1394/12/9 ۰۹:۵۸
شيخ عبده داراي آثار و تاليفات بسياري است. آثاري كه يا به صورت كتاب چاپ يا به شكل مقاله در مجله العروةالوثقي و ديگر مجلات به چاپ رسيده است. در اين ميان چند كتاب او را به اختصار بررسي ميكنيم.
شيخ عبده داراي آثار و تاليفات بسياري است. آثاري كه يا به صورت كتاب چاپ يا به شكل مقاله در مجله العروةالوثقي و ديگر مجلات به چاپ رسيده است. در اين ميان چند كتاب او را به اختصار بررسي ميكنيم. ١- تفسير المنار: رشيد رضا از محرم سال ١٣١٧ق تا نيمه محرم سال ١٣٢٣ق، نكات تفسيري استادش عبده را يادداشت ميكرد و تا آيه ١٢٦ سوره نساء پيش رفت و بر اثر فوت استاد ناتمام ماند. شيخ محمد عبده در اين تفسير، اهميت زيادي براي اخلاق قائل است و هدف او از اين تفسير تاكيد بر جنبههاي هدايتي و ارشادي و اخلاقي قرآن است. روش تفسيري عبده، اين بود كه فقط قرآن را پيش رو داشت و گاهي با مراجعه به بعضي منابع لغوي، صرف و نحو و بدون استفاده از تفسير ديگري، قرآن را تشريح كرد. از آنجا كه مقصود اصلي عبده، تفسير روح و معاني كلي آيات قرآن، بدون پرداختن زياد به واژگان است، از همان ابتداي تفسيرش، مسائل لغوي، صرف و نحوي را كه تعداد زيادي از تفاسير قرآني آكنده از آنهاست، بيفايده شمرده و به آنها توجه نداشت. عبده بر خلاف بعضي، به گردآوري آنچه ديگران گفتهاند، روي نميآورد و معتقد بود: خداوند در روز قيامت از ما نميپرسد كه خلايق و مردم چه گفتهاند يا چه دريافت كردهاند بلكه ميپرسد كه ما خود از كتاب او چه دريافت كردهايم و آيا از دستورهاي او پيروي كردهايم يا خير؟عبده همواره با تفسير ظاهريه و مشبهه كه نصوص قرآن و حديث را به معناي ظاهري آن حمل ميكردند و توجهي به عقل نداشتند، سخت مخالف بود. ٢- رساله التوحيد: اين كتاب بيشتر شامل افكار كلامي، پيرامون شناخت خداوند و معرفت و افكار اجتماعي او است. او در اين كتاب كه آن را در بيروت نگاشته است، با ارايه گزارشي از مراحل گوناگون تحول فكر اسلامي، ريشههاي جمود فكري مسلمانان و راههاي علاج نظري آنها را بيان ميكند. ٣- شرح نهجالبلاغه: احتمالا تحت تاثير سيد جمال نگاشته شده است، از جهت فصاحت و جنبه ادبي نيز از ارزش بالايي برخوردار است. او معتقد بود: «سخن امام علي بن ابيطالب پس از قرآن و احاديث رسول خدا (ص) شريفترين و بليغترين و جامعترين سخنان است.» همچنين ميگويد: «من به هنگام مطالعه اين كتاب، گاه خود را در جهاني مييافتم كه ارواح بلند معاني، با زيور عبارتهاي پرفروغ آن را آباد ساخته است و عقل نوراني از عالم الوهيت جدا شده است و به روح انساني اتصال يافته، او را از لابهلاي پردههاي طبيعت بيرون آورده و تا سراپرده ملكوت اعلي بالا برده است و تا شهودگاه فروغ فروزنده آفرينش رسانده است. » در اين كتاب در برخي موارد به توضيح رويدادهاي تاريخي پرداخته و در همين موارد است كه انصاف و بيطرفي او نسبت به مسائل شيعه و اهل سنت و دغدغه و انديشه وحدت اسلامي آشكار ميشود. ٤- حاشيه بر شرح دواني بر «العقائد العضديه» دروس من القرآن: شيخ در سال ١٢٩٥ق موفق شد تا حاشيهاي بر شرح جلالالدين دواني درباره «العقائد العضديه» بنويسد كه با الهام از درسهاي سيدجمالالدين، بر آن حاشيه زند. اين كتاب كه نخستين اثر عبده در زمينه علم كلام است در مصر و با مقدمه دكتر سليماندنيا تحت عنوان « الشيخ محمد عبده بين الفلاسفه و الكلاميين» به چاپ رسيده است. ٥- الواردات: عبده اين رساله را در سالهاي اول آشنايياش با سيد جمالالدين در سال ١٢٩٠ق به نگارش در آورد. وي در آن زمان ٢٥ سال سن داشت. شيخ اين رساله را به ١٢ بخش تقسيم كرده و هر قسمت آن را وارد ناميد كه نكات عميق زيادي را در بردارد. اين كتاب در قالب يك كتاب عرفاني نوشته شدهاست و به اثبات واجبالوجود پرداخته و صفات و كمالات حق را بازگو ميكند. ٦- كلمات الامام و مقتبس السياسة: كه هر دو شامل مجموعهاي از سخنان امام علي (ع) است كه نشانگر علاقه وافر او به كتاب شريف نهجالبلاغه است كه در زمينههاي مختلف خصوصا سياست جمعآوري شده، كه به شرح عهدنامههاي امام علي (ع) به مالك اشتر ميپردازد. از ديگر سو شيخ عبده شاگرداني بسياري تربيت كرد. براي نمونه تا ٥٠ سال پس از او عمده روساي الازهر از شاگردان او بودند. اما در ميان شاگردان او دو تن از بقيه شهرت بيشتري دارند كه در ادامه به آنها اشاره ميكنيم. سيدعبدالرحمن كواكبي در سال ١٢٧١هجري قمري در شهر حلب كشور سوريه متولد شد. وي از دودمان شيخ صفيالدين اردبيلي نياي بزرگ سلسله صفويه است. در سوريه رشد و نمو يافت و در انطاكيه و حلب تحصيل كرد. تحصيلات عاليه خود را در مدرسه كواكبيه كه پدرش مدير آن بود به انجام رسانيد. در ٢٠سالگي عضو هيات تحريريه روزنامه رسمي «فرات» شد. همزمان در سازمانهاي آموزشي نيز فعاليت ميكرد. انديشه سياسي كواكبي داراي سير جالبي است. او ابتدا در مجله «الشهباء» به عنوان يك منتقد سياسي از حاكميت تركان سياسي مطرح بود. وي در آن مجله به كمك دولت، در صيانت از حقوق شهروندان و بيان حاجتها و نيازهاي مردم و شرح حوادث سياسي، دعوت به عدالت، آزادي، ترويج الفت و اتحاد ميپردازد. كواكبي در شماره اول مجله، انگيزه انتشار مجلهاش را منحصرا غيرت و حميت عربي ميداند. پس از توقيف آن مجله و انتشار «الاعتدال» وي اظهار ميكند: «الاعتدال» عينا همان «الشهباء» خواهد بود. مشي كواكبي در هر دو مجله اجتناب از مدح حكام و مامورين دولتي، انتقاد از استبداد، ظلم و ستم مامورين حكومتي، كنار گذاشتن اعراب از مناصب دولت عثماني، رشوه و تجمل و ظاهرگرايي ادارات دولتي و فساد اخلاق بود كه به قول او در طبيعت ادارات شده بود. مرحله دوم انديشه كواكبي را در «ام القري» ميبينيم. بر خلاف گفته كساني كه «ام القري» را بعد از «طبايع الاستبداد» دانستهاند، مقايسه مندرجات دو كتاب و منحني فكر سياسي كواكبي گوياي اين است كه «امالقري» مقدم بر طبايع نوشته شده است. كواكبي در «ام القري» از دردهايي كه گريبانگير ملتهاي اسلامي به ويژه عرب شده است و منشا ضعف و فساد آنها شده، سخن ميگويد و راهحلهاي آن را مورد بررسي قرار ميدهد. وي در اين كتاب «تخيل» ميكند كه كنفرانسي در مكه بين همه اقشار مسلمان تحت شعار «لا تعبد الا الله» برگزار شده است. وي خود را در اين كتاب به عنوان «سيد فراتي» معرفي كرده است و از زبان نمايندگان مختلف كشورهاي اسلامي دردهاي جهان اسلام را برشمرده و آن را ثبت ميكند. كواكبي در ام القري طرح تجديد خلافت و عدم دخالت خليفه در مسائل سياسي و اجرايي را مطرح ميسازد. اگر كواكبي در مقالههاي مطبوعاتي خود بيشتر انتقاد از وضع موجود ميكرد و در «ام القري» به ريشه اين گرفتاريها و علل و دلايل آن ميپرداخت، در كتاب «طبايع الاستبداد» به تشخيص و درمان ميرسد، تحول انديشه كواكبي در «طبايع» به خوبي هويدا است. ذهن سياسي كواكبي در «امالقري» با انديشههاي سياسي سنتي هماهنگ است تا با عصر جديد ولي در طبايع آشكارا تفكرات سياسي مدرن را، كه در جهان اسلام كمتر سابقه داشته است مطرح ميكند. وي در «طبايع الاستبداد» چاره همه دردهاي مطرح شده در امالقري را دفع استبداد و ايجاد حكومت قانون و دموكراتيك ميداند و به ابعاد آن ميپردازد. كواكبي در «طبايع الاستبداد» استبداد را بزرگترين بلاي بشريت دانسته كه همهچيز را به نفع خويش در خدمت ميگيرد، اخلاق را فاسد ميكند، مانع علم و ترقي ميشود، انسانيت را نابود ميسازد، دين را ابزار سلطه خويش قرار ميدهد، طبقات اقتصادي را با دفاع از تجمع ثروت باعث ميشود، مانع تربيت صحيح جوامع ميشود، آزادي را ريشه كن ميكند و مردم را به بردگي و بندگي ميكشاند. شيخ محمد رشيد رضا در سال ١٨٦٥م در روستايي از اطراف طرابلس در كشور لبنان، در خانوادهاي سوري تبار و معروف به «بيت آل الرضا»، به دنيا آمد. دروس مقدماتي را نزد پدرش كه از روحانيون روستا و امام جماعت مسجد بود، فراگرفت و به حفظ آيات قرآن كريم پرداخت. سپس به طرابلس رفت و در مدرسه ابتدايي «الرشيديه» كه از مدارس دولتي عثماني بود، به تحصيل مشغول شد و علاوه بر دروس ابتدايي، زبان تركي را نيز آموخت. پس از تسلط فرانسويان بر سوريه و بعد از عزيمت محمد عبده به مصر، رشيد رضا نيز در سال ١٨٩٨م به مصر رفت و در شمار پيروان عبده درآمد. رشيد رضا در اين كشور با همراهي عبده در سال ١٨٩٩م و پس از تبادل نظرهاي فراوان مجله «المنار» را با هدف توسعه وحدت و اصلاحات اسلامي و اجتماعي و پاسخ به شبهات طرح شده از سوي غربيان درباره اسلام و حركت در جهت همسويي مسلمانان پايهگذاري كرد. ركن اساسي انديشه سياسي رشيد رضا شوراگرايي و كليد واژه آن «اهل حل و عقد» است. رشيد رضا در تمامي بحثهاي خود بهدنبال آن است كه نشان دهد نهادي كه در تاريخ به نام خلافت شكل گرفته، از اصل خود فاصله گرفته است و ديگر شباهتي با خلافت خلفاي راشدين ندارد. وي معتقد است خلافتهاي بالفعل در تاريخ اسلام ناشي از ضرورت بوده و صرفا براي دفع هرج و مرج بوده است.
منبع: اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید