1394/11/20 ۱۰:۰۱
پیش از انتشار مقالهای که زیر عنوان «نِکاتی در باب ساختار و نسبت دو کتاب المُلخّص و الذخیرة شریف مرتَضی» در معرض دید و داوری خوانندگان قرار گرفت، اینجانب نسخهای از آن را در اختیار استاد دانشمند آقای دکتر حسن انصاری قرار دادم تا دربارۀ آن اظهار نظر کنند. از آنجا که ایشان رأی دیگری در خصوص برخی مطالب و موضوعات مطرح در آن مقاله داشتند، یادداشتی در صفحۀ بررسیهای تاریخی سایت کاتبان، زیر عنوان «کتاب التعلیق مقری نیشابوری در کلام و بحثی درباره الملخص و الذخیرة تأليف شريف مرتضی» نگاشتند و نظر خود را در خصوص موضوعات مورد بحث ابراز نمودند. چندی بعد نیز صورت کاملتر آن مقاله را با عنوان «ارتباط دو کتاب الملخص و الذخیره (نسخه ای با توضیحات تکمیلی) » در صفحۀ از رهگذر ایّام سایت نامبرده منتشر کردند. در اینجا اهمّ موارد مورد اختلاف میان نظر ایشان و عقیدۀ راقم این سطور در خصوص مسألۀ یادشده بیان میشود و چند ملاحظۀ دیگر در باب این موضوع به محضر خوانندگان تقدیم میگردد با این امید که جستار حاضر زوایای گونهگون مسأله را بیشتر روشن نماید.
1.تذکار و توضیح
2. مقایسه و سنجش
چنانکه ملاحظه فرمودید دیدگاه جناب دکتر انصاری با آنچه راقم این سطور در مقاله بیان کردهام مشترکاتی و در عین حال تفاوتهایی دارد. برای روشنترشدن این اختلافات بیان نِکات زیر ضروری مینماید:
1. طبق نظر آقای دکتر انصاری بخشهای اوّلیه کتاب الذخیرة که عمدتاً به ابواب توحید و عدل (و نیز بحثی دربارۀ «نظر») مربوط میشده، از سوی شریف مرتضی تألیف شده بوده ولی پسانتر با جایگزینی الملخّص (که مباحث توحید و عدل را بهتفصیل دارا بوده)، آن بخشهای نخستین الذخیرة توسّط شریف مرتضی یا به درخواست وی حذف شده است. دلایل دکتر انصاری بر این فرضیّه آن است که:
اوّلاً: از آنجا که رسم معمول در تألیف آثار کلامی، آغاز املاء کتب از ابتدای مباحث کلامی، یعنی بحث توحید بوده است، به طور حتم شریف مرتضی میبایست املاء الذخیرة را نیز با بحث توحید شروع کرده باشد و این امر قابل تردید نیست و نیاز به دلیل خاصّی هم ندارد.
ثانیاً: شریف مرتضی در خلال مباحث الذخیرة به این نکته اشاره کرده که برخی از مباحث مربوط به توحید و عدل را در این کتاب بیان کرده است، بنابراین الذخیرة لزوماً در اصل، حاوی بخشهایی در توحید و عدل نیز بوده است، گو اینکه این مباحث بعداً در نسخه ترکیبی شریف مرتضی از الملخّص و الذخیرة (یعنی نسخهای که در آن الملخّص به آغاز الذخیرة افزوده شده بوده) حذف شده است.
این بنده را البتّه در این موضوع نظری دیگر است. به گمانم احتمالاً شریف مرتضی مباحث توحید و عدل را با توجّه به اینکه همزمان در حال تقریر مفصّل همان مباحث در الملخص بوده، دیگر در آن مقطع در الذخیرة مطرح نکرده بوده ـ (شاید به این قصد که پس از اتمام سایر مباحث در الذخیرة، بعدها تحریر مجملی هم از مباحث توحیدی و عدلی به آن کتاب اضافه کند که البتّه این امر پسانتر به سبب اضافهشدن الملخّص به آغاز الذخیرة عملاً بیفایده تلقّی شده و از اصل منتفی گشته است و بنابراین شریف مرتضی بر حسب ظاهر هیچگاه برای الذخیرة به طور جداگانه مباحثی در باب توحید ننوشته بوده است) ـ ، بلکه الذخیرة را از مبحث «معارف و نظر» شروع کرده بوده است.
دلیل ـ یا دست کم شاهد ـ بر این ادّعا آن است که شیخ طوسی، چنانکه در مقاله عین کلام وی نقل شد، تصریح نموده که شریف مرتضی الذخیرة را با بحث «نظر» آغاز کرده است. بنابراین روشن است که آغاز الذخیرة در اصل با بحث «معارف و نظر» بوده و نه با بحث توحید و عدل. گو اینکه بعدها با اضافهشدن ابوابی به آغاز الذخیرة (یعنی همان ابوابی که شریف مرتضی پس از پایان الملخّص، ضمیمۀ آن کرده تا در ابتدای الذخیرة قرار گیرد)، مبحث «معارف و نظر» اندکی متأخّرتر از ابتدای الذخیرة (یعنی در ص 154 از چاپ فعلی) قرار گرفته است.
آقای دکتر انصاری دلیل یادشده را درست ندانسته و معتقدند اشاره طوسی به اینکه شریف مرتضی الذخیرة را با بحث «نظر» آغاز کرده است در واقع اشاره به «باب الکلام فی المعارف و النظر» نیست، بلکه ارجاع به بحث کوتاهی است که شریف مرتضی ـ مطابق با رسم برخی از متکلّمان آن دوره که معمولاً در آغاز کتب کلامی خودشان به اختصار بحثی دربارۀ «وجوب نظر و تفکّر» میآوردهاند ـ در آغاز الذخیرة دربارۀ «وجوب نظر و تفکّر» بیان کرده بوده است، ولی بعدها توسّط خود شریف مرتضی یا به خواست او از نسخه ترکیبی الملخّص و الذخیرة حذف شده است و در نتیجه اکنون نشانی از آن بحث در نسخ الذخیرة وجود ندارد.
این رأی دکتر انصاری البتّه میتواند قابل پذیرش باشد؛ یعنی اینکه مباحث نظر یکبار در آغاز کتاب الذخیرة به نحو مختصر مطرح شده باشد (و اشاره شیخ طوسی مبنی بر شروع الذخیرة با بحث «نظر»، ناظر به همین بخش باشد) و یکبار هم بهتفصیل در «باب معارف و نظر». همانگونه که شیخ طوسی نیز چُنین کاری را در تمهید الاصول انجام داده؛ یعنی در آغازِ این کتاب بحثی مختصر در باب «وجوب نظر و اندیشه» آورده و پس از آن در باب «معارف» بهتفصیل، به همان مباحث پرداخته است. اشاره مجدّد به کلام شیخ طوسی در تمهید الاصول (ص 2) خالی از فایده نیست:
و أنا أذکر فصلاً مختصراً فی أوّل الکتاب علی ما جرت به العادة و علی ما ذکره فی الذخیرة و الملخّص وأذکر قبل الشروع فی أنّ النظر أوّل واجب بیان حقیقة الواجب والفرق بینه و بین غیره من أقسام الأفعال ثمّ أبین أن النظر واجب وأبین بعده انه أول واجب فرع علی العلم بانه واجب واذکر من ذلک جملا ینتفع بها واترک استیفائه الی انتهائنا الی الکلام فی المعارف.
با این وصف لازمۀ پذیرش فرضیّۀ یادشده آن است که قبول کنیم شیخ طوسی تنها به نسخۀ اصلی الذخیرة و تحریر نخستین آن دسترسی داشته است؛ یعنی همان نسخهای که حاوی مباحثی فشرده در باب «نظر» و نیز «توحید و عدل» بوده است و از نسخۀ ترکیبی الملخّص و الذخیرة ـ به تعبیر دکتر انصاری ـ که خودِ شریف مرتضی تدارک دیده بوده و در آن مباحث فشردۀ مربوط به باب «نظر» و «توحید و عدل» حذف کرده بوده است، اطّلاعی نداشته است یا به آن توجّهی نکرده است. این امر با توجّه به اینکه شیخ طوسی شاگرد خاصّ شریف مرتضی بوده است، اندکی بعید به نظر میرسد.
افزون بر این شاهد دیگری در دست است دالّ بر اینکه شروع املاء الذخیرة با بحث نظر و مطالب مطرح در «باب الکلام فی المعارف و النظر» بوده است. چنانکه در مقاله نیز خاطرنشان کردیم، سدیدالدّین حِمَّصی رازی در المُنقِذ من التقلید در یک موضع با عنوان ارجاع به «ابتدای الذخیرة / اوّل الذخیرة» به مطلبی اشاره کرده که هم اکنون در «باب الکلام فی المعارف و النظر» از الذخیرة شریف مرتضی قابل ردیابی است. نصّ عبارت حِمَّصی چُنین است:
و قد تحرّز سيّدنا المرتضى علم الهدى ـ رضي اللّه عنه ـ من إرادة النظر في أوّل الذخيرة بأن قال: أوّل فعل مقصود يجب على المکلّف الکامل العقل، و في هذا تسليم وجوب إرادة النظر».1
اگرچه عبارت «أوّل فعل مقصود يجب على المکلّف الکامل العقل» اکنون عیناً در «باب الکلام فی المعارف و النظر» از کتاب الذخیرة در صورت کنونی آن مشاهده نمیشود، امّا مضمون آن با کلماتی بسیار نزدیک به همین عبارت در آن وارد شده است.2 عبارت موجود در «باب الکلام فی المعارف و النظر» از الذخیرة بدین قرار است:
فان قیل فما الدلیل علی ان النظر فی طریق معرفة الله عز وجل اوّل الواجبات؟ قیل: العبارة المجردة فی هذا أن نقول: إنّ أوّل ما یجب من الأفعال المقصودة التی لا یعری من کمل عقله منها النظر فی طریق معرفة الله تعالی، و قلنا: «ما یجب من الأفعال» احترازاً من وجوب التحرّز من القبائح العقلیّة کالظلم و ما أشبهه، و شرطنا «القصد» احترازاً من إرادة النظر، لأنّها غير مقصودة في نفسها، و هي تابعة للنظر».3
چنانکه ملاحظه شد به راحتی میتوان عبارت «أوّل فعل مقصود يجب على المکلّف الکامل العقل» در نقل قول حِمَّصی را اشاره به «أوّل ما یجب من الأفعال المقصودة التی لا یعری من کمل عقله منها» در کلام شریف مرتضی دانست و عبارت «و قد تحرّز سيّدنا المرتضى علم الهدى ـ رضي اللّه عنه ـ من إرادة النظر» در همان نقل قول را اشاره به قسمت «و شرطنا «القصد» احترازاً من إرادة النظر» در سخن سیّد تلقّی کرد. بر این اساس میبینیم که گفتاورد حِمَّصی از «اوّل الذخیرة» مطابقت دارد با آنچه که در «باب الکلام فی المعارف و النظر» الذخیرة آمده است و این حاکی از آن است که باب نامبرده در آغاز الذخیرة واقع شده بوده، آنگونه که نظر ما بر آن است.
حال اگر بخواهیم از این فرضیّه دست برداریم و اشارۀ حِمَّصی را اینبار نیز نه به مطلب موجود پیشگفته در «باب الکلام فی المعارف و النظر» الذخیرة، بلکه به مطلبی بدانیم که احتمالاً در فصلی مختصر دربارۀ «نظر» در آغاز الذخیرة مطرح شده بوده و اکنون در نسخ در دسترس الذخیرة به خواست مرتضی حذف شده است، آنگاه باید بپذیریم که حِمَّصی هم مثل شیخ طوسی ـ طبق نظر دکتر انصاری ـ به نسخه غیرترکیبی، یعنی تحریر نخستین الذخیرة که حاوی ابوابی در بارۀ نظر، توحید و عدل بوده ـ دسترسی داشته بوده است. این در حالی است که جناب دکتر انصاری خاطرنشان کردهاند «حمصی گویا نسخه ترکیبی یاد شده را تنها در اختیار داشته است».
امّا دلیل دوم جناب آقای دکتر انصاری بر اینکه شروع الذخیرة با مباحث توحید و عدل بوده، ـ چنانکه گفتیم ـ ارجاعاتی است که در خلال الذخیرة به این قبیل مباحث شده است. آنگونه که بنده در مقالهام مواردش را برشمردهام، در الذخیرة ارجاعاتی به مباحث مربوط به توحید و عدلِ مندرج در صدر این کتاب شده است که اکنون در الذخیرة اثری از آنها نیست. به عقیده دکتر انصاری همین ارجاعات ـ که در بیشتر موارد علی القاعده باید به خود الذخیرة باشد ـ نشان میدهد که این کتاب در آغاز و در تحریر نخستینش مشتمل بر ابوابی در توحید و عدل بوده است که البتّه در نسخه ترکیبی شریف مرتضی بعداً حذف شده است.
امّا راقم این سطور را گمان بر آن است که ارجاعاتِ مورد گفتوگو به مباحث توحیدی و عدلی، مربوط به مباحث توحید و عدلِ مطرح شده در الملخّص است، آنگونه که در مقالهام ـ به قراری که گذشت ـ به پیجویی آن موارد در الملخّص پرداختم و نشانیِ آنها را در این کتاب به دست دادهام.4 به عقیده بنده تعبیر شریف مرتضی در الذخیرة که در چُنین مواردی گفته است این مباحث را در صدر این کتاب آوردیم، ناظر به مباحث بیانشده در الملخّص است. در واقع از آنجا که وی الملخّص و الذخیرة را یک اثر مجموعی میپنداشته است، اشکالی نداشته که در الذخیرة بگوید فلان مبحث را در آغاز این کتاب ذکر کرده است، در حالی که آن موارد نه در خود الذخیرة، بلکه در الملخّص که به الذخیرة اضافه شده بوده است موجود است. در حقیقت آنگونه که در مقاله اشاره کردم، تقریباً از نیمۀ الذخیرة به بعد که با توجّه به انصراف مرتضی از ادامۀ املاء الملخّص املاء آن با بسط بیشتری دنبال شده است، قصد شریف مرتضی اضافهکردن الملخّص به الذخیرة بوده است. در این صورت اگر آنچنانکه دکتر انصاری معتقدند، شریف مرتضی در صدد حذف آن قسمتهای نخستین مربوط به توحید و عدل و جایگزینی الملخّص به جای آنها بوده، دیگر ارجاع به آن موارد محذوف در نسخه ترکیبی معنا و مفهومی نخواهد داشت؛ یعنی منطقی به نظر نمیرسد که در نسخه ترکیبی، شریف مرتضی ارجاع به مباحثی در توحید و عدل بدهد که عملاً از آن نسخه ترکیبی خود از الذخیرة حذف کرده یا در پی حذف آنها بوده است.
مشکل یادشده در مورد دیگری هم رُخ مینمایاند. چنانکه گفتیم در آخر الذخیرة، شریف مرتضی تصریح میکند که بین ابتدا و انتهای مباحث مطرح در این کتاب از حیث اختصار و بسط مطالب تفاوت هست؛ یعنی تقریباً در نیمۀ نخست کتاب، مطالب بگونۀ مجمل بیان شده؛ ـ زیرا بنا بوده که تفصیل آنها در الملخّص بیاید، ولی پس از انصراف سیّد از ادامۀ املاء الملخّص، مطالب مندرج در نیمۀ دوم کتاب، با بسط بیشتری ادامه پیدا کرده است. شیخ طوسی هم در تمهید الاصول ـ آنگونه که در مقاله نقل کردیم ـ تصریح میکند که نیمۀ نخست الذخیرة مجمل است و محتاج شرح و بسط. به گمان راقم این سطور بر اساس شواهدی که در متن مقاله ارائه کردم، مباحث آغازین مجمل مورد اشاره شریف مرتضی در پایان الذخیرة، هم اکنون در الذخیرة موجود است و در واقع عبارت است از مباحث مندرج از «باب الکلام فی المعارف و النظر» در صفحۀ 154 ـ که ابتدای اصلی الذخیرة طبق فرضیّۀ ما است ـ تا اواسط الذخیرة (شاید تا ابتدای «الکلام فی النبوات» در صفحۀ 322)، امّا به عقیدۀ دکتر انصاری، اشاره شریف مرتضی و شیخ طوسی به مباحث مجمل در آغاز الذخیرة، در واقع به همان مباحث توحیدی و عدلی است که شریف مرتضی نخست آنها را در تحریر اوّلیهاش از الذخیرة آورده بوده، ولی بعداً در نسخۀ ترکیبیاش حذف کرده است. در اینجا باز جای این پرسش هست که چرا باید شریف مرتضی در پایان الذخیرة به مجملبودن مطالبی اشاره کند که آنها را حذف کرده یا درصدد حذف آنها بوده است؟ میدانیم که قصد افزودن الملخّص به الذخیرة زمانی صورت گرفته است که املاء الذخیرة هنوز تمام نشده بوده است. اکنون اگر حذف قسمتهای مجملِ نخستین الذخیرة در باب توحید و عدل و افزودهشدن الملخّص به جای آنها پیش از پایان املاء الذخیرة صورت گرفته باشد، چرا باید شریف مرتضی در آخر الذخیرة اظهار نماید که بین اوائل و اواخر این کتاب از حیث اجمال و بسط مطالب تفاوت هست؟ سخن پایانی سیّد مرتضی در الذخیرة در باب اجمالیبودن مطالب آغازین این کتاب نمیتواند ناظر به آن قسمت محذوف در باب توحید و عدل بوده باشد، چون منطقی نیست درباره قسمتی که حذف شده و الملخّص جایگزین آن شده ـ یا دستکم بنای چُنین کاری بوده ـ است، چُنان وصفی در پایان کتاب گفته شود. بله اگر افزودهشدن الملخّص و حذف قسمتهای اوّلیه الذخیرة پس از اتمام املاء الذخیرة باشد، آنگاه میتوان این سخن پایانی مرتضی در الذخیرة را ناظر به آن بخش مجملِ محذوف در باب توحید و عدل الذخیرة دانست. در این صورت دیگر نمیتوانیم تحریر در دسترس کنونی از الذخیرة را همان نسخه ترکیبی بدانیم؛ یعنی نسخهای که ـ به نظر دکتر انصاری ـ الملخّص به آغاز الذخیرة افزوده شده و ابواب توحید و عدل آن حذف گردیده است؛ زیرا مجملبودن نیمۀ نخست الذخیرة ناظر به مباحث توحید و عدل الذخیرة بوده که در نسخۀ ترکیبی ـ بنا به گفتۀ دکتر انصاری ـ حذف شده بوده است. این در حالی است که به وضوح، نسخ موجود از الذخیرة ـ از جمله نسخه کهن سنت پترزبورگ از این کتاب که تاریخ کتابتش (472) به دوازده سال پس از وفات شیخ طوسی (م 460) بازمیگردد ـ نسخههائی ترکیبی از الذخیرهاند؛ یعنی نُسَخی هستند که فاقد بخشهای نظر، توحید و عدلاند و به جای آنها مباحث مطرح در جزء چهارم الملخّص درج شده است. در هر حال مشکل است که از یکسو نسخههای موجود از الذخیرة را نسخ ترکیبی لحاظ کنیم و از سوی دیگر سخن پایانی مرتضی در الذخیرة مبنی بر مجملبودن مباحث آغازین آن را ناظر به مباحث محذوف بدانیم.
به گمان راقم این سطور تنها در صورتی میتوان سخن پایانی سیّد مرتضی را ناظر به مباحث توحید و عدلیِ مجملِ محذوف دانست که بپذیریم پس از اتمام املاء الذخیرة، نسخهای از الذخیرة در دست بوده که در آن مباحث مجملِ مربوط به نظر، توحید و عدل همچنان وجود داشته و هنوز الملخّص بدان افزوده نشده بوده است و سخن یادشده از علم الهدی هم با توجّه به همین نسخه ابراز شده است. نیز همین نسخه در دسترس شیخ طوسی بوده که گفته نیمۀ نخست الذخیرة؛ یعنی همان مباحث مجملِ مربوط به «نظر»، توحید و عدل مختصر و نیازمند شرح است. همچنین با توجه به این نسخۀ غیرترکیبی از الذخیرة است که شیخ طوسی آورده الذخیرة با بحث «نظر» شروع شده است. نسخه یادشده احتمالاً تا قرن شش و هفت باقیمانده و بدست حِمَّصی رازی رسیده و بر اساس آن او نیز بیان کرده که بحث «نظر» در آغاز الذخیرة مطرح شده است. در این میان یک نسخه ترکیبی هم پس از اتمام املاء الذخیرة توسّط شریف مرتضی یا شاگردان او فراهم آمده که در آن ـ طبق نظر آقای دکتر انصاری ـ مباحث مجمل نظر، توحید و عدل حذف شده و به جای آنها چهار جزء الملخّص قرار گرفته و به عقیدۀ بنده، به احتمال قویتر، فقط جزء چهارم الملخّص که شریف مرتضی در آخر الملخّص حکم به الحاق آن جزء به ابتدای الذخیرة کرده است، به آغاز الذخیرة (بی آنکه چیزی از ابتدای کتاب حذف گردیده باشد) افزوده شده است. این در حالی است که از آن نسخه غیرترکیبی هیچ نشانی نیست و همه نسخ موجود از الذخیرة همگی ترکیبی و فاقد بخش توحید و عدلاند.
2. به عقیدۀ جناب دکتر انصاری، نسخۀ مجلس از الملخّص از روی نسخهای نوشته شده که به تعبیر ایشان نسخۀ ترکیبی؛ یعنی ترکیبی از الملخّص و الذخیرة بوده است. لازمۀ نظر ایشان آن است که از نسخۀ مجلس، کلّ کتاب الذخیرة ـ به جز قسمتهایی از جزء چهارم الملخّص که بنا بوده به الذخیرة اضافه شود و در این نسخه آمده ـ افتاده باشد.
امّا به گمان راقم این سطور، نسخۀ مادر الملخّص که نسخۀ مجلس از روی آن نوشته شده، تنها شامل سه جزء الملخّص به همراه تمام جزء چهارم الملخّص که میبایست به آغاز الذخیرة افزوده شود بوده است و بر این اساس، قسمتِ افتاده از نسخۀ کنونی مجلس فقط به اندازۀ مطالبی بوده که در جزء چهارم الملخّص املاء شده و اکنون در نسخه مجلس وجود ندارد (عناوین این فصول را در مقالهام در قالب جدولی مشخّص کردهام).
همچنین به نظر میرسد از نُسَخ الذخیرة فقط دو فصل «فصلٌ فی افساد قولهم بالکسب» و «فصل فی ذکر ما یلزمهم علی القول بالمخلوق» افتاده است؛ یعنی دو فصلی که ضمن جزء چهارم الملخّص مندرج بوده و به خواست شریف مرتضی باید به الذخیرة اضافه میشده، امّا در دستنوشتهای فعلی این کتاب وجود ندارند. (چنانکه گفتیم نسخه اصلی الذخیرة که در دست شریف مرتضی بوده، شامل بخش الحاقی الملخّص به این کتاب ـ یعنی جزء چهارم الملخّص ـ نبوده و این بخش بعدها طبق خواست وی به نسخهها افزوده شده و همان نُسَخ نیز به دست ما رسیده است). این در حالی است که طبق نظر دکتر انصاری، از نُسَخ فعلی الذخیرة ـ [از جمله نسخۀ کهن سن پترزبورگ مورّخ 472 هجری قمری] ـ گذشته از فصول و ابواب مربوط به توحید و برخی مباحث عدل، سه جزء الملخّص که قرار بوده جایگزین مباحث مختصر توحیدی و عدلی الذخیرة شود و نیز بخشهایی از جزء چهارم الملخّص سقط شده است. (نُسَخ در دسترسِ الذخیرة همگی فاقد ابواب توحید و برخی از مباحث عدل است، افزون بر اینکه واجد بیشتر فصول جزء چهارم الملّخص است. بنابراین این نسخ نمیتوانسته نسخههایی از تحریر نخستین الذخیرة باشد که واجد ابواب توحیدی و عدلی بوده و هنوز چیزی از الملخّص هم بدانها اضافه نشده بوده است. بنابراین نسخههای الذخیرة هم باید نسخههائی ترکیبی از الملخّص و الذخیره باشند). افزون بر این عبارت «و اذا جُمع بين ما خرج من کتاب الملخّص و جعل ما انتهى إليه کأنّه لهذا الکتاب» که شریف مرتضی در بخش پایانی الذخیرة گفته است «و اذا جُمع بين ما خرج من کتاب الملخّص و جعل ما انتهى إليه کأنه لهذا الکتاب وجد بذلک الکلام في جميع أبواب الاصول مستوفى مستقصى»، دلالت دارد بر اینکه به این نسخه الذخیرة هنوز الملخّص اضافه نشده بوده است. عبارت یادشده از مرتضی مبنی بر اینکه اگر آنچه در الملخّص آمده به همراه قسمت نهایی آن که در حکم جزئی از این کتاب (الذخیرة) است به الذخیرة افزوده شود، آنگاه مجموعه کاملی از ابواب کلامی حاصل میشود، در صورتی معنا دارد که نسخه شریف مرتضی از الذخیرة واجد الملخّص نباشد؛ چرا که اگر الملخّص به این نسخه افزوده شده بود، دیگر معنا نداشت شریف مرتضی بگوید در صورتی که الملخّص در کنار الذخیرة قرار داده شود، مجموعه کاملی از ابواب کلامی شکل خواهد گرفت.
3. صرفاً به عنوان یک مؤیّد ـ و نه دلیل قطعی ـ میتوان گفت که اساساً الحاق الملخّص به الذخیرة در صورتی که الذخیرة خودش دارای ابواب کاملی بوده و بخشهای توحید و عدل را نیز شامل میشده است، نباید وجه خاصّی داشته باشد. این الحاق ظاهراً در صورتی وجیه است که هر دو کتاب دارای نواقصی باشد که با الحاق آن دو به یکدیگر نقصان آنها برطرف گردد. آقای دکتر انصاری برآنند که «شریف مرتضی به دلیل تعلق خاطری که به کتاب الملخص داشته، لازم دیده بوده نقص کتاب را از طریق تغییر برنامه کتاب الذخیرة جبران کند»، امّا به نظر من صرف «تعلّق خاطر به الملخّص» نمیتوانسته به تنهایی دلیل الحاق الذخیرة به الملخّص باشد. در حقیقت اگر الذخیرة دارای ابواب توحید و عدل میبود و کتاب کاملی به حساب میآمد، از برای شریف مرتضی ظاهراً دلیلی و انگیزهای وجود نداشته که الملخّص را به الذخیرة ملحق سازد. خصوصاً اگر این الحاق ـ طبق نظر جناب آقای دکتر انصاری ـ مستلزم اسقاط بخشهایی از الذخیرة (یعنی همان مباحث مجمل در باب توحید و عدل) که پیشتر شریف مرتضی املاء کرده بوده است باشد. میدانیم که عالمان گذشته بر حفظ نگارشهای خود تأکید میورزیدند و چه بسا در همان مختصرات مطالبی را بیان میکردهاند که در نوشتارهای مفصّل خود بدان اشارهای نکردهاند. بنابراین اینکه شریف مرتضی اقدام به حذف مباحثی کرده باشد که خود پیشتر بیان کرده است ـ آن هم مباحثی که املاء کرده بوده و طبعاً نسخی بر اساس آن پراکنده شده بوده است ـ تا حدودی بعید به نظر میرسد. از این گذشته حذف برخی از مباحث از یک اثر اتّفاق و تغییر بسیار مهمّی است که اگر در الذخیرة رخ داده بود، هر آینه مؤلّف (یعنی شریف مرتضی) نسبت به آن تذکار میداد، در حالی که در هیچ کجا اشارهای به حذف برخی از ابواب این کتاب نشده است. به هر حال شریف مرتضی میتوانسته بی آنکه ابواب پیشتر املاءشده در باب توحید و عدل الذخیرة را حذف کند، به املاء مبسوطتر مباحث بعدی الذخیرة بپردازد و خوانندگان را برای تفصیل مطالب مربوط به توحید و عدل به الملخّص ارجاع دهد؛ کاری که نمونههای بسیاری در میان آثار قدما دارد.
4. برخلاف نظر جناب دکتر انصاری که معتقدند «اظهارات کاتب نسخه مجلس (یا مادر آن نسخه) را نباید کلام خود شریف مرتضی فرض کرد»، به نظر میرسد به احتمال قوی تقسیمبندی و تجزیه کتاب الملخّص ـ با واسطه یا بیواسطه ـ از سوی خود شریف مرتضی انجام گرفته است. در واقع ظاهراً هیچ دلیل قاطعی وجود ندارد مبنی بر اینکه اظهارات پایانی هر جزء الملخّص، کلام خود مرتضی (یا دست کم موافق با نظر مرتضی) نباشد. اگر این اظهارات کلام خود مرتضی هم نباشد، بلکه توسّط کاتبی موافق با نظر خود شریف مرتضی نوشته شده باشد، باز در اصل مطلب و امکان استناد و استدلال به آن تفاوتی نخواهد داشت.
3. نتیجه
به نظر میرسد در خصوص مسئلۀ نسبت دو کتاب الذخیرة و الملخّص با یکدیگر و مراحل تألیف آنها هم فرضیّۀ استاد ارجمند جناب آقای دکتر انصاری قابل طرح باشد و هم فرضیّۀ راقم این سطور. در واقع چنانکه گذشت هر دو نظر هم مؤیّدات و شواهدی دارد و هم با اشکالاتی روبرو است. دستکم تا زمانی که به ادلّه و شواهد بیشتری در این باب دست پیدا نکنیم، اظهار نظر قطعی در این مسئله نمیتوان کرد، امّا اینکه کدام نظر قابل پذیرشتر و به واقع نزدیکتر است، بستگی به داوری دیدهوران و خوانندگان ارجمند در خصوص ادلّه و شواهد ارائهشده در این نوشتار به سود یا زیان هر یک از آن دو نظر دارد. واللهُ اعلم بالصّواب.
۱. حِمَّصی رازی، سدیدالدین؛ المنقِذ من التقلید؛ قم: موسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ ق، ج ۱، ص ۲۷۰.
۲. میدانیم که نقل به مضمونِ عبارات و نظر یک نویسنده، بخصوص در جایی که عقیده و کلام آن نویسنده در نوشتهاش در قالب پرسش و پاسخ بیان شده باشد، امری مرسوم در میان عالمان بوده است. بنابراین اگرچه در بحث کنونی، ظاهر عبارت حِمَّصی آنست که در حال نقل عبارات مرتضی به نحو مستقیم است، امّا از آنجا که ـ چنانکه گفتیم ـ نقل به مضمون عبارات و آراء یک نویسنده امری مرسوم و رایج بوده، این ظاهر مانع از آن نیست که عبارت حِمَّصی را نتوانیم ناظر به مطلب و پرسش و پاسخی که در الذخیرة آمده است بدانیم.
۳. این قسمت از الذخیرة در چاپ فعلی آن به تصحیح آقای اشکوری در ص ۱۷۰ در قالب عبارتی بس مغلوط و نامفهوم به شَکل زیر آمده است:
فان قيل: فما الدليل على أن النظر فی طريق معرفة اللّه تعالى- المقصودة التی لا يعرى من كمل عقله منها- النظر فی طريق معرفة اللّه تعالى. قلنا: ما يجب من الافعال احتراز من وجوب التحرز من القبائح العقلية كالظلم و ما أشبهه. و شرطنا القصد احتراز من إرادة النظر، لأنها غير مقصودة في نفسها، و هی تابعة للنظر». به همین دلیل، عبارت مورد نظر در بالا، از روی نسخه کهن سنت پترزبورگ الذخیرة (عکس ۱۲۴) نقل گردید که حاوی ضبط صحیح است.
۴. گفتنی است که آقای دکتر انصاری در همین یادداشت منقول خودشان پذیرفتهاند که در پارهای از این ارجاعات، ارجاع به مباحث خلاصهوار ابتدای الذخیرة نمیتوانسته باشد، بلکه آنها اشاره به مباحث توحیدی و عدلی موجود در الملخص بوده است. عبارت ایشان چُنین است: «بدین ترتیب میبینیم که در مطاوی کتاب الذخیرة هرجا به مباحث قبلی میخواهد ارجاع دهد، آنچه مد نظر او بوده، ظاهراً دستکم در مواردی، نه بخشهای آغازین کتاب الذخیرة که اصولاً متنی خلاصهمانند بوده، بلکه در واقع متن الملخص بوده است، چرا که آن را در واقع بخشی از کتاب ترکیبی الملخص ـ الذخیرة فرض میکرده است».
این مقاله پیشتر در مجلّۀ آینه پژوهش ش 155 صص 74 تا 79 منتشر شده است.
منبع: حلقه کاتبان - کلام پژوهی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید