1393/1/31 ۰۹:۴۵
آنچه درپی میآید خلاصهای از مقدمه کتاب آنا ماریاسمیت، درباره لاکلائو و موفه است که انتشارات راتلج چاپ اول آن را در سال 1998 منتشر کرد. این کتاب در پنجفصل به شرح دیدگاههای این دو متفکر میپردازد:
چرا باید «لاکلائو» خواند؟ ترجمه: نوید نزهت آنچه درپی میآید خلاصهای از مقدمه کتاب آنا ماریاسمیت، درباره لاکلائو و موفه است که انتشارات راتلج چاپ اول آن را در سال 1998 منتشر کرد. این کتاب در پنجفصل به شرح دیدگاههای این دو متفکر میپردازد:
آثار لاکلائو و موفه را باید بهعنوان نظریه سیاسی خواند، بهعنوان مداخلهای در وضعیتهای انضمامی تاریخی نه فعالیت فکری انتزاعی. این دو در مقدمه کتاب «هژمونی و استراتژی سوسیالیستی»، حدود و ثغور نقد خود بر ذاتگرایی مارکسیستی را با ارجاع به بحرانهای راهبردی و نظری سنت چپ تعیین میکنند. آنان بهخوبی به این موضوع اشاره دارند که به وقت نگارش کتاب در اوایل دهه50 میلادی، نیروهای سنتی چپ در اروپایغربی از جمله احزاب سیاسی چپگرا و جنبش اتحادیههای کارگری، به میزان قابلملاحظهای تضعیف شده و خاکریزها را یکبهیک به نیروهای راستگرایی تسلیم میکردند که در آن دوران مشروعیتی بیش از پیش یافته بودند. همزمان با این تحولات بود که جنبشهایی نوین و مستقل سربرآورده و درگیر آن قسم پیکارهای سیاسی شدند که پیش از آن به طرزی شایسته آماج نظرورزی سنت چپ واقع نشده بود. همین فعالان فمینیست، طرفداران صلح و محیطزیست، مدافعان حقوق دگرباشان و جنبش رنگینپوستان بودند که اساسا معنای اصیل سیاست چپگرایانه را از نو تعریف کردند. امروزه و در گذر زمان، وقوع رویدادهای متعددی چون فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان سیطره امپریالیستی آن بر اروپایشرقی، اتحاد آلمانشرقی و غربی، تجزیه یوگسلاوی و جنگ در بوسنی چالشهایی به مراتب بزرگتر پیشاروی اندیشه چپ سنتی قرار داده است. درست هنگامی که شکاف مابین غنی و فقیر به طرز چشمگیری افزایش یافته و انبوه معترضان در ایتالیا، آلمان و فرانسه مخالفت خود را با اجرای سیاستهای همسو با پیمان اتحادیه اروپا و کاهش حقوق بازنشستگی و خدمات سلامت عمومی اعلام داشتهاند، دولت رفاه و جنبش اتحادیههای کارگری مورد هجوم بیوقفه کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه قرار گرفتهاند. از سوی دیگر، تخاصمات قومی و نژادی که حتی در همان اوایل دهه80 میلادی نیز آشکارا به چشم میآمدند، در دهههای بعد شدتی فزاینده یافتهاند. احیای دوباره چنین آنتاگونیسمهای هویتمحوری را نمیتوان بهسادگی و تحت لوای «بازگشت امر باستانی» نادیده گرفت یا بهمثابه انحرافی موقت از آن مسیر پیوستهای دانست که عاقبت به رفع پیروزمندانه هرگونه تضاد سیاسی از جانب لیبرالدموکراسی میانجامد. گذشته از اینها، سهم کنونی زنان از جمعیت فقرا تقریبا در تمامی اقتصادهایی که به سمت جهانیشدن پیش میروند، بیش از آن میزانی است که در همین یک دهه پیش به خود اختصاص میدادند. بحرانهای بدهی و ارزی در کشورهای کمتر توسعهیافته نیز دستاویزی در جهت توجیه آندست اقدامات سختگیرانه ریاضتی و سیاستهای معطوف به «تجارت آزاد» فراهم میآورند که به نوبه خود نزول استانداردهای عمومی زندگی و تشدید روزافزون چرخههای محرومیت و خشونت را در پی دارند. تحولات متعدد دیگری نیز در این مدت عرصه سیاسی را دستخوش دگرگونیهایی پیچیده قرار داده است. از سویی شاهد کشتار تیانآنمن در چین، شکست ساندنیستها در نیکاراگوئه، انقلاب زاپاتیستها در مکزیک و نسلکشی در روآندا بودهایم و از طرفی دیگر، تغییر رویههای اقتصادی در کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه را به نظاره نشستهایم که از رهگذر جهانیسازی تولید، صنعتزدایی، مهارتزدایی و جایگزینی کارگران اتحادیه با غیر آن، ماهیت سازماندهی اتحادیههای کارگری را که ستون فقرات سنتی اپوزیسیون چپگراست، به شکلی بنیادین دگرگون کرده است. تشکیلات جدید سیاسی همچون گروههای ائتلافی مبارزه با ایدز یا ارتقای سلامت زنان نیز در حالی پا گرفتهاند که انواع و اقسام همبستگی ملی و فراملی به فراخور وضعیت امروزی مورد جرح و تعدیل واقع شدهاند. بهزعم لاکلائو و موفه، این آنتاگونیسمها و جنبشهای نوظهور اجتماعی همچون «مازاد» امر اجتماعی قلمداد میشوند که در نقطه مقابل ساختارهای عقلانی و سازمانیافته جامعه، یا به عبارت دیگر همان «نظم» اجتماعی قرار دارند. «مازاد» در اینجا استعارهای است که نقدی دریدایی بر منطق مکملبودگی را به میدان فراخوانده و تلقی ما را نسبت به این قسم تحولات به پرسش میکشد. آیا این دگرگونیها پیشامدهایی تصادفی و بیضرر، انحرافاتی فاقد اهمیت و مشاهداتی صرف در یک نظریه سیاسی پایدارند یا گسستهایی برآشوبنده که مستلزم وارسی مجدد و ریشهای بنیادیترین مقولات و برهانهاست؟ لاکلائو و موفه در مواجهه با این دو راهی، مسیر دوم را برگزیده و مینویسند: «اشکال نوین درگیری اجتماعی چارچوبهای نظری و سیاسی گفتارهای سنتی چپ را بحرانی کردهاند، و نیز شیوههای ویژهای را بحرانی کردهاند که بر حسب آن چپ سنتی عاملان تغییر اجتماعی، ساختبندی فضاهای اجتماعی و نقاط ممتاز سربازکردن دگردیسیهای تاریخی را مشخص میکرد.» استدلال این دو بر آن است که آنچه اکنون در بحران فرورفته، چیزی نیست مگر «کل مفهوم سوسیالیسم»؛ یعنی «مرکزیت هستیشناختی طبقه کارگر» در سوسیالیسم، تصور سوسیالیستی از «انقلاب» بهمثابه «لحظه بنیادین گذار از یک نوع جامعه به نوعی دیگر» و رویای اتوپیایی آن از یک جامعه پساانقلابی و پساسیاسی که در آن «اراده جمعی کاملا همگن و یکپارچه» حکم میراند. بداعت «جنبشهای نوین اجتماعی» از دیدگاه لاکلائو و موفه، صرفا منوط بر مفصلبندی مطالبات جدید نیست؛ چرا که این سنخ جنبشها، افزون بر سیاسیکردن دیگر ساحتهای امر اجتماعی، صورتبندی نسبتا تازهای از منازعه سیاسی را نیز محقق میکنند. مبارزات جاری در این جنبشها ذاتا تقلیلناپذیر، درهمپیچیده و متکثر است. از آنجا که مارکسیسم کلاسیک فرض خود را بر وجود سوژههایی «کلی» بنا نهاده و امر اجتماعی را به مفهوم «نظمی روشن و عقلانی» برساخته است، از درک بدهبستانهای جاری حول تفاوتها در چنین جنبشهایی عاجز است. گرچه امروزه فراروایتها قدرت و اعتبار گذشته خود را از دست دادهاند، اما احیای اشکال سنتی ستم و استثمار ساختاری و استقرار صورتهای نوپای اقتدارگرایی تاثیراتی بسیار مخرب و ضددموکراتیک به همراه داشته است. از اینرو، لاکلائو و موفه با الهام از سنتهای فکری گوناگون، اعم از سوسیالیسم گرامشی، گفتمانهای لیبرالدموکرات در باب حقوق و شهروندی، پساساختارگرایی، فلسفه پساتحلیلی، پدیدارشناسی و روانکاوی لاکانی، دست به کار تولید آن نظریه سیاسی شدهاند که ترسیمگر خاصبودگی آنتاگونیسمهای معاصر باشد. آن دو بر این باورند که نظریه موردنظر میتواند چارچوبی سودمند برای مفهومسازی از کردارهای متکثر و دموکراتیک رادیکال، یعنی آن قسم فعالیتهای سیاسی فراهم آورد که معطوف به براندازی تمامی اشکال چندپاره و پیوندی ستم و استثمار هستند. آثار این دو مولف همواره در معرض مجادلات متعدد و پرشور فکری قرار داشته است؛ چنانکه گهگاه به آن علت که استدلالهای اقامهشده آنان علیه سرمایهداری به سیاق سنتی و موردپسند برخی منتقدان نبوده است، به منزله کنارهگیری تمام و کمال از سیاست سوسیالیستی مورد سوءتعبیر واقع میشوند. تفسیر و ترجمان آثار لاکلائو و موفه حتی برای دانشجویان علوم سیاسی و اجتماعی نیز دشوار مینماید، چرا که مستلزم تسلطی فراگیر بر دامنه وسیعی از سنتهای فکری است که به اقتضای اثر، به خدمت آن درآمدهاند. لاکلائو و موفه از آن بسترهای فکری و سیاسی در آرژانتین، بلژیک و فرانسه سر برآوردند که مارکسیسم را موثقترین فراروایت موجود میدانستند. آنان در متون اولیه خود بهدرستی پایبندی قاطعانه بخش اعظم مخاطبانشان به سیاستهای چپگرایانه را لحاظ داشته و در نتیجه نقدشان بر ذاتگرایی مارکسیستی تلویحا در محدوده افق سیاسی چپ مطرح میشود؛ یعنی این باور که نوعی سوسیالیسم برای دموکراتیزاسیون ضروری و البته بهخودی خود ناکافی است. امروز اما مخاطبان آنان مسلما بیاندازه تغییر کردهاند. برای بسیاری از خوانندگان جوانتر این آثار که در دوران ریگان، بوش، کلینتون و تاچر تربیت یافتهاند، تمامی اشکال سیاستورزی سوسیالیستی همچنان تداعیگر سویههای نابهنجار تاریخی در استالینیسم است. پس از تحولات 1989، معنای دموکراتیزاسیون نیز بهشدت تقلیل یافته است، چنانکه اغلب به چیزی بیش از مصرفگرایی، سیاستهای بازار آزاد و سطحیترین اصلاحات لیبرال-دموکرات انتخاباتی دلالت نمییابد. در عین حال، اندیشمندان بزرگی همچون رورتی بر این باورند که گسترش جماعت «ما لیبرالها» و به کارواداشتن آنان در راستای به فعلیت رساندن امکانات بالقوه نهادهای لیبرال تمامی آن چیزی است که امروزه نیازمند انجام آن هستیم. چنین تجزیه و تحلیلی معمولا مفاهیمی کلیدی همچون لیبرالیسم اقتصادی و دموکراسی لیبرال را درهم میآمیزد. با این تفاسیر، بازبینی استدلالهای کلاسیک سوسیالیستی و دموکراتیک در باب پیوند مابین دموکراتیزاسیون و مبارزه علیه سرمایهداری طبعا مفید واقع خواهد شد. در این بین، تشخیص جایگاه نظری تکثرگرایی دموکراتیک رادیکال از طریق قیاس رویکرد لاکلائو و موفه با نگرشهای لیبرالدموکرات، نومحافظهکار و سوسیالیستی و همچنین واکاوی برجستهترین درونمایه آثار آنان که همانا انقلاب دموکراتیک بهمثابه نیرویی برآشوبنده است، مجالی برای تفهیم دموکراتیزاسیون، آن هم نه بهعنوان مجموعهای از اصلاحات سطحی، بلکه در مقام مبارزه برای نهادینهسازی انگارهای رادیکال، متکثر و دموکراتیک فراهم میآورد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید