مردم و شعر خاقانی / دکتر محمد پارسانسب

1394/11/17 ۰۸:۴۷

مردم و شعر خاقانی / دکتر محمد پارسانسب

شعر خاقانی نقطه‌ مرکزی در فرآیند شکل‌گیری سبک عراقی و نقطه‌ اوج معرفت‌گرایی و حکمت گرایی در شعر فارسی است. اهمیت و جایگاه شعر او تا بدانجاست که بدون اشعارش فهم مجموعه‌ ادب فارسی ناقص خواهد ماند. تا کنون از زوایای مختلف به شعر خاقانی نگاه شده است و در ‏پنجمین نشست از مجموعه درس‌گفتارهایی درباره‌ خاقانی، به «خوانشی تحلیلی از شعر خاقانی» اختصاص داشت که با سخنرانی دکتر پارسانسب در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

 

 

اشاره: شعر خاقانی نقطه‌ مرکزی در فرآیند شکل‌گیری سبک عراقی و نقطه‌ اوج معرفت‌گرایی و حکمت گرایی در شعر فارسی است. اهمیت و جایگاه شعر او تا بدانجاست که بدون اشعارش فهم مجموعه‌ ادب فارسی ناقص خواهد ماند. تا کنون از زوایای مختلف به شعر خاقانی نگاه شده است و در ‏پنجمین نشست از مجموعه درس‌گفتارهایی درباره‌ خاقانی، به «خوانشی تحلیلی از شعر خاقانی» اختصاص داشت که با سخنرانی دکتر پارسانسب در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

 

دشواری‌های شعر خاقانی

تلقی ما از خاقانی این است که او یکی از دشوارترین شاعران است. به این دلیل که به سویه‌های لطیف شعرش کمتر توجه کرده‌ایم. باید پرسید که آیا دشواری‌های شعر خاقانی طبیعی است یا ما به آن دشواری‌ها دامن زده‌ایم؟ نوع برخورد ما با شعر خاقانی نشان می‌دهد که خاقانی را از منظر قصیده‌هایش می‌شناسیم. این جهت‌گیری، ما را از سایر بخشهای دیوان شعر او محروم کرده است. حقیقت آن است که شعر خاقانی را چندان در حافظه نداریم و مردم انس چندانی با شعر او ندارند. علت این است که قصیده‌ خاقانی را با غزل سعدی و حافظ مقایسه می‌کنیم. وقتی هم سراغ خاقانی می‌رویم، فقط به قصایدش توجه داریم. در این کار، یک نوع ادبی خاص و جهت‌دار به اسم قصیده را با یک شعر کاملاً شخصی به اسم غزل مقایسه می‌کنیم. بلافاصله هم ارزش‌گذاری می‌کنیم. این مقایسه کاملاً نابرابر است. پس نخست لازم است که قصیده را بشناسیم.‏ «‎قصیده» شعری فرامتن است و قائم به ذات خود نیست. قصیده با هدف قبلی و برای مخاطب خاص گفته می‌شود. این مخاطب خاص، از زمانی به زمان دیگر فرق می‌کند. حتی در یک دوره هم یک فرد نیست. اگر بخواهیم قصیده را خوب بفهمیم، باید مطالعات بیرون از شعر داشته باشیم. ساخت بیرونی قصیده این را اقتضا می‌کند.

ویژگی دیگر قصیده این است که از جامعه و ساختارهای اجتماعی متأثر است. مخاطب بیرونی قصیده باعث می‌شود که شاعر مجالی بیابد تا یافته‌ها و مسائل اجتماعی و حتی جغرافیایی را در شعر منعکس کند. تصویری که قصیده ارائه می‌دهد، معطوف به جامعه است. کمتر نوع ادبی داریم که به اندازه‌ قصیده بتواند وضعیت اجتماعی عصر شاعر را در خویش بازتاب بدهد. این که گفته شده شعر خاقانی چندان مردمی نیست، قضاوت نادرستی است؛ شعر خاقانی مردمی است. اما مخاطب قصیده طبقه‌ای خاص است که آنها هم جزو مردمند. کدام شعری را می‌شناسید که مثل قصیده تا این اندازه آگاهی‌های مردم‌شناسانه را بازتاب بدهد؟

 

قصیده، نمونه‌ اشرافیت زبانی

نکته‌ سوم این است که ساختار قصیده با ساختار دربارها تطبیق داشته است. تفکر حاکم بر دربار، بسته و محافظه‌کارانه بوده است. اگر کسی شعری برای دربار گفته باشد، باید با آن ساختار تطبیق می‌کرد. حتی در محور عمودی شعر هم چنین بوده است. چون قصیده با تشبیب و تغزل شروع می‌شود و اولین حرفها می‌بایست شیرین باشد و جذب کند؛ اما هدف قصیده، تغزل نیست. شاعر پس از آن وارد تنه‌ قصیده می‌شود که معمولاً طولانی است. دست آخر هم شاعر با دعا به جان ممدوح، شعر را تمام می‌کند. دو سه بیت هم شریطه می‌آورد. این ساختار قصیده‌ درباری است. از این روی، قصیده نمونه‌ کامل اشرافیت بوده و زبانش تجملاتی است. تصویرهایی هم که شاعر قصیده‌سرا می‌ساخته، برگرفته از تجملات و ابزار و آلاتی بوده است که در دربارها یافت می‌شده.

از نظر بلاغت و زبان هم همین گونه است. شاعر ناگزیر بوده که این فرم را بپذیرد؛ اما شاعرانی هم بوده‌اند که سنت‌شکنی کرده‌اند؛ مثل سنایی غزنوی. سنایی قصایدی دارد در زهد و حکمت که از آن ساختار تبعیت نمی‌کند. از نظر زبان و محتوا هم فرق می‌کند. اگر محتوای قصیده مدح است، در قصاید زهد و حکمت سنایی سر و کاری با مدح و توصیف نداریم. شاعر دوم ناصرخسرو است. او هم در قصیده ساختارشکنی کرده و صاحب سبک شده است. در حقیقت فرمهای زبانی و بلاغی و ساختاری را تا حدی متحول کرده است. نفر سوم خاقانی است. خاقانی در دوره‌ای زندگی می‌کرده که قله‌ها شکل گرفته بودند: عطار در مثنوی و سنایی در قصیده و مثنوی تثبیت شده بودند. خاقانی می‌خواست شعری بگوید که چیزی افزون‌تر داشته باشد.

تقریباً نمی‌شود مثنوی خاقانی را با آثار دیگرش مقایسه کرد. مثنوی‌های او شاهکار نیست. پس او به قصیده می‌پردازد و مهمترین قصاید زهد و حکمت را می‌گوید و بهترین مرثیه‌ها و مدایح را می‌سراید و در تنوع موضوعی نمونه‌هایی برجسته عرضه می‌کند. اگر بخواهیم یک قصیده‌ مدحی تا عصر خاقانی انتخاب بکنیم، باید سراغ او برویم. مرثیه‌ای که خاقانی در مرگ محمد یحیی گفته، همترازی ندارد. قصیده‌ای هم که در مفاخره دارد، چیزی کمتر از مفاخره‌های دیگران نیست. به هر حال، خاقانی در نوع قصیده به سهم خودش ابداع دارد. واژه‌ها و ترکیب‌های تازه‌ای که در قصیده ایجاد کرده است شاید در شاعران همدوره‌ او کمتر اتفاق افتاده باشد. او از مجیر بیلقانی و فلکی شروانی برتر است.

 

بهره‌بردن از شعر خاقانی

نکته این است که نباید از شعر خاقانی انتظار فهم بلاواسطه را داشت؛ چون ویژگی قصیده این است که مخاطب‌محور باشد. خاقانی شعر را برای مخاطب خاص گفته است و مخاطب به اندازه‌ دانش و فهم و فضیلت خودش می‌تواند از آن برخوردار بشود. دانش فراوان خاقانی، اِشراف او به مسائل و ورزیدگی شاعرانه‌اش، شعر او را مخاطب‌محور کرده است. از قصیده‌های او نمی‌توان همان لذتی را برد که از غزل انتظار داریم. لذت قصیده محصول شناخت است؛ یعنی کسی می‌تواند از قصیده لذت ببرد که تا حدی بتواند خودش را به خاقانی برساند.

به تعبیری می‌توان گفت که خاقانی یک شاعر فرمالیست است. او فرم‌گراست. شعر باید به فرم، زبان و بیان اهمیت بدهد. هنر شاعر در نحوه‌ به کارگیری معنا و بیان و عرضه‌ بهتر است. حقیقت آن است که معانی و مضامینی که در شعر شاعران بزرگ می‌یابیم، غالباً کشف تازه‌ای نیستند. کشف آن شاعران در بیان و ترکیبهای تازه‌ آنهاست. معنی در شعر خاقانی بسیار است؛ اما او به این فکر می‌کرده که چگونه زیبا و فنی شعر بگوید. مثال بارزش قصیده‌ مشهوری است که در مرگ پسرش رشیدالدین گفته است: «صبحگاهی سر خوناب جگر بگشایید». این قصیده بسیار زیباست و در آن، ما دوشادوش پدری داغدیده، یک شاعر را هم می‌بینیم. چنین کاری ملکه‌ ذهن خاقانی شده بود؛ چون او با شعر زندگی می‌کرد.

قصیده خاقانی هم به لحاظ زبان و هم به لحاظ تصویر و بلاغت، قصیده‌ای دارای سبک است؛ یعنی ویژگی‌هایی دارد که پیشتر در قصاید دیگران یا نبوده، یا خیلی کم بوده است. باید به این نکته هم توجه داشت که شعر خاقانی متعهد به خود شعریت شعر است. او در هر بیت یک تناسب معنایی و تصویری و لفظی یا آوایی را رعایت کرده است. این حد از دلبستگی به فرم را من تعهد به خود شعر می‌دانم. ‏

 

دیوانی لبریز از دانش‌ زمانه

نکته‌ دیگر این است که دیوان خاقانی لبریز از دانشهای زمان خود است. بعضی معتقد به متون بینامتنی هستند و می‌گویند که ما هیچ متن مستقلی نداریم. همه‌ متنها با متون و فرهنگ و حتی ادبیات شفاهی گذشته و عصر خودشان ارتباط دارند. نمی‌توان مثنوی را خواند بی آنکه فرهنگ مردم را شناخت. امکان ندارد آموزه‌های دینی و عرفان و ادبیات کلاسیک فارسی و عربی را نخواند و مثنوی را فهمید. هر متن با متنهای دیگر ارتباط دارد. خاقانی هم این گونه است. او بعد از شاعرانی مثل فرخی و منوچهری و عنصری و سنایی آمده است. آنها مجموعه سازه‌های فکری خاقانی را شکل داده‌اند. قصیده خاقانی در مرثیه پسرش ماندگار شده است؛ به این دلیل که در محور عمودی قصیده نشانه‌هایی در متن هست که ما را به دلالت‌ها می‌رساند. آن دلالت‌ها معنایی نیستند که شاعر از قصد به کار برده باشد.

مرثیه‌های خاقانی بسیار برجسته است؛ چون او مرثیه را از حالت فردی بیرون می‌آورد و آن را به افراد و حتی نوع انسانی تعمیم می‌دهد. بنابراین وجه عاطفی این مرثیه خیلی بالاست؛ اما منظور شاعر وجه عاطفی هم نبوده است. او صرفاً نمی‌خواسته مخاطب را تحریک عاطفی کند. به همین دلیل شاید مرثیه‌های خاقانی هر کدام نمونه‌ اعلای مرثیه‌سرایی است.

خاقانی در این قصیده اهدافی اصلی نیز داشته؛ یکی از آنها طبعاً سوگواری است. او پدری داغدیده است که خواسته با گفتن مرثیه خود را آرام کند. این شعر نشان می‌دهد که به یک نوع خودآگاهی هم رسیده بود. خاقانی در اینجا خشم دارد، اندوه دارد، عصبانی است، پرخاش می‌کند، گله می‌کند و از دیگران می‌خواهد که او را همراهی کنند. شِکوه از جهان هم داردو مثلاً می‌گوید: «خاک لب تشنه‌ خون است». این سخن و نگاهی فلسفی است، دیگر غمنامه نیست. اگر هم غمنامه است، غمنامه‌ انسان است؛ مظلومیت انسان است. به هر حال، شاعر در اینجا خویشتن‌دار نیست. اما باز هم زیبایی‌شناسی شعر برای او اهمیت دارد. از طرف دیگر، اگر همه‌ قصیده را بخوانیم، تعلیمات اخلاقی و فردی و اجتماعی را هم در آن خواهیم یافت. فرهنگ جامعه هم در این قصیده بازتاب دارد. به هر حال، این قصیده سویه‌های فلسفی و اجتماعی و وجه انتقادی و زیبایی‌شناسی و تعلیمی دارد و یک مرثیه ناب است.

*دکتر محمد پارسانسب ـ عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: