شتم قرار میدهند و تلاش میکنند که دکتر را از بین ببرند که خواهر فاطمی سلطنت خانم خود را بر روی دکتر میاندازند و التماس میکند که او را نکشند. دکتر فاطمی سپس به بیمارستان شماره یک ارتش منتقل میشود و در آنجا نیز اقدامات بیرحمانهای علیه دکتر فاطمی انجام میدهند تا بالاخره حکم اعدام ایشان داده میشود. دکتر در برابر تمام این اقدامات بیرحمانه به دلیل عشق به مردم و ایران بسیار قوی و صبور بود.» (2)
هنگامی كه حكم اعدام دكتر فاطمی تائيد شده بود دربار شديدا ميل داشت تا از او توبه نامهای بگيرد و سرهنگ زيبايی شديدا او را تحت فشار میگذاشت. از جمله اقدامات آنها اين بود كه هنگامی كه میخواست كمی بخوابد ناگهان سر و صدای شديدی به راه میانداختند و خواب را بر او حرام میكردند. دكتر فاطمی در اين هنگام در تب میسوخت فشار خون و ضربان قلب بسيار بدی داشت و بجای مداوای او اتاق او را بسيار گرم مي كردند و دكتر فاطمی به شدت عرق میكرد و اين بار ناگهان در را باز میكردند و اين بار دكتر فاطمی از سرما میلرزيد.
با تلاش پيگير آيت ا.. زنجانی سرتيپ قلعه بيگی با شرافت تمام بدون دريافت وجهي وكالت دكتر فاطمی را پذيرفت و در ابتدا كه فكر میكرد شايد مفيد واقع شود تلاش فراوانی كرد و شهيدزاده وكيل دادگستری نيز در تهيه لايحه دفاعی بدون دريافت وجهی بسيار كمك كرد. روز 7 مهر ماه 1333 دكتر فاطمی را در حالی كه از درد به خود میپيچيد روی برانكارد به دادگاه نظامی منتقل كردند. وكيل او سرتيپ قلعه بيگی از دادگاه خواست تا قاضي و دادستان از محل زندان كه نزديك هم بود ديدن نمايند تا آثار استفراغ خون شب قبل دكتر فاطمی را مشاهده نمايند و به آنها اثبات شود كه در اين شرايط محاكمه او غير قانونی است اما چند تن از پزشكان رژیم اعلام نمودند كه او در سلامت است! و وكيل او نيز پس از زمان تنفس ديگر به دادگاه بازنگشت و برای آن كه سريعتر كار تمام شود وكيل دكتر شايگان و مهندس رضوی را كه حتی تا آن موقع پرونده را نديده بود به عنوان وكيل تسخيريش انتخاب كردند و آزموده از دادگاه خواست تا محاكمه دكتر فاطمی سری و غيرعلنی باشد و سرانجام حكم دستوری اعدام فاطمی صادر شد. رئيس دادگاه اوليه سرتيپ قطبی و رئيس دادگاه تجديد نظرسرلشكر مزين بود و تقاضای فرجام هم رد شد. فاطمی در روزهای اول برای نوشتن چند صفحه از لايحه دفاعی خود شديدا تب كرده و به حالت ضعف افتاد.
در بخشهايی از دفاعيه دكتر فاطمی آمده است «با همه انتقامجويیها و خشونتها و بدرفتارهايی كه با من شده است هزار مرتبه آن زجرها و عقوبتها را بر مهر و لبخند هر بيگانه ترجيح میدهم و سيلی از دست هم وطن خود را بهتر از نوازش و عطوفت ديگری میپذيرم». شيوه دفاع دكتر فاطمی در دادگاه شيوهای مستدل و قانونی بود و در ضمن در ابتدا اعلام داشته بود كه نتيجه را از ابتدا پيش بينی میكند. در ابتدا به صلاحيت دادگاه اعتراض میكند كه مورد قبول واقع نمیشود و پس از آن نحوه بازجويی و سئوال و جواب را شرح میدهد كه تماما خلاف قانون بوده است. به گفته وی «بايد پرسيد ما به آسايش عامه چه صدمهای وارد آوردهايم؟ به جان چه كسی سوء قصد نمودهايم؟ به كيفر رسانيدن ما چه ارتباطی با تامين تماميت و استقلال كشور دارد؟». قابل توجه آن كه دادستان در ادعانامه بيان میكند كه متهم در 25 مرداد قصد كودتا داشته است. فاطمی نیز اعلام میکند «من كه با سر و پای برهنه در منزلم دستگير شدهام قصد كودتا داشتهام اما آنان كه به منزل من حمله كردهاند آن قدر پاك و معصومند كه حتی نامی از آنان نبايد برده شود».
پانوشت:
1- خاطرات شعبان جعفری، به کوشش هما سرشار، نشر ثالث، 1380، ص 175.
2- تاریخ ایرانی 21 اسفند 1389 .
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید